اصطلاح حقوق بشر حتى در سنت انديشه و حقوق غرب نيز سابقه كهنى ندارد. اين حقوق با توجه به نظام منطقى درونى آن ها به دو دسته حقوق آزادى فردى و حقوق نخستين اجتماعى تقسيم مى شود. انسان، نقطه ثقل اين اصطلاح است و مشروعيت و ضمانت اجرايى اين حقوق، به انسان و لوازم ماهوى او باز مى گردد. دو اصل كرامت انسانى و برابرى، اركان اساسى و بديهى اين حقوقند. انديشه يونانى – غربى، انسان محور است و انديشه سامى – اسلامى، خدامحور. از اين رو، مفهوم حقوق بشر با نگاه دينى، در چارچوب اراده خداوند و حيثيات فراانسانى معنا مى يابد.
بررسى اصول و مبانى حقوق بشر از ديدگاه على(ع)، برترين شيوه براى پژوهش اين مفهوم در اسلام است. كرامت انسانى، مهم ترين اصل حقوق بشر از منظر على(ع)است. اصل آزادى و عدم بردگى انسان نيز بر همين پايه استوار مى شود. سيره و انديشه على(ع)جلوه گاه اعتقاد به اين اصل است. خداجويى و جاودانگى انسان، از ديگر منابع مهم حقوق بشر در انديشه علوى است. با عنايت به اين اصول سه گانه است كه مى توان مهم ترين موارد حقوق بشر را در سيره و سخن على(ع)واكاويد.
حق حيات، اصلى ترين حق هر انسان و پايه حقوق ديگر به شمار مى آيد. على(ع)در مكتب تربيتى خود، اين حق را بسيار مهم مى شمارد و انسان را، بدون در نظر آوردن ايمان و كفر او، صاحب اين حق مى داند. بر اين اساس، نمى توان عدم احترام به حق حيات غيرمؤمنان را به اسلام نسبت داد.
آزادى، حق ديگرِ بشر است. على(ع)، هم درباره آزادى سخن گفته و هم در سيره خود، براى تحقق آن بسترسازى كرده است. امام در باب سعه صدر حاكمان تذكار داده، مردم را از پيروى بى چون وچراى متكبران بازمى دارد و مى كوشد تا جامعه اى بنا كند كه آحاد آن در برابر حاكمان خود هراسى به دل راه ندهند، آزادانه بينديشند و زندگى كنند.
عدل و مساوات، ركن ديگرى از انديشه علوى در باب حقوق بشر است. آن حضرت در دوران زمامدارى خويش، اصل مساوات را در بهره مندى از بيت المال، استوار ساخت و غبار روادارىِ تبعيض را از چهره دولت دينى زدود. اين، سخت ترين جهاد حكومتى امام بود. همچنين مساوات در برابر قانون را تحكيم كرد و راه استنباط تبعيض آميز و نادرست «قواعد حقوقى» از قوانين را بست. مساوات در رجوع مردمان به دادگاه صالح و رسيدگى عادلانه به دعاوى نيز از اصول مسلم حكومت علوى به شمار مى آيد.