به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی “الگوی پیشرفت اقتصادی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی” توسط مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه در قم برگزار شد.
دکتر مجتبی غفاری محقق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه دهنده این کرسی ترویجی با طرح این سوال که الگوی پیشرفت اقتصادی از منظر مقام معظم رهبری چیست گفت: در این میان سوالات فردی نیز وجود دارد از جمله بحث مبانی، وضعیت مطلوب، وضعیت موجود، آسیب شناسی و اصول راهبردی در موضوع پیشرفت و در نهایت مقایسه الگوی استخراجی با الگوهای متعارف توسعه را خواهیم داشت. در پسِ این سوال اصلی سوال دیگری نیز داشتیم و آن این است که آیا میتوان از بیانات مقام معظم رهبری نظریه اقتصادی استخراج کرد یا خیر؟ پیشرفت برای همه کشورها مهم است و اگر کشورها بخواهند یک زندگی مطلوب برای مردم خود فراهم کنند راه آن پیشرفت است. یکی از مهمترین مولفه ها و ابعاد پیشرفت نیز پیشرفت در حوزه اقتصاد است؛ مقام معظم رهبری نیز با همین عنوان روی پیشرفت اقتصادی تاکید داشته و فرموده اند: یکی از اهداف مهم پیشرفت است، البته اقتصاد جزء ابزار است و در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز روی آن تاکید شده بود.
وی افزود: بدون شک پیشرفت نیازمند الگو است. زیرا همانطور که در تعریف پیشرفت ذکر خواهد شد، پیشرفت حرکتی است از وضع موجود به سمت وضع مطلوب و این حرکت نیازمند الگو است. از نظر رهبر معظم انقلاب به دو دلیل الگوهای غربی برای پیشرفت جمهوری اسلامی ایران مناسب نیستند. اول اینکه الگوهای غربی با شرایط، اصول و مبانی تمدن غرب شکل پیدا کردهاند. در حالی که کشور ایران دارای شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و تاریخی متفاوت با کشورهای غربی است. همچنین مبانی اسلامی متفاوت با مبانی غربی است. دوم اینکه این الگوها برای کشورهای دیگر و حتی خود کشورهای پیشرفته هم فاجعه بار بوده است. پیشرفت غربی برای کشورهای دیگر اسارت، تحقیر، استعمار، جنگ و تحمیل حکومت را به همراه داشته است. نمونههای بسیاری از این موارد در تاریخ وجود دارد. برای کشورهای پیشرفته هم نه تنها اخلاق فاسد، دوری از معنویت، فساد ، ویرانی خانواده و … را رواج داده، بلکه حتی از لحاظ وضع زندگی هم به آنها خدمتی نکرده است. زیرا فقر را نابود نکرده است، بلکه گروههای معدود و انگشت شماری را به ثروت رسانده است. از همین رو است که رهبر معظم انقلاب تصریح میکنند الگوهای توسعه غربی مورد پذیرش ما نیست و میفرمایند کلمه پیشرفت را با دقت انتخاب کردهایم و تعمداً کلمه توسعه را به کار نبردهایم. بنابراین جمهوری اسلامی ایران ناگزیر است برای پیشرفت، الگویی مبتنی بر مبانی اسلامی و شرایط خود طراحی نماید. پس از طراحی، این الگو در برنامهریزیها، تعیین اولویتها، سرمایهگذاریها و حتی تعیین صادرات و واردات اثر گذار خواهد بود.
غفاری گفت: از نظر معظم له مبانی معرفتی، مبانی فلسفی و مبانی اخلاقی تاثیر فوقالعادهای بر نوع پیشرفت دارند. شایان ذکر است، رهبری در بیانی، ضمن اشاره به بحران در غرب، این بحران را ناشی از خطا در نگاه فلسفی و جهانبینی غلط غرب میدانند و تاکید میکنند اثرات این خطا در بلندمدت و طی دو یا سه قرن خود را نشان میدهد و تمدن غرب را نابود میکند.
بنابراین با توجه به اهمیت مبانی، لازم است در استخراج الگوی پیشرفت اقتصادی از منظر رهبری، مبانی ذکر شده بررسی شود. با توجه به محدودیت حجم این پژوهش، به توضیح مبانی مذکور در اندیشه رهبری نمیپردازم و به ذکر چند نکته بسنده میکنم.
از نظر رهبری تمدن غرب به خوبی توانسته است مبانی مادی خود را در تمام وجوه زندگی امتداد دهد و بر اساس مبانی، تکلیف سیستم اجتماعی، سیستم سیاسی، وضع حکومت، کیفیت تعامل مردم با یکدیگر و … را مشخص کند.
بر این اساس، الگویهای اسلامی باید مبانی اسلامی را در وجوه مختلف زندگی مردم امتداد دهند. مبانی در دو سطح فردی و اجتماعی امتداد مییابد. به طور خلاصه در سطح فردی در درجه اول، مبانی هدف انسان را در زندگی مشخص میکند. بنابراین انسان میتواند متوجه شود به سمت کدام هدف در حال حرکت است و کجای راه است. بعد انسان را برای رسیدن به آن هدف به تلاش وا میدارد. در نهایت نیز وظایفی به گردن انسان معتقد به مبانی گذاشته میشود. البته برای تحقق امتداد مبانی، تربیت شرط لازم است ولی کافی نیست. در کنار تربیت، تقوا نیز لازم است. در سطح اجتماعی نیز از نظر رهبری اصلیترین عنصر تشکیل دهنده نظام، مبانی است و باید تعیین اهداف، سیاستگذاری، برنامهریزی، واژه سازی و نهادسازی هم بر اساس مبانی صورت گیرد. همچنین در مقیاس جامعه نیز، همچون فرد، تقوا از اهمیت زیادی برخوردار است.
وی در پایان با ذکر این نکته که مطابق مبانی انسان شناسی، انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است یادآور شد: مقام معظم رهبری هم در بیانات خود، اهداف مادی و اهداف معنوی را بیان فرمودهاند. بنابراین باید در ترسیم اهداف به این دو بعد توجه داشته باشیم. مطابق مبانی جهانشناسی، پس از مرگ، انسان وارد دنیای آخرت میشود و پس از زندگی دنیا، حساب و کتاب در کار است. مطابق این اصل، انسان باید در سرتاسر زندگی خود و در انتخابهای خود در مسیر رسیدن به اهداف به این موضوع توجه داشته باشد. بنابراین آرمانها باید طوری تعیین شوند که سعادت دنیوی و اخروی را تعیین کنند. قابل ذکر است که مهمترین مبنای هستیشناختی، خداشناسی است و دیگر مبانی بر اساس آن تبیین و توصیف میشوند. مطابق آنچه ذکر شد، در ترسیم اهداف و آرمانها باید سطوح فرد و جامعه، ابعاد مادی و معنوی و دنیا و آخرت مورد توجه قرار گیرد.
از جمله اهداف مقدمی برای تشکیل حیات طیبه، عدالت است. مطابق تصریح رهبر معظم انقلاب، عدالت به عنوان یک هدف نهایی مطرح نیست. زیرا همان طور که ذکر شد، هدف نهایی رستگاری انسان است. از نظر ایشان هدف بعثت نبی اکرم (ص) در قلمرو حیات اجتماعی و مهمترین عنصر در اداره امور زندگی مردم که بیشترین تاکید در قرآن و حدیث به آن شده و چیزی که جامعه اسلامی با آن قوام پیدا میکند و میتواند به عنوان شاهد، مبشر، هدایتگر، الگو و نمونه، براى ملتهاى عالم مطرح شود ، عدالت است. این اهمیت تا جایی است که بدون عدالت اجتماعی، جامعه اسلامی نخواهد بود؛ بنابراین اولین ارزش در نظام اسلامی از لحاظ عملى، باید تأمین عدالت اجتماعى باشد.
قبل از تعریف عدالت باید به این نکته توجه کرد که در اسلام عدل یک نظام اجتماعی است و باید جامعه قائم به قسط باشد. در واقع باید قانون، اجرا، نظارت، قضاوت و تقسیم، عادلانه باشد.
در ادامه این کرسی دکتر محمد جواد توکلی به عنوان نخستین ناقد با طرح این پرسش که آیا پیشرفت یک مفهوم بسیط است یا یک مفهوم مرکب؟ گفت: همانطور که این سوال راجع به توسعه هم مطرح است یعنی آیا این گونه است که توسعه و پیشرفت به توسعه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تجزیه میشود و الگوی اقتصادی هم یکی از اجزاء توسعه و پیشرفت است یا خیر؟ پیشرفت یک مفهوم مرکب است؛ این ها ممکن است به عنوان مولفه ها یا عوامل اثرگذار بر آن ترسیم شده باشند. شما در ارائه خود نیز این گونه بیان کردید که وقتی میگوییم الگوی پیشرفت اقتصادی، مفهوم این است که چهار جزئی که فرمودید مبانی و ترسیم وضعیت موجود و غیره این ها به عنوان نظام اقتصادی در نظر گرفته میشوند و این خیلی واضح نیست به نظر میرسد وقتی ادبیات توسعه را می بینیم ظاهراً این ها از یک نوع تفکیک به یک نوع تجمیع مفهوم میرسند؛ یعنی ابتدا مفاهیم توسعه فرهنگی، سیاسی اجتماعی و اقتصادی از هم جدا شدهاند ولی وقتی کتاب آمارتیاسن -توسعه به مثابه آزادی- را می بینید ، گویا توسعه اقتصادی را با توسعه سیاسی با هم در نظر گرفته است. منتها توسعه یعنی افزایش آزادیها و بحث توانمندی که می گوید به نظر میرسد به سمت یک مفهوم بسیط میرود. به نظر میرسد ما تکلیف خود را در تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت خیلی مشخص نکردهایم. وقتی مرکز الگوی ایجاد شد عملاً گروههای مختلفی ایجاد شد و ظاهراً هدفشان این بوده که یک گروه راجع به توسعه سیاسی بنویسد یک گروه فرهنگی یکی اقتصادی و از یکدیگر باخبر نیستند. به خصوص گروه مبانی هم داشتند که آن هم از دیگر گروه ها بی خبر بود؛ یعنی مبانی را یک گروه مینوشت توسعه سیاسی را یک گروه دیگر و بعداً در جلساتی این ها را با هم تلفیق میکردند و سوال میشد که حال این مبانی کجا باید خود را ظاهر کند اختلافات که وجود دارد را کجا خود را ظاهر کند؟ به نظر می رسد این به مفهوم به بُعد مفهومی پیشرفت و توسعه باز می گردد.
در ادامه دکتر حمیدرضا مقصودی دیگر ناقد کرسی نیز با بیان این مساله که فلسفه پشتیبانی که در تحقیق به کار گرفته شده نمیتواند حرکت را توضیح دهد گفت: این فلسفه پشتیبان ناخودآگاه به برنامهریزی استراتژیک پناه میبرد که همین اتفاق در سند پیشرفت نیز اتفاق افتاده است! سند از مبانی شروع میکند، مبانی نمیتواند متصل به اندیشه حرکت شود چون خود از جنس حرکت نیست و از جنس فلسفه تبیینی ارسطویی است؛ بنابراین به برنامهریزی استراتژیک پناه میبرد. لذا به نظر می رسد فلسفه ای که به عنوان پشتیبان، از مبنا می خواهد شروع کند تا به حرکت برسد، این خود دو عنصر نچسب به هم را تشکیل میدهد و مانند گیوتین اثبات و هنجار نمیتواند این وسط مسائل را حل کند. جناب آقای دکتر توکلی با مبانی ارزش شناختی میخواستند خلاء این گیوتین را پرکنند که به نظر میآید این ایراد ناظر به نوع نگاه به عرصه حرکت است. در اندیشه اسلامی فلسفه ای که میتواند حرکت را توضیح دهد که فقه است. فلسفه را به عنوان مبنای فقه نمی دانیم، مبنای فقه است که می تواند اندیشه حرکت را توضیح دهد عناصر و مفاهیمی که در فقه وجود دارد: حلیت و حرمت و غیره از جنس حرکت هستند که شهید صدر نیز توجه ویژه به این مسئله داشته اند و عمده مباحث شهید صدر نیز معطوف به همین مسئله است به نظر میرسد اگر از این زاویه بخواهیم به فرمایشات مقام معظم رهبری نگاه کنیم شاید حرکت را بهتر بتوانیم ببینیم.
دو نکته خیلی نقض در ارائه امروز کرسی شما وجود داشت یکی در مقاله هست و دیگری حتی در مقاله نیز وجود ندارد و به نظر میرسد اگر نظریه حرکت اجتماعی را از دیدگاه رهبری در بیاورید از این دو خیلی خوب می توان وام گرفت یکی جمله ایشان است که بحث فلسفه را میگویند سال ۱۳۵۲ بیانی است که مربوط به دوره ای است که در مشهد هستند و ضد فلسفه هستند اگرآن را اینجا بیاورید خیلی خوب نکات بنده را پوشش می دهد.