به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه، نشست علمی «مقاومت فرهنگی، معنا، امکان و راهبردها» روز دوشنبه مورخ ۸ مهرماه جاری با حضور دکتر ابراهیم متقی از اساتید علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر محمود مهام مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه و دکتر حسین بابایی مجرد، عضو هیات علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه در تهران برگزار شد.
متقی در ابتدای این نشست گفت: پرسش من این است که انقلاب اسلامی، چه تأثیری در حوزۀ سیاست خارجی و امنیّت ملّی و الگوهای کنش در روابط بینالملل بر جا گذاشت؟ انقلاب ایران، دو تحوّل بنیادین در روابط بینالملل برجا گذاشت: اوّلین تحوّل، تحول روششناختی بود. درحالیکه روششناسی رایج، مبتنی بر روششناسی پوزیتیویستی و کمیّتگرایانه بود، انقلاب توانست فرارفتارگرایی را در حوزۀ پژوهش بینالملل رایج گرداند. این رویکرد، دلالت بر آن دارد که هنجارها و ارزشها بر الگوهای کنش مؤثّر هستند.
وی افزود: مفهوم مقاومت نیز از همین مقطع پدید آمد. مفهوم مقاومت که جنس روششناختی داشت، ناگهان در برابر نگاه کمّی سربرآورد. بهعبارتدیگر، مقاومت با مفهوم هویّت، پیوند دارد، از اینرو باید گفت ایدئولوژی انقلاب این است که من مقاومت میکنم، پس هستم.
متقی ادامه داد: ایدئولوژی مارکسیستی، مفهوم مقابلۀ مثبت دارد، نه با مفهوم مقاومت. مفهوم مقاومت از متن انقلاب ایران برخاست که برای نظم فکری جهانی تازگی داشت. و این مفهوم رفتارهای نامأنوس و متفاوتی را به میدان آورد، ازجمله تسخیر لانۀ جاسوسی، اقدامی بود که شگفتی غربیها را بهدنبال داشت. مقاومت، اعتراض سازنده به ساختار نظام بینالملل است؛ درحالیکه پیش از این، اعتراض به روندها و فرآیندها بود که در سطحی فروتر قرار دارند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: تحوّل دوّم که در اثر انقلاب ایران پدید آمد، ظهور نظریّههای اجتماعی سیاست بینالملل بود.
کسانی از این منظر، نظریههای ساختاری روابط بینالملل را مطرح کردند و پای هنجارها و ارزشها را به تحلیلها باز نمودند. نظریهپردازان انقلاب بهزودی دریافتند که در ادبیّات انقلاب ایران، نه با غایات لیبرالی سازگار است، نه با ادبیّات مارکسیستی. در اینجا، نیروهای پستمدرن به میدان آمدند، چنانکه فوکو انقلاب ایران را روح یک جهان بیروح قلمداد کرد.
وی افزود: ساختار دوقطبی نظام بینالملل را نیز، انقلاب اسلامی برنتابید، بهطوری که مفهوم نه شرقی نه غربی، یک حرف تازه و متفاوتی بود. این مفهوم، دلالت بر عدم تعهّد رادیکال دارد. از نظر جمهوری اسلامی، جهان شرق و غرب، دارالکفر است، امّا رویارویی ما با دارالحرب است. از نظر جمهوری اسلامی تا زمانی که شرایط برابر در عرصۀ جهانی برقرار شود، باید مقاومت کرد. نظام ما، مقاومت را به حوزۀ بازدارندگی پیوند داده است؛ یعنی باید در مقابل فشارها، ایستاد و عقبنشینی نکرد. پس مقاومت، پاسخ ما در برابر قدرت است.
متقی تصریح کرد: امروز مقاومت به یک گفتمان تبدیل شده است، چنانکه بسیج، یکی از مظاهر عینی مقاومت است و امروز مقاومت از ایران هم خارج شده و به نوعی رویکرد رایج تبدیل شده است. البته مقاومت، مفهومی انعطافپذیر است، از اینرو، میتوان آن را در کنار مذاکره قرار داد. یعنی میتوان به ترکیبی از مقاومت و مذاکره دست یافت.
دکتر ابراهیم متقی در پایان سخنان خود گفت: مقاومت امر الهامبخش است. مقاومت، بدون انباشت امکان پیدا نمیکند. مقاومت باید بتواند میانحوزهای باشد . در حوزههای مختلف، ترجمه و بازتولید شود. مقاومت باید بتواند از مشروعیّت هم برخوردار باشد؛ چه مشروعیّت اجتماعی، چه مشروعیّت ساختاری و چه مشروعیّت بینالمللی. مشروعیّت زمانی پیدا میشود که غلبه وجود داشته باشد. عنصر دیگر، هژمونی است. مقاومت مفهومی است که در برابر یک انگارۀ دیگر قرار میگیرد. زمانی این مفهوم جایگاه پیدا میکند که نقش هژمونیک داشته باشد، یعنی با الگوهای دیگر مقایسه شود. سازش در عمل نشان داد که نمیتواند مشروعیّت داشته باشد. این استدلال که چنانچه به کسی کاری نداشته باشیم، با ما کاری نخواهند داشت نیز مفید نیست چون دیگران به ما تعرّض خواهند کرد، چون جهان مبتنی بر آنارشیسم است. گزینۀ ائتلاف با قدرتهای بزرگ جهانی نیز در عمل شکننده و بیفایده است و دوام و بقایی ندارد.
مفهوم مقاومت؛ دکترین مبنادار
دکتر محمود مهام مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه این نشست گفت: از یک منظر، مقاومت فرهنگی به معنی رابطۀ فرهنگ و قدرت است. انقلاب اسلامی، صرفا یک اندیشه یا مکتب نیست و ما نمیخواهیم صرفاً از این منظر به مسائل نگاه کنیم. مناسب است انقلاب اسلامی را در ایران به عنوان یک مرحلۀ مقدّماتی بنگریم که با بیانیۀ گام دوم انقلاب، تناسب داشته باشد. اگر از موضع این بیانیّه به مقاومت فرهنگی نگاه کنیم، به نتایج متفاوت و کاملتری دست خواهیم یافت.
وی افزود: مقاومت دارای سطوح ذهنی و عینی، و فردی و جمعی است. لیکن بهطور معمول در مباحث مقاومت، تصوّر فردی و ذهنی وجود دارد که کافی نیست. اگر میخواهیم از فرهنگ مقاومت سخن بگوییم، باید همۀ لایهها را در نظر بگیریم. در تحلیل مقاومت، باید به بُعد ایجابی و نرم مقاومت هم توجه شود و فقط به بُعد سیاسی و سخت مد نظر نباشد. اگر این را درنظر نگیریم، راهبرد نبرد نامتقارن، معنا و کاربرد خود را نخواهد یافت.
مهام ادامه داد: عدمخودشناسی، یکی از آفات مقاومت است. خودشناسی اعتقادی و سرزمینی ما بسیار محدود و بدون بسط لازم است و یکی از چالشهای علمی ما در حوزۀ فرهنگ مقاومت این است که به این مباحث نپرداختهایم.
مدیر و عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی گفت: یکی از سرفصلهای تازه، پرداختن به مفاهیم مقاومت علمی و سرزمینی است که برای آن نیازمند توسعۀ مفهومی در زمینۀ مقاومت هستیم تا از لایۀ سخت به نرم عبور نماییم. علاوه بر توسعه مفهومی، تغییر در مقیاس از ملی به منطقهای هم ضرورت دارد. همچنین باید راهبرد مقاومت از سیاسی و نظامی به علمی و فرهنگی و سرزمینی ارتقاء داده شود و این را نیز به ایران محدود نشود. در بیانیّۀ گام دوم انقلاب، اولین محور هفتگانه محور علم و پژوهش میباشد که چندان که شایسته است به آن بها داده نشده است، یا بهصورت تشریفاتی به آن پرداخته میشود. از طرف دیگر، سند دوهزاروسی نشان میدهد که ترسیم نقشۀ علمی در مقیاسهای مختلف و مبتنی بر سرزمین و زمین، یک ضرورت قطعی است. با توجه به این ضرورت ها، طراحی نقشه مقاومت علمی مبتنی بر سرزمینهای محور مقاومت، نیاز جدی آینده میباشد.
مهام افزود: فرهنگ، بدون علم و سرزمین نیست. فرهنگ جامعه، حامل علم آن جامعه نیز میباشد. قدرت را نباید فقط در عرصه سیاسی دید یا حتی نظامی صرف. قدرت معانی دیگری نیز دارد که فرهنگی هستند. مباحثات علمی نیز در درون زیستبوم معنا، مصداق و جریان مییابند، نه فارغ از آنها. هدف مقاومت فرهنگی، حفظ زیستبوم جمعی متناسب و بر پایه فرهنگ و ارزشهای اسلامی و ایرانی است. و برای این مقاومت، به علم و فناوری و با تعبیر کلی «مطالعات زیستبوم شناسی ایران» نیاز داریم. علوم زمینشناختی نیز به واسطه ماهیت بنیادی – کاربردی بودنشان اهمیت ویژهای دارند و بر اساس آن، تنوّع پیدا میکنند. بااینحال، مقاومت علمی و سرزمینی آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته است.
وی تصریح کرد: همچنین نمیتوان گفت که مقاومت یعنی عدمتعهد رادیکال، بلکه باید گفت ما تعهدات خاص داریم و قرار نیست که دیگران به صورت یکطرفه برای ما، تعریف کنند که باید به چه چیزهایی متعهد باشیم. از این زوایه باید ما به آنها اعتراض کنیم که چرا انحصارگرایی میکنند و ضد همکاری دوسویه هستند. بههرحال، باید در تعهدها و مفاهیم و مناسبات، به ویژه در عرصه علمی تجدیدنظر شود.
دکتر حسین بابایی مجرد نیز در ادامه این بحث، به خط مشیهای انقلاب و مقاومت اشاره کرد و گفت: نباید میان خط مشیها شکاف و تفاوت وجود داشته باشد. در نظام خلقت براساس آیه ۳ سوره ملک، اختلال و تفاوتی نمیبینید و خطی مشی نظام نیز باید این گونه باشد. دولت کلگرا متوقع نظاممندی در فرایندها و یکپارچگی در برآیندهاست، اما آنچه در نظام حکمرانی کشور دیده میشود، فقدان نظاممندی فرآیندی و عدم یکپارچگی برآیندی است. شاهد مثال اول بینسبت بودن خط مشیهای عمومی با سیاستهای کلی نظام (ابلاغی رهبر معظم انقلاب) و ابرخط مشیها (مستفاد از قانون اساسی) است و گواه دومی اختلافی است که مشارب مختلف سیاسی و فکری بر توصیف با تفسیر برآیندها دارد. یکی از علل مهم تفرق فرآیندی و تشتت برآیندی، شکاف میان خط مشیهاست مانند آنچه در حوزه برجام رخ داد و تفسیرها متفاوت بود و باید آن را علاج کرد.
وی افزود: علت عدم انسجام مبان خط مشیها فقدان بافت (پلت فرم) مشترک سیاسی است که از آن با عنوان دکترین یاد میکنند. دکترین به مثابه واسطهای عمل میکند که فلسفه را به خط مشی ترجمه میکند. دکترین امر ذهنی را به عمل تبدیل میکند، از این رو آن را به مجموعهای سازمان یافته درباره بهترین شیوه زندگی مردم و مناسبترین ترتیبات نهادی برای جوامع ترجمه میکند. شهید صدر نیز دکترین را به نظام ترجمه میکند.
بابایی مجرد ادامه داد: یکی از دکترینهای جمهوری اسلامی مقاومت است. دکترینی که خلل و فرج خط مشیها را پر میکند؛ از این رو مفهومی سیاستی و علمی است. در حالی که از این مفهوم امروز در فضای فکری و اثباتی جامعه به خیرهسری، لجبازی، کریخوانی، کل کل و … یاد میشود یا گفته میشود انقلاب را باید به سر عقل آورد؛ که باید این مفهوم تغییر یابد و به نظر میرسد مفهوم مقاومت دکترین مبنادار است. این دکترین مبتنی بر مبانی مشخص از جمله مبنای انسانشناختی است.
وی تصریح کرد: خط مشیهای اقتصاد مقاومتی، فرهنگ مقاومتی و … همه ناظر به دکترین مقاومت است و نخ تسبیح و عامل پیوند و نظام همه این سیاستهای کلی، امر مقاومت است.
عضو هیات علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: براساس قرآن، کسانی میتوانند مقاومت کنند که تثبیتیافته باشند. نظام جامعه ایمانی باید حفظ شود تا از رهگذر امر تثبیت، برای افراد حاصل شود. قوام جامعه ایمانی مقاومتساز است. ملتی که فقیر نیست و ستون فقراتش آسیبدیده نیست، امکان مقاومت مییابد. ملتی که جیبش خالی است، زمینگیر میشود. این امر هم از لحاظ اقتصادی و هم فرهنگی مورد توجه است.
دکتر محمدرضا سنگری مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز با حضور در این نشست علمی گفت: در قرآن کریم ۱۰ بار به مسئله استقامت اشاره شده است و بازده و سودمندی آن را نیز بیان میکند که به وسیله آن گشایش اقتصادی نیز میشود.
وی افزود: نتیجه و رهاورد استقامت، خوفزدایی، امنیت، نشاط اجتماعی، حزنزدایی، استحکام و پیوند معنوی است و از قلمروهای آن نیز میتوان به انفاق اشاره کرد که نمونهای از استقامت بوده و در یک درگیری درونی اتفاق میافتد. ایثار، جهاد، صبر و … نیز نوعی استقامت است.
کمتوجهی به راهبردها
حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: آنچه در این نشست گفته شد، با عنوان نشست فاصله داشت و راهبردها چندان مورد توجه نبوده است.
وی افزود: مقاومت فرهنگی و فرهنگ مقاومت متفاوت از یکدیگر است و فرهنگ مقاومت حائز اهمیت بیشتری است. تا وقتی فرهنگ مقاومت در جامعه اشاعه نیابد، سایر مقاومتها را نیز نخواهیم داشت. به نظر میرسد انقلاب اسلامی محصول فرهنگ مقاومت بوده و در مقابل فرهنگ شاهنشاهی، نسلی مقاومت کردند و امروز تکیهگاه اصلی مقاومت فرهنگی، نخبگان جامعه هستند و نقطه آغاز آن نیز جهاد کبیر است. در واقع اگر راهبردی برای بازتولید مقاومت فرهنگی آغاز کنیم، باید از جهاد کبیر شروع کنیم.
ذوعلم ادامه داد: جنس خط مشیها در حاکمیت دینی و سکولار متفاوت است و با باید و نبایدها نمیتوان خط مشی را حاکم کرد، بلکه باید بلوغ فرهنگی شکل بگیرد. آنچه امروز نیاز داریم، بازتولید فرهنگ مقاومت است و اکر اصحاب فرهنگ و هنرمندان به آن توجه نکنند، نمیتوانند کار اثرگذاری انجام دهند.