به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی “تبیین و طراحی الگوی مدیریت جهادی”، چهارشنبه ۲۵ دی ماه ۹۸ به همت گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه و با همکاری انجمن مدیریت اسلامی حوزه علمیه در پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد.
دکتر محمد اسماعیل رستمینیا عضو هیات علمی پژوهشگاه امام صادق و ارائه دهنده این کرسی در ابتدا گفت: با توجه به این که مدیریت به معنی استفاده مطلوب از همۀ منابع موجود از طریق نظام مدیریت برای رسیدن به هدفی مشخص است، قبل از بیان تعریف منتخب میتوان از تلفیق دو مفهوم «مدیریت» و «جهاد» ، تعاریف زیر را درخصوص مدیریت جهادی نقل نمود: یک. مدیریت جهادی، فرایند بهکارگیری همۀ استعدادهای فردی و بنمایههای دینی و ویژگیهای سازمانی در راه نیل به هدفی مشخص است. این مدیریت، برخاسته از فرهنگ جهادی با شاخصهای بذل طاقت، تحمل مشقّت و صبر بر موانع و مشکلات است. دو. مدیریت جهادی، برگرفته از مدیریت اسلامی دانسته شده که با هدف قرب به خدا و خدمت به بندگان او و گرامی داشتن مردم همراه است و هدف آن، انجام کار به شیوه مناسب و کسب رضای خدا میباشد تا رضایت درونی برای فرد ایجاد شود. در این شیوه، اجر معنوی قبل از پاداش دنیوی مدنظر بوده و تعهد از محوریترین مؤلفههای آن است. سه. مدیریت جهادی، معادل مدیریت اقتضائی گرفتهشده، به این بیان که: مدیریت جهادی، یعنی مدیریت در شرایط غیرعادی و اقتضایی؛ به این معنی که اگر میخواهیم به اهداف نظام و انقلاب دستیابیم، نمیتوانیم از طریق وضعیت نرمال به آن برسیم.
وی افزود: مقام معظم رهبری در تبیین مفهوم مدیریت جهادی میفرمایند: «با حرکت عادی نمیشود پیش رفت. با حرکت عادی و بی حساسیت نمیشود کارهای بزرگ را انجام داد. یک همت جهادی لازم است. تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای این کارها لازم است. باید حرکتی که میشود، هم علمی باشد، هم پرقدرت باشد، هم با برنامه باشد و هم مجاهدانه باشد.»
وی با اشاره به رابطه بین مدیریت با جهاد گفت: از جهت ادبی وقتی ریشه جهاد در باب مفاعله قرار میگیرد، مفهوم مقابله و طرف داشتن به آن اضافه میشود، از اینرو، جهاد تلاشی است که در جهت مقابله با چیزی انجام میشود؛ از سوی دیگر از جهت استعمالات قرآنی، واژه جهاد و مشتقات آن در اغلب موارد بهصورت جمع بهکاررفته است. از این نکته میتوان استفاده کرد که جهاد در اغلب موارد مربوط به کار جمعی و گروهی است؛ پس میتوان نتیجه گرفت که در مجموع اصطلاح جهاد در قرآن غالباً به همراه سه عنصر تلاش فراوان، مقابله با طرف مقابل و کار جمعی و گروهی بهکاررفته است.
وی افزود: حال باید دید این سه عنصر چه ارتباطی با مدیریت دارند و آیا مدیریت میتواند متصف به وصف جهادی شود. از جهت نیاز به تلاش و کوشش، مدیریت غالباً کاری پرمشقت است که نیازمند تلاش و کوشش فراوان است. ازاینجهت،مدیریت میتواند مصداقی برای جهاد باشد. عنصر دوم در مفهوم جهاد، داشتن طرف و مقابل بود. در نتیجه، مدیریت میتواند مربوط به اموری باشد که دارای طرف و مقابل هستند. حتی میتوان ادعا کرد که اساساً مدیریت در فضای دینی با توجه به تقابل دائمی حق و باطل، مدیریتی همراه با مانع و تقابل است و مدیریت دینی خودبهخود واجد این حیثیت مدیریت جهادی است. عنصر سوم مفهوم جهاد که از استعمالات قرآنی آن استفاده شود نیز کاملاً به مدیریت مربوط است؛ چرا که اساساً کار جمعی و گروهی نیازمند مدیریت است و ازاینجهت جهاد با مدیریت مرتبط است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه امام صادق(ع) تصریح داشت: آنچه تاکنون اثبات شد این بود که مدیریت و جهاد دارای عناصر مشترکی هستند و میتوان وصف جهادی را برای مدیریت به کار برد؛ اما اینکه قرآن بهطور خاص عنوان جهاد را برای مدیریت بهکاربرده باشد از این نکته قابلاستفاده نیست. البته روشن است که قرآن اصطلاح «مدیریت جهادی» را به کار نبرده است؛ اما میتوان مؤیداتی پیدا کرد که قرآن در مواردی کار مدیریت را جهاد تلقی کرده است. این مسئله را شاید بتوان در خطاب خاص قرآن به پیامبر در دو آیه ۷۳ سوره توبه و ۹ سوره تحریم که به شخص پیامبر«ص» بهعنوان مدیر جامعه اسلامی دستور جهاد میدهد استفاده کرد. اینکه قرآن شخص پیامبر«ص» را به جهاد امر میکند، اگر به معنای ایجاد حرکت جمعی در جهاد با کفار و منافقان باشد، در این صورت چنین امری در واقع امر به مدیریت جهادی است.
رستمی نیا در بیان وجوه تمایز بین مدیریت رایج و مدیریت جهادی تصریح داشت: مدیریت رایج در غرب ریشه در مادی گرایی و اصالت نفع داشته و بر کسب سود بیشتر تأکید دارد، هر چند تحقق این هدف همراه با ترویج مصرف گرایی، اسراف، اشرافی گری و نادیده گرفتن اقشار ضعیف جامعه و محرومان باشد؛ در صورتی که در مدیریت جهادی، مدیران با تأسی از آموزههای اسلامی و ملاحظه ارزشهای اخلاقی بر ساده زیستی، قناعت، عدم اسراف و توجه به اقشار ضعیف و محرومان جامعه تأکید دارند. مدیران جهادی برای دست یابی به اهداف فردی، اجتماعی و سازمانی هیچ گاه دست به هر کاری نمی زنند و از هر وسیله ای استفاده نمی کنند؛ به عبارت دیگر در مدیریت جهادی هیچ¬گاه هدف وسیله را توجیه نمی کند.
وی همچنین افزود: در مدیریت جهادی، توجه مدیران به آرمانهای الهی معطوف است، ولی در مدیریت رایج، غالباً به منافع شخصی، فامیلی و حزبی توجه می شود. در مدیریت جهادی، علاقه مسئولین به حضور در خط مقدم و عرصه عملیات است، ولی مدیریت رایج، مدیران به نشستن در ستاد و تصمیم گیری از راه دور علاقه دارند. مدیریت جهادی همراه با خودباوری در عین خداباوری و ایستادگی در برابر دشمن است، ولی مدیریت رایج تزلزل و کوتاه آمدن در برابر فشار دشمن و سازش با او را به همراه خواهد داشت. مدیریت جهادی دنبال کسب رضایت خداست، لذا مسئولانه به انحرافات و چالشها متعرض می شود و کارها را منصفانه نقد می کند، ولی مدیریت رایج دنبال کسب رضایت مافوق است، تصمیمات مافوق را تمجید می کند و در برابر آنها چاپلوسی و تملق می نماید. مدیریت جهادی پرشتاب در عمل و کار است و حتی تفریح خود را انجام وظیفه به مردم می داند، اما مدیریت رایج همراه با عافیت طلبی و کم کاری است.
رستمی نیا در پایان نسبت بین مدیریت جهادی با مدیریت اسلامی را اینگونه تشریح کرد: بهمنظور بررسی نسبت بین مدیریت جهادی با مدیریت اسلامی،ابتدا به احتمالات ممکن در رابطه با مدیریت جهادی و اسلامی، اشاره و درنهایت، نظر منتخب و قابلقبول ارائه میگردد. چهار حالت منطقی، بین مدیریت جهادی و مدیریت اسلامی، فرض میشود:
حالت اول: عموم و خصوص مطلق: به این معنا که مدیریت جهادی، زیرمجموعه مدیریت اسلامی میباشد. در این معنا تمام گزارههای نظری و عملی مدیریت جهادی، لزوماً یکی از انواع مدیریت اسلامی است.حالت دوم: عموم و خصوص من وجه: به این معنا که مدیریت اسلامی و مدیریت جهادی دارای اشتراکات و درعینحال تفاوتهایی هستند. در این حالت، بخشی از مدیریت جهادی متصور است که ذیل مدیریت اسلامی قرار نمیگیرد و بالعکس یعنی حالتی از مدیریت متصور است که اسلامی است ولی جهادی نیست. حالت سوم: تباین: مدیریت اسلامی و مدیریتجهادی هیچ نقطه مشترکی نداشته بلکه هرکدام نظریات و تجویزهای خاص خود را دارا هستند. در این حالت، آنچه مدیریت جهادی محسوب میشود، لاجرم مدیریت اسلامی نیست و بالعکس. حالت چهارم: تطابق: به این معنا که مدیریت اسلامی با مدیریت جهادی مترادف بوده و برهم تطابق دارند.
در ادامه این کرسی، دکتر حسین بابایی مجرد و دکتر محمدرضا احمدی به نقد مطالب ارائهشده پرداختند که گزارش آن به زودی منتشر میشود.