نشست دوم نسبت فلسفه و انقلاب اسلامی با تأکید بر آینده انقلاب اسلامی برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دومین نشست علمی “نسبت فلسفه و انقلاب اسلامی با تاکید بر آینده انقلاب اسلامی”، هشتمین جلسه از سلسله جلسات چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با موضوع کلی «انقلاب و فلسفه» توسط گروه مطالعات انقلاب اسلامی با همکاری گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه، بعد از ظهر روز دوشنبه مورخ ۱۷ دی‌ماه جاری در سازمان مرکزی پژوهشگاه برگزار شد.

در این نشست علمی دکتر ابراهیم دادجو عضو هیات علمی گروه معرفت‌شناسی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه به ارائه بحث پرداخت.

وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی الگوی جدیدی را به جامعه ارائه کرده است بنیان این الگو را در استکبار ستیزی و از دو جهت استقلال ملی و احیاء دین دانست و گفت: انقلاب اسلامی در جهت استقلال ملی به دنبال امنیت حیاتی، علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و در مجموع به دنبال امید به زندگی و در جهت احیای دینی به دنبال معنویت فردی و اجتماعی و در مجموع به دنبال امید به آخرت است. محصول آن می‌تواند ایجاد جامعه اسلامی‌ای باشد که بتواند دنیا را مزرعه آخرت سازد.

از نظر دکتر دادجو انقلاب اسلامی ایران در جهت رسیدن به این غایت از تلقی‌های التقاطی امثال سازمان مجاهدین خلق و ملی‌گرایان و تلقی‌های الحادی امثال سوسیال دموکرات‌ها و کمونیست‌ها گذر کرده و در حال حاضر در گیر و دار دو تلقی سنت‌گرایانه همچون اصول‌گرایی و روشنفکرانه نظیر اصلاح‌طلبی قرار دارد.

از نظر ایشان علوم و امور دو بال این انقلاب‌اند و هرگونه تفسیر و توضیحی که از این دو بال به دست دهیم آینده انقلاب را دچار فراز و فرود‌ها خواهد ساخت.

دادجو در ادامه این نشست خاطرنشان کرد: در عرصه دانش، از همان سال‌های اول انقلاب توضیح‌هایی که از علوم و امور به دست داده شده‌اند عمدتا یا توضیح‌هایی ظاهرگرایانه مبتنی بر ظواهر دین یا توضیح‌هایی اصول‌گرایانه مبتنی بر پارادایم‌های دینی یا توضیح‌هایی مبتنی بر فلسفه‌ها و فلسفه علم‌هایی همچون پوزیتیوسیم، فلسفه‌های تحلیلی و زبانی، عمل‌گرایی، انسجام‌گرایی، کلی‌گرایی، هرمنوتیک، ابطال‌گرایی، پارادایم‌گرایی، ساختار‌گرایی و پساساختار‌گرایی و امثال اینها بوده‌اند و اینگونه توضیح‌ها که عمدتا توضیح‌های بنا به دیکته، بنا به تعریف و بنا به قرار داد‌اند در نهایت انقلاب را دچار فرود‌ها ساخته و آن را در فهم و توضیح و حل و فصل واقع‌بینانه امور ناکام خواهند گذاشت.

دادجو افزود: هر دو تلقی سنت‌گرایانه و روشنفکرانه تا وقتی نتوانند به تلقی‌های واقع‌گرایانه تری رهنمون شوند در نهایت از این دو بال تفسیر و توضیح‌هایی غیر واقع‌بینانه به دست داده و انقلاب را دچار فرود و سقوط خواهند ساخت.

از نظر این استاد پژوهشگاه، در مقابل رویکرد بنا به دیکته (بنا به قرارداد) که رویکرد مابعد نیوتنی است و تا قبل از چهل سال اخیر در کل جهان یکه‌تاز میدان بود و همه فلسفه‌ها و فلسفه‌علم‌ها را دچار قرارداد‌گرایی ساخته است، رویکرد دیگر و واقع‌گرایانه‌تری وجود دارد که مابعد‌کوانتومی است و توضیح علوم و امور را نه به دیکته و قرارداد بلکه بنا به واقع می‌داند.

از نظر ایشان در چهل سال اخیر جریانی به بار نشسته است که، هرچند در بخش اعظم جهان غرب، در جهان عرب و در ایران ناشناخته است، می‌تواند مسیر درست و واقع‌بینانه توضیح علوم و امور را به دست دهد.

عضو هیات علمی گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در چهل سال اخیر جریان ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدیدی به ظهور رسیده است. شناسایی، معرفی، تحلیل، نقد و بازسازی این جریان به خصوص بر بنیان ذات‌گرایی و واقع‌گرایی قوی فلسفه اسلامی به ما این امکان را می‌دهد که بتوانیم از واقع‌بینی در سطح عقل سلیم فراتر رفته و با واقع‌گرایی علمی خود از علوم و امور تحلیل و توضیح‌هایی واقع‌گرایانه و واقع‌بینانه‌ای به دست دهیم.

نظر استاد بر این است که انقلاب اسلامی و در واقع اندیش‌مندان تاثیر گذار بر انقلاب، در صورتی که به شناخت درستی از رویکرد جدید دست یابند امید می‌رود که بتوانند انقلاب اسلامی را در عرصه علوم و امور در راه راست پیش‌ برده و به آن غایتی که انقلاب اسلامی در نظر دارد رهنمون شوند.

از نظر ایشان در دراز مدت آینده و ماندگاری انقلاب اسلامی به این وابسته است که اندیشمندان از تفکرات،فلسفه‌ها و فلسفه ‌علم‌های غیر واقع‌گرایانه دوری گزیده و به دقت به راهکارها و روش‌های واقع‌گرایانه روی بیاورند. خود ایشان نیز به این روش روی آورده‌اند و به دنبال معرفی و اشاعه اینگونه روش‌ها بر بنیان همین روش جدید هستند.

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ابوالحسن غفاری مدیر گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ناقد حضور داشت و گفت: در بررسی نسبت انقلاب اسلامی و فلسفه لازم است در مورد اهداف و غایات انقلاب اسلامی صحبت کنیم. امام یک فیلسوف بزرگ و عارف وارسته بود. اگر اینگونه نبود نمی‌توانست انقلاب را به پیروزی برساند.

وی افزود: امام خمینی(ره) تحت تأثیر همین فلسفه رایج اسلامی بود و کاملا هم واقع‌گرایانه توانست یک انقلاب را به پیروزی برساند. برای بررسی رابطه انقلاب اسلامی و فلسفه لازم است ذیل انسان شناسی و علم‌النفس فلسفی بحث را بررسی کنیم چراکه محل تلاقی فلسفه و انقلاب اسلامی، ‌انسان‌شناسی است.

دکتر لبخندق دیگر ناقد این نشست ضمن اشکال به نحوه‌ی ورود و خروج و صورت‌بندی مسأله توسط ارائه‌دهنده‌، تمرکز صرف بر «استکبارستیزی» به‌عنوان بن‌مایه اصلی و هدف غایی انقلاب اسلامی را قابل دفاع ندانست و در ادامه تأکید کرد: دو رویکرد در تبیین نسبت انقلاب و فلسفه می‌تواند وجود داشته باشد:

اول اینکه رد پای فلسفه را در پدیده انقلاب اسلامی به‌عنوان یک واقعه تاریخی جستجو کنیم و تأثیر آن در شکل‌گیری و استمرار آ‌ن‌ را مورد بحث و واکاوی قرار دهیم که از این رویکرد می‌توان به ‌عنوان «فلسفه در انقلاب اسلامی» یاد کرد.

دوم این‌که فارغ از تأثیر فلسفه در شکل‌گیری و تداوم انقلاب اسلامی، این واقعه یعنی انقلاب اسلامی را از منظر فلسفه-که در اینجا فلسفه اسلامی محل گفتگوست- مورد تبیین، تفسیر و مداقّه قرار دهیم و به‌عبارتی، انقلاب اسلامی را موضوعی برای شناخت توسط فلسفه قرار دهیم که می‌توان این رویکرد را به‌عنوان «انقلاب اسلامی از منظر فلسفه» معرفی کرد.

وی افزود: علوم انسانی را می‌توان یکی از خطیر‌ترین آوردگاه‌های فعلی انقلاب اسلامی با جبهه معارض در نظر گرفت و از این حیث، حکمت اسلامی می‌تواند به‌عنوان قلب تپنده و موتور پیشران انقلاب اسلامی در تولید و سامان‌دهی علوم انسانی مد نظر قرار گیرد.

در ادامه دیگر حضار جلسه نکته نظرات خود را با ارائه دهنده بحث در میان گذاشتند.