به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام دکتر محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه در گفتوگو با خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، با اشاره به فرازهایی از دعای تحویل سال و مفاهیم عمیق نهفته در این دعا اظهار کرد: در این دعا میخوانیم: «یا مقلّب الْقلوب و الْأبْصار؛ یا مدبّر اللّیْل و النّهار؛ یا محوّل الْحوْل و الْأحْوال؛ حوّلْ حالنا إلی أحْسن الْحال»؛ در صدر این دعا «یا مقلّب الْقلوب» آمده است یعنی سخن از قلب و حقیقتِ وجودی و حالات درونی و معنوی انسان؛ به بیان دیگر این فراز از دعا بیانگر تحول باطنی و انفسی و عمیق وجودی است، به این معنا که انسان از یک حالتی به حالت دیگری و از یک مرتبه وجودی به مرتبه وجودی دیگری و از یک مرحله به مرحله بالاتر وجودی تغییر و تحول پیدا میکند.
عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: از سوی دیگر این تحول که در دعای تحویل سال میخوانیم و از خداوند طلب میکنیم لازمه و ضرورت همه انسانها است چه آن انسانهایی که در مرحله بسیار معمولی قرار دارند چه انسانهایی که در مرحله میانی یا انسان هایی که در مراتب عالی هستند؛ همه آنها مشمول «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» میشوند؛ حتی انسان معمولی و متعارف که برای رسیدن به حالت برتر و بالاتر است انسانی است تقاضا میکند در مراحل عالیه انسانی و وجودی قرار بگیرد؛ از سوی دیگر آنکه در مراحل عالیه معنوی و وجودی هم هست تقاضای تحول میکند که باز به مراحل برتر و برین دست پیدا کند چون انسان به سمت بی نهایت در حال حرکت است چنانکه در قرآن آمده است: «طیَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ»؛ از سوی دیگر انسانی که إِلَی رَبِّکَ است، إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ است، إِلَیْهِ رَاجِعُونَ است و … پس این روند حد یقف ندارد و در نتیجه همه انسانها در همه مراحل، سخن وجودیشان «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» است؛ بنابراین هیچکدام از ما انسانها در مرتبه وجودی که هستیم نباید به آن رضایت دهیم و همواره علیه وضع موجود خودمان حرکت و قیام کنیم تا بتوانیم به وضع مطلوب دست پیدا کنیم.
وی افزود: اگر به وضعیت مطلوب دست پیدا کردیم در این صورت میشود وضع موجود نسبت به وضع مطلوبِ بالاتر که البته علیه آن نیز تقاضای تعالی وجودی میکنیم و این روند تحولخواهی تا بینهایت ادامه خواهد داشت؛ خداوند فرمود تعالی وجودی پیدا کنیم یا به تعبیر قرآن تصعید وجودی پیدا کنیم یا تعالی و رفعت وجودی پیدا کنیم؛ از سوی دیگر اتفاقا در بحث رفعت سخن از رفعتِ مکانتی است نه مکانی؛ در آیه «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ»؛ لذا سخن از رفعت به معنای رفت مکانتی است، رفعت از حال به حالی و از مقامی به مقامی رفتن است و همواره این حرکت به سمت بی نهایت و حرکت تکاملی ادامه دارد، لذا «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» ابعاد مختلفی دارد از جمله حرکت از موقعیت منفی به سمت موقعیت مثبت و از خدا طلب کنیم که دچار تغییر و تحول شویم؛ لذا حول حالنا یعنی از طبیعت وجودی خودمان به سمت ساحت الهی در حرکت باشیم.
حجتالاسلام رودگر افزود: اما سوال آن است که احسنالحال چه زمانی در زندگی انسان محقق خواهد شد؛ به نظر میرسد با استفاده از معارف وحیانی در آموزههای اسلامی چند اصل را باید مطرح کرد؛ اصل اول اینکه مدار بنیادینِ تحول و تعالی وجودی انسان معرفت به نفس است؛ عرفان به نفس، خودشناسی است. انسان باید هم خود را بشناسد و هم خودِ خداییاش را بشناسد یعنی جنبههای وجودی خود را از جنبههای مختلف بشناسد و ابعاد «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» خود را شناسایی کند و در هر جنبهای به معرفت دست یابد؛ اصل دوم اینکه وقتی انسان جنبه ملکوتی و جنبه اصیل وجودی را که همان جنبه ملکوتی و روح اللهی است بشناسد و به خودیابی برسد به مقصد دست پیدا می کند؛ اصل سوم این است که خودش را مورد نقادی، سنجش و ارزیابی قرار دهد و اینکه در چه موقعیتی است و چه بایدها و نبایدهایی او را به این مرحله رسانده و چه کارهایی باید انجام دهد تا به مرحله بالاتر برود؛ اصل چهارم آن است که انسان به بازسازی خود بپردازد یعنی خلاءهای وجودی خود را بررسی کند، گاهی انسان کارهایی که نباید انجام میداد را انجام داده و از کارهایی که باید انجام میداده عدول کرده و در نتیجه به این مرحله رسیده است؛ اصل پنجم آن است که حالا بعد از همه این موارد خود را نوسازی کند و بالاخره به بهترین احوال یا همان احسن الحال برسد که بسیار مهم است؛ این پنج اصل که اشاره شد اهمیت بسزایی دارد؛ وقتی چنین موقعیتی پیش آمد بر اساس آیات و احادیث و باید توبه کنیم چراکه شرایط فراهم شده البته که توبه هم مراحل و مراتبی دارد.
عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: یک موقع توبه از کفر به ایمان است، از شرک به توحید و از عصیان و گناه به اطاعت؛ یک موقع توبه از یک مرحله طاعت به مرحله طاعتی بالاتر است؛ یعنی از خوب به خوبتر شدن و از مرحله مثبت به مرحله مثبتتر حرکت کردن؛ بنابراین تحول و توبه ذومراتب است؛ به بیان دیگر یکبار توبه فقهی میکنیم که باید هم بکنیم، یکبار توبه اخلاقی میکنم از حسد و کینه و سخنچینی و …؛ تحول یعنی توبه که در همه مراحل انسان به آن نیاز دارد؛ رسیدن به فضایل اخلاقی همان تحول را رقم خواهد زد؛ البته تحقق این مساله نیاز به توبه واقعی دارد که خود توبه هم سه جنبه فقهی، اخلاقی و سلوکی دارد؛ همه این مولفه ها نیز مترتب بر آن اصول پنج گانه خودشناسی، خودآگاهی، خودیابی، خودنقدی، بازسازی، نوسازی خود است؛ اگر انسان به همه این مراحل رسید توبه نصوح محقق شده است.
وی ادامه داد: کسی که توبه میکند باید خود را بسازد و اصلاح کند؛ اینگونه نیست که فقط بگوید «اَستَغفِرُاللهَ وَ اَسئَلُهُ التَوبَهَ» و کار تمام شود، بلکه توبه باید در متن زندگی هم محقق شود؛ توبه به تعبیر شهید مطهری انقلابی علیه خویشتن است؛ اکنون من، که خویشتن وجودی دارم در صورتی که توبه ام واقعی باشد به مطلوب دیگری دست پیدا می کنم؛ البته این در صورتی محقق است که به دو عنصر مراقبت و کشیک کشیدن نفس و همچنین محاسبه نفس نیز برسیم؛ مراقبت از نفس یعنی انسان نگذارد هرچیزی وارد حرم وجودی او شود به خصوص وارد قلب اش چراکه قلب حرم الله است چنانکه امام صادق (ع) فرمود: ««فلا تُسْکِنْ حَرَمَ اللّه ِ غَیرَ اللّه»؛ از سوی دیگر باید محاسبه نفس و جبران مافات کند یعنی پس از توبه در صدد جبران بر آید؛ در نتیجه باید این اصول و در واقع این رکن رکین توبه با معنایی که گفتیم تحقق یابد تا انسان به احسن الحال در زندگی برسد، لذا تحول و احسن الحال که در دعای تحویل سال آمده صرفا با خواندن محقق نمی شود و باید در عرصههای مختلف زندگی تعمیم و تسری داده شود تا به لطف الهی محقق شود.