کرسی علمی- ترویجی “توحید ربوبی و بروندادهای آن در پاسخ به مسائل سیاسی” توسط گروه قرآنپژوهی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه و با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه چهارشنبه دهم بهمن ماه در قم برگزار شد.
در ادامه گزارش محتوایی از این کرسی علمی خدمتتان ارائه میگردد:
حجتالاسلام دکتر محمد عابدی عضو هیات علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی:
آیه شریفه «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» را قرائت کرد و آنرا بر انقلاب اسلامی تطبیق داد و بیان داشت: در دهه مبارکه فجر به سر میبریم و موضوع این نشست با عنوان توحید ربوی و برون دادهای آن در پاسخ به مسائل سیاسی، مقارنت خوبی با این ایّام دارد.
تبیین هفت مسئله سیاسی مترتّب بر اعتقاد به توحید ربوبی
حجتالاسلام محمد عابدی اظهار داشت: اعتقاد به وحدانیت ربوبی تمایزات معناداری در پاسخ به مسائل اصلی سیاست ایجاد میکند.
در مقالهای که ما تدوین کردیم به اسم توحید ربوی و برون دادهای آن در پاسخ به مسائل سیاسی یک مقدمه دارد در دو قسمت؛ ما در قسمت اول تبیین کردهایم که هفت مسئله مهم از مسائل سیاسی وجود دارد که نوع نگاه ما به وحدانیت ربوبی، قبول و یا ردّ آن میتواند در سرنوشت این هفت مسئله مؤثر باشد. این مسائل را هم ما به ترتیبی آوردیم که برخی بر دیگری مترتّب میشود.
اولین مسئله مربوط به اختصاص شئون ربوبیت سیاسی همچون قانونگذاری و حاکیمت به خداوند است؛ پس از آن از دل مسئله اول به این مسئله رسیدیم که بشر ربوبیت استقلالی ندارد هرچند تدبیر مظهری دارد.
مسئله بعد از مسائل هفتگانه این است که توحید ربوبی برای تأمین کمال بشر ضرورت دارد و سومین مسئله این است که از نظام ارزشی و الهی در حیات سیاسی باید تبعیّت کرد.
مسئله بعد هم این است که دولت در تأمین کمال، سعادت، تربیت و هدایت شهروندان رسالتمند است. این مظهریت و اذن به گروه خاصّی داده شده است. همچنین مسئله دیگر هم این است که تشریعات خودبنیاد سیاسی نامشروع است.
فایده تدوین مقاله توحید ربوی و برون دادهای
فایده بحث این است که چون نظام سیاسی ما عملاً مبتنی بر قرآن کریم است، اگر بخواهیم به تمایزات اشاره شده دست پیدا کنیم، این مبنا را و بروندادهای آن را اگر در کنار دیگر مبانی خداشناختی، هستیشناختی، جامعهشناختی و … بگذاریم، زمینه تدوین الگوی قرآنی مناسب برای تدبیر مطلوب حیات شهروندان قابل دسترس خواهد بود.
بررسی مفهوم «رب» و «رب العالمین»
ما در قسمت اول به مفهومشناسی ربوبیت و ماهیّت آن توجه دادهایم و کلمه «ربّ» را به طور اجمال به این معنا آوردهایم: «مالک و صاحب اختیاری که هر لحظه در حال ربوبیّت مملوک است» و رب العالمین مالک تمام عالمین است و چون ملک حقیقی از تدبیر و ربوبیّت تفکیکپذیر نیست.
صاحب اختیار مخلوقات است و برای تصّرف و تدبیر و هدایتشان به اذن کسی نیاز ندارد. در واقع ما تعریف علامه را معیار قرار دادیم و بر اساس آن بحث کردیم.
دومین نکته که در قسمت اول مقدمه اشاره شده این است که قرآن توحید ربوبی را در هر دو حوزه تکوین و تشریع میپذیرد و بر این باور است که هم در حوزه تکوین ربوبیّت هست و هم در تشریع ربوبیّت سیاسی خداوند جریان دارد.
تبیین ماهیّت «ربوبیّت تشریعی»
نکته سوم در قسمت اول در رابطه با مقصود از ربوبیّت تشریعی است که عبارت است از هدایت ویژه انسانها با وسائل بیرونی مثل انزال کتب و ارسال رسل، تشریع تکالیف حقوق و … که در همین راستا معیارهای زندگی مطلوب را در قالب تشریعات در متن مقدّس توسّط فرستادگان معصوم به مردم ابلاغ میکند و مردم را مکلّف به پذیرش آن میکند.
نکته دیگر این است که از منظر قرآن و از منظر مفسّرین، ربوبیّت تشریعی و تکوینی هماهنگ هستند به این معنا که ربوبیّت تشریعی، تابع ربوبیّت تکوینی است.
نکته آخر در قسمت اول از مقدمه هم این است که، انحراف از ربوبیّت تشریعی در طول تاریخ بشر بارها مشاهده شده است. مشرکان معتقد بودند ربوبیّت تشریعی بشر با خدایان است، فرعون ربوبیّت تشریعی را حق خودش میدانست و همینطور مسیحیان هم دچار شرک ربوبی بودند و هستند.
اختصاص قانونگذاری به خداوند
اما قسمت دوم ما مربوط به بروندادها است که ما وحدانیت ربوبی را وقتی به آن هفت مسئلهای که عرض کردم ارائه میکنیم به نتایج خاصّی میرسیم. اولین مسئله، اختصاص شئون ربوبیّت سیاسی مثل قانونگذاری به خداوند است.
ربوبیّت تکوینی فقط در اختیار خداست و ربوبیّت تشریعی هم در اختیار کسی است، ربوبیّت تکوینی دارد و انحصار مذکور در ربوبیّت تشریعی هم خودش را نشان میدهد لذا این ربوبیّت چون مطلق است از جمله در شئون سیاسی نیز باید در اختیار خدا قرار بگیرد. این برونداد اول است.
برونداد دوم این است که ربوبیت استقلالی نفی میشود یعنی میگوییم انسان حق قانونگذاری در امرالله ندارد ولی ربوبیّت در امرالناس برای بشر وجود دارد. پس اعتقاد به ربوبیّت تشریعی برای خدا به معنای نفی ربوبیّت جزئی و استقلالی از غیرخداست ولی مظهریت یا تدبیری از غیر خدا ممنوع نیست کما اینکه این مظهریت به پیامبر و ائمه داده شده است.
نفی استقلالی بودن تدبیر سیاسی بشر
مسئله سوم ما که مترتّب بر استقلالی نبودن تدبیر سیاسی بشر است این است که اذن تصرفات تشریعی به عموم مردم داده نشده ولی در عین حال به اشخاص خاصّی مثل معصوم و ولی فقیه اعطاء شده است. مسئله چهارم عدم مشروعیت تشکیلات سیاسی خودبنیاد است و اینکه مشروعیت قوانین سیاسی بشری با اذن الهی مورد قبول قرار میگیرد.
مسئله پنجم هم تشکیل حکومت مبتنی بر توحید ربوبی برای تأمین مطالبات الهی در حیات اجتماعی است. ما در این مسئله از بیرون میدانیم که فی الجمله یک حکومتی نیاز است و باید باشد ولی با توجه به ضرورتی که پذیرش توحید ربوبی برای ما میآورد، میگوییم این حکومت باید مبتنی بر توحید ربوبی باشد.
مسئله ششم لزوم تبیعیّت از نظام ارزشی الهی در حیات سیاسی است که ما در این مسئله هم از بیرون میدانیم که تکالیف سیاسی در قرآن وجود دارد و ما میدانیم که این تکالیف مبتنی بر توحید ربوبی خداوند هستند لذا میگوییم تبعیت از نظام ارزشی الهی در حیات سیاسی هم لازم است.
فرق دولتهای اسلامی با دولتهای لیبرال در توجه به توحید ربوبی
مسئله هفتم هم بحث رسالتمندی دولت در تأمین کمال و سعادت بشر است که این هم مبتنی بر مسئله اول است که جوهره ربوبیّت هدایت و تدبیر بشر است.
وقتی به این جوهره توجه میکنیم میگوییم آن حکومتی مطلوب است که احکام توحیدی رب را اجرا کند و مسئولیت این حکومت هم اجرای اراده خدا در حدود تشریعات الهی است در حالی که دولتهای لیبرال یا دولتهای دیگر این رسالتمندی را قائل نیستند.
نادیده گرفتن قرآن در عنوان مقاله
در بخش بعدی این کرسی ناقد اول حجت الاسلام دکتر محمدعلی اسدی نسب در نقد مقاله توحید ربوی و برون دادهای آن در پاسخ به مسائل سیاسی گفت: به نظر میرسد که چهار اشکال عمده در این نوشته وجود دارد که این چهار اشکال از اول تا آخر در این مقاله به چشم میخورد.
اشکال اول این است که قرآن در عنوان مقاله ذکر نشده است در حالیکه منظورشان از این مقاله توحید ربوی و برون دادهای آن در پاسخ به مسائل سیاسی از منظر قرآن است، پس لذا آوردن قرآن در عنوان مقاله ضروری است.
آنطور که از توضیحات ایشان بر میآید ایشان به دنبال توحید ربوی و برون دادهای آن در پاسخ به مسائل سیاسی از منظر قرآن هستند و لذا باید از قرآن به دنبال آیاتی باشند که اولاً اشاره به ربوبیّت کرده و بر اساس آن ربوبیّت یک مسئله سیاسی مطرح شده است.
حالا ایشان میخواهد نشان بدهد که ای مخاطب بدان و آگاه باش که خداوند این مسئله سیاسی را مطرح کرده و این مسئله سیاسی را وابسته به اعتقاد ربوبیّت قرار داده است.
به نظرم اگر قصد نویسنده آنطوری باشد که بنده اشاره کردم، پس این نکته نیز در مقاله رعایت نشده است و به این آیات یا اصلاً پرداخته نشده و یا به صورت موجبه جزئیه است و اصلاً قابل دیدن در مقاله نیست.
تداخل استلزامات هفتگانه با یکدیگر
مشکل بعدی این است که ایشان استلزاماتی را بیان کردهاند که تداخل باهم دارند. توحید ربوی در واقع یک استلزام بیشتر ندارد و همه استلزامهای ایشان به یکی برمیگردد و در واقع همه یکی هستند با عبارات مختلف.
اگر استلزام اول را حاکمیّت خداوند بر اراده انسانها در همه عرصهها از جمله عرصه سیاسی قرار دهیم، همه استلزامات هم به این بازگشت دارد و ایشان هرچه گفته به همین لازمه بازگشت دارد.
اشکال دیگر این است که ایشان آیاتی را که آوردهاند مربوط به عناوین نیست، و آیات مورد استدلال در مقاله اثبات کننده عناوین بحث نیست و اگر هم باشد به صورت موجبه جزئیه است.
اشکال چهارم هم این است که قلمفرسایی زیادی در این مقاله صورت گرفته و آیا مخاطبی که این مقاله را میخواند به علم او افزوده میشود. ما وقتی مقاله را میخوانیم میبینیم که این مقاله مطلب خاصّی دست مخاطب نمیدهد.
لزوم دقت در تقییدها و استفاده از واژگان
بنده معتقدم که عبارات باید خیلی دقیق باشد مثلاً یک قیدی که آورده میشود باید دقیق و استاندارد باشد، مثلا شما آوردهاید قبول واگذاری به اشخاص خاصّ، و گفتهاید که این از نتایج توحید ربوبی است. توحید ربوبی میگوید که تنها مشرّع خداوند است ولی اینکه قبول واگذاری به اشخاص خاص مثل معصومین دیگر ربطی به توحید ربوبی ندارد و دلیل خاصّ خودش را دارد.
پیرو این اشکال بنده معتقدم اگر قانونی که شما گفتید اصلاً وجود نداشت به توحید ربوبی هیچ خدشهای وارد نمیشد. یا گفتهاند رسالتمندی دولت در تأمین سعادت بشر که این هم از استلزامات نیست و خودش دلیل خاصّی دارد که سوای ادلّه توحید ربوبی است.
در رابطه با آیاتی هم که استفاده کردهاید بنده معتقدم که این آیات نمیتوانند در عناوینی که شما به کار گرفتهاید کارگر باشند و آن عنوان را ثابت کنند.
عدم استناد به ادلّه محکم برای فرضیهها تحقیق
اشکال دیگر این است که شما در بحث بروندادها گفتهاید یکی از بروندادها، نفی ربوبیّت استقلالی و پذیریش مظهریت تدبیر حیات سیاسی توسّط بشر است. این برونداد اولاً در دل برونداد اول هست و ثانیاً قسمت دومش که مظهریت باشد نیز دلیل خاصّ خودش را دارد و ربطی به توحید ربوبی ندارد. همچنین استلزامات دیگر نیز این اشکالات را دارند.
یکی دیگر از بروندادهای شما عدم مشروعیت تشریعات سیاسی خودبنیاد و قبول مشروعیت قوانین سیاسی بشری با اذن الهی بود که در آن به آیات اشاره نکردهاید و یکی دو آیهای هم که آوردهاید اصلاً ربطی به آن عنوان ندارد.
یکی دیگر از بروندادهای شما ضرورت تشکیل حکومت بر مبنای اعتقاد به ربوبیت الهی است که ذیل این عنوان اصلاً به هیچ آیهای اشاره نشده است. همچنین در برونداد ضرورت تبعیت از نظام ارزشی الهی در حیات سیاسی نیز هیچ آیهای اشاره نشده است.
چند اشکال روشی به مقاله حجت الاسلام عابدی
حجتالاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه: بنده در ابتداء به چند نکته روشی اشاره میکنم. ایشان در چکیده مقاله به این سؤال اصلی اشاره کردهاند که آیا اعتقاد به وحدانیت ربوبی موجب پاسخهای متفاوت است؟
مستحضرید که از لحاظ روش تحقیق ما سؤال تحقیق را با آیا شروع نمیکنیم و مرسوم و مقبول نیست. همچنین مباحثی را که ایشان در فرضیّه مطرح کردهاند، در واقع مفروض بحث ایشان است و فرضیه بحث شان چیز دیگری است.
مسئله محور نبودن این مقاله
نکته دیگر این است که ما باید ببینیم این مقاله در صدد حلّ چه مسئلهای است؛ آنچیزی که در برخی از موارد آمده است مثل عصیانی که شیطان در امر خدا کرده و یا عدم اطاعتی که بعضی از اوامر خدا داشتهاند، اینها ضرورتاً چسبیده به بحث استلزامات توحید ربوبی نیستند.
این مباحثی که به عنوان استلزامات در اینجا آمده است، استلزامات نزدیک به این بحث نیست بلکه ما باید استلزامات مطرح شده در مقاله را با چند واسطه به بحث اصلی این مقاله بچسبانیم.
ممکن است آقای عابدی به ما اینطور جواب بدهند که در محتوای قرآن اگر پذیرفته شود که خداوند ربّ است یک استلزاماتی دارد و لازم نیست که حتماً واژه رب در استلزامات مطرح شده باشد. خوب بر فرض که ما این را بپذیریم و معنای ربوبیّت را گسترش بدهیم و دنبال کلمه ربّ هم نباشیم باز میبینیم که استلزامات فاصله زیادی حتّی با این نگرش دارند.
مثلاً برخی از مواردی که ایشان آوردهاند مثل مورد هفتم که تشکیل حکومت و اجرای احکام الهی و تکلیف حکومت بر هموار کردن راه سعادت ملّت است، اینها نزدیک به استلزامات سیاسی و نزدیک به توحید ربوبی نیست.
عدم انحصار تشریع سیاسی به خداوند
بحث دیگری که اینجا مطرح است این است که دکتر عابدی در بحث توحید ربوبی نوشتهاند واگذاری همه ارادهها به خداوند در اندیشه قرآنی، به این معنا که تشریع در همه عرصهها منحصر به خداوند است.
احتمال دارد که یک کسی توحید ربوبی را بپذیرد، بعد بگوید که خداوند خودش گفته که به تو عقل دادم و تو بر اساس عقلت برو و تنظیم روابط سیاسی کن. خوب این مسئله واقعاً وجود دارد و لذا تشریع سیاسی در همه عرصهها منحصر به خداوند نیست.
عدم استلزام توحید ربوبی با اطاعت بیچون و چرا از منصوب پیامبر
نکته دیگری که بنده میخواهم به آن تأکید کنم این است که آقای عابدی در جایی از مقاله عنوان زدهاند به عدم تفویض اذن تصرفات تشریعی به عموم مردم، که به نظر بنده این از استلزامات دور این بحث است و بر فرض که بپذیریم ایشان با دو سه واسطه به این بحث رسیده که اگر اطاعت رسول و اولی الامر واجب شد، پس اطاعت منصوب اولی الامر نیز واجب است و ولی فقیه هم میشود منصوب امام زمان، پس او هم اطاعتش به طور قطع و یقین واجب است.
احتمال دارد که یک کسی اشکال کند که اگر پیامبر(ص) بر منطقهای والی میفرستد اطاعتش بر مردم واجب است. حالا پیامبر(ص) خالد را فرستاده است و گفته است که تو برو و دعوت به اسلام کن و هر آینه ممکن است که خلاف کند.
اینکه بگوییم حالا که شخصی منصوب پیامبر است پس در همه امور، مردم باید همه دستورات او را بدون چون و چرا اطاعت کنند، درست نیست و سؤال دیگر این است که آیا این اطاعت بدون چون و چرا از توحید ربوبی به دست میآید یا نه؟
نکته دیگر این است که آقای عابدی در این نوشته، نوآوری را باید مدّنظر قرار میدادند در حالیکه در این مقاله بیان جدید، تحلیل جدید، استلزام جدید و … وجود ندارد.
نیاز مبانی به ادلّه و آیات قرآنی و عدم نیاز استلزامات به آنها
حجتالاسلام عابدی: اظهار داشت: نکته اول این است که در عنوان مقاله واژه از منظر قرآن نیز وجود داشته که افتاده است.
اما نسبت به اینکه فرمودند آیاتی را بیاور که استلزامات از اینها کشف بشود لازم میدانم که بگویم ما یک قاعده کلّی داریم و آن اینکه اصلاً در الزامات لازم نیست به سراغ قرآن برویم؛ ما در اصل مبنا سراغ قرآن میرویم.
ما میگوییم مبنای توحید ربوبی بر اساس آیات است ولی اینکه چه استلزاماتی دارد جایی باید سراغ آیات برویم که یک مسئله سیاسی در زمان نزول بوده است و قرآن متوجّه آن مسئله شده و ربوبیّت را در آنجا بروز داده است ولی اگر یک مسئله به نام انتخابات، جهانیسازی، اعتراضهای مدنی و حقوق زن نبوده، لازم نیست که سراغ آیات برویم.
اصلاً وظیفه مفسّر این است که مسائل جدید سیاسی مثل رفاه، عدالت اجتماعی و امنیت را بر مبانی بر گرفته شده از آیات منطبق کند.
برخی از دانشمندان علوم سیاسی بر سر این مطلب بحث میکنند که آیا دولت نسبت به مردم رسالتمند است یا نه؟ ما رسالتمندی دولت نسبت به هدایت و کمال مردم را یکی از استلزامات توحید ربوبی میدانیم و این مسئله را به اثبات رسانیدهایم.
مترتّب بودن بروندادهای هفتگانه بر یکدیگر
نکته سوم این است که هر دو ناقد محترم به این مسئله اشاره داشتند که برخی از استلزامات با یکدیگر تداخل دارند. در اینجا خلط بین تداخل و ترتّب صورت گرفته است و نکته مهم ترتّب هریک از استلزامات نسبت به دیگری است.
به نظر بنده اینها هیچگونه تداخل ندارند بلکه هفت مسئله است که چهار مسئله از یک برونداد بیرون میآید و دو تا هم از برونداد دیگر به وجود میآید.
اولین برونداد ما این است که ربوبیت سیاسی از آن خداست و همه نهادهای قانونگذاری تحت سیاست توحید ربوبی باید قانونگذاری کنند و قانون باید مطابق قرآن باشد یا مخالف قرآن نباشد. این یک برونداد بسیار مهم از ربوبیّت است.
همین برونداد اول به ما چهار زیرشاخه میدهد اولین برونداد مترتّب بر آن این است که بشر دیگر حقّ ربوبیّت سیاسی ندارد و نوآوری مقاله این است که این ترتّب در آن لحاظ شده است.
ضرورت تشکیل حکومت بر اساس تشریعات سیاسی الهی
نکته دیگر این است که ما قرار نیست هر گزارهای که در این مقاله مطرح شده است را با قرآن اثبات کنیم ما فقط مبانی را از قرآن اثبات میکنیم.
مثلا در رابطه با حکومت همه میدانند که وجود حکومت ضروری است امّا ما به قرآن مراجعه میکنیم و میبینیم که شأن حکومت مخصوص خداوند است و وقتی این شأن را کنار آن ضرورت قرار میدهیم میگوییم تشریعات سیاسی باید بر اساس اراده الهی شکل بگیرد.
ما در این مقاله هیچگاه ادعا نکردیم که ضرورت حکومت از بروندادهای ما است بلکه گفتیم برونداد مقاله ما این است که ضروری است که حکمت مبتنی بر تشریع سیاسی الهی شکل بگیرد.
یا یکی دیگر از مباحث مطرح شده در این مقاله بحث التزام سیاسی است و در ذیل عنوان برونداد التزام سیاسی ما لزوم تبعیّت از نظام ارزشی الهی در حوزه سیاست را نتیجه گرفتهایم.
رسالت دولت در هدایت شهروندان
مسئله دیگری که ما در این مقاله به عنوان برونداد از آن نام بردهایم نتیجه دو مقدمه است. مقدمه اول این است که قرآن به سمت کمال هدایت میکند، اگر این مقدمه را کنار مقدمه خودمان بگذاریم که خداوند باید ربوبیت کند، نتیجه این میشود که دولت در هدایت شهروندان رسالت دارد.
ما این چند مقدمه را کنار هم گذاشتهایم که مبانی آن از قرآن اخذ شده است و لزومی ندارد که من همه مقدّمات را از قرآن بگیرم چون نسبت به همه مسائل به خصوص مسائل روزآمد که آیهای از قرآن وجود ندارد.
دومین بروندادی که ما از آن در استخراج دو برونداد دیگر استفاده کردهایم این است که بشر تشریع استقلالی ندارد و از آن استفاده کردهایم که آنچه خداوند به عنوان تشریع به انسان واگذار کرده است، نامش تدبیر است و او باید بر اساس تشریعات الهی جامعه را تدبیر کند و به پیامبر(ص) هم به موارد خاصّی این تدبیر داده شده است و بر اساس نظر آقای مصباح ولی فقیه هم شامل این قضیه میشود.
اشکال دیگری که گفتند عبارات دقیق نیست، بله این را قبول دارم و نکات روشی هم که دکتر سیدباقری فرمودند حتماً اعمال میشود و اینکه گفتند استلزامات باواسطه هستند بنده این را هم قبول دارم و امکان ندارد که همه استلزامات را مستقیم ما از قرآن استخراج کنیم.
تبیین نوآوری در مقاله
اما اشکال دیگری که دکتر سیدباقری کردند و بازگشت به این داشت که وظیفه مردم در رابطه با حاکمی که منصوب من الله است ولی مخالف تشریع الهی عمل میکند، مسئلهای است که از موضوع و مسائل مقاله بنده خارج است و حتماً یک مقاله خاصّی میخواهد.
و اینکه گفتند مقاله بنده نوآوری ندارد بنده میگویم شما همینکه بتوانید ربوبیّت الهی را بکشید به حوزه سیاسی و در حوزه سیاسی در چهار پنج مسئله اصلی سیاسی توحید ربوبی را جریان بدهید، یک کار نویی است که تا به حال انجام نشده است.