توسعه و تحول فلسفه‌های مضاف در سایه انقلاب اسلامی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست ” توسعه و تحول فلسفه‌های مضاف (با تأکید بر فلسفه اصول فقه) پس از انقلاب اسلامی” توسط گروه سیاست و با همکاری گروه منطق فهم دین پژوهشگاه، در راستای همایش «نقش انقلاب اسلامی در تأسیس و توسعه علوم انسانی» شنبه ششم بهمن ماه در قم برگزار شد.

دکتر مسعود فیاضی عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه به عنوان ارائه دهنده بحث در ابتدای سخنان خود به تشریح خاستگاه فلسفه های مضاف پرداخت و گفت: فلسفه‌های مضاف به عنوان یک دانش در بین فیلسوفان مغرب زمین شکل گرفته است به گونه ای که در گزارشی که از این فلسفه ها شده است سابقه این فلسفه‌ها به ۱۷۱۳ میلادی بر می گردد و از آن زمان تا قبل از انقلاب اسلامی یعنی ۱۹۷۹ میلادی در ۲۰ حوزه فلسفه مضاف کار شده است؛
وی گفت: بحثی در بین فیلسوفان غربی در خصوص خود “فلسفه مضاف” رخ نداده است. بلکه بیشتر بحثها در مورد مصادیق عینی این واژه بوده است. یعنی عنوان “فلسفه مضاف” ساخته اندیشمندان اسلامی است و این بیشتر به دلیل کارکرد عملی آن بوده که خودش را سعی کرده اند مورد مطالعه قرار دهند. آکسفور این فلسفه‌ها را این طور تعریف کرده‌است: مطالعه اصول کلی برخی شاخه‌های خاص از معرفت، تجربه یا یک فعالیت، همچنین با اندکی تسامح، مطالعه اصول کلی هر پدیده یا موضوعی. این خود می رساند که فلسفه‌های مضاف تحت همین نام بیش از اینکه یک علم مستقل باشد یک راهبرد تولید علم بوده است که بسته به نیازی که در مضاف الیه وجود داشته شکل می گرفته و روش‌های آن هم متفاوت بوده‌است.

وی در ادامه گستره مطالعات فلسفه مضاف قبل از انقلاب را اینگونه بیان داشت: آمار دقیقی از تعداد این مباحث در بین متفکران ایرانی قبل از انقلاب در دست نیست. ولی به طور مسلم چنین مطالعاتی قبل از انقلاب خیلی در داخل کشور مطرح نبوده است و اگر هم بوده تنها در حیطه‌های خاصی بوده است.
مثلا در سال ۱۳۵۲ دکتر کاتوزیان اولین کتاب فلسفه حقوق را نوشت که آن هم تنها جلد یک آن بود و در تیرماه ۷۷ شمسی یعنی بیست سال بعد از انقلاب جلد ۲ و ۳ آن منتشر شد که در آنها به منابع حقوق می‌پردازد و نقش عرف و رویه قضایی و اندیشه متفکران را در نظام حقوقی تبیین می‌کند و در حقیقت پاسخی به سوال چیستی رابطه نیروهای اجتماعی و خواست‌ها و مصلحت‌ها با حقوق است و در جلد سه هم به منطق حقوق و شیوه‌های تفسیر قواعد و فنون استنباط می‌پردازد.

دکتر فیاضی مطالعات فلسفه مضاف بعد از انقلاب را از دهه هفتاد به بعد دانست و اینگونه تشریح کرد: این مطالعات از سال‌های بعد از انقلاب خصوصا دهه هفتاد مورد توجه زیادی قرار گرفت و در حوزه‌های مختلفی مطرح شد. در یک بررسی آماری که قطب فلسفه دین در مورد تنها آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به انجام رسانده‌است این نتایج به‌دست آمده‌است: تا کنون در ۱۰۶ حوزه از فلسفه های مضاف مطالعه شده است:

الف- فلسفه مضاف به علوم
۱- فلسفه مضاف به علوم حقیقی (۹ علم)
فلسفه فلسفه اسلامی / فلسفه علم هنر/ فلسفه ریاضی/ فلسفه علم روان شناسی/ فلسفه علوم تربیتی / فلسفه علوم طبیعی / فلسفه عرفان/ فلسفه علم کلام/ فلسفه علوم قران و حدیث
۲- فلسفه مضاف به علوم اعتباری: (۱۶ علم)
فلسفه علوم انسانی /فلسفه فلسفه های مضاف/ فلسفه علم دینی/ فلسفه اصول فقه/ فلسفه فقه / فلسفه علم سیاست/ فلسفه ادبیات /فلسفه اخلاق/ فلسفه تاریخ / فلسفه منطق / فلسفه حقوق / فلسفه علم مدیریت / فلسفه علم اقتصاد / فلسفه روان‌شناسی / فلسفه معرفت شناسی / فلسفه علوم اجتماعی

ب. فلسفه مضاف به امور
۱- امور حقیقی (۵۴ امر حقیقی)
فلسفه دین / فلسفه الهیات / فلسفه آفرینش / فلسفه حیاتError! Bookmark not defined. / فلسفه معرفت / فلسفه مرگ /فلسفه شهادت / فلسفه زیبایی /فلسفه حقیقت/ فلسفه عقل / فلسفه خیال / فلسفه ذهن / و….
تا ۵۴ مورد
۲- امور اعتباری (۳۰ امر اعتباری)
فلسفه حق / فلسفه عدالت / فلسفه پول / فلسفه قدرت / فلسفه تجارت / و… تا ۳۰ مورد

# تعداد کتابهای چاپ شده: ۵۶ کتاب
# تعداد مقالات چاپ شده: ۳۴۲ مقاله
# تعداد تحقیق در دست اجرا: ۹۱ کتاب
# تعداد همایش ها و نشستها: ۲۲ مورد

و این تنها در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و آن هم تا پایان سال ۹۴ است و مراکز فکری دیگری نیز فعال بوده‌اند.

وی در پایان سخنان خود دلیل رکود مطالعات فلسفه مضاف قبل از انقلاب و رشد آن بعد از انقلاب اسلامی را دو دلیل حاکمیت و متفکرین عنوان کرد و گفت: دلایل اول مربوط به رکود قبل از انقلاب است: دو دلیل عمده وجود داشت که سبب عدم سوق جامعه به سمت این تولیدات می‌شد: نخست، نوع مدل حکومت‌داری که عبارت بود از نظام سلطنتی، یعنی تمرکز قدرت در یک نفر و عدم استقلال جدی قوای سه گانه؛ طبیعتا چنین نظامی دنـبالِ‌ قـدرت مطلق است و باید همه مباحث طوری شکل گیرد که به سوی تزاید قدرت، ثروت و نفوذ این قدرت برگردد، لذا مردم و جامعه نخبگانی احساس هویت و آزادی نمی‌کند تا به تولید بپردازد. شرایط ویژه حکومت وقت: یک حکومت مصرف‌کننده و دنباله‌رو فکری بود نه یک حکومت دارای فکر و مدل مستقل که نظام‌های ابتکاری و مبتنی بر مبانی بومی داشته باشد، حکومت پهلوی تمام مدل حکومت داری خود را از غرب به خصوص امریکا می‌گرفت حتی در مشروطه می‌بینیم که قانون اساسی بلژیک و سوئد ترجمه می‌شود، یعنی نیازی به فکر در مورد این مسائل نبود و در جای دیگر فکر کرده بودند و حالا باید در اینجا مصرف می‌شد.
فیاضی در بیان دلایل مربوط به شکوفایی علوم بعد از انقلاب نیز گفت: در تفکیک قوا قائل به اختیارات بود یعنی قوا خود باید تصمیم بگیرند که کار مطالعاتی کرده و مشکل خود را حل کنند و در ارائه مدل، مدلی را به جهان عرضه کرد که کاملا مستقل بود و مبتنی بر مبانی خاص اسلامی شیعی بود که تا قبل از آن نیز مطالعه جدی در مورد آنها صورت نگرفته نبود فلذا به دلیل نیاز شدید این موارد، از جامعه علمی کشور مطالبه کرد و به تولید این علوم منجر شد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه با بررسی علت مربوط به متفکرین قبل از انقلاب همچنین افزود: متفکرین چنین نیازی را احساس نکرده بودند، زیرا اساسا مسئله‌های حکمرانی مسئله‌های آنها نبود، به همان دلیل که حکومت دست خودشان نبود و حکومت را هم دنباله رو افکار دیگر می‌دانستند و همه تلاششان در نیازهای خودشان بود. به دلیل عدم رشد علوم دیگر در ایران و عدم تخصصی‌شدن آنها این نیازها نیز احساس نمی‌شد. همان مصرف‌کننده بودن سبب شده بود تا نیازی به حل مسائل پیش نیاید، یعنی اصلا مراجعه به طبیعت و تسخیر طبیعت، جهان و جامعه در دستور کار فلاسفه نبود یا بین متخصصان علوم طبیعی و علوم انسانی با فلاسفه ارتباطی برقرار نشده بود از این جهت مسائل آنها مسئله فیلسوف نشده بود.
وی تصریح داشت: از سوی دیگر اصلا این حس تخصصی‌شدن نیز در بین فلاسفه اسلامی نبود، زیرا فلاسفه دنبال جامعیت در علوم بودند و فکر می‌کردند که باید از همه علوم سر در بیاورند در صورتی که این فلسفه‌های مضاف نتیجه تخصصی‌شدن علوم است. فلاسفه اسلامی و دین‌داران با داشتن عقل و دین خود را مستغنی می‌دیدند و دیگر نیازی به بررسی عقلی مسائل خرد نمی‌دیدند، ولی در مسیحیت این‌طور نبود، دین تحریفات و تناقضاتی داشت که به راحتی از آن عبور کردند و بررسی‌های عقلی را جایگزین کردند ولی این‌که به سراغ عقل برویم در بین جهان اسلام به دلیل دین قوی خصوصا در بین شیعیان خیلی جدی نشد و حتی مذموم هم بود.

فیاضی همچنین افزود: فضای جدیدی که تماماً نیاز است به روی ما گشوده شده است، حکومت به دست شیعه افتاده است و یک نیازهایی که اصلا تا قبل از آن نبوده است. یک مدل حکومت داری که جهانیان منتظرند نظر شیعه در مورد آن را ببیند، نیازهایی از کلان نظام‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی بگیرید تا مسائل خردتری مثل الگوی عدالت اجتماعی، الگوی معاملات بانکی اسلامی، الگوی خانواده اسلامی و … یعنی همه مسائل جامعه ولی با رویکرد و مبانی جدید حتی فقه نیز باید بازنگری شود. موضوع فقه مکلف بما هو مکلف بود یعنی فرد ولی موضوع فقه الان یک فرد اجتماعی است. علوم در ایران رشد کردند و به تبع آن تخصص‌ها نیز در ایران رشد داشتند و علی القاعده نیازها بیشتر شد فلذا مسائل جدید پیش آمد. هم اکنون دیگر اندیشمندان به همه جانبه‌بودن افتخار نمی‌کنند بلکه به عکس شده است یعنی وقتی بگویند فردی در ۱۰ حوزه متخصص است یعنی جز معلومات عمومی در این حوزه‌ها بیشتر ندارد، پس خود بخود نیاز به این تاملات بیشتر می شود.

در ادامه این نشست اساتید و حضار در جلسه به نقد مطالب ارائه شده پرداختند.