به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست سبکشناسی هنر انقلاب اسلامی، چهارمین جلسه از سلسله جلسات چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با موضوع کلی ((انقلاب و هنر)) توسط گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه، روز دوشنبه مورخ ۴ تیرماه جاری و با ارائه محمدرضا وحیدزاده در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
محمدرضا وحیدزاده مولف کتاب سبکشناسی هنر انقلاب اسلامی در ابتدای این نشست با ابراز خرسندی از انعقاد این نشست، گفت: خوشحالم که این اتفاق در پژوهشگاهی رخ میدهد که در حقیقت خانه اول من است و من بسیاری از داشتههای فرهنگی و علمی خود را در فضای این پژوهشگاه و تنفس در میان پژوهشگران آن آموختم.
وی در مورد کتاب پژوهشی مورد نقد ادامه داد: این کتاب در حقیقت حاصل یک نگاه بینارشتهای است که به نظرم توانسته است از این نظر برکات بیشتری را در موضوع پرداختن به هنر برهه انقلاب اسلامی به همراه داشته باشد و نگاه ما را به ساحت هنر انقلاب اسلامی از مناظر بیشمار تقویت نماید.
وحیدزاده با اشاره به اینکه این کتاب سال گذشته به همت انتشارات «سوره مهر» حوزه هنری به زیور طبع آراسته شد گفت: البته سال ۹۲ نگارش این کتاب به پایان رسید و من آن را تحویل ناشر دادم و از آن تاریخ به بعد در روند ویرایش و برخی اصلاحات قرار گرفت تا اینکه سال ۹۶ از زیر چاپ درآمد.
وی تصریح کرد: سبکشناسی یک مقوله فرارشتهای است که البته در ابتدا از علم زبانشناسی میتوان آن را استخراج کرد و نگاهی کلی به مقوله هنر و ادبیات دارد و اما در مطالعات اجتماعی این مقوله ابزار کارآمدی است و من در تألیف این کتاب به دو حیطه شعر و نقاشی به عنوان شاخصههای هنر انقلاب پرداختهام.
این کارشناس و محقق پژوهش هنر افزود: هدف از این تحقیق، تعیین مؤلفههای سبکشناسی است و بسیاری از آوردههای من در این کتاب چیزهایی است که در جریان تحقیق غالباً به شکل کتابخانهای به آن رسیدهام و سرفصلهای این کتاب به شکل کلی به مقوله سبک و تعریف آن، سبکشناسی، مطالعات تطبیقی و ویژگیهای هنر انقلاب پرداخته است؛ روشی دیگری که من در نگارش این کتاب به آن قائل بودهام روش توصیفی است که در این سیر کیفیت در پرداختن به موضوع تا رسیدن به نقطه اشباع را ملاک نظر قرار دادهام.
وحیدزاده تصریح کرد: با وجود آنکه مبانی نظری پیرامون هنر و ادبیات انقلاب اسلامی به وفور به چشم میخورد، اما همچنان هیچ اثری که بتوان آن را به ویژه در عرصه شعر و نقاشی، تماماً انقلابی دانست وجود ندارد و من تلاش کردم تا در این تحقیق با استناد به آراء و نظرات منتقدان و خود هنرمندان به گزارههایی پیرامون هنر انقلاب اسلامی برسم.
وی به شرح محتوای این تحقیق پرداخت و گفت: قطعاً مقولاتی همچون جهانبینی و تأثیر آن بر سبک هنر انقلاب اسلامی و یا اینکه تا چه اندازه سبقه تاریخی و روند اتفاقات پیرامون بر جریان هنر انقلاب اسلامی نقش داشته باشد در این کتاب مورد مداقه قرار گرفته است و در ادامه در قالب مقولاتی چون «چرایی و چگونگی سبکشناسی تطبیقی»، «نسبت شعر و نقاشی انقلاب به تاریخ هنر غرب» و «نسبت شعر و نقاشی در تاریخ هنر ایران» به توضیح و نقد و نظر پرداختهام.
این محقق فرهنگی تأکید کرد: فصل مبانی و چیستی هنر و ادبیات انقلاب اسلامی به عنوان شاکله اصلی این کتاب مورد نظر است که اساساً نظریهپردازی در مورد این کلیدواژه در همین فصل آغاز و به آن پرداخته شده است و در ادامه تأثیر انقلاب اسلامی بر هنر و ادبیات دوره انقلاب و تفاوتهای آن با دوران پیش از انقلاب مورد تأکید قرار گرفته است.
وی با اشاره به اینکه همواره در مباحث نظری هنر و ادبیات، میان آنچه که در عرصه انقلاب اسلامی به وقوع میپیوندد با هنر و ادبیات سوسیالیستی شباهتهایی موجود است گفت: هرچند که این امر به ظاهر موجود است اما باید گفت که در باطن میان هنر انقلاب اسلامی با هنر غربی تفاوتهای زیادی وجود دارد کمااینکه در مقولاتی همچون سبکهای دیگر هنر غربی مثل رئالیسم، سمبولیسم و… نیز با هنر انقلاب اسلامی شباهتهایی وجود دارد که وقتی به باطن مینگریم تفاوتهای زیادی بروز خواهد کرد.
وحیدزاده گفت: همانطور که گفته شد در جریان تحقیقات منتج به درج مطالب این کتاب قائل به نظرات و آراء منتقدان و کارشناسان ادبی و هنری بودم و هرجا که با تکرار یک موضوع مشابه در میان اقوال و نظرات آنها مواجه میشدم، تصورم این بود که حتماً نکته صحیح در این تشابه آراء وجود دارد و لذا روی آن تمرکز کردم.
وی ادامه داد: در مجموع از میان مطالبی که کارشناسان و منتقدان فرهنگی و هنری در مورد هنر انقلاب اسلامی بیان کردند به ۷ سرفصل به عنوان ویژگیهای هنر انقلاب رسیدم که مرتب تکرار شده بودند؛ که به شکل فهرستوار عبارتند از «نفی مدرنیسم و فرمالیسم»، «پراکنده گزینی»، «اسلوبگرایی»، «بیانگرایی»، «صراحت و قطعیت»، «واقعگرایی» و «نمادگرایی» که البته براساس آنچه که گفته شد در دو مورد اخیر رئالیسم و سمبولیسم در هنر انقلابی مغایر با هنر غربی است.
در ادامه این نشست محمدمهدی رسولی، مدرس دانشگاه و کارشناس هنری به ذکر نکاتی در مورد لزوم پژوهش بنیادی در مبانی هنر انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: واقعیت آن است که در طول ۴۰ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این مجموعه کمتر کاری به عنوان یک فعالیت پژوهشی زیربنایی کاری صورت گرفته است و حتی باید قائل به آن باشیم که نسخههای ارائه شده نیز چندان کاربردی نبوده و راه به جایی نبردهاند.
وی میان مباحث نظری عنوان شده در ساحت هنر انقلاب با آنچه که در عرصه عمل شاهد آن هستیم تفاوت فاحشی را برشمرد و گفت: بر همین اساس تصور میشود واقعیت تلخی در عالم واقع و در عرصه فعالیتهای هنری وجود دارد لذا نگارنده نیز در نگارش مطالب خود در این کتاب به نوعی خودسانسوری رسیده باشد، چرا که تصورش این بوده که در صورت برشمردن این نکات به عنوان مصادیق عینی در جامعه هنری، مصادیقی نیز علیه آنها به عنوان نقض مسئله وجود داشته باشد.
این کارشناس هنری در ادامه تصریح کرد: به نظر میرسد که در ۷ خصیصه عنوان شده در این کتاب نگاهی کلی و گذرا وجود داشته باشد و نیاز است تا این تحقیق به ویژه در بسط این بندهای مطرح شده به یک تحلیل اساسی و جزئی تر باید بپردازد.
در ادامه این نشست علیمحمد مؤدب کارشناس و منتقد ادبی نیز به ایراد سخن پرداخت و گفت: تجربه اخیر محمدرضا وحیدزاده در تألیف و نگارش این اثر نشان داد که میتوان به مقوله تحقیق و پژوهش به عنوان یک فرایند تفکر به دید پرداختن به یک سوژه واحد و انفرادی نگاه نکرد و مقوله تحت عنوان یک جریان را با استناد به مؤلفههایی مورد دقت قرار داد.
وی نیز میان مبانی نظری پیرامون هنر و ادبیات انقلاب اسلامی با آنچه که در عالم واقع با آن مواجه هستیم فاصله فاحشی قائل شد و گفت: واقعیت این است که انسان انقلابی پیش از هر چیزی دیگری در اجتماع و در محیطه زندگی خود با مقولاتی ارزشی و شریعتی روبرو است و همواره در پی یافتن حلقه واسط و رشته ارتباطی میان آنها با زندگی جاری خود است در حالی که ادبیات و شعر انقلاب کمتر توانسته بازتابی واقعبینانه از آنچه که با آن درگیر هستیم ارائه نماید.
مؤدب گفت: نکته دیگری که وجود دارد آنکه برخلاف آنچه که گفته میشود شعر انقلاب از برخی قوالب نو و مدرن موجود در عالم ادبیات و شعر گریخته است باید گفت که در واقعیت اینگونه نیست و آنچه که به وضوح دیده میشود اینکه آثار زیادی در عرصه شعر انقلاب موجود است که در آنها نیز تأکید بر شعر نو، شعر سپید و نیمایی نیز شده است.
وی در پایان تأکید کرد: آنچه که در کتاب سبکشناسی هنر انقلاب اسلامی به عنوان یک ضعف محسوب میشود، استناد مؤلف و نگارنده به مشهوراتی است که از سوی برخی چهرههای معروف ادبیات و شعر انقلاب پیرامون این ساحت در مورد این ژانر ادبی ذکر شده است، در حالی که این عرصه نیز در طول ۴ دهه افت و خیزهای خود را داشته است و باید با نگاه واقعبینانه و آسیب شناسانه به این وادی نیز پرداخته شود.
در پایان این نشست نیز سایر حضار به نقد و نظارت خود پیرامون ساختار و محتوای این کتاب پرداختند که محمدرضا وحیدزاده بسیاری از ایرادات را نسبت به کتاب خود وارد دانست و توضیحی اجمالی در مواجهه با برخی از سؤالات مطرح شده داد.