به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیتالله علی اکبر رشاد، موسس و رییس حوزه علمیه امام رضا(ع) و رییس شورای حوزههای علمیه استان تهران و همچنین موسس و رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. این اندیشمند و پژوهشگر علوم دینی، برای تحول حوزههای علمیه، نظریه نظام علمی- آموزشی پرورش مآل را مطرح نموده است و پیرو آن یک نظام آموزشی را برای حوزههای علمیه تحت عنوان فقه نظامساز پیشنهاد داده که از امسال در حوزه علمیه امام رضا(ع) اجرایی خواهد شد.
به این منظور و برای تبیین بیشتر موضوع خبرنگار خبرگزاری مهر با این استاد حوزههای علمیه گفتگویی انجام داده که در ادامه خواهیم خواند؛
ü با توجه به راه اندازی رشتههای فقه تخصصی در حوزه علمیه امام رضا(ع) لطفا توضیحی مقدماتی درباره وضعیت کنونی فقه در حوزهای علمیه و جامعه ارایه فرمایید؟
دانش فقه و علوم مرتبط با آن نظام زندگی مومنانه انسانها را تامین میکند و نظامِ تامین زیست مومنانه است. به همین جهت هم هست که فقه، محور دروس حوزوی قلمداد میشود. هرچند فلسفه و کلام و منزلت حکمی و اخلاق جایگاه رفیع ارزشی خودش را دارد، اما مردم ضمن التزام و تعهد به ارزشهای اخلاقی زندگی خود را در چارچوب آموزههای فقهی تنظیم میکنند.
در طول افزون بر هزار سال بلکه از عهد معصومین، فقهای ما و حوزههای علمیه ما ضمن اهتمام به دهها نوع از فنون و معارف، در مقام نظریه پردازی و تدریس و تربیت نیرو اهتمام خاصی به شان فقه دارند و این اهتمام درست و به جا هم هست.
در ادوار مختلف تاریخ، کیفیت پژوهش در فقه و آموزش فقه تحولاتی داشته که این تحولات منشا پیدایش ادوار و مکاتب مختلف فکری شده است. حوزههای علمیه در مقام آموزش این دانش قویم و عمیق و مغتنم، زحمتهای بسیاری کشیدهاند و بشریت، خاصه مسلمین، وامدار مساعی و تلاش های اصحاب حوزه در تولید و تربیت فقهی در طول تاریخ اند.
غیر مسلمانان هم از فقه ما برخوردارند و قوانین بسیاری هست که نظامهای حقوقی برخی از کشورها مانند فرانسه از منابع فقهی ما استفاده کردهاند.
صدها سال پیش چنین ترجمهای از شرایع علامه حلی در فرانسه و کشورهای اروپایی در دسترس حقوق دانان قرار گرفته و بسیاری از کتب فقهی ما به زبانهای مختلف خاصه اروپایی ترجمه شده و به مثابه کتاب مرجع مورد استفاده است. لذا غیر مسلمین هم از موهبت فقه غنی مکتب اهل بیت(ع) بهره میبرند.
در دورههای اخیر تحقیق و تدریس فقه دچار برخی اشکالات و مشکلات شد و در مقام تحقیق، محققان فقه ما کمتر اهتمام به حوزههای جدید و نوپیدا دارند و این موجب شده که فقه ما در پاسخگویی به نیازهای بشر و مسلمین در جهاتی از جریان زمان عقب بماند. فقه ما غنی و قدرتمند است و اهل فن اگر به کار فکری بپردازد، قدرت پاسخگویی به همه نیازهای عمده زندگی بشر را دارد ولی اینکه به مسایل و مباحث جدید و موضوعات نو نمیپردازیم، باعث شده است که ما کاملا پاسخگوی همه نیازها نباشیم.
ü به نظر شما در شرایط کنونی فقه آموزی چه اشکالاتی وجود دارد و شما چه نقدهایی به آن دارید؟
در دورههای اخیر تحقیق و تدریس فقه دچار برخی اشکالات و مشکلات شد و در مقام تحقیق، محققان فقه ما کمتر اهتمام به حوزههای جدید و نوپیدا دارند و این موجب شده که فقه ما در پاسخگویی به نیازهای بشر و مسلمین در جهاتی از جریان زمان عقب بماند. عیب از خود فقه نیست. مبانی فقه، منطق و ادبیات آن جوابگوست، عیب و اشکال از ماست که فقه را به موازات زمان جلو نمیبریم و این اواخر اهتمام کافی به حوزههای جدید و عرصههای نو نیست. بسیاری از زمینهها و موضوعات بر زمین مانده که از حوزه پاسخ میطلبد و ما پاسخ آماده به حد کافی در مورد آنها نداریم.
امروز ما در حوزه فقه عقاید، آنچه راجع به فکر و رای و نظر، احکام فراوانی داریم که باید به آنها پرداخته شود و یک بخش وسیعی از مناسبات و روابط انسانی به این حوزه مربوط میشود ولی کار دقیق کافی در این زمینهها انجام ندادهایم و نیازمند کار جدی هستیم.
در زمینه فقه تربیت، احکام بسیاری مربوط به امور تربیتی هست که اینها از ما پاسخ میطلبد و ما باید به آنها بپردازیم. در حوزه، فقه جامعه و نظام ساز ، کمتر مورد توجه است. فقه خانواده، فقه فرهنگ، فقه اخلاق، فقه هنر، فقه انقلاب، فقه سیاست، فقه مدیریت، فقه اقتصاد، فقه پول و بانکداری، فقه حقوق بشر، فقه قضا، فقه مسایل جدید جهان، فقه دیپلماسی و روابط بین الملل، فقه رسانه، فقه مالکیت فکری، فقه فضای مجازی، فقه تمدن، فقه پیشرفت، فقه تکنولوژی، فقه طب، فقه تراریخته، فقه مهندسی ژنتیک، فقه صنایع غذایی، فقه محیط زیست، فقه طبیعت، فقه شهرداری و عمران و بسیاری از حوزههای نوپیدای مورد ابتلا که مسلمین در مورد آنها پرسش دارند و سراسر زندگی آحاد مسلمین با آنها درگیر است و ما اهتمام کافی به تحقیق و تدریس در آن زمینهها نداریم. این یک مشکلی است که امروز در زمینه فقه پژوهی، پیش روی ماست.
ü روشهای فقه آموزی موجود را چگونه ارزیابی میکنید؟
مشکل دیگر، در زمینه روش آموزش فقه و مساله فقه آموزی است. در گذشتههای نه چندان دور، روشهایی را بزرگان ما داشتند که کارآمدتر بود و رفته رفته آن روشها به فراموشی سپرده شده است. مثلا سبک سامرایی که مرحوم میرزای بزرگ در سامرا در مقام تدریس و تربیت طلاب پی میگرفت که مبتنی بر نقش فعال و مولد خود طلاب و تحقیق پژوهش بوده است. این روش مبتنی بر پروردن استعداد بوده است نه القای مطلب. یعنی فرادادن و فراگرفتن محور و معیار نبوده است بلکه پرورش دادن و پرورده شده معیار بوده است. به همین جهت شاگرد در تولید محتوا و اداره جلسه نقش کمتری از استاد نداشته است. مرحوم میرزای شیرازی روی منبر مینشسته و طرح مساله میکرده است و شاگران هم قبلا نسبت به موضوع مطالعه کرده بودند و وارد بحث میشدند. بین استاد و شاگردان بحث میشده و آنچه که به عنوان فتوا و رأی و نظریه از جلسه بیرون می آمده، حاصل داد و ستد علمی و مباحثه و تعامل بین استاد و شاگرادان بوده است. به این سبک سامرایی میگویند. مردان بزرگی مثل مرحوم نائینی حاصل چنین شیوهای بودند.
این شیوهها عملا طرد شد و الان اینچنین شده است که بسیاری از طلاب به پای درس استاد میآیند و مستمعاند. مینشینند و میشنوند. این استاد است که باید زحمت بکشد و مطلب آماده کند و در جلسه درس ارایه کند. بین هزار شاگرد، گاهی دو یا سه نفر بیشتر مستشکل و نقاد استاد نیستند. در حالی که در سبک سامرایی اکثر طلاب نقاد و مستشکل بودند. شیوه رایج و کنونی به شیوه خطیب و مستمع نزدیکتر است تا اینکه مدرس و محصل باشد.
اشکال دیگری که به وجود آمده این است که علوم حوزه محدود شده است. علوم حوزه آن جامعیتی را که در گذشته داشته، الان ندارد. در حالی که در گذشتهها علوم متنوعی را طلاب و اصحاب حوزه فرا میگرفتند و یک فرد از علوم مختلفی آگاهی داشت. به همین جهت اگر در یک علم هم صاحب نظر شناخته میشد، دستی در علوم دیگر هم داشت. در علمی که متخصص آن بود جامعتر و دقیقتر نظر میداد. الان وضعیت به نحوی است است کسی که فقط کلام خوانده مثلا تاریخ یا تفسیر نمیداند. بسیاری از مواقع به عقایدی برمیخوریم که پیشینه تاریخی دارد. کسی که تاریخ بلد نباشد، نمیتواند فقیه شود چراکه بسیاری از روایات ما به تعبیر مرحوم آیتالله بروجردی ناظر به روایات عامه است. اگر معصوم در یک فرع فقهی مطلبی فرموده به این جهت است که برخی فقهای عامه یک فتوایی داشتهاند و ناظر به آن، معصوم آن مطلب را فرموده است. لذا فقیه بدون اینکه تاریخ بلد باشد، نمیتواند اجتهاد کند. متکلم بدون اینکه در تاریخ مسلط باشد، نمیتواند نظر دقیقی بدهد.
یک جامعیتی در علوم حوزه بوده که به تدریج برخی از علوم متروکه شدهاند و علوم حوزه محدود به عدد انگشت شماری شده است. این لطمه به تربیت یافتگان حوزه زده است و توانایی آنها را کاهش داده است.
ü برای عبور از این اشکالات و آسیبها و رسیدن به نقطه مطلوب در آموزش فقه چه راهکارهایی پیشنهاد میفرمایید ؟
ما در ذیل آن نظام و نظریهای که در آموزش و تحول در حوزه پیشنهاد دادیم، یعنی نظام علمی-آموزشی پرورش مآل، این اشکالات را ملاحظه و منظور داشتیم و راهکارهای متناسب که گرهگشا و کارگشا باشد، پیشنهاد دادیم که در چارچوب آن نظام در بخش فقه، چه تحقیق فقه و چه تدریس آن و چه ترویج و ارایه فقه به جامعه پیشنهادهایی ارایه شده است.
ذیل آن نظام، طرحی تهیه شد به نام طرح فقه تخصصی نظامساز؛ طرحی که فقه را در مقام تحقیق و تدریس و حتی عرضه و اجرا با لحاظ این مشکلات پیگرفت.
اشکال اول که مطرح کردم، بحث کمتر روزآمد بودن کارهای فقهی معاصر و کم توجهی نسبت به موضوعات جدید است. ما فهرستی از ابواب تهیه کردیم که به آن اشاره کردم و باید به آنها پرداخت. ما سعی میکنیم به آن موضوعات بپردازیم و آن موضوعات به صورت رشتههای فقه تخصصی در حوزه دایر شود و طلاب در آن رشتهها تحصیل کنند.
همین طور در خصوص روش آموزش فقه و روش تحقیق و تدریس فقه به روشهای متنوع و جدیدی بپردازیم؛ ازجمله اینکه سبک سامرایی را احیا کنیم که شاگردان سطوح عالی و درس خارج بیشتر در مظان تحصیل اجتهاد قرار بگیرند که امروز اینچنین نیست.
امروز طلبه ما یک دور و گاهی دو دور اصول خارج میخواند. یا بیش از سه دور هم اصول را در سطوح خوانده و باز هم غالبا مجتهد نیست. یعنی از ۵۰۰طلبهای که در جلسه درس یک استاد مبرز حوزه که فقیه برجسته است و گاه مرجع تقلید است، شرکت میکنند باز هم قوه اجتهاد برای خیلیها حاصل نمیشود. اشکال در کجاست؟
اشکال اولا در روش است و ثانیا در این است که علوم بسیاری هست که مرتبط و موثر در اجتهاد است و چندان مورد توجه و اعتنا نیستند. لذا طلبه باید در دوره خارج اجتهادورزی کند و وقتی تمام شد باید مجتهد شود ولی الان استثناها مجتهد میشوند. یا به این جهت که استاد با این افراد استثنایی کار ویژه میکند، یا طلبه از استعداد ویژه برخوردار است و یا طلبه کار ویژه میکند. یعنی روند عادی مجتهدپرور نیست و در این میان مشکل به روششناسی و عدم جامعیت علومی که طلبه باید فرابگیرد، باز میگردد.
ü در حوزه یک بحثی از دیرباز به عنوان امکان تجزی در اجتهاد مطرح است. نظر حضرت عالی درباره مجتهد متجزی چیست؟ آیا میتوان از این طریق جواب گوی مسایل و مشکلات فقهی بود؟ رویه شما با توجه به نظام آموزشیای که پیشنهاد دادهاید در نسبت با مجتهد متجزی چیست؟
مجتهد متجزی یعنی فرد، مجتهد یک بخشی از فقه باشد. عدهای میگویند این امر ممکن است و بسیاری میگویند ممکن نیست. من موافق با کسانی هستم که میگویند اجتهاد متجزی ممکن نیست. به این جهت که یک کسی یا مجتهد هست یا نیست. یعنی طلبه، علومی را که مقدمات اجتهاد است یا فراگرفته یا نگرفته. فرآیندهای استنباط فروع را بلد است یا نه. اگر فراگرفته و بلد شده که مجتهد است وگرنه که در هیچ چیز مجتهد نیست.
مگر میشود برش زد و گفت این بخش از علم اصول را فرابگیری در فلان مساله مجتهد هستی؟ خیر. باید کل اصول فراگرفته شود. بسیاری از بزرگان گفتهاند که اصول اختصاص به بابی ندارد و در همه ابواب کاربرد دارد. پس اگر همه اصول فراگرفته نشود، امکان استنباط وجود ندارد. لذا مجتهد متجزی تعبیر نادرست و تصور غلطی است.
ولی یک بحث قابل طرح است و آن اینکه حوزههای معرفتی، خصوصیات خاص خود را دارند. مثلا قلمرو اقتصاد یک ویژگیهایی دارد که با صرف اصول و قوه اجتهاد کسی نمیتواند آنچنانکه باید، در قلمرو اقتصاد تولید ادبیات علمی کند. در حوزههای مدیریت، تربیت، طب و.. هم همینطور است.
ما در کنار اجتهاد به عنصر دیگری نیاز داریم و آن تخصص است. اجتهاد روش است. اجتهاد دستگاه فهم است. اما موضوع فهم هم احتیاج به تخصص دارد. یک فقیه باید هم مجتهد باشد یعنی به کاربرد دستگاه فهم دین مجهز باشد و هم متخصص باشد یعنی آن قلمرو را بشناسد. اقتصاد را بشناسد تا در مورد آن فتوا دهد. فقیهی جامع است که هم مجتهد است و هم متخصص است. ما در کنار اجتهاد به عنصر دیگری نیاز داریم و آن تخصص است. اجتهاد، روش است. اجتهاد، دستگاه فهم است. اما موضوع فهم هم احتیاج به تخصص دارد. یک فقیه باید هم مجتهد باشد، یعنی به کاربرد دستگاه فهم دین مجهز باشد و هم متخصص باشد، یعنی آن قلمرو را بشناسد. اقتصاد را بشناسد تا در مورد آن فتوا دهد. فقیهی جامع است که هم مجتهد است و هم متخصص است. حوزه ما اگر امروز مجتهد تربیت میکند، متخصص کمتر تربیت میکند. در دانشگاه هم اگر متخصص تربیت میشود، مجتهد تربیت نمیشود و البته متخصصین عادی دانشگاهی ما متخصصین مقلداند و مطالبی را از دیگران آموختهاند و همان را بازگو میکنند و خودشان نظریهپردازی نمیکنند.
عیب اساسی دانشگاه ما این است که متخصص مقلد تربیت میکند. اشکال حوزه ما هم این است که مجتهد تربیت میکند، اما متخصص گرهگشا کمتر تربیت میکند و این امر به زحمت خود افراد بسته است که در یک موضوع مبتلابه مسلمین تخصص موضوعی پیدا کند.
روش درست تعلیم فقه و تحقیق در فقه این است که ما امروز بین اجتهاد و تخصص جمع کنیم. لذا رشتههای فقه تخصصی را باید بنیان بگذاریم. طلاب علاوه بر اینکه سطوح و درس خارج را طبق روال قبل میخوانند باید در حوزههای مشخصی تخصص هم کسب کنند و لوازم توان اجتهاد در آن حوزههای مشخص را هم بتوانند به دست بیاورند. ما به این جهت این طرح را طراحی کردیم که آن نقیصهای که روش آموزشی کنونی دانشگاه و حوزه دارد را بتوانیم مرتفع کنیم.
ü الان به طور عملی چه برنامهای را برای این منظور تنظیم کردهاید؟
ما از مجموعه حدود ۳۰رشتهای که مورد نیاز جامعه است، ۵رشته تخصصی را به جهت اولویتهایی که داشته در نظر گرفتیم که در سال جدید در حوزه امام رضا(ع) و تدریجا در سایر مدارس آماده و مستعد در تهران اجرا کنیم. از مجموع این رشتههای تخصصی بر اساس معیارهای مشخصی ۵رشته را به عنوان رشتههای حائز اولویت مشخص کردیم.
ملاکهای اولویت ما عبارت بود از اینکه اولا حد متعارفی از ادبیات علمی و فقهی در آن زمینه وجود داشته باشد. بعضی از موضوعات آن قدر بدیع و بیپیشینه است که ما ادبیات فقهی و علمی در مورد آن نداریم مثلا فضای مجاری از این جمله است. در این حوزه حتی ادبیات علمی جدید و معاصر هم فقیر است و در فقه ما هم هیچ پیشینه و سابقهای وجود ندارد چون موضوع نوپیداست. این موضوع را به این زودی نمیتوان شروع کرد.
اما موضوعاتی داریم مثل فقه الاقتصاد، که ابواب معاملات و مکاسب موضوعاتی است که فقه ما در این مورد بسیار غنی است و میتوان از ادبیات فقهی موجود برای پاسخگویی به مسایل نوپیدای حوزه اقتصاد بهره گرفت. کمااینکه در چنین حوزهای ادبیات معاصر علمی معاصر و جدید هم هست. یعنی اقتصاددانهایی داریم که کتب اقتصادی نوشتهاند و خود ما در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مجموعه بسیار وسیعی را از مباحث اقتصادی تولید کردیم و در مجموع میتوان گفت نظام اقتصادی اسلام را به صورت کامل و شامل، تهیه و تولید کردیم و شاید صد عنوان اثر کتاب و هفتاد جلد مجله اقتصاد اسلامی چاپ شده و استادان ارزشمندی سالهاست در این زمینه فعالیت میکنند و ادبیاتی در این زمینه تولید شده است. این حوزه اولویت دارد چراکه میتوانیم آن را تاسیس کنیم. بعضی حوزهها بسیار جدید هستند و باید مقدماتی را برای تاسیس آن طی کنیم. ملاک دیگر وجود استاد است. به هر حال در بعضی از موضوعات ممکن است استاد بالفعلی که بتوانند در بعضی موضوعات، تدریس کنند، نداشته باشیم.
وجود شدت نیاز نظام، نیز ملاک دیگری بوده است. بعضی از موضوعات به شدت مورد ابتلا جامعه ماست. مثلا بحث فقه پول و بانکداری از این جمله است. از ۸۰میلیون مسلمان ایرانی همه الان با سیستم بانکی درگیرند و پول مردم در این سیستم بانکی گردش میکند. بعضی از فقهای ما از وضع موجود راضی نیستند و معتقدند که در عملیات بانکی فعلی رفتارهای ربوی جریان پیدا میکند. در مقام نظر، سیستم بانکی نمیخواهد اینگونه عمل کند ولی در عمل متاسفانه سیستم بانکی ربوی و شبه ربوی عمل میکند. این مساله به شدت مورد ابتلا است و این رشته را باید زودتر فعال کنیم. جهت دیگری که مورد توجه دوستان ما در طراحی رشتهها بوده است، موضوع رهنمودهای راهبردی رهبر معظم انقلاب بوده است. بعضی از موضوعات را رهبر انقلاب تاکید بیشتری دارند.
این جور شاخصها و معیارها در تعیین اولویت رشتهها موثر بودند. به همین جهت ما فعلا ۵رشته فقه سیاست، فقه قضا، فقه اقتصاد، فقه پول و بانکداری و فقه صنایع غذایی را به عنوان اولین رشتهها در دستور کار قرار دادهایم که موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) از امسال اجرای آنها را شروع خواهد کرد.
ü روند آموزش این دروس و مسیری که برای آن ترسیم کردهاید چگونهاست؟ از چه روشهایی در این مسیر استفاده خواهید کرد؟
در سال اول بعضی از علوم مقدماتی که مکمل هستند برای تحصیل اجتهاد لازماند، به اجرا خواهیم گذاشت. دانشهایی مثل فلسه اصول، فلسفه فقه، فرآیند شناسی اجتهاد، مبانی رجال، علوم قرآنی، علوم حدیثی و طبقه بندی علوم و گرایش شناسی علوم انسانی از این جمله است. طبقه بندی علوم و گرایش شناسی علوم انسانی برای این است که طلبه علوم مختلف را اجمالا بشناسد تا بتواند تصمیم بگیرد چه رشتهای را باید انتخاب کند.
در روش آموزش و پژوهش و سنجش تحصیلی ما روشهای جدیدی را میخواهیم به کار بگیریم. در آموزش اهتمام خاصی به اجرای سبک سامرایی خواهیم داشت به اضافه کارهای پژوهشی که طلبهها باید انجام دهد و مقاله نگاری و رساله نگاری کنند. در حلقات مباحثه و مناظره باید شرکت کنند. در سنجش پیشرفت تحصیلی هم ما نمیخواهیم به روشهای رایج اکتفا کنیم. روشهای رایج عالمانه و عادلانه نیست. لذا از شیوههای مختلف دیگری استفاده خواهد شد.
ü در نظام آموزشیای که طراحی شده چگونه از اساتید بهره خواهید برد و روش شما در این زمینه چیست؟
یکی از روشهایی که در مقام آموزش و پژوهش به کار خواهیم بست این است که ما از سه نوع استاد استفاده خواهیم کرد؛ یک استادِ محوری و استاد برجسته و مجتهدی که مدرس محوری آن رشته است.
نوع دوم استاد معین است و استادی است که کمک حال استاد محوری است. استاد محوری به شیوه سامرایی درس را ارایه میکند و پس از آن استاد معین چند برابر با طلبهها وقت میگذارد که کارهای پژوهشی و جمعی انجام میدهند. استاد معین وقت بیشتری از استاد محوری میگذارد.
نوع سوم اساتیدی هستند که برای دروس تک درس تخصصی در حوزه حضور پیدا میکنند. فرض کنید کسی که در رشته فقه جامعهشناسی، درس میخواند یک استاد جامعهشناس دروس تخصصی جامعهشناسی را باید به او بیاموزد.
لذا ما سه سطح از اساتید را مورد استفاده قرار میدهیم. هر رشتهای هم با طلاب محدودی اداره میشود. بین ۵تا حداکثر ۱۰نفر در هر حلقه و در هر رشته طلبه جذب خواهیم کرد. از بین طلابی که سطوح را تمام کرده باشند، یا شاغل درس خارج باشند، این جذب صورت می گیرد.
ü توضیحاتی درباره طلاب واجد شرایط ارایه فرمایید.
ما از بین طلاب واجد شرایط ویژه باید داوطلبانی را پذیرش کنیم. کسانی که سطوح حوزه را با معدل مطلوب تمام کرده باشند. دوم اینکه این افراد باید یک شناخت نامه علمی ارایه کنند. سوم تاییدیه سلامت علمی و اخلاقی از اساتید و مدرسه معتبر ارایه کنند. چهارم در مصاحبه علمی که برگزار خواهد شد باید موفق شوند. پنجم امتیاز لازم را در ارزیابی سیاسی، اهلاقی و فکری احراز کنند. ششم التزام داشته باشند به اشتغال تحصیل دروس خارج فقه عمومی به موازات رشتههای تخصصی.
افراد باید تعهد بسپارند که تا پایان دوره در این دورهها شرکت کنند. علاوه بر این اگر افرادی به صورت بورس تحصیلی، تحصیل میکنند تعهد خدمت داشته باشند. یعنی اگر موسسه به کار آنها نیاز داشت باید در موسسه یا دیگر مراکز به اندازه دو برابر دوره تحصیل خودشان کار کنند. البته این کار در قبال حق الزحمه خواهد بود.
دروس ما هیچ تزاحمی با دروس سایر حوزهها ندارد. اگر فردی درس خارج در حوزه دیگری میخواند میتواند آن را بخواند ولی دروس تخصصی و دروس خارج تخصصی را باید در اینجا حضور یابد که روزانه حداقل سه ساعت باید حضور یابد.
ü یک بحثی که مطرح است این است که حوزههای مختلف ممکن است روشهای خاص خود و هر یک از آقایان نظر خاص خود را در آموزش و سنجش داشته باشند. برای اینکه بحث فقه نظامساز فراگیر شود، نیازمند این هستیم که این مساله از بطن حوزههای علمیه بجوشد تا اینکه بخواهد به صورت دستوری پیگیری شود، نظر شما در این خصوص چیست؟
همین طور است، حوزههای مختلف و مسولان آنها سلایق و علایق متفاوتی دارند. ما الان چیزی را ابلاغ نمیکنیم و من الان در مقام این نیستم که مطلبی را برای حوزههای سراسر کشور ابلاغ کنم. بنده یک طلبه هستم و یک نظام آموزشی را پیشنهاد دادهام. خود بنده هم حوزهای را در اختیار دارم و قریب به ۴۰سال است که آن را اداره میکنم و این حق را دارم در حوزهای که خادم آن هستم به شیوهای که با تجربه ۴۰ساله به آن رسیدهام، عمل کنم.
آنچه مهم است این است که این برنامهها باید از متن حوزهها برخواسته شود و پیشنهادهای بنده تجارب خود بنده است. ما روش صحیح را این میدانیم که در واحدهایی این طرح ها اجرا شود و الگوهایی را تولید کنیم. دیگران بیایند به صورت عینی و عملی مشاهده کنند و از آن اقتباس کنند. تحول در حوزه به صورت بخشنامهای رخ نمیدهد، بلکه شیوه اقناعی در حوزه جواب میدهد. در نتیجه ما درصدد هستیم این تجربه را در مدرسهای پیاده کنیم و الگوهایی تولید شود. دیگران اگر ببینند این روشها موثر بوده از آن اقتباس میکنند. به این شکل این طرح ها میتواند تسری پیدا کند و رواج یابد والا نه من در مقامی هستم که چیزی را بخشنامه کنم و نه چنین قصدی وجود دارد و نه چنین شیوهای جواب میدهد. بلکه شیوه درست این است که تجربه را تولید کنیم و وقتی مواهب آن مشخص شد دیگران از آن استفاده کنند. کمااینکه الان کتاب “آموزش و پرورش مآل”در سراسر کشور دنبال میشود و به دنبال این هستند که این نظام را پیاده کنند.