امام هشتم(ع) و ترسیم ایدئولوژی ناب اسلامی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امام رضا(ع) در شکوفایی تمدن اسلامی و اعتلای بینش عقلانی و معرفتی جامعه زمان خویش، نقش بسیار مهمی داشتند؛ ایشان با ارایه دلایل متقن و عقلی، از یک سو معارف ناب  اسلامی را توجیه و اثبات کردند و از سوی دیگر در کنترل و تعدیل فرقه های مختلف اسلامی آن عصر، نقش مهمی داشتند.

برای بررسی شرایط فرهنگی دوران امامت حضرت رضا(ع) و اقدامات ارزشمند آن حضرت در معرفی اسلام اصیل به جهان آن روز، پایگاه خبری تحلیل قدس با حجت الاسلام و المسلمین دکتر غلامحسن محرمی، عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفتگو پرداخته است. گفتنی است از این استاد حوزه و دانشگاه، پژوهش‌های بسیاری درباره تاریخ تشیع به چاپ رسیده که از جمله‌های آنها می توان به دو کتاب «تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری» و «امامان شیعه و علوم اسلامی» اشاره کرد.

بحث را با بررسی ویژگی های علمی و فرهنگی دوران امامت حضرت رضا(ع) در قرن چهارم هجری شروع کنیم. چرا این دوره را عصر طلایی فرهنگ و تمدن اسلامی نامیده اند؟

برای پاسخ به این سوال و بررسی دلایل اوج تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری ابتدا باید شرایط قرون قبل از آن را بررسی کنیم. نخست اینکه خلافت امویان مبتنی بر عصبیت عربی بود؛ یعنی بیشتر جنبه سخت افزاری فتوحات اسلامی را در نظر داشت. بنابراین شاید بتوان گفت امویان به نحوی مانع گسترش تمدن اسلامی بودند اما بیشتر عناصر حکومت عباسیان مبتنی بر عناصر غیرعرب و ایرانی بود لذا در قرن چهارم هجری، یعنی زمان حکومت مامون عباسی بیشتر فتوحات نرم افزاری بود و اسلام در تمدن و اندیشه ملل مفتوحه تاثیر بیشتری گذاشت.

دوم اینکه در قرن های اول، دوم و سوم هجری در میان مسلمانان- چه در ایدئولوژی و چه در جهانبینی-

دو روش وجود داشت؛ روش عقل گرایانه که از اوایل قرن دوم هجری با ترجمه برخی کتابها و وارد شدن گروهی از متفکران و فیلسوفان به حوزه تمدن اسلامی شروع شد تا اینکه در قرن چهارم هجری به اوج قدرت خود رسید. این مکتب در پی آن بود که در برابر هجمه هایی که از خارج به جهان اسلام وارد می شد، معارف اسلامی را با روش عقل گرایانه تبیین و توجیه کند لذا علومی دیگر نیز به جهان اسلام راه یافت و ترجمه شد. به این لحاظ دراین عصر تمدن اسلامی توسعه بیشتری داشت. عامل سوم این بود که مامون بیش از خلفای قبل از خود به مسایل عقلی و فلسفی علاقه داشت و دانشمندان را از نقاط مختلف گرد می آورد و حتی در بیت الحکمه، کتاب هایی را از علوم مختلف ترجمه می کرد و با تشکیل جلساتی که با حضور عالمان مختلف انجام می شد مسایل گوناگون را مورد نقد و بررسی قرار می داد.

اهداف سیاسی را در ایجاد نهضت علمی مامون تا چه حد موثر می دانید؟

سوال خوبی است؛ قطعا اهداف سیاسی در این اقدام مامون نقش مهمی داشت. یکی از این دلایل گسترش زندیقی گری در دوران عباسی بود به طوری که مهدی عباسی بیشترین کشتار را در مورد زنادقه انجام داد اما وقتی خلفای عباسی دریافتند با کشتار به جایی نمی رسند به عقل گرایی روی آوردند زیرا فکر می کردند معتزله می تواند پاسخگوی زنادقه باشد. همچنین مامون با حمایت از معتزله در پی مقابله با امام رضا(ع) بود تا با تشکیل جلسات مناظره به نوعی برای آن حضرت رقیب تراشی کند. حتی یکی از علل نهضت ترجمه را منحرف کردن اذهان مردم از ائمه می دانند. مامون گمان می کرد با حمایت از عقل گرایان قدرتمندی مانند معتزله و فراهم کردن بساط بحث و مناظره آنها با امام هشتم(ع)، می تواند جلوی فعالیت های آن حضرت را بگیرد.

*حضرت رضا(ع) در این جریان علمی چه نقشی داشتند و چطور از شرایط موجود برای اعتلای بینش عقلانی جامعه و تعدیل فرقه های فکری زمان خود بهره گرفتند؟

آن حضرت در شکوفایی عقل گرایانه معارف و عقاید اسلامی نقش بسیار مهمی داشتند؛ به طوری که با توجه به کم شدن تعداد بزرگان و علما و همینطور جوان بودن دین اسلام در مقابل ادیان دیگر، اگر حضور پربرکت ایشان در عرصه نبود مشخص نبود با این هجمه ای که به جهان اسلام وارد می شد چه بر سر اسلام و مسلمانان می آمد. بنابراین امام از یک سو با ارایه دلایل متقن و عقلی، معارف اسلامی را توجیه و اثبات می کردند و از سوی دیگر معتزله را که دارای عقل گرایی افراطی بودند، با بیانهای عقل گرایانه کنترل می کردند.   به ویژه مناظره های آن حضرت با دانشمندان فرقه های اسلامی و علمای دیگر ادیان، در این زمینه، بسیار راهگشا بود.

مناظرات آن حضرت بیشتر پیرامون چه محورهایی بود؟

مهمترین مباحث مناظره های امام(ع) در مواجهه با دانشمندان غیر مسلمان، اثبات توحید خدا، نفی تشبیه و جبر و اثبات نبوت پیامبر(ص) و در مواجهه با فرقه های اهل سنت، اثبات امامت امیرالمومنین(ع) و الهی بودن امامت ایشان و سرانجام در رویارویی با معتزله اثبات عصمت انبیا بود که معتزله آن را قبول نداشتند. گفتنی است آن حضرت با اصول مورد قبول طرف مقابل به بحث با آنها می پرداختند برای نمونه در مناظره با دانشمندان غیر مسلمان برای اثبات نبوت پیامبر(ص) از متون مقدس خود آنها استفاده می کردند. چنانکه در روایتی آمده است: مامون به دانشمندی مسیحی گفت با امام مناظره کند ولی او امتناع کرد و گفت: من قرآن را قبول ندارم. امام در پاسخ او فرمودند: من با کتاب خود شما برایتان دلیل می آورم. سپس با استناد دقیق به انجیل با او مناظره کردند. در نتیجه این مناظرات عقاید معتزله، اهل حدیث و پیروان احمد حنبل که راه افراط را می پیمودند تعدیل شد.

در مورد فرقه های شیعه چطور؟

امام رضا(ع) با فرقه های گوناگون شیعه، به ویژه واقفی ها که فقط معتقد به امامت هفت امام بودند مناظرات منظمی داشتند تا جایی که شیعه را به دو گروه واقفیه و اثنی عشریه تقسیم کرده و می گویند: شیعیانی که به امامت حضرت رضا(ع) معتقدند، اثنی عشریه و قطعیه هستند زیرا فردی که امامت ثامن الحجج(ع) را بپذیرد در واقع ۱۲ امام را پذیرفته است. لازم به ذکر است که در نتیجه مناظرات امام(ع) جلوی فرقه گرایی در آیین تشیع گرفته شد.

مناظرات و اقدامات علمی امام هشتم(ع) در پویایی آیین تشیع و معرفی آن به جهان اسلام چه تاثیری داشت؟

به طوری کلی یکی از فعالیت های ائمه علیهم السلام، زدودن دامان شیعه از تهمت های غلو کنندگان بوده است که این مساله در عصر امام رضا(ع) به اوج خود رسید. در «عیون اخبار الرضا» آمده است: از امام پرسیدند: اخبار زیادی از پدران شما داریم که ثابت می کند آنها به جبر و تشبیه معتقدند. آن حضرت این خبر را رد کرده و گفتند: این اخبار دروغ را دشمنان ما به شیعه نسبت داده اند. ایشان سپس عقیده شیعه را درباره معتزله روشن نموده و تصریح کردند: به اعتقاد شیعه، کسی که معتقد به جبر و تشبیه باشد کافر است. امام همچنین درباره جایگاه اهل بیت(ع)، بحثهایی را با مامون و دانشمندان مختلف داشتند. از جمله اینکه مامون گفت: شما می گویید: ما پسران پیامبر(ص) هستیم در حالی که شما پسران علی هستید. امام در پاسخ به مامون با توجه به اصول مورد قبول خود وی، حقانیت اهل بیت را ثابت کرد.

به نظر جنابعالی، سیره و رهنمودهای تمدن ساز حضرت رضا(ع) در عصر حاضر نیز می تواند به عنوان یک الگوی تمدن ساز مد نظر قرار گیرد؟

قطعا همین طور است؛ تمام رفتار و گفتار پیشوایان معصوم(ع) می تواند از جنبه های مختلف برای ما الگو باشد. در عصر امام رضا(ع) امواج فکری خارجی به جهان اسلام وارد شده بود و آن حضرت ایدئولوژی ناب اسلامی را بر اساس عقلانیت قرآن و سنت بیان فرمودند و به جهان معرفی کردند. شرایط زمان ما هم با دوران امام هشتم(ع)، تشابه زیادی دارد و ما می توانیم با بهره گیری از سیره امام(ع)، مبانی اصولی خود را طبق قرآن و سنت برای تمدن اسلامی تعریف کرده و خیزش نوخاسته تمدن اسلامی را مبتنی بر این ایدئولوژی قرار دهیم. اندیشمندان جامعه اسلامی ما باید با مطالعه و بررسی افکار و اندیشه های گهربار امام هشتم(ع)، نه فقط در گسترش کمی و جغرافیایی شیعه، بلکه در گسترش کیفی آن نیز بکوشند تا انحرافها را از دامان آیین تشیع زدوده و شیعه ای به مردم معرفی شود که امام رضا(ع) مد نظر داشتند.