به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از کانون اندیشه جوان، مراسم بیستمین سالگرد تاسیس کانون اندیشه جوان با سخنرانی آیتالله علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، مهندس سعید اوحدی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مسعود فیاضی رئیس هیئت مدیره کانون اندیشه جوان، علی فروغی رئیس شبکه سه سیما و کمیل خجسته مدیرعامل موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، چهارشنبه ۲۸ فروردینماه در کانون اندیشه جوان برگزار شد.
در ابتدای این نشست محسن رحیمی سرپرست کانون اندیشه جوان با عرض خوشامد و تبریک ولادت حضرت علیاکبر و روز جوان گفت: خرسندم که در آغازین روزهای گام دوم انقلاب اسلامی و ۲۰ سالگی کانون و دومین گام این مجموعه پویا و انقلابی را جشن می گیریم و این تقارن را به فال نیک می گیریم و امید داریم که بتوانیم در گام دوم انقلاب بیش از پیش در راستای اهداف انقلاب و فرمایشات مقام معظم رهبری گام بر داریم و در جایگاهی که ایشان برای کانون تعریف کردند یعنی نقش شهید مطهری تهران در فضای نخبگانی جوان بهتر و بهتر عمل کنیم و در راستای اهداف عالیه انقلاب به کادر سازی بپردازیم ، امری که بدون شک کانون اندیشه جوان در آن بسیار موفق عمل کرده و اثرات آن را در بسیاری از مجموعه های فکری و فرهنگی انقلاب شاهد هستیم.
وی با بیان اینکه مستند جستجوگر که توسط کانون اندیشه جوان با همکاری خانه مستند انقلاب اسلامی تولید شده است، گامی نخست در تاسیس این مرکز است، اعلام برنامههای بعدی این مرکز را به آینده نزدیک موکول کرد.
در ادامه نشست، مسعود فیاضی به بیان دیدگاههای خود پرداخت و گفت: خدا را شاکر هستم که امروز داریم جشن ۲۰ سالگی کانون را برگزار میکنیم، اتفاقی که ۲۰ سال استقامت داشت. ممکن است کسانی یک کار خوبی را شروع کنند ولی کارشان استمرار نداشته باشد. مهم این است که طریقه درست تشخیص داده شود و استقامت ورزیده شود. الحمد الله این دو در کانون اتفاق افتاده است. من بر اساس این قاعده که علت محدثه، علت مبقیه هم هست میخواهم به تبیین این مسئله بپردازم که کانون چرا تشکیل شد و قرار است چه کاری انجام بدهد. به نظر من نیازی که کانون براساس آن شکل گرفت کماکان باقی است و با توجه به اینکه انقلاب ما یک انقلاب کاملا ایدئولوژیک و فکری است، تا انقلاب هست و تا مبارزه با این انقلاب وجود دارد این نیاز وجود دارد و لذا فلسفه وجودی کانون نقض نخواهد شد. کانون در سال ۷۷ تاسیس شد، یعنی یک سال بعد از خرداد ۷۶ . بزرگواران حوادث بعد از ۷۶ را یاد دارند. در سال ۷۶ یک تکانه سیاسی عجیبی در کشور ایجاد شد و این تکانه پشتوانه فکری داشت که از چند سال قبل در کشور و در جامعه فکری کشور و در جامعه دانشگاهی کشور شروع شده بود. نیازی که در این بین تشخیص داده شد، سبب شد که کانون ایجاد شود. این نیاز چه بود؟
وی ادامه داد: در سال ۷۶ یک جناحی سیاسی سر کار آمد که داعیههای فکری داشت و این داعیههای فکری از سالیان قبل در جامعه علمی مطرح شده بود؛ لذا یک ظهور و بروزی از ورود یک نوع فضای فکری جدید در جامعه علمی کشور رخ داد. مسائلی مطرح شد که جامعه علمی دینی ما تا قبل از آن خیلی با آن آشنا نبود. مطالب که مطرح میشد بیشتر برگرفته، ترجمه یا بومی سازی افکاری بود که بین فلاسفه غربی مطرح شده بود و خیلی وقت قبلتر از ما، در جهان عرب در بین روشنفکران اسلام وارد شده بود. به هر حال این حرفها در فضای عمومی کشور جدید بود و قبل آن وجود نداشت. من یادم هست وقتی پژوهشگاه تاسیس شد و مجله نقد را راهاندازی کرد، این سخن مطرح شد که مگر این حرفها جواب هم دارد. یعنی این حرفها کاملا نو و بدیع بود.
وی ادامه داد: این حرفها در بین دانشجویان مطرح میشد، آن هم نه دانشجویانی که رشته تخصصی الهیات یا فلسفه بودند، بلکه دانشجویانی که رشته فنی یا رشته پزشکی بودند و تخصصی نداشتند و نسبت به این مسائل قدرت تمیز نداشتند. وقتی این جریان در سال ۷۶ با جبهه سیاسی قرین شد، مباحث آن فقط در حوزه مبانی اندیشهای متوقف نماند و به تمام آنچه که برونداد این تفکر در ناحیه حکمرانی کشور بود وارد شد. مثلا فرض کنید بحث این نبود که تکثر ادیان درست است یا نه، بحث این نبود که مثلا قبض و بسط چه طوری است؛ بلکه بحث سر این بود که یک انقلابی از تفکر رقیب این تفکر به وجود آمده و دارد با این مبنا حکومتداری میکند؛ یعنی مثلا مبنایی در مبحث فلسطین دارد، مبنایی در بحث آزادیخواهی دارد، مبنایی در بحث نظارت بر قوانین دارد. چون میوهها و خروجیهای گفتمان فکری انقلاب با مبانی این فکر در تعارض بود، وقتی آن تفکر به حکومت رسید شاهد بودیم که با تمام این مبانی به مقابله برخواست. لذا بحثها در سطح اندیشهای صرف باقی نماند و در سطح مسائل انقلاب هم وارد شد. به همین دلیل بعد از ۱۵ خرداد معرکه تعارض افکار و آرا در عرصه دانشگاهی بسیاری جدی بود. یعنی من یادم نمیآید دانشگاهها تا آن زمان آنقدر محل زد و خورد افکار، اندیشهها و تضار آرا باشد.
فیاضی در ادامه تصریح کرد: کانون برای همین نیاز تشکیل شد؛ یعنی پر کردن تمام خلاهای فکری و مهارتی که دانشجویان برای جهادگری در این عرصه نیاز داشتند. کانون یک نهاد انقلابی فکری است که موضوع کارش تفکر و اندیشه است. نقطهای را که کانون در آن زمان هدف قرار داد اندیشه دانشجویان بود در حیطههای مختلف. فقط به مسائل فلسفی هم نپرداخت و مسائل اقتصادی، سیاسی، مسئله مدیریت و … را در دستور کارش قرار داد؛ چون مخاطبش چنین نیازی داشت. چرا مخاطب چنین نیازی داشت؟ چون چنین سوالاتی به طور جدی در بین آنها مطرح شده بود. بنابراین مخاطب کانون این طبقه شد و آن نقطهای که کانون باید به آن تمرکز میکرد تفکر این مخاطب بود. غیر از تفکر، نیاز به یک نکته دیگری هم وجود داشت که اگر آن نمیبود کار ناقص بود و آن هم مهارت بود؛ مهارتهایی که دانشجویان فعال نیاز داشتند تا در این جبهه نقشآفرینی کنند.
رئیس هیئت مدیره کانون اندیشه جوان در ادامه تصریح کرد: ما از همان ابتدا مخاطبین را به دو دسته تقسیم کردیم. گفتیم یک دسته دانشجویان که وسط میدان فعال هستند و دارند در این جبهه کار میکنند و نقشآفرینی میکنند؛ یعنی با تفکر رقیب، با مدلهای که از طرف گفتمان رقیب مطرح میشود مقابله میکنند و تولید دارند و در خط مقدم هستند. یک عدهای هم توده دانشجویان بودند که اینها هم نیاز فکری داشتند. لذا این دو دسته مخاطب در دستور کار قرار گرفت. دسته اول غیر از نیاز به پر کردن خلا فکری، نیاز به مهارتآموزی هم داشت. اینها باید به مهارتهایی مجهز میشدند که بتوانند کار کنند. بالاخره اگر شما میخواهید در کار تشکیلاتی موفق بشوید باید نکاتی را رعایت کنید. من اگر بخواهم با یک جملهای تا اینجای مباحثم را جمع بندی کنم باید عرض کنم آن نقطه تمرکز و کار ویژه اصلی کانون، تجهیز فکری و مهارتی دانشجویان و قشر جوان کشور و طلاب به ویژه دانشجویان در گفتمان فکری انقلاب بود.
کمیل خجسته در این نشست به بیان دیدگاههای خود پرداخت و اظهار کرد: شاید یکی از مهمترین سوالاتی که کانون اندیشه جوان برای دوران بعد از بیستسالگی با آن مواجه است این است که باید به کدام سو حرکت کند. من نکاتی را در این خصوص عرض میکنم. برای ما که در دوران دانشجویی از فعالیتهای کانون بهره میبردیم، ۲ محصول خیلی قابل استفاده بود: یکی کتاب نقد و دیگری باشگاه اندیشه. در آن دوران اگر کسی کتاب نقد را نمیخواند یا سایت باشگاه را نمیدید اما همین که میدانست یک جایی هست که به شبهات پاسخ میدهد، امیدبخش بود؛ یعنی نه تنها مطالعه آثار کانون موثر بود بلکه صرف وجودش نیز اثرگذار بود. از این جهت، باشگاه در کنار کتاب نقد، دو بازیگر مهم دهه ۷۰ به شمار میآمد که کانون در آن برهه توانست به واسطه آنها کشور را به سمت جلو پیش ببرد.
وی افزود: دهه ۷۰ دوران پیادهسازی الگوی فروپاشی شوروی در ایران است. در آن دوران، کانون نقش خود را به خوبی ایفا کرد. با این وجود، امروز کانون با یک مسئله جدید پیش روست. این مسئله، در واقع چهارمین سوالی است که انقلاب اسلامی باید به آن پاسخ بدهد. انقلاب اسلامی تاکنون به سه سوال اساسی پاسخ داده است. نخستین مسئله این بود که گفته میشد دین، پایان پذیرفته یا دین افیون تودههاست. نظریه اسلام انقلابی توانست این نظریه را ابطال کند و حرکت اجتماعی دین را عرضه کند. در مرحله دوم این سوال مطرح شد که دین، توانایی نظامسازی ندارد. ما شاهد بودیم که در انقلاب اسلامی، دین توانست نظامی مبتنی بر مکتب خود ایجاد کند که قانون اساسی طلیعه آن است. دهه ۶۰ دهه تثبیت این موضوع بود.
مدیرعامل موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان ادامه داد: سومین سوال درباره حفظ نظام موجود بود. تا سال ۱۳۸۸ دوران، دوران تثبیت نظام است و انقلاب اسلامی توانست ثابت کند میتواند خودش را تثبیت کند. از سال ۸۸ ادبیات غرب از «براندازی» به «تغییر رفتار» بدل شد. در اینجا سوال چهارم ایجاد شد که آیا دین میتواند مشکلات زندگی مردم را حل کند. ایجاد تحریمها برای این بود که زندگی مردم فلج شود تا ثابت شود دین نمیتواند مشکلات مردم را رفع بکند. در حال حاضر محور حرکت انقلاب باید این باشد که اسلام انقلابی توانایی این را دارد که به نیازها و مشکلات مردم پاسخ بدهد و زندگی مردم را بهبود ببخشد.
در ادامه نشست میلاد عرفانپور و سجاد سامانی به شعرخوانی پرداختند و مستندی از تاریخ شفاهی کانون اندیشه جوان پخش شد.
در بخش بعدی مراسم، سعید اوحدی به ایراد سخن پرداخت و گفت: بزرگان ما نقش کلیدی و جوهری برای جوانان و فتح قلههای بعدی انقلاب در نظر گرفتند. حتما نقش این کانون برای تکرار مستمر و تنلگر زدن و تعریف راهبرد بیاینیه تاریخی مقام معظم رهبری که نقطه عطف انقلاب است حائز اهمیت است. مقام معظم رهبری در گام اول میآیند ظرفیتها، داشتهها و دستاوردهای انقلاب را بیان میکنند و در گام دوم برای رسیدن به آن تمدن بزرگ نوین اسلامی که اصلا گفتمان جمهوری اسلامی ایران است، جوانها را خطاب میکنند. اگر امروز از روز جوان گفته میشود اگر کانون اندیشه جوان یک چنین مراسمی را برگزار میکند، قطعا نگاه ما نگاه تبلیغاتی نیست؛ بلکه نگاه کاملا هدفمند و هوشمند و هوشیارانه نسبت به آینده انقلاب است، آن هم در چهارچوب مانیفست انقلاب که مقام معظم رهبری در بیانیه گام بزرگ انقلاب تعریف کردند.
وی افزود: یکی از هنرهای جمهوری اسلامی ایران نامگذاری همین مناسبتها است. در همه دنیا این نامگذاریها را داریم. مثلا برای روز جواندر سازمان ملل یک روز دیگری را ثبت کردهاند. یکی از هنرهای ویژه جمهوری اسلامی ایران این است که این نامگذاریها دارای مصادیقی هستند که آن مصادیق در واقع الگوها و تجلی عینی از مناسبت به شمار میآیند. هر پدیدهای در این عالم خلقت یک ظاهر و باطنی دارد. این نامگذاریها هم همینطور است و یک ظاهر و یک باطن دارد. نگاه ما کشف آن باطن نامگذاری است. اگر از روز جوان گفته میشود، ظاهرش روز جوان است، باطن آن به نام حضرت علی اکبر(ع) است که اشبه الناس به پیامبر اسلام است. ما چقدر به جوهر به ناموس و باطن این مناسبت توجه کردهایم.
علی فروغی در این نشست در سخنانی کوتاه به آسیبهای فضای مجازی اشاره کرد و گفت: آنچه در فضای رسانهای کشور به عنوان آفت مهمی ظهور کرده است و خصوصا قشر جوان را مورد تاثیر قرار داده است فضای مجازی است. این فضای مجازی در ذائقه مخاطب هم اثر گذاشته است. گاهی در شکل و محتوای قالبهای رسانهای هم تاثیرگذار بوده و آفات خودش را به آنها هم وارد کرده است. قالبهایی که به یک معنا فستفودی است یعنی کوتاه، سریع، کمعمق و کمخاصیت است. شما نمیتوانید از برخی از این قالبها توقع خاصیت داشته باشید. این یک آفت دامنگیری در جامعه است، خصوصا در قشر جوان. یکی از سیاستهای خوب کانون اندیشه جوان این است که برای ورود به حوزه رسانه برنامهریزی کرده است. این اتفاق مبارکی است. یکی از مشکلات فضای مجازی موجود این است که عمق و مبنای درست ندارد. یعنی اساسا دسترسی به عمق و مبنای مناسب ندارد. یک محیطی مثل کانون که وابسته به پژوهشگاه است و از ظرفیتهای فکری برخوردار است میتواند زمینه مناسبی باشد برای اینکه ظهور و بروز رسانهایاش یک ظهور و بروز متفاوتی باشد.
در ادامه نشست، حجتالاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: سوال مهمی وجود دارد که همه اهالی دقت و نظر پاسخهایی به آن دادهاند. سوال این است که چه اتفاقی عامل اهتمام مقام معظم رهبری برای نوشتن بیانیه گام دوم شد و ایشان چه احوالی را مشاهده کردند که مقطع قابل توجهی از زمان را تخصیص دادند تا این بیانیه را تدوین کنند و بعد هم اهتمام خودشان را برای بررسی این بیانیه توسط اندیشمندان بروز دادند؟
وی در ادامه افزود: ضرورت خودآگاهی علیالخصوص بین جوانان، در این مقطع ویژه و متفاوت انقلاب اسلامی یک مسئله محسوس است. ضرورت تبیین این مسئله کاملا لمس میشود که حرکت انقلاب اسلامی چگونه شروع شد، چه دستاوردها و ظرفیتهایی دارد و برای رسیدن به قلههای مرتفع پیشرو و آفاق سترگ تمدنی چه باید بکنیم؟ این موضوع به کانون اندیشه جوان ربط وثیق دارد چراکه انقلاب اسلامی ریشهاش اندیشه است، متنش اندیشه است، تار و پودش اندیشه است.
وی افزود: من فکر میکنم نقطه شروع هر تامل موثر و عمیقی باید انقلاب اسلامی باشد. برای کشف اینکه مسئله اساسی ما چیست، نظرگاه اصلی باید نظرگاه انقلاب اسلامی باشد. در این مسیر و منظر وظایف خاص به عهده این کانون قرار میگیرد. در عصر کنونی من فکر میکنم نزاع پیچیدهتر شده است و این نزاع به جاهای دشوارتر خود نزدیک شده است. از این نظر لازم است کانون اندیشه جوان به صورت هوشمندتر و کیفیتری به فعالیت بپردازد. من که خادم خادمان فرهنگ هستم حتما خودم را حامی این کانون میدانم. نتیجه سخن اینکه صحبت بر سر یک اراده جمعی نیرومند مبارزه تمدنی است که باید در آحاد جوانان این جامعه تکون پیدا کند و سردمداران آن نخبگانی هستند که باید با تاملات ژرف، رهنمودهایی را بیان کنند.
آیتالله علیاکبر رشاد رئیس و موسس پژوهشگاه به عنوان سخنران پایانی این نشست به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: فکر میکنم باید بیانیه گام دوم انقلاب آغازی دیگر و آغازی دوباره بر جریان انقلاب و فرایند انقلاب قلمداد شود. کولهباری وزین و ثقیل از تجارت چهلساله، امروز بر دوش ما و در دسترس ماست. در عین حال ما باید یک مرحله مهم دیگری را سپری کنیم. در گذشته عمل فردسازی انجام گرفت و انقلاب به وقوع پیوست؛ اما جامعهسازی، دولتسازی و حتی تولید تئوری و نظریه انجام نگرفته است. امام خمینی(ره) فردسازی کردند و آحاد و افرادی تربیت شدند آنچنان که بتوانند حاکمیت موجود را طرد کنند و حاکمیت جدید را بطلبند. باید توجه داشت انقلاب یک فرآیند است، یک فرآیند پیوسته نوشونده است و یک اتفاق و حادثه نیست. انقلاب در معنای لغوی خودش با معنای اصطلاحیاش فرق میکند. انقلاب از نظر لغوی به معنای منقلب شدن است که به صورت حادثه واقع میشود. انقلاب اسلامی به این معنا رخ داده است. مقام معظم رهبری این مرحله را به «نظامسازی» تعبیر کردند؛ یعنی نظامی را جایگزین نظام دیگر کردن. ایشان در بیانات خود فرمودهاند الآن نوبت دولتسازی است. دولتسازی به این مفهوم نیست که در این مرحله بناست صرفا دولت به مفهوم حداقلی آن یعنی قوه مجریه درست کنیم و یا حتی قوه اجرایی که همه نهادها و قوا را در بر میگیرد درست کنیم؛ بلکه تصور من از «دولتسازی» همان مفهوم نظامسازی نظری است؛ یعنی طراحی نظامات. باید هماکنون ایجاد مجموعه نظامهایی که یک دولت تمامعیار با تمام ارکانش به آن نیاز دارد صورت بپذیرد و نظامات طراحی شود.
وی ادامه داد: ما نظامات طراحی نکردیم. نظام اقتصادی طراحی نکردیم. حرف اسلامی در اقتصاد زدهایم اما به صورت نظام چیزی در اقتصاد مطرح نشده است. شئون اقتصادی ما فاقد یک نظام به معنای دقیق و فنی آن است. بنده نظام را با شش مولفه تعریف میکنم: آنچه که دارای اجزا است، اجزایش مختلف است، در عین اینکه اجزا مختلف است سازگار است، در عین اینکه سازگار است در یک فرآیندی با هم تعامل و تفاعل دارد و مجموعا این نظام را از دیگر نظامها متفاوت میکند و غایت مقصودی را محقق میکند. این میشود نظام. نظام صرفا به معنای نظم نیست و معنای خاص خود را دارد. باید چنین تعریفی از نظام را مدنظر داشته باشیم و نظاماتی را در عرصهها و ساحتهای مختلف طراحی کنیم. به نظرم این چیزی است که مقام معظم رهبری به عنوان مرحله کنونی انقلاب مطرح کردهاند و اتفاقا سختترین مرحله است؛ چون در انقلاب به معنای واقعه و اتفاق دفعی، حیث سلبی غلبه دارد اما در این مرحله، حیث ایجابی غلبه دارد. ایجاب و ساختن بسیار سخت است و به صورت مضاعف دشوار است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه تصریح کرد: مقام معظم رهبری این وظیفه را از جوانان توقع دارند. تمرکز ایشان در بیانیه گام دوم بر نسل جوان است. شأن جوان معاصر این است که این مرحله از انقلاب را مدیریت کند و تحقق ببخشد. این رسالت، رسالت سنگینی است. این هم مسئولیت نسل جوان را مضاعف میکند و هم دستگاههایی که متولی امور جوانان هستند که کانون اندیشه جوان از جمله آنهاست. من در جلسه تودیع و معارفه رئیس سازمان تبلیغات اسلامی عرض کردم که پیشنهاد بنده این است که سازمان تبلیغات متمرکز شود بر نسل جوان. سایر اقشار و طبقات را به دیگران بسپارید. حوزه جوانان مدعی بسیار دارد اما در عمل در این عرصه موفق نبودیم. میارزد که چندین دستگاه که ظرفیتی در این حوزه دارند بر این موضوع متمرکز شوند. اگر این حوزه را مدیریت کنیم همه چیز را مدیریت کردهایم و آینده از آن ماست.
آیتالله رشاد در ادامه به بیان جایگاه جوانان در بیانات اهل بیت(ع) پرداخت و گفت: دلیل اصرار و ابرام مقام معظم رهبری بر اینکه باید این مرحله از انقلاب را بر دوش نسل جوان نهاد، همان دلیلی است که در روایات آمده است. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: «أوصيكم بالشباب خيرا فإنهم أرق أفئده، ألا وإن الله بعثني بالحنيفيه السمحه فحالفني الشباب وخالفني الشيوخ»، یعنی من به شدت شما را توصیه میکنم که به جوانان توجه کنید چرا قلبهای آنان رقیقتر است، دلهایشان پاکتر و فطریتر است و به فطرت نزدیکتر هستند. حضرت در ادامه میفرمایند: خدا من را مأمور کرد که به عنوان بشیر و نذیر هم مژده بدهم و هم انذار کنم و مخاطبم همه بودند، اما جوانان با من همپیمان شدند ولی پیرها با من مخالفت کردند. پیامبر(ص) در ادامه این آیه را قرائت فرمودند: «فطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ انتظار بر آنان به درازا كشيد و دلهايشان سخت گرديد» (حدید/۱۶). یعنی پیران بر اساس مرور زمان دلهایشان قسی شده و صافی نیست. این حدیث خیلی معنی دارد. این روایت میتواند به عنوان فلسفه اهتمام به نسل جوان مطرح شود.
وی در پایان سخنان خود گفت: مقام معظم رهبری یک تعبیری را بارها استفاده کردهاند و آن اینکه به جوانان میگویند شما باید آینده را بسازید و آینده برای شماست، کشور در آینده مال شماست. همین مضمون از امام باقر(ع) نقل شده است که ایشان از امام سجاد(ع) روایت فرمودند: وقتی پدرم میدید گروهی جوان دنبال تحصیل هستند خشنود میشد و آنها را فرا میخواند و میفرمود: شما خزانههای علم هستید، شما الآن کوچک هستید ولی بزرگان نسل بعد خواهید بود. پیامبر اکرم(ص) و دیگر ائمه(ع) وقتی میخواستند کسی را به جایی بفرستند، به او توصیه میکردند که به دنبال جوانها باش. رسول خدا(ص) وقتی کسی را برای تبلیغ به جایی ارسال میکرد میفرمود: «علیکم بالاحداث»، یعنی هوای جوانان را داشته باشد.