دنيا، برگرفته از ريشه دنو به معناى نزديكى، نامى است براى اين جهان. على(ع)درباره دنيا سخنان بسيار گفته است. بى ارزشى دنيا در ديدگاه امام، امرى مقايسه اى و نسبى است، و با ارزش جهانِ آخرت سنجيده مى شود. تحقير مشروطِ دنيا براى سوق دادن مردمان به سراى آخرت است. جهان خاكى و پديده هاى حيات هرگز مذمت نمى شوند، بلكه تنها جلوه هاى غافل كننده دنيا در خور ملامتند. نيرنگ و فريب دنيا نيز تعلق و تمايلى است كه در آدميان پديد مى آيد و آنان را از حقيقت هستى دور مى سازد. فريب دادن، و در همان حال پند گفتن، دو ويژگى هميشگى دنيايند.
تبليغ روحيه آخرت گرايى، شيوه امام در برابر رواج دنياپرستىِ زمانه خود بود. خاستگاه تاريخى چنين سخنانى نبايد فراموش شود. دنيا سراى ناپايدار است و بستر ظهور آزمايش هاى خداوند. دنيايى كه مزرعه آخرت و محل آزمايش است، نمى تواند مذموم باشد. لذات و دارايى هاى دنيا زودگذر و در ظاهر شيرين و فريبايند. ترك دنيا نيز از مفاهيم اساسى در ديدگاه على(ع)است. اين ترك، ترك تعلق و رغبت است، نه ترك كار و تلاش. شيفتگى به دنيا ناپسند است، اما بهره مندى از آن براى جهان جاودان، پسنديده و ستودنى. سيره عملى امام نيز رهبانيت و تحريم نعمت هاى خداوند را روا نمى داند.
آخرت، به معناى جهان ديگر، در سخنان على(ع)فراوان به كار رفته است. اهل آخرت، در مقابل اهل دنيا، به باطن دنيا نظر مى كنند، از دنيا روى مى گردانند و در معيشت جانب ميانه روى را فرونمى نهند، از نعمت هاى دنيا بهره مى برند، و با دنيا مصاحبت جسمانى دارند. دنيا و آخرت تنها از يك منظر در تضاد به چشم مى آيند. توجه به دنيا بدون قصد آخرت، تباه كننده رستگارى ابدى است؛ اما آخرت را پيش چشم داشتن و در دنيا كوشيدن، گردآورنده سعادت هر دو جهان است. آن چه مهم مى نمايد، مسير مصرف نعمت ها است. پس دنيا و آخرت نه تلازم دارند و نه تعاند. ديدگاه على(ع)در اين زمينه، ديدگاهى مقدمى است؛ يعنى امام رابطه دنيا و آخرت را رابطه مقدمه و ذوالمقدمه مى داند. تضاد حقيقى، ميان دنياگرايى و آخرت گرايى برقرار است، نه ميان دنيا و آخرت. اين سازگارى در عرصه اقتصاد پيامدهايى به دنبال مى آورد. توليد به انگيزه الهى، رشد و توسعه اقتصادى، توزيع مناسب ثروت و درآمد، اصالت دادن به لذت و سود آخرت، مصرف محدود و مفيد، و پس انداز و سرمايه گذارى براى بسط عدالت و با قصد آخرت، همه از اثرات ترابط منطقى و الهى دنيا و آخرت به شمار مى آيند.