به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر محمود حکمتنیا عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق و مدیر مرکز رشد علوم انسانی اسلامی پژوهشگاه هفتم آبان ماه در نشست «اربعین؛ جهانی دیگر» در قم گفت: یکی از منابع خوب برای تغییر اجتماعی، مراجعه به تحلیل واقعه عاشورا است، زیرا دو جریان در این ماجرا روبروی هم بودند؛ یک جریان دنیاخواه بوده و درصدد دنیا را به گونهای تغییر دهد که تنها خواستههای مادی انسان برآورده شود و جریان دیگر درصدد این است که انسان راه را گم نکند، لذا این ارزشها به لحاظ خطبندی و جبههبندی در ردیف ارزشهای اساسی و پایه هستند.
وی افزود: هنر اصحاب امام حسین(ع) این بود که درصدد اصلاح امور یعنی همان تغییر مثبت بودند؛ اگر در وصف حضرت عباس(ع)، صفت «عبد صالح» بیان شده یعنی نه اینکه ایشان صرفا فردی نیکوکار است، بلکه حکمت اصلاحی دارد و به دنبال تغییر در جهت اصلاح مثبت در جامعه است؛ جریان عاشورا جریان رو به جلو است و اگر با این دید به مسئله بنگریم برخی فضائل و قواعد پایه در عاشورا مطرح است؛ این ارزشها، ارزشهایی هستند که هسته مرکزی عاشورا را میسازند.
حکمتنیا با اشاره به مفاد سوره لقمان بیان کرد: خداوند لقمان را به عنوان حکیم معرفی کرده و در آیهای فرموده است: «وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ»(لقمان/۱۹) براساس این آیه، وقتی از بیان میتوان استفاده کرد که حاوی پیام باشد و کسی که صدایش بالا میرود در منظر شنونده صرفاً گفته او تبدیل به صوت شده و بیان و انتقال پیامی صورت نگرفته، بنابر این خدا ارزشی ساده اخلاقی را در این آیه به کار برده ولی اگر در آیه تدبر کنیم، معلوم میشود کسی که صدایش بلند است، صرفاً صوت دارد و نه بیان.
ویژگیهای بارز در شخصیت عباس(ع)
مدیر مرکز رشد علوم انسانی اسلامی پژوهشگاه با اشاره به شخصیت حضرت عباس(ع) و تبیین صفات اخلاقی ایشان در زیارتنامه ماثور وی تصریح کرد: چهار صفت پایه در این زیارتنامه است که مبین صفات پایه انسانی است؛ اولین صفت تسلیم است که از واژه سلام گرفته شده یعنی تو به گونهای بودی که افرادی که در کنار تو بودند با وجود تو احساس نهایت آرامش و امنیت را داشتند، دومین صفت نیز تصدیق است که درست است در فارسی صداقت به معنای راستی و درستی است، ولی اگر این لفظ را در بستر فرهنگی مطالعه کنیم، میبینیم که تصدیق به معنای آن است که فرد، هر آنچه را در ذهن میگذراند و میگوید و در رفتار انجام میدهد، هماهنگ است نه اینکه در فکر و ذهنش چیزی باشد، ولی در کردارش چیز دیگری؛ بنابر این وقتی حضرت عباس(ع) تسلیم است، یعنی فکر، زبان و رفتارش هماهنگ و تسلیم امر امام است.
وی با اشاره به تعبیر زیارت نامه مبنی بر «والوفاء …» گفت: وفا دارای بحث حقوقی و اخلاقی است، لذا اگر کسی به لحاظ حقوقی با کسی عهدی کند و به آن عمل نکند، ظلم کرده است، ولی در معنای دوم وفای به عهد یعنی وفای یکطرفه و به وفای اخلاقی معروف است و اگر قرآن، اسماعیل را صادقالوعد میداند، مبنای دوم مد نظر است لذا اصحاب امام حسین(ع) علاوه بر اینکه وفای به عهد دارند که پایه ارزش انسانی است، وفای به عهد یعنی وفای اخلاقی هم دارند.
اندیشمندان کشور به جای پند، راهحل بدهند
حکمتنیا با اشاره به تعبیر نصیحت در این زیارتنامه بیان کرد: در این تعبیر، نصیحت به معنای پند و اندرز نیست، بلکه ارائه راه حلهای خلاقانه است؛ این صفت، سبب میشود تا یک فرد به جای توضیح المسائل بودن، حل المسائل شود که باید در اینجا از جامعه علمی گلایه کنیم که مردم منتظر نصیحت به این معنا یعنی ارائه راهکار برای رفع مشکلات جامعه هستند و نه نصیحت به معنای پند و اندرز.
وی افزود: ابوالفضل(ع) اگر هنگام صبح و در هنگامه نبرد به سمت آب میرفت وصف این رفتار، وصف شروع جنگ بود، ولی ایشان وقتی سراغ آب رفت که جنگی نبود پس انتخاب زمان برای این رفتار، کاملاً بشردوستانه است و هیچ شبهه جنگ در آن نیست.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه با بیان اینکه امام حسین(ع) وقتی حضرت عباس(ع) را از دست داد فرمودند که حیله من قلیل شد(یعنی راهگشایی و راه حلهای خلاقانه من با رفتن عباس اندک شد) اظهار کرد: چهار صفت مذکور اخلاقی، اجتماعی و بشری است و میتواند جامعه بشری را رو به جلو ببرد؛ الان در ایام اربعین هستیم؛ این اربعین هنری توسط زینب(س) و زینالعابدین(ع) است که بعد از واقعهای که ظاهرا شکست و اسیری است، چطور ارزشهای انسانی را منتقل میکنند و به جای اعلان شکست با تبیین و تحلیل درست، این واقعه را تبدیل به ارزش انسانی میکند؛ زینب دو سخنرانی در شام و کوفه داشتند و میبینیم که در شام دست بر روی ارزشهای انسانی میگذارد که نقض شده است، ولی در کوفه که او را میشناسند، دست روی ارتباط فرزندی با امیرمؤمنین میگذارد.
وی ادامه داد: زینب(س) یک صفت ضد اخلاقی و انسانی یزید را گوشزد میکند و به او میگوید چطور تو خانواده خود را از معرض دیگران پنهان کردهای ولی خاندان پیامبر و کسانی را که در معرض دید دیگران بودن برایشان از هر زجری بالاتراست در معرض نامحرمان و بی دینان قرار دادهای.