به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه، حضرت آیتالله العظمی عبدالله جوادی، در پیام تصویری به همایش ملی فلسفه عرفان فرمودند: یک بار سخن از فلسفه و فلسفۀ فلسفه است؛ یک بار سخن از عرفان نظری و فلسفۀ عرفان نظری است. در فلسفه بر عقل نظری تکیه دارد که با قیاس به رهآورد مطلوبی میرسد و این نیز به همکاری دو نیروی ارزشمند خیال و وهمی صورت میگیرد که به نیکی تربیت شده باشند. چراکه با ارایۀ صور جزئی و معانی جزئی به عنوان حدود اصغر قیاس وی را در اقامه برهان و حصول نتیجۀ مطلوب یاری میدهد.
آیتالله جوادی آملی افزودند: اما اگر خیال و وهم تربیت نشده باشند، عقل نظری را مورد آماج مغالطات قرار میدهند و رهزن عقل نظری میگردند. پس فلسفه حاصل عقل نظری است و این پایۀ تعریف فلسفۀ فلسفه است. لیک عرفان نظری ترجمان عقل عملی است. کار عقل نظری ادراک است و جزم؛ ولی کار عقل عملی عمل است و عزم. عقل عملی آنگاه که در مسیر تزکیه قرار گرفت و دو نیروی شهوت و غضب را تعدیل کرد و به بارگاه نیت و عزم راه یافت و از تجلیه و تخلیه و تحلیه گذر کرد و به فنا رسید، به شهود خدا که یک کار عملی است، دست مییابد و این عرفان شهودی است و این حقیقت عرفان است که به علم حضوری شهودی بر میگردد.
ایشان تصریح داشتند: اما اگر عارف این ره یافت عقل عملی را بخواهد به دیگران تعلیم دهد، باید به شکل برهانی و در ساختار منطقی عرضه کند. در حقیقت عرفان نظری یک دانش برهانی است و این دانش را کسی میتواند ارایه دهد که هم از جهت برهان و هم از جهت شهود نیرومند باشد. البته برای برهان سازی عرفان نظری نیاز به منطق متناسب است. زیرا منطق ارسطو که در فلسفۀ مشاء استفاده شده، توان برهان سازی شهود را ندارد. زیرا در تحلیل گزارهها حداکثر از حمل اولی و شایع استفاده میکند، ولی توان ندارد تا حمل حقیقت و رقیقت را که در حکمت متعالیه آمده، به اثبات برساند، چه برسد به حمل ظل و ذیظل بلکه حمل صورت مرآتی با شاخص که آن را اثبات کند.
این مرجع تقلید همچنین افزودند: در صورتی که اساس عرفان نظری حمل ظل و حمل مرآت است. از این رو کسی در عرفان نظری موفق است که یا خود بیابد یا از یافتها به خوبی تعلیم بگیرد و مسلط بر منطقی باشد که آن منطق را حداقل حکمت متعالیه تدوین کرده باشد نه حکمت مشاء تا از این حمل اولی و شایع بگذرد و به حمل حقیقت و رقیقت بار یابد و از آنجا به حمل ظل و ذیظل برسد، آنگاه به حمل صورت مرآتی و شاخص نایل شود. این پایۀ فلسفۀ عرفان نظری است.
عارف در برخی اوقات در بیان تجربههای عرفانی خود دچار مشکل است
در ادامه این همایش نخستین سخنران، استاد سید یدالله یزدانپناه، نیز طی سخنانی گفت: مباحث عرفانی در روزگار کنونی جایگاه علمی خود را در بین مراکز علمی و پژوهشی پیداکرده که در حقیقت نیز بانی اصلی زمینهسازی بحثهای عرفانی در کشور، امام راحل بوده است.
وی با اشاره به مساله بیان پذیری تجربههای عینی عارف گفت: حجیت شهود و حقایق حاصل از آن، عینیت داشتن خارجی حقایق عرفانی و بیان پذیری و بیان ناپذیری حقایق عرفانی نیز ازجمله مهمترین مباحث عرفانی است که با توجه به اهمیت آن ضرورت دارد تا به آن پرداخته شود.
حجتالاسلام و المسلمین یزدانپناه افزود: عارف در برخی اوقات در بیان تجربههای عرفانی خود دچار مشکل است و در وصف آن کاستیهایی پیش میآید، اما عمده بحث در این مطلب نیز مراحل نهایی عرفان و اسماء حسنا و مرحله شهود حق الیقینی است که وصف گزارههای توحیدی آن با مشکلاتی همراه است.
استاد فلسفه و کلام با اشاره به بیانات والتر ترنس استیس در بیان پذیری تجربههای عرفانی عنوان کرد: تجربههای نهایی عارف از یک منظر احساسات است که محل بحث نیست و حالت فنا هم از یکجهت در عرفان عملی قابلبحث است، اما آنهم محل بحث امروز ما نیست، اما گزارش حقایق و واقعیتهای نهایی محل بحث است که تجربه محتوایی و معرفتی عارف را شامل میشود.
حجت الاسلام و المسلمین یزدانپناه با تاکید بر امکان بیانپذیری معرفتی عارف تصریح کرد: در سنت اسلامی تجربههای معرفتی در عرفان نظری گزارش داده میشود که سابقه این گزارش نیز قبل از بیان برهان است که کتاب فصول و مفاتیح الغیب سرشار از همین گزارش شهود است.
این استاد فلسفه و عرفان اضافه کرد: در سنت فلسفی غرب استیس و در سنت اسلامی نیز خواجه نصیر طوسی این قبیل گزارشهای معرفتی را گزارش داده و استدلالهای خواجه نیز در نهایت بیان ناپذیری تجربههای عارف را به ذهن متبادر میسازد و استیس نیز معتقد به بیان ناپذیری است.
حجت الاسلام و المسلمین یزدانپناه با بیان استدلال خواجه نصیر طوسی در بیان ناپذیر بودن تجربههای معرفتی عارف خاطرنشان کرد: به نظر خواجه چون انسان در حالت فنا آگاهی به قوای جسمانی نیست امکان بیان تجربههای معرفتی را منتفی میکند درحالیکه اگر به حالت بقا بعد از فنا توجه شود میشود این بیان پذیری را توصیف کرد و مضافا وضعیت بعد از حالت فنا نیز تجربهها در حافظه ماندگار میشود، بنابراین بیان پذیری تجربههای عرفانی امری غیرقابل بیان نیست و میشود آن را توصیف و بیان کرد.
وی با اشاره به دلایل و تبیینات بیان پذیری تجربه نهایی عارف تصریح کرد: در ساحت حقیقت و متن واقع عارف فهمی را به دست آورده و آن را به زبان درآورده است البته ساحت ابتدایی و فنای عارف ساحتی بدیع، پیچیده و عمیق است که در آن حالت امکان بیان وجود ندارد، اما در ساحت مفهوم مشاهده حقیقت به فهم تبدیل میشود یعنی در نفس شهود عقلی فهم رخداده شبیه نوعی فهم شهودی که با ساحت عقل منور میتوان آن را توضیح و توصیف کرد.
وی با اشاره به تنگناهای حالت زبان گفت: زبان آوردن تجربههای عرفانی و ایجاد زبان تخصصی امری دشوار است و بیان آن با زبان عرفی نیز امری دشوارتر است که نیازمند پالایشهای لازم است، همچنین بیان اصلاحات در تجربهها برای عارف آشنا و برای مخاطب کاملا نامحسوس و غیر آشنا است که سبب مشکلاتی در بیان پذیری تجربههای عرفانی میشود، اما حقیقت این است که تجربههای عرفانی بیان پذیر است و امروز عرفان نظری بر سر همین سفره نشسته است.
حضرت آیتالله جوادی آملی بزرگترین فیلسوف صدرایی قرن حاضر و جلودار حکمت نو صدرایی هستند
در ادامه این همایش آیتالله علیاکبر رشاد رییس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز طی سخنانی گفت: حضرت آیتالله جوادی آملی بزرگترین فیلسوف صدرایی در قرن حاضر بوده که همه اساتید و بزرگان حوزوی و دانشگاهی بهنوعی خوشهچین خرمن دانش و علم و آگاهی او هستند.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: اندیشههای این عالم وارسته میرود که تحولی نوین در حکمت صدرایی ایجاد کند و احیاگر این مکتب انسانساز شود همچنین ایشان جلودار حکمت نو صدرایی نیز هستند که تبحر و برجستگیهای بسیار بارزی در این زمینهدارند.
استاد رشاد ادامه داد: کانت نیز در نوع خود یک فیلسوف کامل و جامع است اما برخی شاگردان او با حفظ جوهره عقاید کانت، فلسفه جدیدی ایجاد کردهاند که به نو کانتیسم معروف است همچنین فلسفه صدرا نیز با علامه طباطبایی نو شد و با امثال حضرت آیتالله جوادی آملی و آیتالله مصباح یزدی تکمیلشده است.
وی خاطرنشان کرد: جای هیچگونه اغراق نیست که حضرت آیتالله جوادی آملی را جلودار مکتب نو صدرایی بدانیم چراکه آن فردی که بهصورت عمیق به این مطالب رسیده، ایشان هستند و در فلسفههای مختلف هنر، دین، علوم انسانی، حقوق و حوزههای دیگر مانند سبک حیات وزندگی اسلامی و توسعه و پیشرفت و… قلمزده و در تمام آنها نیز به تولید مبانی دستزده است.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: حضرت آیتالله جوادی آملی پرچم بر قله تفسیر زده و تفسیر تسنیم وی جانهای تشنه را سیراب میکند و جای خرسندی است که این تفسیر بهسوی چهلجلدی شدن پیش میرود که به تعبیر ایشان این تفسیر المیزان فارسی است نه فارسی المیزان، که در آن قدمهای بیشتری نسبت المیزان علامه برداشتهشده است.
استاد رشاد ادامه داد: تفسیر موضوعی ایشان نیز سرشار از موضوعات و گزارههای جدید است و در نوع خود نیز بدیع است که یکی از مهمترین آنها مبحث ارزشمند شناخت و معرفت است اگر بگوییم ایشان محقق اصفهانی ثانی است سخنی درست گفتهایم چراکه وی تمام مباحث اصول را بهصورت منطقی و ریاضیوار هندسی به مخاطب ارایه میدهد.
موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: ایشان نظریهپرداز عرصههای مختلف ناگشوده انقلاب و نظام است و سهم وی در این عرصه بسیار وسیع و ارزشمند است که معارف مختلف از اندیشههای وی صورت نظریه پردازانه و عملیاتی گرفته است.
وی گفت: امثال حضرت آیتالله جوادی آملی مفصل تاریخی مشخص بوده و تاریخ علم قبل و بعد از وی دو نوع است، تقریبا هیچ شاخهای از علوم انسانی نیست که وی توسن قلم را بر آن نتاخته باشد و در بسیاری از آنها نیز مبانی موردنیاز را تاسیس و ارایه داده است؛ یعنی درست همان رسالتی که بر عهده یک حکیم و عارف متأله است.
استاد رشاد در پایان سخنان خود گفت: عطر حال الهام در فهم وی از آیات قرآن متبادر است که در دیگران کمتر دیده میشود و وی رنگینکمان حکمت و عرفان شیعی است که بهشدت انسانی عمیق است درحالیکه ذوفنونها به نوعی عمیق نیستند.