نقد و بررسی مذهب اباضیه

میزگرد علمی «بررسی و نقد مذهب اباضیه» توسط گروه کلام پژوهشگاه، روز یک شنبه ۲۴ آذر ماه جاری با حضور صاحبنظران این حوزه برگزار شد.

در ادامه گزارش محتوایی از این میزگرد علمی خدمتتان ارائه می‌گردد:

حجت‌الاسلام دکتر محمدباقر پورامینی مدیر گروه کلام و دبیر علمی نشست

از ابتدای طرح مباحث کلامی ما شاهد پیدایش فرقه ها و مذاهب کلامی در جهان اسلام بوده ایم. یکی از قدیمی‌ترین مذاهب اسلامی را می توان مذهب اباضیه نامید. فرقه ای که برآمده از پیروان عبدالله ابن اباض بود. این فرقه در کنار پیدایش و انقراض سایر مذاهب در جهان اسلام شکل گرفت اما در حال حاضر شاهد حیات این فرقه بعد از حدود
چهارده قرن هستیم!
فرقه ای که تلاش کرده است تا همواره حضور رسمی و جدی داشته باشد. حتی در کشورهای مختلف در طول قرون مختلف حضور حاکمیتی داشته، زعامت امارت داشته و در عمان و زنگبار و شمال آفریقا جلوه‌هایی از حضور و امارت آنها را شاهد بوده ایم به خصوص در دوره معاصر که در کشور عمان همچنان مطرح است و یکی از مذاهبی می تواند باشد که با مذهب تشیع نیز نقاط اشتراک زیادی داشته و دارد. برای اینکه  از حضور کارشناسان محترم به نحو مطلوبی استفاده کنیم در سه محور بحث را دنبال خواهیم کرد. در این نشست به دنبال ماهیت شناسی مذهب اباضیه هستیم.

به عنوان محور اول سئوالات متعددی مطرح است مبانی فکری و اندیشه ای اباضیه چیست و نسبت آن با سایر مذاهب چه بوده است مشترکات و افتراقات آنان را با سایر مذاهب بخصوص مذهب امامیه کدام است. منابع مهمی که در این زمینه وجود دارد چیست ؟ در خدمت کارشناس محترم جناب آقای دکتر علی اکبر ضیائی خواهیم بود. ایشان دکترای فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه مالزی هستند و در حال حاضر ریاست پژوهشکده حج و زیارت می باشند و چند جلد کتاب را در رزومه علمی ایشان دیده‌ایم. ایشان چند جلد کتاب در زمینه اباضیه دارند: عقاید، فقه و تاریخ اباضیه که به پنج جلد می رسد.

دکتر علی‌اکبر ضیایی

رئیس پژوهشکده حج و زیارت قم و ارائه‌دهنده بحث

بنده یک سری مطالعات در زمینه اباضیه و پیدایش و سابقه آنها داشته ام. ابتدا انگیزه ام را برای تحقیق در زمینه اباضیه را بیان می کنم تا راهنمایی باشد برای پژوهشگران جوانی که در آینده می خواهند این مسیر را طی کنند، چراکه اصولاً این مذهب و مذاهب دیگر را باید مورد مطالعه قرار دهیم.
مهمترین انگیزه برای تحقیق در زمینه فرقه اباضیه نکته‌ای بود که مرحوم حضرت آیت الله مهدوی کنی(ره) در دانشگاه امام صادق(ع) بیان کردند و بنده مسئول گروه فرق و ادیان دانشگاه بودم که جزوات درسی برای مذاهب مختلف فرق اسلامی تهیه می‌شد؛ طبیعتاً ما هم به دنبال نگارش جزواتی در زمینه تاریخ هر مذهب بودیم. در سال ۶۸ کتاب های زیادی در این زمینه تالیف نشده بود. کتاب های مشهوری نبود و منابع بسیار محدودی در این زمینه نگارش شده بود. وقتی که می خواستم در مورد مذهب اباضیه مطلبی تهیه کنیم با تضارب آراء بسیار زیادی مواجه بودم. منابع متقدم مثل شهرستانی، نوبختی، اندلسی و دیگران که از منابع معروف ملل و نهل هستند.

ملاحظه می کردیم که نسبت به یک فرقه آرائی بیان می شود که صاحبان آن فرقه از آن مطالب تبری می جویند. همچنان که ما نسبت به شیعه هم تقریبا شاهد اینگونه تعصبات در حوزه فکری در کتب ملل و نحل هستیم. منابع دیگری هم در اختیار نداشتیم. تصمیم گرفتیم که نسبت به هر مذهبی منابع اصلی را جمع آوری کنیم و قضاوت های ما در حوزه‌های اعتقادی، کلامی و فقهی مبتنی بر آثار همان مذهب باشد؛ به همین علت کار جمع‌آوری منابع مختلف مذاهب اسلامی را شروع کردیم که در این دوره طبیعتاً از کتابخانه‌های ایران کتابخانه ملی را انتخاب کردیم، کتابخانه های پاریس، کتابخانه های دانشگاه های مختلف آلمان، مسکو و سنت پترزبورگ، عمان، کتابخانه‌های مختلف مسقط، سوریه، امارات، کویت، لبنان، ترکیه و دیگر کشورها را که به تناسب سفرهایی به آنجا داشتم مورد بررسی قرار داده و به جمع آوری منابع پرداختیم. سه جلد اول کتاب بنده در این زمینه در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(ره) در شهر مقدس قم چاپ شد و سال ۱۳۷۰ و سال ۱۳۷۱ در لبنان دیگر مجلدات چاپ شد که البته جلد سوم آن که در مورد یزیدی ها بود در قم چاپ شد. اولین معجم بنده در سال ۱۳۷۲ منتشر شد به نام معجم مصادر الاباضیه که حدود۶۰۰ صفحه است. جلد اول پیرامون مباحث تاریخی و کلامی مذهب اباضیه است. مبحث اختلافات بین اباضیه و خوارج و بنیانگذار مذهب جابر بن زید و دیگران اشارات کاملی شده است. اعتقادات آنان در زمینه تکفیر در زمینه مباحث کلامی و فقهی هم مورد اشاره قرار گرفته است که این شامل منابع چاپی و منابع خطی و منابع دیگر در زمینه اباضیه بوده است. منابع خطی زیادی را عمدتاً در سلطنت عمان در کتابخانه‌های مسقط پیدا کردم که این کتابخانه ها را با کمک مفتی عمان آقای شیخ احمد بن حمد آل خلیفه در اختیار من قرار دادند که الحمدالله توانستم این فهرست را کامل کنم در رابطه با کتاب هایی که در این زمینه کار کرده ام کتابی است به نام فقه اباضیه که هنوز به بازار نیامده است. مبانی اجتهاد، منابع اجتهاد، شرایط اجتهاد، قواعد فقهی مهمی که به اباضیه ها در استنباط احکام شرعی استفاده می کنند مثل قاعده تیسیر که همان قاعده لاحرج است و بحث انفتاح باب اجتهاد مقاصدالشریعه یکی از مباحثی است که در عمان خیلی به آن توجه می‌شود که البته از اهل سنت از زمان غزالی تا ابن عاشور و  شاطبی و دیگران در این زمینه مطالب مهمی آورده ام. اباضیه ها هم به مقاصد الشریعه پرداخته اند ولی نکته ای که در این مبحث هست عمدتاً هم مفتی و هم قائم‌مقام شان این ها را هم در طرح مباحث شان و هم در آثارشان اشاره کرده‌اند که اجتهاد در حوزه  اباضیه باید بر اساس صراحت باشد و باز کردن باب انفتاح باب اجتهاد و استفاده از مقاصد الشریعه نباید باعث سهل انگاری در حوزه استنباط احکام شود به همین علت مقاصد الشریعه را به گونه‌ای مدیریت کرده‌اند که از دایره فقه خارج نشود.

کتاب هایی هم اخیراً در این زمینه تنظیم شده است و احکام خاص فقهی که در این کتاب آورده‌ام مباحثی مانند رانندگی بانوان، بیمه از جمله بیمه تجاری و بیمه تعاون در آن وجود دارد.  بحث قرائت سوره در نماز از مسائلی است که این‌ها مانند شیعیان هستند، حقوق مالکیت فکری یا حقوق مالکیت معنوی همچنانکه در اهل سنت در قرن اخیر جدی مطرح شده است بر اساس پیگیری‌هایی که در اروپا انجام می‌شود نسبت به رعایت حقوق مولفین و هنرمندان و علائم تجاری در مذهب اباضیه هم روی این زمینه ها واقعاً کارهای خوبی شده است و امیدواریم که در کشور ما هم حقوق مالکیت فکری به نحو احسن در حوزه فقهی کار بشود. بحث عدم جواز قنوت در نماز نیز هست، بحث حدود قصاص را مطرح کرده‌اند که جزء مسلمات و ضروریات دین است و اینها هم تاکید دارند. بحث مجسمه‌سازی و تصویرگری هست که علمای آنها از قدیم الایام بر حرمت آن قائل بوده‌اند و به همین علت بسیاری از علمای معاصر آنها که هم دوره با اختراع دستگاه عکاسی بوده است از آنها هیچ تصویری در تاریخ ثبت نشده است چون آن را حرام می دانسته اند. در مسئله سود بانکی هم به همین صورت هست که در اینجا بحث کردیم هر نوع سود بانکی را حرام می دانند و به همین علت مشمول ربا نمی دانند ولی قاعده جالبی که دارند می‌گویند اگر  پول را در بانک گذاشتید و به آن سودی تعلق گرفت نمی توانید از آن پول برای منفعت شخصی استفاده کنید ولی برای کارهای عام المنفعه می توانید از آن استفاده کنید مثل پل سازی مثل سد سازی بیمارستان و حتی می توانید در چاپ قرآن و ساخت مدارس دینی هم از آن پول به عنوان کمک استفاده کنید در حالی که اهل سنت در آن مجمع فقهی که متعلق به سازمان همکاری اسلامی هست اعتقاد دارند که سود بانکی مجهول المالک است و در امور عام المنفعه می‌توان استفاده کرد ولی در امور شرعی و دینی اجازه استفاده نمی دهند ولی مفتی این حکم را داده که حتی برای مبلغین دینی می توانند استفاده کنند برای تبلیغ دین. این عموم مطالبی بود که بنده در فقه اباضیه بحث کردم در رابطه با عقاید اباضیه منابع اعتقادی آنها سه منبع اصلی دارد که در کتاب اعتقادات به آن به شکل مفصلی پرداخته ام.

مبنای مباحث اعتقادی اباضیه سه چیز است یکی احادیث متواتر، یکی دلالت قطعی روایت یا آیه قرآنی و دیگری نامه های ائمه اباضیه. یعنی اگر حدیثی حدیث واحد باشد آنها نمی‌توانند در اعتقادات به آن استناد کنند. احادیث باید متواتر باشند. دلالت غیر قطعی هم اگر داشته باشند به آن استناد نمی‌کنند و نامه‌های ائمه اباضیه هم در این قضیه مدخلیت دارد. اگر چه اشاره‌ای هم به نقش عقل در منابع اعتقادی اباضیه نشده است ولی واقعاً کسانی که نقش دارند در آثار اباضیه رگه‌های تفکر عقلانی و اعتزالی را در مباحث اعتقادی اباضیه می‌بینند.

به ویژه در مباحثی مانند اسماء و صفات خداوند، عدم رویت خداوند که اشاره خواهیم کرد. مبحث بعدی اسما و صفات خداوند است که مفصل در این زمینه بحث کرده‌ام. به تعدیل صفات مثل عرش و دیگر وجه و نفس و اینها

که تقریباً با نظر شیعه هم یکی است و معتزله هم تقریباً بر همین اعتقاد هستند و با اشاعره این ها اختلاف دارند. یکی از مباحث مهم اعتقادی آنها بحث اخلاق و تزکیه است که سه رکن اصلی و قاعده را مطرح می‌کنند یکی مبحثی است به نام قواعد دین. قواعد دین برای آنها چهار چیز است: علم، عمل، نیت و ورع.

که هیچ فرقی با شیعه و سنی ندارند و مستندات آن هم آیات قرآن و روایاتی است که از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) نقل شده است. دوم اصطلاحی که آنها به کار می‌برند در بحث اخلاق و تزکیه بحث ارکان دین است بحث ارکان دین را آنها رضا، تسلیم، تفویض و تفکر می دانند؛که باز هم اختلاف چندانی با منابع شیعه و اهل سنت ندارد و دیگری ارکان کفر است که رغبت، رهبت، خشم و غضب می دانند که مستند به آیات و روایات است که خیلی اختلافی با مذاهب دیگر ندارد.

بحث ایمان و کفر از مباحث مهم اباضیه بوده است. بحث کفر نعمت، اقسام گناه، خود مرتکب کبیره که از مباحث مفصل در اباضیه هست که مراجعه خواهید کرد و بحث قضا و قدر از مباحثی است که بحث کرده‌ام بحث عدم رویت خداوند در آخرت حدود ۱۰۰ صفحه در این زمینه من بحث کرده ام که تمام ادله عقلی و نقلی آنها را آورده ام و

و عقاید معتزله و اشاعره و نظر شیعه را در این رابطه به طور کامل اشاره کرده‌ام. اینها از جمله مسائلی است که موجب تکفیر اباضیه در عربستان از سوی بن باز بوده است. به همین علت یکی از علل تکفیر اباضیه ها همین بحث عدم رویت خداوند در آخرت بوده است که برخی نویسندگان و مفتیان در این زمینه تالیفات مستقیم دارند.

بحث امامت که حدود ۱۲۰ صفحه از کتاب عقائد اباضیه را به آن اختصاص داده ام بحث امامت سیاسی است آنها حدود ۱۲ تا ۱۳ قرن امامت سیاسی داشتند تجربه متراکمی از بحث امام داشته اند و به نام خلیفه هم بحث نمی کنند به نام انتصاب امام هست و آن را واجب می‌دانند و شروطی را هم برای امام قائل هستند و مراحلی برای بیعت دارند و خود امامان هم ائمه مختلفی دارند امام ظاهر دارند امام کتمان دارند و مراتبی در رابطه با این قضیه هست که مبتنی بر شرایط اجتماعی سیاسی هست.

یکی از نکات جالبی که اباضیه دارند این است که اگر امامی تمام شرایط امامت را احراز کرده باشد و طبیعتا مورد اطاعت مردم هم تعلق گرفته باشد و این امام مرتکب کبیری نشده است و تمام شروط را نیز دارا می باشد، عالم و شجاع و عادل هست و در زمان جهاد قیام شمشیر هم می کند و از مظلومین دفاع می کند ولی اگر در دوره این امام مفاسد افزایش پیدا کند یا گناه شیوع پیدا کنداین امام رسما از مقام خودش عزل می‌شود یعنی حتی نیاز به تشکیل جلسه هم نیست یعنی ظهور مفاسد اجتماعی در یک جامعه اباضی دلالت بر عدم کفایت سیاسی آن امام دارد حتی اگر از نظر علمی و شرایط اجتماعی سیاسی همه شرایط را داشته باشد اگر جامعه به سمت و سوی دیگری سوق پیدا کند نشان دهنده آن است که این امام صلاحیت اداره جامعه را ندارد و باید کناره گیری کند و شخص دیگری به جای او بنشیند. این از نکاتی است که در مذهب اباضیه مورد تاکید است.

یکی از نکاتی که در کتاب عقاید اباضیه مطرح کرده‌اند بحث امام علی علیه السلام از منظر اباضیه است. چون این سوال در ذهن بسیاری از ما شیعیان مطرح است و بسیاری از مناظرات بین آنها و ما در فضای مجازی عمان مطرح بوده است که آن ها امام علی را  تا چه حد قبول دارند. در برخی از منابع وجود دارد ولی این مساله به واقعه تحکیم  بر می گردد. از طرف جاهلان اباضیه این قضیه مطرح می‌شد که اجماع اباضیه هم آن را قبول ندارند اصل قضیه آن است که در قضیه تحکیم قبول هم دارند که امام علی علیه السلام مجبور به قبول تحکیم شده و این را شیوخ اباضیه هم می‌گویندکه بحث حکومت و امامت بحث الهی است و قابل واگذاری به رجال نیست. لا حکم الا لله و لا حکم الا لرجال.و این واگذاری خلافت اسلامی یا امامت به دو نفر که حکومت اسلامی می‌خواهد تصمیم‌گیری برای امامت ایشان کند جزء سنت اسلامی نیست و شرعیت ندارد و اگر کسی این کار را انجام بدهد در واقع تخلف از مقام امامت کرده است همانطور که در منابع خودشان در اهل سنت هم هست که اگر کسی امام است و تخلف کند حتی جایز است که او را به قتل برسانند. بنابراین می‌گویند که تخلف از مقام امامت موقعی که هیچ دلیلی بر تخلی نیست و واگذاری آن به رجال مزیت محسوب می شود بعد می گویند که این کار اتفاق افتاد می‌گوییم که امام هم در مقام اجبار بوده ولی آنها توبه کرده اند و گفتند که ما توبه کردیم از امام خواستند که توبه کند و این باعث شد که آنها از بیعت امام خارج بشوند و بعد در حرورا با عبدالله بن وهب بیعت کنند.

نکته بعد اینکه آنها روایات خیلی زیادی از امام علی علیه السلام نقل کرده اند که من به ۱۵ شخصیت اصلی و کلیدی اباضیه ها که از امام علی علیه السلام روایت کرده اند اشاره کرده‌ام مانند ابویعقوب وجدانی، ربیع بن حبیب که مستند ربیع که مانند اصول کافی ماست از نظر اعتبار و به آن می‌گویند صحیح ربیع و شیخ خلیلی.

در زمینه تاریخ اباضیه من سه جلد کتاب نوشته ام. جلد اول در زمینه عمان است که مباحث مهمی در آن هست. تاریخ معاصر اباضیه گری را کامل آورده‌ام. حرکت نهضت عمانی که یکی از علمای عمان است که در مبارزه با استعمار و مبارزه با انگلیس مباحث بسیار زیادی دارد. در زمینه بحث امامت فرقه اباضیه شیخ سال بن راشد، شیخ محمد بن عبدالله خلیلی و دیگران.

جلد دوم کتاب پیرامون ویژگی های جریان شناسی اسلامی در داخل خاک عمان هست. بالاخره ریز و درشت آنها، موافقین و مخالفین دولت، ادله این ها، نفوذ اینها در برخی مناطق عمان که برای ما دانستن آن ها و برخی اشاره به جریانات افراطی در داخل عمان مثل گروه قرآنیون و گروه های اعتقادی سلفی جالب است.

آل بوعلی که اینها گروه‌های افراطی سلفی هستند در منطقه که سمپاتی به طرف عربستان دارند. مباحث منطقه‌ای و قبیله شناسی هم در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است. بالاخره مورخ اگر بخواهد مباحث خاورمیانه به ویژه منطقه عمان را بررسی کند حتماً باید اطلاعات خوبی از قبائل مختلف و سیر تاریخی آنها داشته باشد. جلد دوم کتاب در زمینه وضعیت اباضیه در طول تاریخ از لیبی، جزیره تونس و … است. این مطالب در جلد دوم کتاب است که آماده چاپ است و جلد سوم هم در مورد زنگبار و تانزانیا است.

 

حجت‌الاسلام دکتر محمدباقر پورامینی

مدیر گروه کلام و دبیر علمی نشست

ضمن تشکر از جناب آقای دکتر ضیایی. محور دوم نشست که در خدمت حجت الاسلام و المسلمین اکبری هستیم ، امتیاز ویژه‌ای که ایشان داشتند سال‌ها رایزن فرهنگی ایران در سلطنت عمان بودند و از نزدیک شاهد مسائل فرهنگی و علمی آنجا بوده و ارتباطات علمی با اندیشمندان اباضیه داشته اند . پرسش ما از ایشان درباب اباضیه امروز است. اباضیه سیاسی، جغرافیایی سیاسی آنها و اینکه در چه بخش هایی حضور دارند و نقاط مشترک ما با آنان چیست؟ آنکه آیا اباضیه چه دیدگاه و موضعی درباره وهابیون دارند ؟

حجت‌الاسلام و المسلمین اکبری

رایزن پیشین جمهوری اسلامی ایران در مسقط(عمان) و ارائه‌دهنده نشست

خیلی تشکر می کنم از حجت الاسلام پور امینی و گروه کلام پژوهشگاه برای تشکیل این جلسه ارزشمند و تشکر از جناب آقای دکتر ضیائی به خاطر مباحث ارزشمند ایشان. در زمینه کلام و فقه معاصر اباضیه و اباضیه معاصر صحبت خواهم کرد. البته پژوهش‌های بنیادین زیادی در این زمینه انجام شده اما دکتر ضیایی درشمار نوادر افرادی است که به خوبی به موضوعات کلامی اباضیه پرداخته اند. البته من می خواهم به دور از بحث های کلامی در فضای آکادمیک صرف، واقعیت معاصر اباضیه را در پاره‌ای از مسائل معاصر بحث کنم. برای اینکه به این مبحث ورود پیدا کنم لزوماً فهرست های کلامی و فقهی را به دلیل ضیق وقت مورد بررسی قرار نمی‌دهم ولی کلیاتی را طرح می کنم که می‌شود به از آن به عنوان قواعد فقهی و کلامی یادکرد. لازم به یادآوری است بخش زیادی از این بحث ها که مطرح می‌شود محصول زندگی من در آن منطقه است یعنی زیست‌بوم فرهنگی علمی است که در میان مردم می توان یافت. البته هیچ معتقد نیستم که یافته‌ها و مشاهدات من خیلی دقیق و کامل باشد لذا اجازه هرگونه نقد از سوی همه دوستان حاضر و دوستانی که بعداً سخنان مرا می شنوند مجاز می دانم و به تمام نقدها افتخار می کنم.

بحثی که عنوان گفتگوی بنده است این است که تأثیر دولت مدرن بر تحولات کلامی – فقهی اباضیه در دوران معاصر چیست؟ در واقع؛ من نمی‌خواهم تاثیر کلام را بر دولت مدرن بگویم بلکه بیشتر می‌خواهم نشان دهم که چگونه یک واقعیت تاریخی، علمای دینی اباضیه را وامی دارد تا در قواعد و مصادر استنباطی و یا نحوه استنباط خودشان تغییر ایجاد کنند و این تغییر امروزه می تواند همچون الگویی برای جهان اسلام باشد و بیشتر می‌خواهم به یک اقتباس از این نوع مدل تاکیدکنم که نزدیک به نیم‌قرن است کارکرد مثبتی در عمان داشته است.

ما با دولت مدرنی مواجه هستیم که با سلطنت سلطان قابوس آغاز می شود؛ دولتی که توانسته در فراز و نشیب تاریخی در جهان اسلام و منطقه‌ و در حوادث گوناگون سیاسی اجتماعی بین المللی دوام بیاورد و قوام یابد. فارغ از اینکه ساخت این گونه ی از حکومتداری را به اراده ی قدرت های استکباری و استعماری نسبت دهیم؛ گرچه بی تاثیر هم نبوده است.

بر این اساس و برابر سیاست ذهنی زبانی که من بحث خود را آماده کرده‌ام چند گزاره را مطرح می‌کنم:

تنوع تمدنی

نخست اینکه؛ عمان سرزمین تمدن‌ها است و در چهارراه فرهنگی سه تمدن بزرگ ایران، مصر و هند قراردارد و بدون شناخت این سه تمدن نمی توانیم اباضیه معاصر را مورد بررسی قراردهیم. عمان خاستگاه فرهنگی سه تمدن بزرگ است و از این جهت جایگاه والایی دارد که این ویژگی در هیچ یک از کشورهای منطقه غیر از عربستان دیده نمی شود؛ آنهم به جهت وجود مکه و مدینه در آن کشور، دیده نمی شود؛ همچون قطر،کویت، امارات و یا بحرین که در کنار عمان قرار دارند؛ امتیاز تمدنی را برای این سرزمین می توانیم موردتوجه قراردهیم این سرزمین که از نظر جغرافیایی ۲ و نیم میلیون نفر جمعیت دارد. که با توجه به جمعیت مهاجران نهایتاً ۴ میلیون و نیم خواهدشد؛ حداقل دارای ۴ تنوع جدی است یعنی عمان که سرزمین تمدن‌ها است حداقل دارای چهار تنوع است: نخست تنوع نژادی، دوم تنوع قومی فرهنگی، سوم تنوع زبانی و چهارم تنوع مذهبی.

تنوع مذهبی

مذهب اباضیه ۷۰ تا ۷۵ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهد ۲۰ تا ۲۵ درصد اهل‌سنت هستند و می‌توان گفت تقریباً ۶ تا ۷ درصد جمعیت را نیز شیعیان دوازده امامی تشکیل می دهند. خوب این تنوع دیده می‌شود انواع مذاهب را می‌بینیم و تنوع قومی و فرهنگی نیز وجود دارد. یعنی بخش نسبتاً بزرگی از مردم به دلیل اینکه عمان در شرق آفریقا و منطقه زنگبار صاحب حکومت بوده در دارالسلام و سلطان عمان سلطان آن مناطق در شرق آفریقا محسوب می شده بخشی از مردم از ۱۹۶۳ به بعد که زنگبار و تانزانیا باهم یکی شدند و کشور تانزانیا به وجود آمد و پایان حکومت عمانیها بر شرق آفریقا بود

تنوع قومی فرهنگی

گروه زیادی از مردم که آفریقایی الاصل بودند فرهنگ و قومیت آفریقایی داشتند اینها به عمان آمدند و امروز در عمان شاهد جمعیت زیادی از آنها هستیم که به زبان سواحلی سخن می‌گویند و نژاد آنها آفریقایی است. می‌خواهم بگویم تنوع قومی خیلی وجود دارد بخش بزرگتری از بلوچ‌های ایران در آنجا هستند و بلوچ های پاکستان که به آنها بلوشی گفته می‌شود، خانواده‌های رئیسی، بلوشی که هم مذهب هم زبان هم قومیت شان کاملاً غیر عرب است.

تنوع زبانی

در خصوص تنوع زبانی در میان آنها زبان سواحلی جریان دارد، زبان عربی متداول ترین زبان آنهاست. زبانی در منطقه جنوب عمان  مرسوم است که به جبالی ها معروف است همچنین در سواحل مرزی مقابل ایران در تنگه هرمز در استان مسندم عمان قومی هستند که ریشه ایرانی دارند زبان آن‌ها کمزاری است کمزاری که یک زبان ویژه هست و ساختار و واژگان آن کاملاً با عربی متفاوت است و به زبان لاری معروف است. در قسمتی زبان  ‌بلوچی جریان دارد. حتی در میان شیعیان هم تنوع زبان هست زبان لوتیانی هم هست چون شیعیان در آنجا سه گروه هستند بحرینی‌ها لواتی ها و عجم ها.

دوگانه امامت و سلطنت

عمان یک سرزمین تنوع زبانی و نژادی قومی فرهنگی و تنوع مذهبی است. این واقعیت به اضافه چند دوگانه دیگری که می بینید اندیشه مذهبی یا کلام مذهب اباضیه را دقیقاً با یک دوگانگی مواجه کرده است. اگر کسی این دو واژه کلیدی (امامت و سلطنت) را در کلام اباضی مورد تامل قرار ندهد از ساخت سیاسی در این مذهب نمی تواند سخن بگوید.

شاید لازم باشد من تاکید کنم و دوستان باید دقت داشته باشند که مذهب اباضیه یک مذهب سیاسی است؛ یک مذهب معطوف به قدرت است یک مذهب معطوف به اخلاق و یا الهیات صرف نبوده، مذهبی است که در راستای کسب قدرت تلاش کرده و ساختار حاکمیتی و سیاستی تشکیل داده است. حتی رهبران این مذهب که از اصحاب امیرالمومنین(ع) بودند در موضوع حکمیت به عنوان یک امر سیاسی و حکومتی اختلاف پیدا کردند. با توضیحات درستی که جناب آقای ضیائی در مورد بحث تحکیم دادند در اباضیه تاکید می‌کنند که اباضی ها می گویند: خالفنا الحکمیه؛ ما با امیرالمومنین مخالفتی نکردیم بلکه ما با حکمیت به عنوان یک نظریه سیاسی مخالفت داشتیم. یعنی حکمیت به عنوان یک استراتژی برای برون رفت از مخاصمات صدر اسلام بوده که به نظر ما این حکمیت یک مبنای دینی نداشته زیرا ( ان الحکم الا لله).

پس ببینید در مذهب اباضیه ما با یک دوگانه سلطنت و امامت مواجه هستیم پس ما در عمان فعلی یک بحث درون مذهبی داریم در حوزه کلام و دو رستگی میان امامت و سلطنت و یکی در خاستگاه زیست‌بوم مردم که با تنوع مذهبی قومی فرهنگی و زبانی و نژادی مواجه هستیم. این واقعیت یعنی هم واقعیت مذهبی هم بومی و مردمی و ساختار جغرافیای انسانی و سیاسی عمان این‌ها را وادار می‌کند که با ظهور شخصیتی مانند قابوس که از خاندان آل سعید بوده و سلطنت به آن‌ها محدود شده است وارد یک دنیای جدیدی بشوند و نام گذاری می کنم با ساخت دولت مدرن.

چرا که تا قبل از قابوس به لحاظ تنوعاتی که عرض کردم و به لحاظ مسائل درون مذهبی، عمان سرزمین تخاصم، جنگ و ستیز بوده است و جنگ‌های خون آلودی در آن دیده شده است از سویی میان اقوام و نژادهای مختلف درگیری بوده است؛ و از سوی دیگر؛ در درون مذهب اباضیه در زمینه سلطنت و امامت درگیری شدیدی وجود داشته است. در عمان شهری است به نام نزوی که مانند شهر قم در ایران کاملا مذهبی و پایگاه مذهبی اباضیه است. اینجا پایتخت امامت بوده است و ائمه اباضی در آنجا استقرار داشته‌اند؛ شبیه واتیکان بوده است که محل قدرت نمایی و ابراز مظاهر قدرت مذهب اباضیه بوده است این شهر که شهری مذهبی و سیاسی قلمداد می شده است و چندسال پیش نیز توسط سازمان همکاری های اسلامی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد؛ زیرا در آن شهر مساجدی وجود دارد که قدمت آن به بیش از یکهزارسال می رسد.

امامت در شهر نزوی با مقام سلطنت درگیر می شود و سلطنت با حمایت انگلستان موفق می شود و امامت را در آن شهر شکست می دهند یعنی بین سلطنت و امامت جنگ و ستیزی به وجود می‌آید و آنها مغلوب می‌شوند.

سلطان قابوس در نیم قرن پیش برای ساخت سلطنت و دولت مدرن با مشکلاتی مواجه بوده و می‌خواسته دولتی بدون دشمن بسازد. شما برای اینکه دولت بدون دشمن داشته باشید مجبور هستید که در حوزه تعارضات مذهبی به تسامح مذهبی روی بیاورید و در حوزه تنوعات بومی فرهنگی به تسامح فرهنگی رو کنید. از اینجاست که ما می بینیم کلام معاصر اباضیه یک کلام تسامحی است؛ عنصر مدارا، عنصرعدم ستیز و عدم خشونت در جای‌جای مبانی فقهی کلامی اباضی نو موج می‌زند و رسماً در کتاب‌های اباضیه معاصر به این موضوع اشاره شده است و اصلاً چرا مقاصد الشریعه رشد می کند؟ امروز برای زندگی در سرزمین تنوعات شما باید

به مقاصد شریعت رو کنید نه به خاستگاه‌های تزاحمی تعارضی یا تمایز با دیگر مذاهب. این نکته مهم است که ما میبینیم قواعد فقهی عوض می شود ساختار نظام فکری کلامی عوض میشود؛ لذا عقل‌گرایی حاکم می شود و ما می بینیم تمایز ها برداشته می شود و چیزی شبیه به رویکرد تشکیل امت اسلامی که در غرب هم بوده اتفاق می افتد. به این مفهوم که زبان و نژاد و فِرَق و مذاهب فاصله بین انسان‌ها ایجاد نمی کنند. وقتی تسامح و عقل گرایی بر فرق گذاشتن بین تمایزات فرق اسلامی حاکم باشد هم در درون کشور و هم در برون کشور ظهور می کند. در بیرون از کشور به عنوان یک کشور میانجی و صلح طلب و کشوری که در هیچ مخاصمه منطقه‌ای شرکت نمی کند. مثلا در قضیه یمن هیچ دخالتی نکردند چون خود را به عنوان میانجی گری می شناختند و می گفتند ما مامور به تعاون علی البر و التقوی هستیم و نه تعاون بر اثم و عدوان.

در درون مذهب اباضیه یک تنزل رخ می دهد. دیدگاه‌های افراط گرایانه تمایزی کاهش پیدا می‌کنند و از ساحت بلند خود را به ساحت زمین می رسانند و تمایز را حل می‌کنند. شما واژه سلطنت و امامت را در تاریخ عمان دارید و این بحث مذهبی و کلامی است. از آغاز سلطنت قابوس دیگر با چیزی به نام امامت مواجه نیستیم. آخرین امام اباضی همانطور که فرمودند پناهنده به سعودی می‌شود و دایره جدیدی و گفتمان فقهی جدیدی به نام فتوا شروع می‌شود و به شیخ احمد الخلیلی می گویند مفتی اعظم ولی نمی‌گویند امام اعظم. یعنی امامت تنزل می کند و به مقام افتا می رسد. از سوی دیگر؛ مقام سلطنت هم تنزل می‌کند و تبدیل می‌شود به دولت رفاه. درست است ظاهراً می گویند سلطان، ولی منظور سلطان به آن مفهوم نیست چون سلطانی که امروز ما در سلطنت قابوس می بینیم قائل به تفکیک قواست؛ هم قوه قانونگذار دارد هم قوه اجرا و هم قوه قضا. لذا اصل تفکیک قوا که از مفاهیم دولت مدرن است در سلطنت عمان دیده می شود. به هر حال ساختارهایی که به عنوان قانون اساسی می‌توان پیش‌بینی کرد وضع قانون و قانون گذاری را می‌بینیم. دستگاه قضایی می بینیم. از سلطان امروزه در دولت و سلطنت موجودی که به سلطنت یاد می‌کنیم دارای ویژگی‌های تفکیک قوا و سایر ویژگی های دولت رفاه است پس هم مفهوم سلطنت تنزل کرده هم مفهوم امامت.

امامت اباضیه دیگر تمام شده است و دیگر واژه امامت متروک و مهجور شده است در کلام و فقه اباضیه. دیدیم که چگونه یک اختلاف و تفاوت و تغییر پارادایمی در حوزه کلام اباضیه رخ می دهد. در بحث امامت امروزه ما می بینیم که خودش را به عنوان مبانی مشروعیت بخش به دولت عمان یا دولت مدرن تجلی داده است.

منابع و زمینه های تقویت و مشروعیت بخش استراتژی تسامح در عمان

عمان برای تشکیل دولت بدون دشمن و برای اجرای سیاست مدارا و تسامح خود در نیم قرن اخیر از سه زمینه و منبع مشروعیت بخش بهره گرفته است؛ نخست سیره علمی و عملی سلطان قابوس؛ شخصیت علمی، فرهنگی و سیاسی و رفتاری وی؛ یعنی خلقیات و اخلاقیات سلطان قابوس دخالت می‌کند و استراتژی تسامح را تحکیم می بخشد، دوم مقتضیات اخلاقی واجتماعی مردم عمان؛ یعنی به گونه‌ای خلقیات و مقتضیات اجتماعی در عمان تغییر فاحش کرده است که شما امروز می‌بینید که رواداری در تار و پود ساخت اجتماعی عمان رسوخ کرده است شما در عمان هیچ نزاعی نمی بینید و یا هیچ سخن درشت و خشنی نمی شنوید.

من یک استشهادی به جمله فارابی کنم فارابی در حوزه کلام و فلسفه و کلام اسلامی وقتی جامعه را توصیف می‌کند که جامعه ای داریم که فاضله و مدینه فاضله است و مدینه های مختلفی تصویر می‌شود تصریح می‌کند ما چگونه می توانیم بفهمیم کدام جامعه فاضل و کدام جامعه ایده‌آل است می‌گوید نهاد بیانگر این مدینه زبان مردم است مفهوم این زبانی که در قرآن هم داریم که معنای فرهنگ هم می دهد در نگاه ما (لون و لسان)،  نژاد و زبان است؛ یعنی چگونگی گفتگوی مردم؛ فارابی می‌گوید ببینید اگر مردم با جدل با یکدیگر سخن می گوید این مدینه فاضله نیست ولی وقتی مردم به برهان و منطق و متدولوژی برهان با هم صحبت می گویند این مدینه فاضله است. شما از زبان مردم و نحوه گفتگو و شیوه ی گفتمان و جریان رفتارهای مردم که در عمان هست می‌توانید کاملاً تسامح و رواداری را درک کنید. هیچ مسجدی نمی بینید که بگویند این مسجد سنی است و آن مسجد شیعه البته شیعیان حسینیه های منحصر به فرد خود را دارند ولی اهل سنت در مساجد اباضیه ها که ۷۰ درصد جامعه هستند در آن مساجد نماز می خوانند پس ببینید سه زمینه مشروعیت بخش برای این تسامح و تساهل بوده است یک شخصیت قابوس، دوم خلقیات مردمی که تغییر کرده و آرامش حکم‌فرما شده و نرمش جدی در رفتار مردم می‌بینیم

تغییر مفاهیم کلامی فقهی مذهب اباضیه

سومین منبع و زمینه برای تقویت و مشروعیت بخشی به استراتژی تسامح در عمان که موضوع اصلی بحث ماست تغییر مفاهیم کلامی فقهی مذهب اباضیه معاصر است؛ اباضی ها یعنی رهبران دینی اباضیه در نیم قرن اخیر ظهورشان کجاست کلامشان را کجا می‌بینیم؟ در خطبه های نماز جمعه. من در ۴۹ سال اخیر بطور تصادفی تمام خطبه‌های نماز جمعه آنها را دیده ام چون از طریق مرکز افتا همه خطبه ها ها نوشته می‌شود و برای خوانده شدن توسط ائمه جماعات و جمعه ارسال می‌شود و یک مفهوم در سراسر عمان در نماز جمعه خوانده می شود. وقتی نگاه کنید و تحلیل و گفتمان کنید متوجه می شوید که خطبه های نماز جمعه نیم قرن اخیر عمان همه مفاهیم برادری تسامح و رواداری است؛ المسلم اخوالمسلم … انما المومنون اخوه و…  و تمام مفاهیمی که از رهبران این مذهب به گوش مردم می رسد، توجه به دیگری و حفظ حقوق دیگران و شناخت دیگران و شناسانی غیریت ها و دیگر قومیت هاست.

پس این سه زمینه آن رویکرد را تقویت کرده و به نظر من در ادامه هم روز به روز با تغییرات بسیار جدی واقع خواهیم شد که اگر زمان بود به بعضی از این ها هم اشاره خواهم کرد.

اینکه مثلا عدالت برای امام جماعت با آن دقت قبلی که می شد نیست، حتی اگر فردی اجتهاد به فقه نداشته باشد امکان اقامه هست در حوزه قضاوت هم همینطور در زمینه مسئولیت پذیری و اداره جامعه نیز همچنین است.

ما در نیم قرن اخیر به یمن تغییرات تمدنی و دولتی که در جامعه و سرزمین عمان دیدیم و شاهد تغییرات پارادایمی از افراط به سوی غیر افراط گرایی در مذهب اباضیه هستیم و این تغییرات روز به روز عمیق‌تر می‌شود که در کتاب برهان و العقل اباضیه که اشاره خواهد شد در جای‌جای موضوع این مسئله وجود دارد و قابل اشاره است.

حجت‌الاسلام پور امینی

 دبیر علمی نشست

تشکر می کنم از جناب آقای اکبری بحث جامعی را ارائه دادند . ایشان داشتند بر اینکه کلام اباضیه یک کلام مذهبی سیاسی است و سبقه سیاسی در آن قوت دارد از آن جهت که معطوف به قدرت است . بحث دولت بدون دشمن که نشانگر کلام تسامحی این جریان است و نکته دوم سلطنت بدون امامت . البته این سوال است که حد یقف یک مذهب کلامی در تسامح ها تا کجاست . از این اباضیه امروز با اباضیه تاریخی بسیار متفاوت است و شاید بتوان اباضیه حاکم در عمان را یک «نو اباضیه» نامید، بدیهی است ممکن است در میان عالمان اباضی شخصیت هایی باشند که به همان اباضیه سنتی باور داشتند باشند!

بخش سوم میزگرد را در خدمت حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد صفر جبرئیلی خواهیم بود ؛ از ایشان درخواست داریم که مباحث معرفت شناختی و حتی کلامی آنان را بیان دارند؟

حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر محمد صفر جبرئیلی

 عضو هیأت علمی گروه کلام و ارائه‌دهنده نشست

بنده از قبل آثار احمد خلیل را دیده بودم با آثارشان آشنایی داشتم. در سفری که به عنوان مبلغ و محقق داشتم در آنجا از نزدیک این آثار را ملاحظه کردم. در آنجا کتاب برهان الحق را که ده جلد بود یک دوره به من دادندکه ببینم و بخوانم. نکاتی که هر دو استاد ارجمند فرمودند برای من قابل استفاده بود البته آقای احمد خلیل در مقدمه کتاب نکاتی که جناب استاد اکبری فرمودند را آورده‌ که می‌گوید اباضیه با این سه رویکرد مواجه است و میگویند بر خلاف عقل گرایان ما به خاطر مقتضیات عقل از نصوص نمی گذریم و برخلاف ظاهر گرایان به خاطر ظواهر الفاظ عقل را نادیده نمی گیریم! می گوید ما هیچ گونه تعصبی نداریم. دو منبع اصلی ما قرآن و سنت است و نسبت به ائمه خودمان هم تعصب نداریم اشعاری از یکی از عالمان شان وجود دارد در این مقوله که خیلی هم زیباست. سومین ویژگی که دارند انعطاف پذیری و تسامح هست در واقع آن سیاستی که سلطان قابوس دارد، دولت بدون دشمن در مباحث سیاسی و در کشورداری دارد، آقای احمد خلیلی هم در مسائل مذهبی دارد و آن ها دو شخصیت هستند که با هم دست به دست دادند و توانستند مردم را خوب تربیت کنند. یعنی تنها سلطان‌قابوس نیست، همانطور که تنها شیخ احمد نیست و با هم توانسته اند یک دولت ایجاد کنند.

بعد می گویند هر مذهبی تاویل خاص خودش را دارد تا زمانی که تاویل وجود دارد ولو تاویلش ناصحیح باشد ما قبول داریم، حتی اگر به عناد و دشمنی برسد. این سه شاخصه رویکردی در مقدمه الحق وجود دارد . حضرت آیت الله العظمی سبحانی می فرمودند امروزه نزدیکترین مذهب به تشیع در فقه و کلام اباضیه است. که حتی در عمان من برخی آراء حضرت آیت الله العظمی سبحانی را برای احمد خلیل خواندم ایشان خیلی تعجب کرد و خوشحال شد و کتاب ایشان را خریدم و آوردم دیدم بله همان هست، راجع به ماه رمضان و عید فطر هم مانند ما فکر می‌کند هر شهری رویت هلال ماه خاص خودش را دارد همانطور که ما هم اینگونه هستیم. اصلی‌ترین منبعشان قرآن است. دوم در خصوص سنت نبوی حرفی که آقایان ما هم دارند که سنت نبوی در طول قرآن هست شأن تبلیغی پیامبر اقتضا می‌کند، سخنان پیامبر در عرصه دین مانند قرآن و وحی باشد و تسلیم در برابر آن واجب باشد. سه تفاوت هم می گویند، قرآن متواتر و قطعی است اما احادیث تواترشان کم است، الفاظ قرآن مثل معانی آن از طرف خداوند است، سوم سلامت قرآن از تحریف است و روایات ممکن است مورد تحریف قرار گیرند.  در اصول دین به قرآن و احادیث متواتر مراجعه می‌کنند اما در فهم و ترتیب و تبیین مبتنی آنها از عقل کمک می گیرند. در واقع دو منبع است ولی عقل برای تبیین است. می گویند اگر ما به احادیث مراجعه نکنیم شریعت از بین می رود. عوامل اعراض مسلمانها از قرآن و سنت نبوی را سه گروه و سه عامل می دانند: یک تقلید از ائمه و پیشوای آنان، که در این بخش خیلی هم متعرض وهابی ها می شوند و یکی از دلایل مخالفت آنها با وهابی ها هم همین بحث است با وجود اینکه هزار کیلومتر مرز مشترک دارند ولی هیچ نشانه‌ای از وهابیت را در عمان مشاهده نمی کنید همانطور که جناب حجت الاسلام اکبری هم گفتند و ما هم با حضور در عمان مشاهده کردیم، وهابیت در عمان حضور ندارد. نکته دوم اخباری ها هستند که این‌ها می‌گویند ما باید به حدیث عمل کنیم حتی احادیث ضعیف. خوب این حدیث با سنت نبوی و با قرآن نمی سازد چرا باید به آن عمل کنیم؟ این هم محل اختلاف است.

نکته سوم فیلسوف ها هستند اباضیه فلسفه را حرام نمی دانند آنها می گویند شبهه ها جدید است جهان دهکده کوچکی است و همه با هم تعامل داریم نمی‌توانیم بگوییم فلسفه حرام است ولی تعدیلات هرچند عمیق و عقیم فلسفی با روح عمیق شریعت سازگاری ندارد و معتقدند هر چه قدر به قرآن و سنت مراجعه کنیم موجب می شود معارف قرآن و سنت بهتر و بیشتر به دست برسد. در نهایت هم یکی از عوامل آسیب های انحراف را تعامل با سایر ادیان می‌دانند چرا که پیروان سایر ادیان با عقاید خودشان آمدند فلذا عقاید ما مسلمان ها را دچار خدشه کرده‌اند.

نکته هم که هست آقای ضیایی فرمودند آن هم امامت است. امامت را قبول دارند تا اواسط خلافت و امامت و عثمان را قبول دارند امامت حضرت علی(ع) را هم قبول دارند تا حکمیت. بعد از حکمیت می‌گویند چون مسلمان ها را کشته و قتل راه انداخته لذا به حضرت امیر نگاه انتقادی دارند! من در همین عنوان با برخی از طلاب اباضیه که صحبت می‌کردم

خیلی اطلاعاتشان راجع به این مسائل کم بود و می گفتند که ما راجع به حضرت علی(ع) نظرات بسیار مثبتی داریم. در جلساتی که ما داشتیم در مورد متعه نظراتی داشتند که من توضیحات کافی را دادم و گفتند اگر نظر شما این است که قابل بحث و قابل قبول است و آن ولنگرانی که تصور داشتند رفع شد.

پورامینی : در بخش دوم میزگرد ، از عزیزان درخواست داریم که نکاتی پایانی خود را ارائه دهند:

آقای دکتر ضیائی: در رابطه با روحیه تسامح و تساهل اباضیه شاید چون مادر سلطان قابوس سیده است و بنت احمد هست و از مَعصَمی ها و از شوافع هستند مادرش سنی است بالاخره این بی‌تأثیر در این قضیه نیست. نکته دیگر این که در نقاط مرکزی عمان طرفداران امامت کم نیستند من برخورد داشته ام با امامیه هایی که به شدت با سلطنت و سلطان قابوس و شیخ احمد هم مخالف هستند و این زمینه ظهور و قیام مذهبی های طرفداران امامت در عربستان وجود دارد که اگر حکومت ضعیف شود قطعاً قیام خواهند کرد. نکته دیگر آن است که کاری که آنها کردند در مجمع فقهی سازمان کنفرانس اسلامی حضور دارند شیخ خلیلی علی‌رغم اینکه از وهابیت خیلی ضربه خورده است اما حضور دارد و تمام مصوبات آنها را به گونه‌ای که خودشان صلاح بدانند تطبیق می دهد، نکته ای است که باید توجه داشته باشیم، تحولاتی که در مسائل مستحدثه و عمان اتفاق می افتد بر اساس تصمیمات کلی است که در مجمع فقهی اسلامی اتفاق می‌افتد و متأثر از آنجا هم هست. نکته دیگر که جناب آقای جبرئیلی فرمودند در بحث قیاس. قیاس جزو منابع شان هست اجماع را دارند موارد متعددی وجود دارد که خود شیخ احمد خلیلی قیاس را ارجح بر نص می‌داند. من در کتاب‌های خود نیز به خوبی به آن اشاره کرده‌ام. بحث دیگر این است تبدیل امامت به افتاء هم به این است که توصیه خود حکومت هم هست و انگلیسی ها بسیار هم از این خوشحال هستند. اسنادی وجود دارد که صراحتاً گفته‌اند ما از ائمه اباضیه از این جهت می‌ترسیم که آنها در تهییج مردم بر اساس متون فقهی خودشان می‌توانند عمل کنند و ما قدرت کنترل ایشان را نداریم به ویژه این که می‌گفتند اگر اینها حکم جهاد در عمان را علیه دولت انگلیس بدهند دیگر ملل مسلمان منطقه مثل مصر و حکومت عثمانی هم اهل سنت فتوا خواهند داد و دیگر کار انگلیس تمام خواهد بود و به همین علت در بسیاری از بزن گاه ها سعی می کردند که کوتاه بیایند و با ائمه اباضی هم نوعی مشورت داشته باشند علت آن ترس از فتوا علیه انگلیسی‌ها بوده است.

این قضیه دقیقاً آتش زیر خاکستر است که امکان اینکه زمانی دولت سلطان‌قابوس تضعیف بشود و برخی از متدینین و طرفداران امامت دوباره سر برآورند و تعارضاتی را با دول منطقه داشته باشند بسیار زیاد است.

باید این نکته را دقیقاً متوجه باشیم که هم سلفی‌ها در اینجا فعال هستند هم طرفداران امامت. این گروه هم الان در حال شکل گیری است که عمدتاً از دانشگاه‌های خارج از کشور شکل گرفته اند به ویژه از کشور مالزی قرآنیون هستند که نه مذهب اباضیه را قبول دارند و نه سلطان را  و می‌گویند ما باید بر اساس نص قرآن عمل کنیم و اینها هم یکی از لایه های پنهان خطر برای دولت سلطان قابوس هستند.

حجت‌الاسلام و المسلمین اکبری :

ضمن تشکر نخست پیشنهاد دارم که پژوهشکده کلام مبتکر یک پژوهش کلان شود که محصول این نشست باشد زیرا در این نشست سه موضوع مهم ماهیت شناسی اباضیه؛ ویژگی های اباضیه معاصر و دولت مدرن و منابع معرفتی اباضیه مورد بررسی قرارگرفت.

دوم اینکه؛ دوستان فرمودند که آیا ممکن است ما به یک نو اباضیه و اباضیه جدید مواجه باشیم؟  بله من معتقدم در نیم قرن اخیر با توجه به تحولات کلامی که داشتیم واقعاً اباضیه نو تشکیل شده است.

دکتر ضیایی درست اشاره می‌کنند که هنوز هم که هنوز است برخی مناطق عمان مثل شهر نزوی، آتش زیر خاکستر است این شهر به شکل سنتی و کاملاً ارتودوکسیکال به اباضیه نگاه می کند. شما وقتی به این شهر می‌روید نوع پوشش مردم کاملا سنتی و مذهبی است؛کمتر مردی را بدون محاسن بلند مشاهده می کنید(زیرا استرسال اللحیه مستحب است). یا اینکه مردان را با شلوار کوتاه می بینید که ساق پا هویدا باشد؛ این شهر کاملاً تفاوت و تمایز دارد و قطعاً در نیم قرن گذشته ذهن مردم مذهبی آنجا را نمی توانند از حوزه امامت منصرف کرده باشند اما به هر حال امروز ما در پارادایم مذهبی نمی گوییم، امام احمد خلیلی بلکه او مفتی عمان است و نه امام اباضیه و مفتی هم تنها برای اباضیه نیست بلکه وی مفتی است برای تمام فرقه های مذهبی عمان. شیعیان البته استثنا هستند. آماری که اعلام شد اباضیه را در عمان۷۰ تا ۷۵ درصد اعلام می کنند و برخی ۵۰%  ولی به هر حال سلطنت عمان مذهب رسمی اش اباضیه است؛ گرچه کشور مذهبی قلمداد نمی شود و کشوری سکولار است. به هر حال ما می‌توانیم بگوییم عمان پایتخت مذهب اباضیه است. پس ما با یک نو اباضیه مواجه هستیم.

ویژگی های مذهب نو اباضیه؛ جمع میان دورستگی های مختلف در اندیشه های کلامی اباضی معاصر:

  1. جمع میان مفهوم امامت و سلطنت
  2. جمع میان عقل و نقل
  3. جمع میان دین و قدرت
  4. جمع میان اصالت و معاصرت
  5. جمع میان غیرت دینی(تعصب) و انعطاف(رواداری)
  6. جمع میان خودی و بیگانه با توسعه مفهوم خودی
  7. تقویت رویکرد مقاصد الشریعه با حفظ منابع سنت و قرآن
  8. مکتب عقل گرایی و مخالفت با وهابیت و اخباری گری توامان
  9. تاویل پذیری مذاهب برای ایجاد وفاق بیشتر با حفظ منابع سنت و قرآن

از ویژگی های مذهب نو اباضیه می‌فهمیم که اصالت و معاصرت را درهم گره زده اند و جمع کرده‌اند این موضوع به دامن سیاست هم کشیده شده است. مثلاً حجاب به عنوان تحکم وجود دارد واجب نیست در عمان در مسقط ولی هیچ زن غیر محجبه ای که مسلمان باشد دیده نمی‌شود و یا به ندرت و انگشت‌شمار است؛ اصالت های مذهبی حفظ شده است ولی معاصرت فراموش نشده است

دومین موضوع جمع بین نص و عقل است؛ یعنی هم نصوص موردنظر کلام جدید است و هم

سوم؛ جمع بین الامامه و السلطنه است. یعنی بین امامت و سلطنت جمع کرده‌اند. نو اباضیه در گرانیگاه مفهوم امامت و سلطنت ساخته شده است

چهارم بین دین و قدرت جمع شده است یعنی آنها توانسته اند به مفهومی در مذهب اباضیه معطوف به قدرت دست یابند. ولی قدرت معطوف به دین را هم در قالب الهیات برای خود داشته باشند.

و نهایتاً بین خودی و غیرخودی جمع کرده اند

نکته مهم

لذا در مسقط یعنی در عمان اگر کسی از مذهب دیگری سوال کند یک جرم کیفری تلقی می شود. نه تنها از آن عبور نمی شود بلکه جرم هم تلقی می شود و به مثابه جرم کیفری است. اگر از مذهب و نژاد کسی بپرسیم مجرم تلقی می شویم و می تواند از شما شکایت کند. و در هیچ منصبی و یا مقامی بجز سلطنت؛ نژاد و یا فرهنگ و یا مذهب مورد ارزیابی و پرسش قرارنمی گیرد؛ یعنی کسی به خاطر داشتن یک مذهب امتیاز ویژه ای ندارد و دیگری به خاطر بی مذهب بودن تحقیر نمی شود. به هرحال این ساخت اجتماعی چون اصالت دارد و دین یکی از منابع تراث فرهنگی عمان است گرچه سلطنت عمان دینی نیست اما در این سلطنت دین رکن مقوم و تاثیرگذار است. لذا به نظر من اباضیه جدید شکل گرفته است با جمع میان قدیم و جدید؛ نص و عقل، امامت و سلطنت، دین و قدرت، خودی و غیرخودی و…

دکتر محمدباقر پور امینی:  از همه شما اساتید تشکر می کنم بحث خیلی خوبی شکل گرفت در حقیقت ما به دو اباضیه رسیدیم یکی اباضیه قدیم و تاریخی و دیگری اباضیه نو و جدید. در باب اباضی امروز زوایای مختلفی مطرح شد و افقی برای تحقیقات جدید باز شد.