کرسی علمی چیستی اخلاق سیاسی برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی “چیستی اخلاق سیاسی”، امروز دوشنبه ۱۲ آذر ماه جاری توسط گروه سیاست در پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد.

حجت‌الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه بعنوان ارائه دهنده بحث به تشریح مطالب خود پرداخت: در این کرسی قصد داریم به بررسی چیستی اخلاق سیاسی در اسلام به عنوان یک دانش بپردازیم و تلاش می‌کنیم تا پرسش‌های اصلی درباره این دانش را پاسخ دهیم. هر چند اخلاق سیاسی در فرهنگ و تمدن اسلامی دارای سابقه‌ای دیرین است و روش و منابع آن ذیل دانش اخلاق تعریف شده است، اما وجوه دانشی آن کمتر مورد توجه بوده و بیشتر دستورهای اخلاقی اسلام مرتبط با سیاست، بررسی شده است. اینجا می‌کوشیم تا به سئوال‌های بنیادین پیشینه، واضع، موضوع، فایده و هدف، مفهوم، روش و جایگاه اخلاق سیاسی در نسبت با مفاهیم و دانشهای دیگر را دارد پرداخته شود. پاسخ‌هایی که به پرسش‌های طرح شده ارائه می‌شود، حکایت از آن می‌کند که اخلاق سیاسی، امکان و ظرفیت بالایی برای رشد و تعالی و تبدیل شدن به یک دانش مستقل را دارد.

وی ادامه داد: «واژه «اخلاق» در اصطلاح دانشمندان و علمای اخلاق، در معانی و تعابیر متعددی مانند هرگونه صفات نفسانی که موجب پیدایش کارهای خوب و بد شود، صرف فضایل اخلاقی، نهاد اخلاقی زندگی، نظام رفتاری حاکم بر افراد که موجب کنترل آن‌ها می‌شود و علم اخلاق به‌ کار رفته است.
آن چه اینجا در جستجوی آن هستیم، بررسی برخی از زوایای مهم دانش اخلاق سیاسی در اندیشه سیاسی اسلام و چیستی آن است. برای فهم بهتر این دانش، برخی از روابط و پیوندهای چندگانۀ سیاست و اخلاق و نسبت آن با دیگر دانشها نیز وارسی می‌شود.

سیدباقری جهت تبیین مطالب خود به موضوع اخلاق سیاسی اشاره کرد و گفت: اخلاق به تعبیر مرحوم نراقی، دانش برتر است و این امر را از آن جا می‌داند که حیات ابد و سعادت سرمد، از براى انسان، موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه؛ و این میسّر نمى‏شود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات، و تمیز نیک و بد آنها از یکدیگر، و دانستن معالجاتى که در علم اخلاق از براى تهذیب نفس مقرر است، معلوم مى‏شود که شرف این علم از سایر علوم برتر، و ثمر و فایده‏اش بیشتر است، سپس ایشان به این نکته اشاره می‌کند که شرافت هر علمی به دلیل شرافت موضوع آن است و موضوع این علم، نفس ناطقۀ انسانیه است که اشرف انواع کائنات و افضل طوایف ممکنات است و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروج مى‌‏نماید، به بیان خواجه نصیر، موضوع این علم، نفس انسانی است از آن جهت که از او افعالی جمیل و محمود، یا قبیح و مذموم صادر تواند شد، به حسب ارادت او و چون چنین بود، اول باید معلوم شود که نفس انسانی چیست و غایت و کمال و قوت‌های او کدام است و چگونه آن را باید بر وجهی استعمال کنند تا کمال و سعادتی که مطلوب آن است، حاصل آید. طبعا اخلاق سیاسی نیز در این راستا، به مسائل مرتبط با نفس انسان‌های قدرتمند می‌پردازد و موضوع آن تبیین و تحلیل اموری است که دربارۀ فضائل و رذایل سیاسی و چگونگی دستیابی جامعۀ اسلامی به ویژه حاکمان و کارگزاران نظام سیاسی، به سعادت و کمال می‌باشد.

وی همچنین مفهوم و تعریف اخلاق سیاسی را اینگونه بیان داشت: اخلاق در لغت جمع «خلق» است. «خُلق» با «خَلق» قابل مقایسه است. به گفته راغب، این دو در ریشه یکی هستند، اما خَلق به هیات‌ها و اشکال و صوری است که انسان با چشم می‌بیند، و خُلق، به معنی قوا، سجایا و صفات درونی است که با بصیرت درک می‌شود.
ابوعلی مسکویه که یکی از پیشگامان در نگارش اخلاقی است، در تعریف اخلاق می‌نویسد:
الخلق حال للنفس داعیه لها الى أفعالها من غیر فکر و لا رویه
«خلق، حالتی برای جان و نفس انسانی است که او را بدون فکر و تأمل، به سوی کارهایی برمی‌انگیزاند.»
تعریف مرحوم نراقی، تا حدی نزدیک به تعریف ابن مسکویه است:
الخُلْقُ ملکه للنفس مقتضیه لصدور الافعال بسهوله من دون احتیاج الی فکر و رویه
رایج‌ترین و شایع‌ترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در بین اندیشمندان و فیلسوفان اسلام عبارت است از صفات و هیئت‌های پایدار در نفس که موجب صدور افعالی متناسب با آن‌ها به‌طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از انسان می‌شوند اما در تعریفی بهتر، «اخلاق تنها صفات و ملکات نفسانی را شامل نمی‌شود بلکه همۀ رفتارها و ملکات انسانی که قابل مدح و ذم باشند، دارای صبغۀ ارزشی، خواه مربوط به رابطۀ انسان‌ها با یکدیگر یا رابطۀ انسان با خدا یا رابطۀ انسان با خود و یا حتی رابطۀ انسان با طبیعت، در حوزه اخلاق قرار می گیرد.» در یک جمع بندی می‌توان گفت که اخلاق، حالتی استوار در جان انسانی است که بر اساس آن، رفتارهای نیک یا بد را انجام می‌دهد، حال ممکن است که آن رفتار را از روی تفکر انجام دهد یا به طور خودجوش.

دکتر سیدباقری اضافه کرد: «علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمى به آن گونه که باید باشد. با لحاظ جنبه‌های مختلف تعاریف یادشده، می‌توان گفت که علم اخلاق، دانشی است که با مبانی، اصول و اهداف مشخص، مبتنی بر روش شناسی دقیق، به مطالعه و ارزیابی رفتار، بینش و منش‌های نیک و بد انسان و راهکارهای تقویت یا رهایی از آنها می‌پردازد.

عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه بعد از بیان مطلب خود، اخلاق سیاسی را اینگونه تشریح کرد: با توجه به تعاریف مختلفی که از اخلاق و علم اخلاق گذشت، می‌توان گفت که اخلاق سیاسی نیز سرنوشتی مانند دو مفهوم بالا خواهد داشت و دو وجه آن قابل طرح است، یعنی اگر بحث از رفتارها، منشها و بایدها و نبایدهای اخلاقی در عرصۀ سیاسی باشد و این که چگونه نفس انسانی به آنها آراسته گردد، بحث از اخلاق سیاسی به میان می‌آید که در آن، مجموعه‌ای از رفتارهای نیک و بد و روشهای تقویت یا خلاصی از آنها بحث می‌شود؛ در واقع، با رویکرد اخلاقی به حوزۀ قدرت، به تنظیم بایدها و نبایدهای روابط متقابل شهروندان با یکدیگر، با دولت و کارگزاران نظام سیاسی می‌پردازد و تعاملات حاکمیتی را به سوی گسترش فضیلت‌های اخلاقی و براندازی رذائل نفسانی و کمال و سعادت راهبری می‌کند. اما اگر بحث از «علم اخلاق سیاسی» باشد، گرایشی بینارشته‌ای در اندیشه سیاسی اسلام است که مبتنی بر روش شناسی مشخص، با توجه به مباحثی مانند مفاهیم، مبانی، اصول، اهداف، کارکردها و راهبردهای اخلاقی، به مطالعه، تبیین و تحلیل روابط اخلاقی قدرت می‌پردازد. هر چند باید به این امر اعتراف کرد که جداسازی کامل عرصۀ عمل و نظر در این عرصه ممکن نیست، زیرا حتی آن گاه که از عدالت به عنوان یکی از اصول قطعی اخلاق سیاسی سخن به میان می‌آید، بحث از عمل نیز مطرح می‌شود و بحث صرفا نظری نیست، همچنین است وقتی که بحث از تقوا انجام می‌شود.

حجت‌الاسلام سیدباقری در انتهای سخنان خود به تشریح روش اخلاق سیاسی پرداخت: می‌توان روش اخلاق سیاسی را با توجه به عنصر بنیادین حسن و قبح عقلی و مستقلات عقلیه دنبال و رصد کرد. به این نحو، که ارزشها و فضائل و رذائل اخلاقی را عقل بشری دست کم در کلیات درک می‌کند و می‌فهمد و می‌تواند در مواردی بر اساس آنها حکم کند، برای نمونه، عقل بشری از هر تبار و مذهبی بر این که ظلم، بد است و عدل، نیکو، حکم می‌کند؛ اگر کسی صبح تا غروب، کار کند و دیگری حق او را ندهد، هر عقلی آن را ستم و ناپسند می‌شمرد، یا آن اگر کسی به دلیل منافعی، پشت سر همکار یا دوستش غیبت کند، همه، مسلمان و غیر مسلمان، او را نکوهش می‌کنند. لذا از این منظر، اخلاق، دانشی عقل‌محور است، اما این امر به معنای آن نیست که نقل و روایات هیچ نقشی در این باره ندارند، هر چند عقل، کلیات و اجمال گزاره‌ها را می‌فهمد، اما نقل و روایات نیز در مواردی متعدد می‌توانند، ساحت‌هایی از اخلاق را برای ما بیان کنند. لذا از این جهت شاید بتوان گفت که روش اخلاق سیاسی، شبیه روش کلام سیاسی است، همان گونه که کلام سیاسی از روش برهانی-عقلی و نقلی برای اثبات و دفاع از گزاره‌های دینی بهره می‌گیرد، اخلاق سیاسی نیز با بهره از این روش می‌کوشد تا به مستدل‌سازی گزاره‌های اخلاقی پردازد، با این تفاوت که در اخلاق، جدل، دفاع و توجیه گزاره‌ها راه ندارد و اخلاق می‌کوشد تا با تکیه بر فضائل و اصول خود، فضای جامعه را تلطیف کرده و شهروندان را به آراستگی آنها، تشویق کند.
از دیگر سو، ممکن است که اخلاق سیاسی را به روشهای مختلف از جمله روش اجتهادی فهم کرد، روشی که با خوانش و برگشت به متون و نصوص و بهره‌گیری از روش عقل و دیگر ظرفیت‌های متعدد آن به انجام رساند. همچنان که با توجه اشتراک برخی از ساحتهای روش اجتهادی با روش هرمنوتیک کلاسیک، می‌توان از ظرفیتهای این روش نیز برای فهم اخلاق بهره گرفت. آن چه که بیشتر در روش تفسیری و هرمنوتیکی دارای اهمیت است، تامل و کاوش وجوه مختلف و متفاوت متن است، طبیعی است که هر کسی از زاویه‌ای خاص به متن می‌نگرد و همین امر است که سر از برداشتهای متفاوت و فهم‌های متکثر در می-آورد.

در ادامه این کرسی علمی حجج اسلام دکتر محمدرضا جباران و دکتر محمد جداری عالی به نقد مطالب ارائه شده پرداختند.