حضور نام و مرام على(ع)در ادب پارسى، به ويژه در شعر شعورمند آن، دامن گستر است. شايد كهن ترين نمونه در اين عرصه، شعر شهيد بلخى باشد كه صاعقه آسمانى را به خشم ذوالفقار على(ع)تشبيه كرده است. رودكى سمرقندى و دقيقى طوسى نيز از امام و قهرمانى هاى او ياد كرده اند. به هر روى، نام على(ع)در شعر فارسى، در آغاز قرن چهارم هجرى تجلى مى يابد. از ميان اوصاف على(ع)، آن چه بيش از همه در شعر فارسى رواج داشته، شجاعت و دلاورى او است. كسايى مروزى، فرخى سيستانى، ناصرخسرو، مسعود سعد و ديگران، همه در وصف اين ويژگى داد سخن داده اند. سخنوران، شجاعت او را با واژگانى چون حيدر كرار، صفدر، دشمن سوز و رزم آور ياد كرده اند.
بخشندگى، فتوت، ايثار و قضاوت على(ع)، همواره كانون اشاره شاعران بوده است. همچنين سخنورانْ برخى از القاب امام را بيش تر به كار برده اند. اسداللَّه، ساقى كوثر و ابوتراب، از آن جمله اند. تصريح يا تلميح به برخى از آيات ويژه مقام على(ع)، عنصر ديگرِ ياد كردِ امام در شعر فارسى است. اشاره به احاديث نبوى درباره منزلت على(ع)در شعر فارسى جايگاهى رفيع دارد. همچنين سخنانى كه على(ع)درباره خويشتن گفته، در شعر فارسى آمده است. حديث غدير در شعر فارسى، بازتابى تمام دارد كه در اين باب كتاب هايى نيز نگاشته شده است.
بخش مهم ديگر از تجلى نام و ياد على(ع)در شعر فارسى، به تأثيرگذارى سخنان آن حضرت در شعر شاعران باز مى گردد. همسويى بسيارى از اشعار فارسى با كلام على(ع)، چنان فراوان است كه تدوين چندين مجلد كتاب را مى طلبد. شاعران گاه سخنان آن حضرت را به نظم ترجمه كرده اند، گاه از آن ها الهام گرفته اند يا درونمايه اى براى تفسير و تأويل مفاهيم دينى ساخته اند. سخن گفتن از حب على(ع)و شفاعت او نيز مايه ديگرى براى اظهار ارادت عاشقانه شاعران بوده است. بسيارى از وقايع حيات على(ع)هم در شعر فارسى جلوه كرده است. برخى از شاعران نيز سنتِ به نظم آوردن كلام على(ع)را در شعر فارسى معمول كرده اند. همه اين ها تجلى مهر على(ع)در ذهن و زبان شاعران پارسى به شمار مى آيد.