شناخت حقيقت و ماهیت انسان، تنها با شناخت خداوند از طریق دين و وحی میسر است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی “موضوع‌شناسی علوم انسانی و اقتضائات روش‌شناختی آن” توسط گروه فلسفه علوم انسانی اسلامی مرکز مطالعات بینارشته‌ای پژوهشگاه و با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه در قم برگزار شد.
دکتر رمضان علی تبار عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه به عنوان ارائه دهنده این بحث روش شناسی را یکی از مسائل مهم و اصلی در علوم انسانی دانست و گفت: عوامل و متغیرهای مختلفی در روش‌شناسی نقش دارند که از جمله آن، موضوع علوم انسانی و نوع تلقی از آن است. موضوع علوم انسانی در یک معنای کلی، انسان و جامعه و در معنای دقیق‌تر عبارت است از کنش‌ انسانی. نوع تلقی از انسان و کنش‌های وی در مکاتب علمی (نظیر پارادایم‌های سه‌گانه در علوم انسانی)، متفاوت بوده و بر اساس آن، به روش‌شناسی متفاوتی نائل شدند. کنش انسانی به مثابه موضوع علوم انسانی دارای مختصات و ویژگی‌های مختلفی‌اند که آن را از موضوع دیگر علوم به ویژه علوم طبیعی متمایز می‌ُسازد. این ویژگی‌ها عبارتند از: آگاهانه‌بودن، ارادی‌بودن، هدفمند‌بودن، معناداربودن، اعتباری‌بودن و…. که وجود هر کدام به گونه‌ای در روش‌شناسی علم، نقش داشته و در مجموع در علوم انسانی نیز اقتضای روشی خاصی خواهد داشت. تحقیق حاضر با روش اسناد و مدارکی در گردآوری داده‌ها و روش عقلی در تحلیل اطلاعات، زمینه را برای نظریه‌پردازی در روش‌شناسی علوم انسانی فراهم ‌می‌سازد؛ از اینرو سعی‌می‌شود ضمن معرفی انسانِ علوم انسانی و روش شناخت آن، به ویژگی‌های کنش انسانی و اقتضائات روش‌شناختی آن در علوم انسانی بپردازد.
وی در بیان چیستی انسان و نقش آن در روش‌شناسی علوم انسانی همچنین گفت: از مباحث زیرساختی در علوم انسانی، نوع تلقی از ماهیت و چیستی انسان است. شناخت انسانِ علوم انسانی، به مثابه موضوع کلی و کنش‌گر اصلی در علوم انسانی، امری ضروری است. در چیستی و ماهیت انسان، دو رویکرد کلی وجود دارد؛ رویکرد ماتریالیستی و سکولار و رویکرد دینی و الهی. در رویکرد نخست، ویژگی حیوانیت و غریزه‌محوری، رکن اصلی ماهیت انسان را تشکیل می‌دهد. در این رویکرد، انسان حیوان تکامل‌یافته است که ساختار ظاهری و فکری او در طول سالیان متمادی در پی اصل هماهنگ‌سازی با محیط طبیعی تغییر کرده و به صورت کنونی درآمده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه در بیان روش‌شناسی شناخت انسان تصریح داشت:‌ انسان موجود پيچيده‌اى است و شناخت او كارى بسيار دشوار، بلكه به طريق عادى ناممكن است؛ از اینرو با ابزارهاى عادى شناخت، نمی‌توان درک و فهم صحيح و كاملی از انسان بدست آورد؛ بلکه در شناخت انسان و ابعاد و ساحت‌ها و اسرار وجودى آن نیازمند وحی نیز می‌باشیم؛ به عبارت دیگر، با توجه به دشوارى، اهمیت و پیچیدگی شناخت حقيقت و ماهیت انسان، در کشف و فهم رازهاى وجودى‌اش، نیازمند منابع و ابزارهای معتبری هستیم که تنها از ناحیه خالق آن میسر است که خداوند از طریق دين و وحی به بشر ارزانی داشته است.
وی ادامه داد: بر اساس انسان‌شناسی ديني، ابعاد، ویژگی‌ها، حقایق و ارزش‌های گوناگون انسانی از طرق مختلف نظیر کتاب، سنت و عقل به دست می‌آید. به بیان دیگر در انسان‌شناسی دینی به جای بهره‌گیری از روش‌های صرفاً تجربی یا عقلی، برای شناخت انسان از وحی و سنت نیز استفاده می‌شود. در انسان شناسی دینی، وحی به عنوان منبع و منطق فهم و تفسیر انسان به حساب می‌آید؛ زیرا با توجه به محدودیت عقل بشری در شناخت هستی به ویژه در انسان‌شناسی؛ مي‌توان از راه وحی، شناخت و تفسیری درست و جامع از انسان ارائه داد.
وی در پایان ویژگی‌های موضوع علوم انسانی و دلالت‌های روش‌شناختی آن را برشمرد و اظهار داشت: رابطه ویژگی‌های موضوع علم، با نوع روش‌شناسی آن، از سنخ رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته است. این مسأله درباره علوم انسانی نیز صادق بوده و ویژگی‌های موضوع علوم انسانی، به مثابه متغیر مستقل در روش‌شناسی آن، به مثابه متغیر وابسته عمل می‌کند؛ لذا در مطالعات موضوع‌شناسی علوم انسانی و ویژگی‌های آن ( به منزله متغیر مستقل و مؤثر)، می‌توان به متغیر روش (به مثابه متغیر وابسته، برآیند و برونداد) دست یافت. با توجه به این که نوع تلقی درباره ویژگی‌های انسان و کنش انسانی به مثابه متغیر مستقل، متفاوت است از این لحاظ می‌توان مدعی شد، ویژگی‌های موضوع علوم انسانی در تلقی‌های مختلف(تلقی‌ها بر اساس پارادایم‌های سه‌گانه و سایر تلقی‌ها)، متفاوت بوده و بر اساس هر کدام، می‌توان به روش‌شناسی متفاوتی رسید؛ از اینرو نقش متغیربودن موضوع و روش را نشان خواهد داد.
بر اساس دیدگاه حکمای اسلامی، کنش انسانی دارای مبادی و زمینه‌های قبلی است. فاعل، ابتدا فعل را تصور می‌کند، سپس فایده آن را تصدیق می‌کند و با تحقق تصور و تصدیق، حالت شوق نسبت به انجام فعل ایجاد می‌شود. پس از شدت یافتن شوق، اراده انجام آن، محقق شده و درپی اراده، عضلات بدن به منظور انجام فعل به حرکت درمی‌آید و در نهایت کنش انسانی، صورت می‌گیرد.
در پاپان این کرسی ترویجی حجج اسلام شاکرین و ترخان به نقد نظریه دکتر علی تبار پرداختند.