اجتناب ناپذیری دانش مدیریت جهادی برای تبیین و تفسیر

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در راستای برگزاری همایش «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و توسعه علوم انسانی»، نشست علمی “اجتناب ناپذیری سبک مدیریت جهادی در توفیق مندی گام دوم انقلاب” به همت گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه در قم برگزار شد.

دکتر حسین بابایی عضو هیات علمی گروه مدیریت پژوهشگاه و ارائه دهنده بحث در ابتدای این نشست علمی با بیان اینکه مسئله مندی در حوزه مدیریت به طور عمده در شرایطی است که جنس جور منابع، اصول، قواعد و غایات را داریم اما در امر اداره قفل شده ایم گفت: اداره، آن روح و معنایی است که مناسبات این اجزاء را طوری مهندسی می کند که اجزاء از هم گسیخته، برای تحقق غایات، در خدمت یکدیگر قرار گیرند. یک مثال برای مهندسی این مناسبات عبارت است از: منابع ملفّق نقلی و عقلی هر دو بر اثبات اصل عدالت اجتماعی تأکید دارند و برخی قواعد تنظیم کننده روابط اجتماعی برای تحقق این اصل را نیز عبارت می دانند از: عدم تصرف به باطل اموال و تصرف رضایت مندانه، حفظ و پوشش سرمایه از مخاطره، گردش اموال در شریان نظام اجتماعی و … اما هدف از تحقق عدالت اجتماعی را ایجاد اجتماع دینی یکپارچه، امت واحده و تحقق مقام خلیفه‌اللهی می‌داند. علم مدیریت، متکفل تنظیم مکانیسم هایی است که با ابتناء به اصول و با مراعات قواعد، در جهت تحقق اهداف عمل می‌کند. مکانیسم سلسله‌مراتب، مکانیسم بازار و مکانیسم شبکه، سازکارهایی است که می‌تواند بر اساس آن اصول و قواعد و برای تحقق این اهداف، بازطراحی و بازتدوین شود.

وی با بیان اینکه امر تبیین تحول علوم با رویکرد فلسفه علمی رایج غرب، دچار چندگانگی است افزود: رویکردهای فلسفه علمی متأخر از امر تولید علم به مطالعه کیفیت و حدود و همچنین توفیق آن در تبیین واقع پرداخته و هر کدام جهتی از جهات نظریات علمی را مورد مداقه قرار داده است؛ استقرا گرایی و ابطال‌گرایی جهت مشاهدتی سوژه برای تتمیم کشف یا ابطال کشف خود را مطمح نظر قرار داده است؛ برنامه پژوهشی بر هسته سختی که نظریات بر آن ابتنا داشته و حدود جرح و تعدیل یا توسعه را به کمربند محافظ منتقل می‌کنند توجه نموده است؛ پارادایم بر قواعد و اصولی که نظریات را جهت می دهد و حمایت مؤثر در بقای پارادایم توسط حامیان آن تکیه دارد و بر ضد روش نیز بر نااطمینانی های امر انکشاف تأکید دارد که هیچ چیز ناممکنی وجود ندارد. مدیریت جهادی با تأکیدی که بر میدان تحقق و انکشافی که دارد و همه این جهات را نیز در همان میدان اختصاصی تمهید می کند به تمام این جهات متوجه است اما با مهندسی و جایشناسی مختص به خود . به همین اعتبار از یکسو وقتی به تبیین و تفسیر واقع می پردازد غفلت سهوی یا تغافل عمدی از آن جهات ندارد و از سوی دیگر وقتی سویه ای هنجاری و ارزشی برای اصلاح پیدا می کند اثر میدانی می-گذارد. از این رو کاملاً مستعد است موازینی را در اختیار دانشمندان قرار دهد برای ارزیابی موقعیت تاریخی که در آن مشغول مطالعه واقع هستند یا بنا دارند تصمیمی برای اصلاح واقع بگیرند.

عضو هیات علمی پژوهشگاه در ادامه این نشست با بیان اینکه امروز تمدن اسلامی در مقابل تمدن غربی قرار گرفته و هر دو در حال گذر از یک “پیچ تاریخی” هستند تصریح داشت:‌ نیروی طبیعی گریز از مرکز در عین ممانعت از سقوط اجسام متحرک در مرکز، امکان انحراف هر دو تمدن از مسیر اصلی را نیز ایجاد کرده و همین موضوع ایجاب می کند که حزم لازم و احتیاط کافی در مدیریت این شرایط داشت. لذا باید اقتضائات این “پیچ تاریخی” را رعایت نمود. تحقق پیشرفت های مادی و معنوی در کشور با حفظ هویت (مبانی و اصول) انقلاب اسلامی هیچ تعارضی در ساحت ذهن و هیچ تزاحمی در ساحت عین ندارد که نیاز به حل تعارض یا رفع تزاحم باشد به شرط ابتناء به مبانی نظریه ولایت فقیه و پذیرش قید اطلاق در آن.
“نظام سازی، امری جاری و نه دفعی و یکباره است و اصلاح و تکمیل مسیر حرکت، جزو متمم نظام سازی است و دستگاه ولایت فقیه باید با رصد و بررسی مداوم، اشتباهات را تصحیح، نواقص را رفع و نظام سازی را تکمیل کند. ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف پذیری دستگاه ولایت و معنای این مسئله این است که مجموعه دستگاه های تصمیم ساز و تصمیم گیر که رهبری در رأس آنها قرار دارد بطور دائم با انتخاب آنچه درست تر و کامل تر است، خود را بطور مدام متحول کنند و با تکمیل نظام سازی، کشور را به پیش ببرند. قید اطلاق یعنی در دستِ کلیددار اصلی نظام، حالت انعطافی وجود دارد که می تواند هر جا لازم شود مسیر را تصحیح و تکمیل کند.

دکتر حسین بابایی در پایان در بیان کیفیت تعامل مدیریت جهادی با میدان جدید نیز افزود: میان میدانی که مدیریت متعارف و حتی مدیریت اسلامی در آن ظهور دارد با میدانی که مدیریت جهادی در آن باید تحقق یابد تفاوت هایی وجود دارد و هرکدام مختصات مربوط به خود را دارند. در میدان مواجهه با دشمن به جهت وجود مقتضیاتی که این معرکه دارد لازم است راهبردها، ساختارها، فرهنگ ها، انگیزه ها و رفتارها را به مقتضای شرایط جدید بازبینی کرد. فرهنگ جامعه ایمانی که می خواهد امر مدیریت جهادی را تعقیب کند از سه نظام مدیریتی، اجتماعی و تربیتی فعال برخوردار است؛ اولاً متأثر از نظام برنامه ای متقن است که غلبه بر سایر نظامات برنامه ای دارد. از این بیان درباره میدان، چند نکته قابل استخراج است:
۱٫ مواضعی که باید دفاع یا تسخیر شوند که تحت عنوان نیازهای سه گانه طبیعی، روانی و اخلاقی از آن یاد می شود؛
۲٫ جایگاه هایی که در میدان وجود دارد و در سه دسته کنشی، گرایشی و نگرشی جای می گیرند؛
۳٫ سرمایه هایی که جایگاه ها در میدان تعیین می کند و بر سه منبع حس، قلب و عقل و سه دانش فقه، اخلاق و علوم عقلی ابتناء دارد؛
۴٫ راهبردهایی که مبتنی بر جایگاه های موجود در میدان در سه طبقه جهاد اصغر، جهاد اکبر و جهاد کبیر صورتبندی می شوند؛
۵٫ قواعدی که مهیمن بر راهبردها هستند؛
۶٫ هدف تصحیح حیات انسانی که توسط راهبردها محقق می شود و بر سه  محور عدالت، عبودیت و معرفت بنیان گذارده شده  است.