واژه وحى به معناى تفهيم و القاى سريع و نهانى است. اين كلمه در قرآن، با لحاظ معناى آن، كاربردهاى گوناگونى دارد. رابطه بى واسطه خدا با پيامبر، وحى تشريعى، وحى تسديدى، اشاره، الهام، تدبير غريزى حيوان و تدبير نظام آفرينش، مصاديق اين واژه در قرآن به شمار مى آيند. البته اين كلمه در قلمرو اديان توحيدى، اخص از مفهوم لغوى آن و به معناى نوعى معرفت است كه از سوى خدا به شيوه اى خاص بر انبياى حق القا مى شود. هويت وحى تشريعى، انتساب به خداوند است و منشأ آن علم و قدرت و ربوبيت پروردگار. على(ع)فلسفه وجودى وحى را به حكمت خداوند باز مى گرداند.
وحى امرى الهى و متافيزيكى است، نه طبيعى و انسانى. نگره اى كه وحى را به سطح الهامات درونى آدميان فرومى كاهد، دشوارى هاى مبنايى فراوان دارد. اين ديدگاه، وحى را امرى شخصى، تاريخى و منعزل از غيب قلمداد مى كند. در پاسخ به پرسش درباره امكان تحقق وحى، مى توان گفت كه پذيرش وحى، نه ملازم با محال ذاتى است و نه مستلزم محال وقوعى. محال عادى نيز از نظر عقلى محال دانسته نمى شود. البته تبيين وحى در حيطه علوم بشرى نيست. در هر حال، وحى با وقوع خود و نشانه هايى گويا، انسان را به تأمل در خويش فرامى خواند.
مبانى معرفت شناختى و جهان شناختى مادى و نيز گرايش ها و منش هاى مادى، دو عامل ستيز با وحى هستند. انسان ساحت عقلانى محدودى دارد و خود از ناشناخته ها به شمار مى آيد. روح جاودانى او نيز نيازمند كمال حقيقى است. از اين رو، خداوند به جز هدايت عامه براى جهان، هدايت تشريعى انسان را نيز عهده دار شده است. على(ع)فلسفه ظهور وحى الهى در وجود پيامبر را معرفت و عبادت خداوند مى داند. نكته ديگر اين كه خداوند منشأ همه كارهاى جهان و از جمله نزول وحى است. اما عوامل نيز اسباب افعال خداوندند. اين است كه فرشتگان واسطه نزول وحى معرفى مى شوند. ظرف نزول وحى و گيرنده آن نيز تنها روان پاك پيامبر است. اما مردم مقصد نهايى وحى هستند. آن چه به دست ما رسيده، خودِ وحى است، نه تعبير وحى. علم وحيانى از مبدأ تا مقصد، مصون از دخل و تصرف است و عصمت پيامبر اين امر را تضمين مى كند. گزينش واژه ها، نظم و ساختار وحى، فعل خداوند است، و پيامبر نقشى جز ابلاغ آن ندارد. وحى شكوفا كننده نيروى خود آدميان است و چراغ عقل از وحى فروغ مى گيرد. همچنين اثبات ضرورت و تشخيص حقانيت وحى، بر عهده برهان عقلى و علم قطعى است. عقل و وحى هرگز يكديگر را نفى نمى كنند. راز خاتميت وحى به قرآن بازمى گردد و معارف اين كتاب الهى پايان ناپذير است.