به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، غلامعلی سلیمانیعضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامیبا اشاره به هدف پژوهش خود، با عنوان «معرفی اثر الگوی تصمیمگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ آسیب شناسی و ارائه راهکارها» گفت: به طور کلی متفکران علوم سیاسی و روابطبین الملل، تصمیمگیری را نخستین گام برای شناخت معناها و پیچیدگیهای کنش در نظام بین الملل میدانند، بنابراین مطالعه تصمیمگیری در سیاست خارجی به صورت اعم و در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به طور اخص از این قاعده مستثنی نیست. در این پژوهش تلاش بر این بوده است تا ابعاد مختلف تصمیمگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
وی با ذکر این نکته که این پژوهش به دنبال نظریه پردازی و یا پرداختن به نظریه سیاست خارجی یا نظریه تصمیمگیری در سیاست خارجی نیست افزود: مقصود پرداختن به مدل و یا الگوی تصمیم گیری است که با ساده سازی واقعیت برای ما امکان بررسی مسائل را از زاویه خاص فراهم می کند.
سلیمانی درباره نوآوری این پژوهش خاطرنشان کرد: غالب تحقیقات صورت گرفته در حوزه تصمیمگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عمدتا معطوف به بررسی ساختار تصمیمگیری و جایگاه عناصر اثرگذار در تصمیمگیری سیاست خارجی است، در این پژوهش تلاش شده است تا در کنار پرداختن به ویژگیهای ساختار تصمیمگیری سیاست خارجی، در سطحی مقدم بر آن، منطق و معیار تصمیمگیر و همچنین جهتگیری تصمیمات سیاست خارجی با عطف به محیط پیرامونی و بیرونی و خارجی مورد بحث قرار گیرد.
این عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامیادامه داد: از طرف دیگر در این پژوهش تلاش بر این بوده است تا از منظر تحلیل سیاست خارجی به عنوان یک حوزه مطالعاتی ویژگیهای خاص جمهوری اسلامی ایران و ماهیت آن مورد بررسی قرار گیرد. در مقابل نظریه بازیگر عام، تحلیل سیاست خارجی ویژگیهای بازیگر خاص را مورد توجه قرار می دهد که بر اقتضائات و ویژگیهای منحصر به فرد بازیگر خاص در تببین تصمیمگیری توجه دارد.
وی با پرداختن به شُبهات و مسائل انتقادی تحقیق، تصریح کرد: موضوع عقلانیت به ویژه با قرائت اقتصادی و سودمحورانه آن در نظریه تصمیمگیری سیاست خارجی همانند سایر رشته های علوم انسانی به ویژه مدیریت و اقتصاد پارادیم غالب به شمار می رود و به همین ترتیب بسیاری از این زوایه به ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداختهاند، این در حالی است که در این پژوهش اولا سعی شده است علل و عواملی که در تبدیل مدل عقلانی به پارادیم غالب در تصمیمگیری نقش داشتند، مورد بررسی قرارگرفته و در مرحله بعد از دو منظر روش شناختی و هستی شناختی، مورد نقد قرار گیرد.
سلیمانی درباره ساختار پژوهش خود یادآور شد: به طور کلی ساختار و هندسه این پژوهش در چهار فصل تنظمیم شده است؛ فصل نخست به بررسی الگوهای تصمیم گیری در سیاست خارجی پرداخته است. مباحث فصل دوم به الگوی تصمیمگیری در سیاستخارجی جمهوری اسلامی اختصاص دارد. فصل دوم در واقع شاکله اصلی پژوهش را شکل می دهد و الگوی تصمیمگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در سه قلمروی مطالعاتی در قالب سطوح سه گانه مورد بررسی قرار د اده است. فصل سوم در قالب دو گفتار به آسیبها و ضرورتهای تصمیم گیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته و فصل چهارم به بررسی موردی یکی از مهمترین تصمیمات حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یعنی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اختصاص دارد و سعی کرده است سه سطح مطرح شده در فصل دوم را درباره این تصمیم خاص در معرض آزمون قرار دهد.
عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامیپژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دایره و طیف مخاطبان این پژوهش را به دو قسمت کرد و اذعان داشت:این پژوهش میتواند در درجه نخست برای دانشوارن و دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین الملل که بخش مهمی از متون درسی آنها با موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارتباط دارد، مفید و قابل استفاده باشد. از طرف دیگر برای مسئولین ، مقامات و پرسنل وزارت امورخارجه و همچنین وزارت خانهها ، نهادها و سازمانهایی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی امینت ملی و همچنین نیروهای مسلح که به نوعی با حوزه سیاست خارجی در ارتباط هستند، مفید واقع شود.