ترخان: حجاب به مثابه یک امر اجتماعی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مقوله حجاب و مخیر یا مجاب بودن بانوان و دختران به استفاده از آن، به عنوان یکی از مسائل چالشی همواره نقل محافل علمی و مذهبی بوده است در این یادداشت از نگاه دکتر قاسم ترخان عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه، در روز میلاد با سعادت حضرت معصومه(س) و به بهانه روز دختر به صورت گذرا نگاهی به مقاله ایشان در مجله پاسدار اسلام خواهیم پرداخت:

حجاب و پوشش زنان به عنوان یکی از دستورات اسلام که در دیگر ادیان الهی نیز وجود داشته‌است، در آیاتی از قرآن مجید و بسياري از روايات، مطرح و محدوده آن بیان شده‌است.

خداوند متعال در سوره ی نور در این باره می‌فرماید: « وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ  وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ  وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ  وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ به زنان مؤمن بگو که چشمان خود فرو گیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینت‌های خود را جز آن مقدار که پیداست، آشکار نکنند و مقنعه‌های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینت‌های خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود و یا … و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند دانسته شود… .» نور/۳۱

دراین آیه به وجوب پوشانیدن تمام زینت‌ها و سر و گردن در برابر نامحرمان تصریح شده‌است.

بسیاری معتقدند که صورت و دست‌ها از مچ به پائين (وجه و كفين) از حكم حجاب استثنا شده‌اند و در آيه هم قرائنى بر اين استثنا وجود دارد؛ از جمله:

الف: استثنای زينت ظاهر در آيه فوق، خواه به معنى محل زينت باشد يا خود زينت، دليل روشنى است بر اينكه پوشاندن صورت و كفين لازم نيست.

ب: مفهوم دستور آيه فوق در مورد انداختن گوشه مقنعه [و روسری] به روى گريبان، که منظور، پوشانيدن تمام سر و گردن و سينه است و سخنى از پوشانيدن صورت در آن نيست، قرينه ی ديگرى بر اين مدعا است. توضيح اینکه: در شأن نزول این آیه گفته اند که عرب ها در آن زمان روسرى و مقنعه‏‌اى می‌پوشيدند كه دنباله ی آن را روى شانه‏ها و پشت سر مى‏انداختند، به طورى كه مقنعه پشت گوش آنها قرار مى‏گرفت و تنها سر و پشت گردن را مى‏پوشاند ولى قسمت زير گلو و كمى از سينه كه بالاى گريبان قرار داشت، نمايان بود . اسلام اين وضع را اصلاح كرد و دستور داد دنباله ی مقنعه را از پشت گوش يا پشت سر جلو آورده و به روى گريبان و سينه بيندازند. نتيجه آن بود كه تنها گردى صورت باقى مى‏ماند و بقيه ی بدن پوشانده مى‏شد.

شواهد تاريخى نيز نشان می‌‏دهد كه نقاب زدن بر صورت در صدر اسلام جنبه عمومى نداشته‌است.

ائمه طاهرین(ع) نیز در روایات زیادی، در توضیح و تفسیر این آیه شریفه، مقدار لازم حجاب و پوشش واجب را بیان کرده‌­اند. فضیل یسار (یکی از یاران امام صادق (ع)) می­ گوید از آن حضرت سؤال کردم: آیا ذراعین (از مچ تا آرنج دست) زن، از زینتی که خداوند فرموده‌است نباید آن را برای غیر شوهران­شان آشکار کنند، محسوب می­‌شود؟ حضرت فرمود: «بله و آنچه از بدن  از خمار (روسری یا مقنعه) پائین تر است از زینت حساب می‌شود…».

همچنین مسعدة بن زراره از امام صادق(ع) نقل می‌کند که وقتی از حضرت در باره ی زینتی که زن می‌تواند آشکار کند سؤال شد فرمود: «صورت و دو کف دست».

البته باید به دو نکته توجه داشت:

  1. از نظر اسلام، پیدا بودن صورت زن در صورتی اشکال ندارد که بدون آرایش یا همراه با آرایش‌های خیلی جزئی که در عرف زینت به حساب نمی‌آید، باشد و مفسده‌ای را هم به همراه نداشته باشد.
  2. در مواردی که بیان می شود که پوشیدن وجه و کفین لزومی ندارد، به این معنا نیست که نگاه و نظر به آن از طرف مرد اشکالی ندارد، چون ملازمه ای بین آن دو نیست و آنچه در اینجا بدان پرداختیم مسئله اول است.

بنا بر این تشریع و قانون‌مند شدن حجاب زنان و تعیین محدوده آن بر عهده شارع مقدس اسلام (خداوند متعال و پیامبر اکرم (ص)) بوده که به خوبی انجام شده‌است.

اما سئوال اساسی و مهم آن است که چرا حکومت‌ اسلامی در ایران مردم را به انجام و رعایت حجاب اجبار می‌کند؟ در این باره لازم است به نکاتی توجه شود:

اولا: درست است که قرآن می‌فرمايد: «لااكراه فى الدين…»؛‌ در دين اكراهى نيست. و يا خداوند به پيامبرش اينگونه خطاب مىی‌كند: «قل الحق من ربكم فمن شاء فليومن و من شاء فليكفر»؛ بگو: دين حق است از سوى پروردگارتان! هر كس می‌خواهد ايمان بياورد و هر كس می‌‏خواهد كافر گردد. و يا اين كه آن وجود مبارك بايد مردم را در انتخاب ايمان آزاد بگذارد: «و اگر پروردگار تو می‌خواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند همگى (به اجبار) ايمان می‌آوردند؛ آيا تو می‌‏خواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟!» و از ايمان نياوردن مردم، بيش از حد غصه نخورد و بر خود سخت نگيرد. قرآن در اين باره می‌‏فرمايد: «اى پيغمبر گويى می‌خواهى جان خود را از شدت اندوه از دست دهى به خاطر اينكه آنها ايمان نمی‌‏آورند».

همه اين آيات به صراحت بيان می‌‏دارند كه اعتقاد و دين و ايمان از امور قلبيه می‌‏باشند و در اين وادى اكراه و اجبار كارايى ندارد. و اگر خداوند به پيامبرش اين گونه خطاب می‌‏فرمايد كه: «فذكر انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر»، دقيقاً در همين راستا مى‏باشد و آن جناب تنها مأمور بود مردم را به سوى خداوند بخواند، آن هم با حكمت و منطق و برهان و با موعظه‏ى نيك؛ زیرا ايمان از دو ركن تركيب يافته است. از طرفى بايد فكر و عقل آن را بپذيرد و از طرف ديگر، دل بدان گرايش پيدا كند و هيچ يك از اين دو در قلمرو زور و اجبار نمی‌باشند. نه می‌شود با اجبار به چيزى دل بست و بدان محبت ورزيد و نه مى‏شود با اجبار فكر و عقيده‌ه‏اى را پذيرفت.

ثانیا: برخی از دستورات دین آنگاه که به حوزه رفتار می‌آیند جنبه اجتماعی پیدا خواهند کرد و از این جهت ممکن است در آنها اجبار و زور مطرح شود؛ به عنوان مثال اعتقاد به روزه اجباربردار نیست، اما از روزه‌خواری در ملاء عام از آن جهت که به حوزه رفتار و عرصه عمومی مربوط است، برای رعایت حقوق دیگرانی که روزه‌دارند، ممانعت به عمل می‌آید.

حجاب هم از جمله دستوراتی است که به حریم عمومی مرتبط است و اساسا به منظور ایجاد امنیت روانی و… کسانی که در جامعه حضور می‌یابند وضع شده‌است.

همانگونه که در برخی از شهرهای اروپایی با ساختمان‌ها و معماری با طراحی یکنواخت روبرو هستیم. استدلال آنها این است که طراحی داخل خانه به خودتان مربوط است، اما ظاهر ساختمان از آن جهت که ممکن است آلودگی بصری را ایجاد نماید به شما مربوط نیست و باید بر اساس طرحی باشد که شهرداری به شما خواهد داد تا تأمین‌کننده جذابیت‌های بصری باشد.

حجاب نیز تا آنجا که در حریم زندگی خصوصی افراد است، یک امر فردی و خصوصی است و کسی نمی‌تواند دخالت کرده و تجسس نماید، ولی آنگاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کرد حکومت و حاکم می‌تواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، آن را الزامی کند و برای آن مجازات تعیین نماید.

تعیین مجازات هم از این باب است که بی حجابی از محرمات الهی محسوب می‌شود و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است و می‌دانیم که تعزیر نیز با نظرِ حاکم است، یعنی از دیدگاه فقهی حاکم شرع می تواند برای جلوگیری از گسترش محرمات الهی و بالخصوص  بی‌حجابی، مجازات وضع کند.

متأسفانه بسیاری از دولت های اسلامی در این زمینه کوتاهی می کنند و نتیجه آن همانا گسترش فساد اخلاقی، افزایش بی رویه طلاق و… است که در جوامع اسلامی مشهود است.

آیا اگر زنان و دخترکان زیباروی طناز به بازار جوانان پاک و اما پر از غریزه و هیجان و شهوت در آیند و متاع جمال و نمای خود را در چشم و خیال حساس آنان به حراج گذاشته و از آنان دل ربایی کنند، جلوگیری از آنان دخالت در حریم شخصی افراد است؟ مسلما دخالت حاکمیت اسلامی سالم به عنوان آمر به معروف و نگهبان سلامت اخلاق و معنویت دینی جامعه است ، البته به دور از افراط و تفریط.

از این جهت از دیر باز تاکنون در ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی بحمدالله زنان مسلمان خود مدافعان واقعی و دلبسته گان حجاب ـ البته با مراتب مختلف آن ـ بوده و هستند و چنانچه در مقابل کشف حجاب رضا خانی و پسرش در ایران مقاومت ها کردند و هم اینک ما هر روزه شاهد صحنه های زیبایی از مقاومت زنان مسلمان در دفاع از حجاب اسلامی حتی در کشور های غیر مسلمان مدعی آزادی هستیم که به بهانه های واهی از حضور زنان در مجامع علمی و دانشگاهی جلوگیری می کنند.