به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شاکرین عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه با اشاره به نامه دکتر رضا داوری اردکانی درباره علم دینی و علوم انسانی اسلامی، گفت: من با توجه به منامه ایشان و با شناخت پیشین از طرز تفکر و اندیشه های آقای داوری، بعید می دانم که ایشان بخواهند تمایز علم و دین را مطرح کنند و دیوار شکست ناپذیر و قاطعی را بین علم و دین تصویر کنند و رابطه این دو را از یکدیگر جدا کنند. در نوشته ایشان نکاتی وجود دارد که نشان می دهد نظرشان تفکیک بین علم و دین نیست.
وی ادامه داد: من معتقدم ایشان تمایز میان علم و دین را مدنظر نداشته اند ضمن اینکه هر چه بیشتر مباحث ایشان جلوتر می رود شکل هایی از ایجاد پیوند میان علم و دین را برقرار می کند.
شاکرین اضافه کرد: اگر فرض کنیم ایشان قائل به تمایز باشند که من یقین دارم چنین نکته ای مدنظرشان نیست، سخن قابل قبولی بیان نکرده اند. باید بدانیم ذات علم و دین چیست و مقومات این دو چیست که هر دو را از یکدیگر جدا کند؟ هر دو در یک جهتی اشتراک دارند و آن هم حیث معرفتی این دوست که بسیار رکن اساسی است. از سوی دیگر علم به گونه های مختلف با دین ارتباط برقرار می کند و ارتزاق کرده و به آن لحاظ هم هویت دینی پیدا می کند.
وی ادامه داد: کسانی که بحث علم دینی را مطرح می کنند به لحاظ مبانی، موضوعات، مسائل، منبع معرفت و روش می توانند با یکدیگر ارتباط قوی و تنگاتنگ را برقرار کنند به طوری که بتوان وصف دینی بودن را برای علم از این جهات درنظر گرفت.
شاکرین درباره این مساله که هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمی توان سنجید مانند اینکه فقه و حدیث با ملاک متدولوژی علم جدید اعتباری ندارد، گفت: آیا ما از پایگاه دانشی می توانیم دانش دیگری را مورد ارزیابی قرار دهیم یا خیر؟ به نظر من نه به صورت مطلق می توان این مساله را نفی کرد و نه به صورت مطلق می توان اثبات کرد. این گونه نیست که از پایگاه هیچ علمی، نتوان علم دیگری را مورد ارزیابی قرار داد و این گونه هم نیست که از پایگاه هر علمی بتوان هر علم دیگری را مورد ارزیابی قرار داد.
وی اضافه کرد: کسانی از طریق زبان شناسی جدید معرفت دینی عالمان دینی را زیر سوال می برند. ما از همان پایگاه به آنها جواب می دهیم اما نمی گوییم اجازه ندارید از دانش دیگری ما را نقد کنید. ما نمی گوییم به دور علوم مرزی کشیده شده و دانش دیگری در آن نمی تواند دخالت کند. مخصوصا در فلسفه علم و معرفت شناسی در دانش ها، به لحاظ روشی و منابع معرفت مورد ارزیابی قرار می گیرد.
وی تصریح کرد: امروز ارزیابی ها تنوعات زیادی پیدا کرده اند و از ابعاد مختلف بررسی می شود. مثلا ارزیابی کارکردسنجانه امروز روشی برای ارزیابی است اما لزومی ندارد که از درون دایره خاص دانش صورت بگیرد و از بیرون هم صورت می گیرد کما این که بسیاری از این قضاوت ها در زمینه معارف دینی از پایگاه علوم دیگر صورت می گیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: ما موافق این نیستیم که همه علوم را قاضی برای یکدیگر قرار دهیم اما مرز قاطعی هم وجود ندارد و زمینه هایی وجود دارد که بعضی از قضاوت ها را می توان انجام داد و گفت و گو میان علوم و معارف امکان پذیر است.
شاکرین با اشاره به وضعیت کنونی علوم انسانی و اجتماعی گفت: ما اکنون هزاران جلد کتاب علمی و تحقیقی قوی و فنی در حوزه های علوم انسانی مبتنی بر مبانی دینی و معارف اسلامی تولید کرده ایم. البته انتظار بیشتری به لحاظ آن چه که طالب آن هستیم، داریم. به جز علم دینی در سایر علوم که با وصف دینی مطرح نمی کنیم هم پیشرفت هایی داشته ایم.
وی درباره اینکه تحول در علوم انسانی طی ۳۰ سال به نتیجه ای نرسیده و احتمالا در آینده هم به نتیجه ای نرسد، گفت: کارهای علمی بسیار ارزشمندی انجام گرفته و نمی توانیم وضعیت علوم انسانی و اجتماعی در کشورمان را با ۳۰ سال پیش مقایسه کنیم. اساتید دانشگاه های کشورهای اسلامی به شدت تشنه آثار تولید شده در داخل کشور هستند و می خواهند آنها به زبان های دیگر ترجمه شوند که در دانشگاه های آنها تدریس شود.
وی ادامه داد: این که قضاوت کنیم طی ۳۰ سال هیچ کاری در این زمینه ها صورت نگرفته درست نیست مگر این که ما انتظار داشته باشیم که طی این چند سال به اوج این علوم رسیده باشیم و در صحنه حیات اجتماعی آن را پیاده کرده باشیم و نتایج درخشان هم گرفته باشیم. چنین انتظاری بسیار آرمان گرایانه است زیرا علم به تدریج حرکت می کند و آثار خود را به جا می گذارد.
وی بیان کرد: شاید گفته شود چرا آثار این علم را در جامعه نمی بینیم؟ ما متاسفانه گرفتار بیماری هایی هستیم که مانع می شود آثار این علوم در جامعه نشان داده نشود. تولید علم یک مساله است و عملیاتی کردن آن مساله دیگری است. ما در بخش تولید علم انصافا کارهایی را انجام داده ایم اما عملیاتی نشده است به همین دلیل در صحنه جامعه نتایج آن را نمی بینیم.
شاکرین اضافه کرد: بخشی از علوم هنجاری هستند. اندیشه سیاسی جزو علوم انسانی و اجتماعی است. اندیشه سیاسی اسلام به همراه موضوع ولایت فقیه مطرح شد و بر اساس آن نظام اجتماعی سامان گرفت که در دنیا حرف جدیدی را مطرح کرد و اکنون با قاطعیت اعلام می کنیم یکی از بهترین مدل های نظام سیاسی در دنیاست و از دموکراسی لیبرال به مراتب بهتر است.
وی بیان کرد: در طول چند قرن گذشته نظام های مختلف سیاسی در کشور ما وجود داشتند که جز تخریب چیز دیگری از آنها نمی بینیم اما ولایت فقیه طی چند سال گذشته بهترین پیامدها را در صیانت و استقلال و آزادی کشور داشته است.
وی با رد اینکه نامه سرگشاده اخیر آقای داوری اردکانی شکل سیاسی گرفته است، اظهار کرد: من مخالف این نظر که نامه آقای داوری اردکانی سیاسی شده، هستم زیرا هر مساله ای را بخواهند بر سرش بکوبند عنوان می کنند سیاسی شده است. اتفاقا علم به سیاست بسیار مرتبط است. اکنون نهاد سیاست گذاری علم در آمریکا در کاخ سفید قرار دارد. سیاسی کاری در خدمت سیاست های غلط، کاری نادرست است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: سیاست گذاران جامعه بر اساس نیازهای جامعه باید نهادهای علمی تاسیس کنند و بودجه اختصاص دهند و برنامه ریزی و آینده پژوهی کنند تا ارباب فکر و اندیشه علم تولید کنند. بنابراین میان علم و سیاست نمی توان مرز گذاشت. سیاسی بودن در این گونه امور امری اجتناب ناپذیر است و ما باید از سیاست های غلط و نادرست پرهیز کنیم.
شاکرین درباره این نظر آقای داوری که دین می تواند به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشد اما این چون و چرا در نقد علم است و نه درباره تولید علم جدید، گفت: بحث بر سر این است که اگر ما بپذیریم دین می تواند نظر انتقادی داشته باشد آیا به تولید علم جدیدی منجر می شود یا خیر؟ تابع چند مساله است. آیا این نگاه انتقادی سطحی است؟ گاهی نگاه انتقادی در سطح و روساختی است اما گاهی انتقاد جدی و عمیق است.
وی افزود: آیا نگاه انتقادی که دین می تواند به علم داشته باشد در کنار آن درون مایه و بن مایه های جایگزین کننده دارد یا خیر؟ اگر انتقادات سطحی و یا عمقی بود اما هیچ جایگزینی هم نداشت به جایگزینی علم جدید نخواهید انجامید به خصوص اگر وصف دینی هم داشته باشد اما اگر این انتقادات ذوابعاد بود از جمله در متافیزیک علم وارد شود و آنها را به چالش بکشاند و برای آنها هم جایگزین داشته باشد، طبیعتا بر این اساس می توان علم جدید تولید کرد.
شاکرین بیان کرد: علم جدید به این معنا نیست که علوم قبل را کاملا رد کنیم و علمی را از ابتدا بسازیم. آقای داوری فلسفه اسلامی را قبول دارند. فلسفه از ارسطو و افلاطون و یونان به جهان اسلام وارد شد اما مواجهه ای که اندیشمندان ما با آن فلسفه داشتند این بود که در عین این که بسیاری از مسائل آن را پذیرفتند ولی با اتکاء مبانی و معارف اسلامی و دقت های خود دست به اصلاحات زدند و به تدریج دانش جدید تولید شد و فلسفه اسلامی تولید گردید.
وی در ادامه گفت: آقای داوری مساله علم را بسیار به روش، متکی کردند و منظورشان از علم، علم مدرن است و علم مدرن را مرتبط با جامعه مدرن می دانند که از این جهت مطلب درستی است و قوام آن هم از روش تجربی است. اما آیا ما نمی توانیم این روش را تکامل ببخشیم؟ البته این کار امکان پذیر است.
شاکرین تصریح کرد: اگر ما بپذیریم که قوام علم به متد تجربی است، همین دانش تجربی به خصوص تحقیقات فلسفه علمی جدید نشان می دهد که دو دانشمند با روش تجربی حتما به یک شکل به موضوع تحقیق توجه نمی کنند و یک نتیجه نمی گیرند بلکه مبانی و پیش فرض ها و زیرساخت های نظری و فکری آنها، نگاه به پدیده را تغییر می دهد و در تحقیقات تجربی شان آنها را همراهی می کنند.
وی در پایان گفت: اگر ما تحفض بر متد تجربی داشته باشیم، کسی که با مبانی دینی هستی و انسان را می بیند و تفسیر می کند، دانشی که در تحقیق تجربی اش به دست می آورد، متفاوت خواهد بود.