به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به نقل از خبرگزاری مهر حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر پورامینی، عضو هیات علمی و مدیر گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به مناسبت شیوع بیماری کرونا در جهان به نکاتی برای بیقرارهای روزهای کرونا پرداخته است:
۱. در این روزهای سخت کرونا، یک خلوت و پیوند میتواند آرامشی برای بی قراریها باشد.
دعا نسخه روح بخشی است برای انس و وصل به تمام زیباییها و کمالات واقعی؛
یک حرکت است و رسیدن به سرچشمه وجود؛
یک لبیک است؛ پاسخی مثبت به دعوتی برای رهایی و آرامش؛
او ما را میخواند و به خوبانش نشانی را هم داده است؛ بسیار نزدیک، آن هم بی هیچ مانع و نوبت.
چه دعوتی روحبخشتر و امیدآفرین تر از این فراخوان عمومی:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ؛ [۱]
و هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، (بگو) من نزدیکم، و دعای دعاکننده را- به هنگامی که مرا بخواند- اجابت میکنم، پس (آنان) باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.
سخن از دعاست؛ همان خواندن خداوند و یاری جستن از او؛ که در این روزها به شدت نیاز به آن را احساس میکنیم.
گفت پیغمبر که حق فرموده است
من نگنجم هیچ در بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز
من نگنجم این یقین دان ای عزیز
در دل مؤمن بگنجم ای عجب
گر مرا جویی در آن دلها طلب [۲]
۲. گاه سختیها، بیماریها و بلاهایی چون کرونا، با همه زشت نماییها و شاخ و شانه کشیدن هایش، فرشته نجات دلمان میشود؛ ما را از سراب فراری داده و به آب هُل مان میدهد، تا لختی طعم شیرین دعا را به ما بچشاند.
گویا همین گرفتاری هاست که با دلهایمان دست و پنجه نرم میکند؛ آن را از خار و خاشاک می زداید و آب و جارویش میکند و از آن، راهی به سوی خدا میگشاید.
شاید هم این همه محنت و فشار، راهی است تا دل رمیده را مهار کند؛ آن را به شدت میچلاند تا دردمان بگیرد؛ آن وقت است که آدمی با تمام وجود فریاد میزند: خدا!
این یک میل طبیعی است که انسان را به سوی خدا میکشاند؛
وَ فی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ [۳]؛
و [نیز] در وجود شما [نشانههایی است] آیا نمیبینید؟»
ای اخی دست از دعاکردن مدار
با اجابت یا رد اویت چه کار [۴]
۳. هر گونه میتوان خدا را صدا کرد و با او انس گرفت، اما بهتر است «چگونه خواندن خدا» و «سبک دعا کردن» را نیز بیاموزیم؛ آنکه چگونه با او صحبت کنیم، با چه زبانی فقر خویش را واگویه سازیم و در پی درمان بی چارگی مان باشیم.
«صحیفه سجادیه» منشور بی مانندی است برای دعا کردن و از او خواستن.
گوهری است گم نام در میان ما، اما نام آشنا برای دیگران!
«آنه ماری شیمل»، محقق و نویسنده توانای آلمانی است که چند صباحی در ایران زیست؛ جذبه عرفان اسلامی او را به صحیفه سجادیه کشاند و عهد کرد چند دعای آن را به زبان آلمانی ترجمه و منتشر کند؛ این سخن اش شنیدنی است: مادرم در یکی از بیمارستانهای لایبزیک بستری بود. هر وقت به او سر میزدم، پس از آن که به خواب میرفت، در گوشه ای از آن اتاق به کار پاک نویس ترجمههای صحیفه مشغول میشدم. در کنار مادرم، خانمی بسیار محترم بستری بود که کاتولیک مؤمن و متعصبی به نظر میآمد. وقتی فهمید من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دل گیر شد و گفت: مگر در مسیحیت و مکتب مقدس خودمان کمبودی داریم که تو به دعاهای اسلامی روی آورده ای؟ ترجمه ام که چاپ شد، یک نسخه از آن را برایش فرستادم. یک ماه بعد، تلفن کرد و گفت: «صمیمانه از هدیه این کتاب، سپاسگزارم؛ زیرا هر روز به جای دعای معمول خود، آن را میخوانم» [۵].
قرارمان در این نوشتار همراهی با فرازهایی از صحیفه سجادیه باشد؛ انشاء الله.
۴. در صحیفه سجادیه با دهها مسئله و موضوع درباره زندگی یک انسان کامل رو به رو هستیم؛ آنکه چگونگی زندگی توحیدی داشته باشیم؛ با اضلاع مختلف جامعه چه تعاملی شایسته است و به وقت سختیها و محنت ها راه برون را در کجا بجوییم؛
«فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ؛
ای پروردگار، در برابر این محنت که بر من وارد آمده بی طاقتم و پیمانه شکیباییم از آن اندوه که نصیب من گردیده اینک لبریز است. تنها تویی که توانی آن اندوه را از میان برداری و آن بلا را که بدان گرفتار آمده ام دفع کنی. پس مرا از بند بلا وارهان اگر چه شایسته آن نباشم..» [۶].
پی نوشتها: