اسناد نهج‌البلاغه

 حفظ و تدوين سخنان على(ع)در دوران آن حضرت آغاز شده است. حارث اعور و زيد بن وهب از جمله گردآورندگان خطبه هاى على(ع)بوده اند. جز نامه ها، قريب پانصد خطبه از على(ع)در قرن سوم هجرى در دست بوده است. در كتب رجال و تراجم از كسانى كه كتاب هايى با عنوان «خطب اميرالمؤمنين(ع)» نگاشته اند ياد شده است. به علاوه، مورخان مجموعه اى از منابع را گزارش كرده اند كه در آن ها به وقايع دوران خلافت على(ع)پرداخته شده است.

 در كتب حديثى شيعه نيز بسيارى از خطبه ها و نامه هاى على(ع)نقل شده است. سيد رضى (۳۵۹ – ۴۰۶ ق.) از منظر فصاحت و بلاغت به سخنان على(ع)نگريسته و كم تر از ثلث خطبه هاى حضرت را در كتابى با عنوان نهج البلاغه گرد آورده است. بعدها، پس از اقبال فراگير مردمان به اين كتاب، برخى در استناد آن به على(ع)ترديد كرده اند. ابن خلكان، صلاح الدين الصفدى، ابن العماد و ذهبى، از جمله منتقدان به شمار مى آيند. راز اين انتقادها اين است كه سيد رضى مدارك و مآخذ خود را ذكر نكرده است. در عصر حاضر، پس از آن كه شيخ محمد عبده، نهج البلاغه را با تصحيح و نگارش شرحى موجز در ميان اهل سنت رواج داد، شبهه هاى گذشته دوباره رونق گرفت و كسانى چون احمد امين، جرجى زيدان و شوقى ضيف، همان ايرادهاى گذشته را تكرار كردند. نخستين پاسخ به اين شبهه، بررسى سبك شناسانه نهج البلاغه است. ابن ابى الحديد اولين كسى است كه بر اساس اين معيار، استناد نهج البلاغه به على(ع)را اثبات كرده است.

 رفعت شأن فصاحت و بلاغت اين كتاب به سخن و نوشته هيچ اديبى در طول تاريخ اسلام نمى ماند. دومين پاسخ به شبهه فوق، بررسى مصادر و مستندات اين كتاب است. بسيارى اثبات كرده اند كه مورخان و محدثان، ساليانى پيش تر از سيد رضى، متن نهج البلاغه، را به گونه اى پراكنده در كتاب هاى خويش آورده اند. ما هو نهج البلاغه، اثر سيد هبةالدين شهرستانى، و مدارك نهج البلاغه، اثر هادى آل كاشف الغطاء، آغازين كوشش ها در اين زمينه اند، و اين سلسله، در نهايت به كتاب مصادر نهج البلاغه، اثر سيد عبدالزهراء ختم گشته است. اكنون بيش از ده پژوهش تاريخى و روايى وجود دارد كه به بررسى و نقل مصادر و اسناد نهج البلاغه پرداخته است.