«نظریه ابتناء» امکان مدیریت معرفت دینی را اثبات می کند

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسینقد و بررسی نظریه ابتناء آیت ‌الله رشاد، بعد از ظهر دوشنبه ۲۸تیر با حضور آیت الله رشاد، دکتر سید حمید رضا طیبی، دکتر مهدی فیض، دکتر عبدالله نصری، دکتر علیرضا قائمی ‌نیا و دکتر محمد عرب صالحی، در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی برگزار شد.

پس از خیر مقدم دکترخسرو قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی و مقدمه دکتر مهدی فیض درباره نظریه ابتناء، آیت الله رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به تبیین نظریه خویش پرداخت.

آیت الله رشاد با بیان اینکه این نظریه در واقع دارای چند کارکرد است و در حوزه ‌های متفاوت معرفتی قرار می ‌گیرد، سه کارکرد را برای این نظریه تبیین نمود. نخستین کارکرد در حوزه  فلسفه دین است به این معنا که ما منطق فهم دین را در زمره مسائل فلسفه دین قلمداد کنیم و می‌ پرسیم که در چه صورتی فهم دینی درستی به دست می ‌آید و چه عواملی می توانند خدشه بر درک ما از دین وارد کنند و مبانی روش فهم دین چیست؟ در این صورت، با نگاه  پیشینی،  مسئله‌ را به صورت فلسفی بررسی خواهیم کرد.

در نگاه دیگر، با نگاه پسینی، به این معنا که فرض کنیم معرفت هایی وجود دارد، نظریه به این پرسش پاسخ خواهد گفت که آیا معرفت های تولید از شده ارزش معرفتی برابری برخوردار هستند؟

آیت الله رشاد با بیان اینکه ما قبول می ‌کنیم که تنوع معرفتی در دین وجود دارد گفت: باید پرسید مبانی و مبادی تطور معرفت دین چیست؟

 نظریه ابتنا بر چهار اصل مبتنی است؛

 اصل اول این است که معرفت برایند یک فرایند است. معرفت مانند اشراق حاصل جرقه نیست و به تدریج تکوین می ‌یابد و فرایندی را طی میکند و برایند طی یک فرایند است.

اصل دوم این است که ساز و کارهایی که در این فرایند تاثیر میگذارند گوناگون‌ اند؛ میتوان گفت که پاره ‌ای از عناصر دخیل در تکوین معرفت عناصری هستند که در تحول معرفت حقا دخیلند و دخالتشان هم حق است.اما برخی دیگر عناصری هستند که حقاً دخیلند اما دخالت آنها بناحق است و باید کنترل شود و از دخالت آنها ممانعت شود.

اصل سوم این است که دین در واقع پیام و رسالت است و در فرایند پیام رسانی اطراف و عناصری وجود دارد هر پیامی دارای پنج عنصر است که از آن به عناصر خمسه یاد کرده ‌ایم که عبارتند از پیام، مبدا، مقصد، وسائط و ابزارهای انتقال پیام و مضمون و محتوای پیام که برای فهم دین باید به این عناصر توجه داشته باشیم. دین یک پیام است ، مبدا حق تعال است، پیام گیرنده انسان است و وسایل و وسائطی بستر و کانال انتقال پیام از حق تعالی به انسان هستند و مضمونی در این پیام که تعالیم دینی است بناست منتقل شود.

اصل چهارم این که اگر بتوانیم آن عوامل و عناصر دخیل در تکون معرفت دین را به درستی تشخیص دهیم  و عوامل دخیل حقا دخیل، عوامل دخیل حقا امانابه حق دخیل و عوامل غیر دخیل را درست بشناسیم و به کار بندیم، خواهیم توانست به فهم درستی از دین دست یافته و فهم ‌های نادرست را شناسائی کنیم.

پیام این نظریه این است که اگر ما عوامل حقا و به حق دخیل را درست تشخیص دهیم و آنها را درست به کار ببندیم و  بتوانیم عوامل هرچند دخیل اما نا به حق دخیل را مدیریت کنیم که دخالت نکنند در فهم ما و جلوی تخریب عوامل معرفتی را بگیریم؛ به معرفت صحیح از دین دست پیدا می کنیم. اگر چنین باشد ما به معرفت  صائب دست پیدا می کنیم.

آیت الله رشاد تصریح کرد: این نظریه می ‌خواهد بگوید که نظریه ‌هایی که می ‌گویند معرفت مدیریت ‌پذیر نیست، نادرست است و ما می ‌توانیم به معرفت درستی از دین دست یابیم.

در ادامه دکتر نصری عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به نقد این نظریه پرداخت و گفتند: معلوم نیست که این نظریه به دنبال چه هدفی است و چه معضلی را حل می‌ کند. یک بحث تکوین معرفت دینی است و بحث دیگر روش فهم دین است و اینکه عوامل موثر در معرفت دینی کدام است. اگر بحث بر سر تکوین معرفت دینی است، آیا ما معرفت دینی را جدا از معرفت دینی عالمان انگاشته ‌ایم؟ آیا ما می ‌توانیم چیز واحدی به نام معرفت دینی را از معرفت عالمان دینی ارائه دهیم؟

دکتر قائمی ‌نیا عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ناقد بعدی بود که با بیان این پرسش که مسئله این نظریه چیست؟ گفت: صورت مسئله ذیل جامعه ‌شناسی دین مطرح می ‌شود اما صاحب نظریه تلاش کرده است تا نتایج معرفت ‌شناسانه از آن بگیرد و این نشدنی است. این دو زمینه‌ های متفاوتی دارند و نمی ‌توان از مباحث جامعه ‌شناختی نتایج معرفت ‌شناسانه گرفت.

وی افزود: ایشان معرفت دینی را فرایند می ‌داند، در حالی که برای آن به ارائه روش پرداخته است و این دو یکدیگر را نقض می‌ کنند، زیرا وقتی گفته شود دین فرایند است باید منتظر فرایند بود و نمی ‌تواند برای آن به ارائه روش پرداخت. ویژگی روش علمی، نظام‌ مندی است، اما در نگاه فرایندی علم مقوله‌ای جامعه ‌شناختی است.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر عرب صالحی نیز  در نقد این نظریه گفت: معلوم نیست که کتاب در صدد طرح معرفت دینی موجود و یا مطلوب است.

اشکال دوم این است که نتیجه نظریه ارائه نشده است، برای مثال اگر این نظریه را به کار ببریم چه تغییراتی در علم اصول حاصل خواهد شد و معلوم نیست این اصول در خصوص معرفت مجتهدانه دینی است و یا مطلق معرفت دینی مراد بوده است.

دکتر عرب صالحی در ادامه گفت ایشان معتقدند که عقل و فطرت از منابع دینی است در این صورت دین پیام نخواهد بود، زیرا ممکن است عقل انسان به نتیجه ‌ای برسد و آن را به صورت پیام نگرفته باشد.

در ادامه دکتر فیض به طرح برخی نکات پرداخت و گفت: ‌با توجه به بکارگیری این نظریه در مورد اسلام، آیا آیات و روایاتی در تصدیق این نظریه وجود دارد؟ پرسش دیگر این است که نظریه معتقد به تفاوت تحول و تطور است در حالی که در تعریف خود از تحول، زمان را دخالت می ‌دهد و در این صورت خود مبتلا به اشکالاتی می ‌شود که بر نظریه تطور گرفته است.

وی افزود: آیا می ‌توانیم شخص پیامبر را مشمول این نظریه بدانیم، اینکه خودشان در چارچوب این نظریه دین را می‌فهمند یا ما از پیامبر به بعد را مشمول این نظریه می‌ دانیم؟ از سوی دیگر اگر این نظریه باید کاربردی داشته باشد آیا مطالعه موردی انجام شده است که معرفت‌ های دینی این اصول را رعایت کرده‌ اند و یا خیر؟

در پایان نشست و با توجه به محدودیت زمان، آیت الله رشاد به برخی از نقدهای مطرح شده پاسخ دادند.

گفتنی است کرسی نقد و بررسی نظریه ابتناء آیت الله علی اکبر رشاد بعد از ظهر دوشنبه ۲۸تیرماه و با حضور  دکتر سید حمید رضا طیبی، دکتر مهدی فیض، دکتر عبدالله نصری، دکتر علیرضا قائمی ‌نیا و دکتر محمد عرب صالحی، در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی برگزار شد.