فدک منقطهای حاصلخیز در شمال شرق مدینه است که رسول خدا(ص) به دخترش بخشید. بیشتر اهالی فدک، به کشاورزی و صنابع دستی اشتغال داشتند. سرزمین فدک بدون جنگ به تصرف رسول خدا(ص) درآمد و بر اساس آیه هفتم سوره حشر، خالصه پیامبر(ص) شد و سایر مسلمانان سهمی از آن نداشتند.از نخستین سالهای پس از رحلت رسول خدا(ص) تا دوره معاصر، بحث در خصوص فدک، در میان مسلمانان رواج داشته که این بیانگر اهمیت فدک نزد شیعه و سنی است.
روایات مربوط به فدک، به طرق گوناگون در منابع شیعه نقل شده که بیشتر آنها به غصب فدک از سوی خلیفه اول با یاری خلیفه دوم اشاره دارند. فاطمه(س) برای بازپسگیری فدک، ابتدا هبه بودن فدک را طرح کرد. فاطمه(س) برای اثبات هبه بودن فدک، علی(ع) و امایمن را شاهد گرفت، ولی ابوبکر شهادت این دو تن را نپذیرفت و گفت که فدک جزو اموال عمومی مسلمانان است. رفتار ابوبکر و سخنان او در این باره مورد انتقادات فراوانی قرار گرفته است (ارجاع به متن مقاله).
پس از اینکه خلیفه اول ادعای هبه بودن فدک را نپذیرفت، فاطمه(س) مدعی ارث از پدرش شد که فدک تنها بخشی از میراث باقیمانده از پیامبر(ص) بود که بیشتر این اموال به فاطمه(س) میرسد. ابوبکر برای رهایی از این مشکل، حدیثی را به پیامبر(ص) نسبت داد که بیان میداشت که پیامبران ارث نمیگذارند و آنچه از آنان باقی بماند، صدقه است و بدینترتیب ارثبردن از رسول خدا(ص) را انکار کرد. البته حدیث مورد ادعای ابوبکر با آیه شانزدهم سوره نمل در تناقض بود که بعدها احادیثی نقل شد که در صدد توجیه حدیث پیشین بود، ولی محققان با دلایلی قرآنی و استدلالهای عقلی، ادعای ابوبکر را رد کردهاند (ارجاع به متن مقاله).
بنا بر شواهد تاریخی، فدک در زمان خلیفه اول و دوم همچنان در مصادره حکومت بود و خلیفه سوم آن را به مروانبنحکم داد. امیرمؤمنان(ع) نیز در دوران خلافت خویش از بازپسگیری فدک خودداری کرد که این بیانگر نوعی نارضایی و اعتراض همیشگی به اقدام ابوبکر در برخورد با حضرت زهرا(س) بود. در زمان عمربنعبدالعزیر برای مدتی فدک به اهلبیت(ع) پیامبر(ص) بازگردانده شد، ولی یزیدبنعبدالملک دوباره آن را مصادره کرد. مأمون عباسی نیز طی سندی فدک را به فرزندان فاطمه(س) واگذار کرد، ولی در زمان متوکل عباسی، فدک دوباره از سوی حکومت مصادره شد و یازده نخلی که رسول خدا(ص) کاشته بود، بریده شد. از آن پس فدک عموماً در اختیار حکومت بود.