خیر و شر

 پرسش از چیستى، چگونگى و چرایى خیر و شر، پرسشى است فراروى پیامبران، فیلسوفان و متألهان. البته اغلب مباحث این زمینه بر مسئله شر متمرکز شده است و در باب خیر کم تر سخن مى رود. اما به دلیل تقابل این دو مفهوم، با روشن شدن حکم یکى حکم دیگرى نیز آشکار مى شود. متفکران شرور را به گونه هایى چون شرور طبیعى، اجتماعى، اخلاقى، ما بعد الطبیعى و عاطفى تقسیم کرده اند. خیر و شر، هر دو، نسبى اند و در نسبت با آدمى معنا مى یابند. زیرا جمادات و گیاهان نه دریافت کننده خیرند و نه پذیرنده شر. سخن گفتن از شعور حیوانات نیز دشوار است.

 جهان بینى آدمیان، عنصرى اساسى در فهم نسبیت خیر و شر است. گونه اى دیگر از نسبیت خیر و شر نیز از چگونگى موضعگیرى عملى انسان در برابر اوضاع جهان ناشى مى شود. شرایط و امکانات آدمیان، مراتب رشد معنوى و احوال آنان به خیرها و شرها معنایى متفاوت مى بخشد. پرسش اساسى این است که آیا خیر و شر، امورى عینى اند یا انفسى. در پاسخ مى توان گفت که جنبه انفسى خیر و شر، اهمیت افزون تر دارد. جنبه انفسى خیر و شر، اصلى است، و جنبه عینى این دو تبعى. خیر و شر راستین، امورى انفسى اند که به تبع گوناگونى انسان ها و دیدگاه ها و حالات و حتى درجات کمال آنان گوناگون مى شوند. خیر و شر تبعى نیز امورى عینى اند و تنها به دلیل اثرگذارى بر آدمیان، خیر و شر شمرده مى شوند.

 امام على(ع)گاه از مصداق هاى خیر و شر سخن گفته است. رنج، دنیا، نعمت و حتى علم، دو سویه خیر و شر دارند. حضرت در بیان علل و عوامل خیر و شر، به سهم الهى و انسانى، هر دو، اشاره مى کند. خیر و شر به توفیق و خذلان الهى بازمى گردند. خداوند براساس کردار ما و با رعایت مصالح ما، خیر و شر را پدید مى آورد. مهم ترین عامل پدیدآمدن شر در زندگى آدمیان، پیروى از نفس اماره است. گناه هم خود شر است و هم مایه پدید آمدن شر. همچنین عقل سرچشمه هر خیر است و جهل منبع هر شر. تواضع و تکبر نیز عامل بسیارى از خیرات و شرورند. رفتار آدمى با دیگران هم پدید آورنده خیر و شر است. در دیدگاه على(ع)، اهداف و آثارى بر وجود شرور مترتب مى شوند. آشتى با خود و خدا، تواضع و تسلیم، آزمایش ایمان و صلاح دنیا و نعیم آخرت، پاره اى از آثار وجود شرور به شمار مى روند.