به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در آستانه انتشار کتاب با عنوان «بنیادهای علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیتالله جوادی آملی» از آثار جدید گروه منطق فهم دین پژوهشگاه با حجتالاسلام محمدعلی سوادی، پژوهشگر و نویسنده این اثر، به گفتوگو پرداختیم.
این کتاب که به زودی توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر خواهد شد، به بررسی بنیادهای علوم انسانی اسلامی از منظر آیتالله جوادی آملی میپردازد. این اثر در گروه منطق فهم دین پژوهشگاه تهیه شده و هدف آن تبیین مبانی نظری و کاربردی علوم انسانی اسلامی با تکیه بر دیدگاههای آیتالله جوادی آملی است.
علوم انسانی اسلامی به عنوان یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی در جهان معاصر، نیازمند بازخوانی و بازسازی بر اساس مبانی وحیانی و عقلانی است. این کتاب با نگاهی جامع به موضوعاتی همچون هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی، تاریخشناسی، ارزششناسی و روششناسی، تلاش میکند تا چارچوبی نوین برای علوم انسانی اسلامی ارائه دهد. مطالعه این اثر به ویژه به پژوهشگران، اساتید و دانشجویان حوزه علوم انسانی و علوم اسلامی توصیه میشود که دغدغههای فکری در این حوزه دارند و میخواهند با نگاهی انتقادی، به تحلیل دیدگاههای مطرحشده در این زمینه بپردازند.
– لطفاً خودتان را به طور کامل معرفی کنید و درباره سوابق علمی و پژوهشیتان توضیح دهید.
محمد علی سوادی هستم، با پیشینه تحصیل در رشته های علمی حوزوی و دو رشته “فلسفه” و علوم سیاسی در دانشگاه و چند دهه پیشینه پژوهش و آموزش در داخل و خارج کشور.
– چه انگیزهای باعث شد تا به موضوع بنیادهای علوم انسانی اسلامی بپردازید و این کتاب را تألیف کنید؟
پیشرفت فراگیر یک کشور، به ویژه کشوری مسلمان مانند ایران با پیشینه تمدنی چند هزار ساله، در گرو برخورداری از فلسفه و علوم انسانی اسلامی است، نه نسخه های ترجمه ای، وارداتی، غربی و سکولار (دین ستیز یا دین گریز) در زمینه علوم انسانی و اجتماعی. برای ایجاد علوم انسانی پیش از هر چیز به آگاهی تفصیلی از بنیاد های آن نیازمند هستیم. هر چند در این زمینه کارهائی صورت پذیرفته، ولی هنوز نیازمند به تأمل در این زمینه هستیم. علت این که برخی به اشتباه می پندارند که از مرحله بررسی بنیادها گذشته ایم این است که تا کنون به تولید نظریه و روش در زمینه علوم انسانی نپرداخته اند تا دریابند دستشان چه قدر از پیش نیازهای بنیادین تهی است. از همین رو با توجه به اهمیت بسیار مقوله بنیادهای علوم انسانی اسلامی، حقیر به این مهم پرداختم و سال ها وقت صرف شد تا با عنایت الهی این اثر به فرجام رسید، با این امید که چراغی فراسوی دغدغه مندان این نیاز بسیار اساسی کشور باشد.
و همچنین یادآور میشوم که این کتاب بخشی از پروژههای پژوهشیام در گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است
– کتاب «بنیادهای علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیتالله جوادی آملی» چه اهدافی را دنبال میکند و چه مخاطبانی را هدف قرار داده است؟
هدف این کتاب معرفی یکی از حلقه های چرخه تولید علوم انسانی است. این چرخه شامل حرکت جدلی (دیالکتیکی) بین مسئله انضمامی، نظریه و مبانی در راستای شناخت ژرف و دقیق ساحت ها و لایه های یک مسئله انضمامی در جهت یافتن راه حل آن یا در سطح کلان یافتن الگوی کامل مواجهه با آن مسئله است.
مخاطبان این اثر دغدغه مندان نسبت به تولید علوم انسانی اسلامی است و طبعاَ عمده مخاطبان اساتید محترم حوزه و دانشگاه هستند.
– به طور خلاصه، محور اصلی بحث در این کتاب چیست و چه مسائلی را بررسی میکند؟
با توجه به این که علم شامل اموری مانند تعاریف، اصول موضوعه، پیش فرض ها، نظریه ها و روش هاست و علم اسلامی در تمام موارد باید مبتنی بر بنیادهای علوم انسانی اسلامی باشند و این بنیادها در حوزه های معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ شناسی، ارزش شناسی و روش شناسی بحث می شوند، در این کتاب مقولات یاد شده، در نسبت با علوم انسانی اسلامی بررسی شده اند.
– چرا موضوع بنیادهای علوم انسانی اسلامی، به ویژه از منظر آیتالله جوادی آملی، اهمیت دارد؟
نظریه پردازان مختلفی در زمینه علوم انسانی اسلامی همت گماشته اند که مساعی تمام آن ها مشکور است و در خور اهتمام و عنایت، و هر کدام به گونه ای به این مقوله مهم خدمت کرده اند، ولی به نظر حقیر نظریه علامه جوادی آملی شامل تر و ژرف تر و دارای ساحت ها و لایه های بسیار متنوع است، به گونه ای که کمتر کسی به تمام این ساحت ها و لایه ها اشراف یافته است و همین امر خاستگاه گمانه زنی های بسیار و عمدتاَ ناصواب شده است و نقدهائی برانگیخته است که بر اساس ملاحظه تنها چند اثر از ایشان بوده است. مثلاَ بسیاری از مباحث ایشان در زمینه علوم انسانی اسلامی در ۸۰ جلد تفسیر تسنیم مطرح شده است که حقیر ۷۹ جلد منتشر شده آن را به صورت کامل و دقیق بررسی کرده ام. همین مطلب در مورد دیگر آثار ایشان که صدها جلد هستند صادق است. به طور خلاصه، هم نظریه ایشان ناظر به علوم انسانی کامل ترین است، هم به ندرت کسی بنیادهای اندیشه ایشان در مورد علوم انسانی اسلامی را به صورت کامل بررسی کرده است.
– آیتالله جوادی آملی به عنوان یکی از مهم ترین چهرههای حوزه علوم اسلامی شناخته میشود. دیدگاههای ایشان در این کتاب چگونه تحلیل شده است؟
در این کتاب نه تنها بنیادهای معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی، جامعه شناختی، تاریخ شناختی، ارزش شناختی و روش شناختی علوم انسانی اسلامی بررسی شده است، بلکه خود همین مقولات هم ناظر به علوم انسانی اسلامی مورد مطالعه جدی قرار گرفته است.
– چه ویژگیهایی در اندیشههای آیتالله جوادی آملی وجود دارد که ایشان را به عنوان مرجع مناسبی برای بررسی بنیادهای علوم انسانی اسلامی معرفی میکند؟
معظم له از یک منظومه اندیشگی بسیار کامل و ژرف برخوردار هستند که تمام میانی و مؤلفه های عمودی و افقی اندیشه ایشان در هماهنگی کامل هستند، و جز از راه شناسائی کل این منظومه نمی توان به معرفت کامل و صحیح نسبت به اجزای اندیشه ایشان دست یافت.
– آیا این کتاب توانسته است به طور جامع به دیدگاههای ایشان در حوزه علوم انسانی اسلامی بپردازد؟
البته این حقیر در حد بضاعت ناچیز خویش نه بلندای قامت اندیشه علامه جوادی آملی، مطالبی نگاشته ام، ولی تمام سعی خویش را مبذول داشتم تا حق مطلب را نسبت به استاد ربانی و نورانی خویش ادا نمایم.
– علوم انسانی اسلامی چه ویژگیهایی دارد و چگونه از مبانی وحیانی و عقلانی برای توجیه دیدگاههای خود استفاده میکند؟
علوم انسانی اسلامی وحیانی عقلانی است نه مادی (طبیعت گرا و فیزکالیستی) و مبتنی بر عقل ابزاری و منفعت گرا. علوم انسانی اسلامی امور زمینی را آیه می داند و صبغه الهی می بخشد، نه این که حتی آسمان را زمینی سازد و همه چیز را در قلمرو لذت و رفاه محدود سازد. اگر دین را به نقل یا متن تحویل نبریم و بر آن باشیم که در بررسی یک پدیدار باید از تمام ادله دمعرفتی معتبر دخیل استفاده نمائیم، به وضوح در می یابیم که می توانیم برای تمام مسائل انسانی و اجتماعی کل انسان ها، جامعه ها و نظام بین الملل بهترین الگوهای ممکن را از دین استنباط نمائیم.
– آیا علوم انسانی اسلامی توانسته است تفسیری جامع و منطقی از انسان و جامعه ارائه دهد؟
آری و البته. یعنی تا همین الآن به رغم کم کاری های بسیار شدید در زمینه تولید علوم انسانی، معارفی وجود دارد که کل معارف سکولار در برابر آن بس حقیر و ناچیز است، هر چند این دو اساساَ قیاس ناپذیرند.
– به نظر شما، چرا علوم انسانی اسلامی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است؟
زیرا عمده نخبگان به ناکارآمدی علوم سکولار برای حل حتی جزئی ترین مسائل جوامع دینی پی برده اند.
– نقاط قوت و ضعف علوم انسانی سکولار در این کتاب چگونه بررسی شده است؟
هر چند رویکرد کتاب مطالعه مقایسه ای است و در موارد لازم دیدگاه های سکولار نقد شده است ولی برای پیش گیری از افزایش حجم کتاب تنها به برخی موارد ضروری از باب نمونه پرداخته شده است.
– آیا علوم انسانی اسلامی توانسته است به طور قانعکنندهای به اشکالات علوم انسانی سکولار پاسخ دهد؟
در حدی که مطالعه و بررسی صورت پذیرفته است، نقدهائی بس شایسته توسط نخبگان جهان اسلام مطرح شده است.
– چه نقدهایی به دیدگاههای علوم انسانی سکولار وارد است و آیا این نقدها در کتاب به طور جامع مطرح شدهاند؟
عمده ترین نقدها به بنیادهای مدرنیسم (اومانیسم، طبیعت گرائی، راسیونالیسم، سکولاریسم، نسبیت گرائی، کثرت گرائی، فرد گرائی، لیبرالیسم، …) بر می گردد، و در این کتاب برای تمام این موارد بدیل های وحیانی- عقلانی معرفی شده است.
– به نظر شما، آیا علم و دین در تعارض با یکدیگر هستند یا میتوانند همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشند؟
با توجه به نگرش موجود در کتاب علم، در صورت حقیقت گرا (نه صرفاَ منفعت گرا) بودن، زیرمجموعه دین است نه در برابر آن.
در این کتاب شرایط لازم برای دست یابی به علم حقیقت گرا تبیین شده است.
– دیدگاه آیتالله جوادی آملی درباره تعارض علم و دین چیست و چگونه به این موضوع پاسخ داده است؟
اگر علم به لحاظ جهان بینی الهی باشد، زیر مجموعه دین است ولی اگر به لحاظ جهان بینی الحادی باشد باید با گفت و گوی احترام آمیز، سازنده و اقناعی طرف مقابل را با نقاط ضعف نگرش الحادی آشنا ساخت و زمینه های هم اندیشی و همیاری اساتید نخبه سکولار با عالمان دین شناس و علم شناس را فراهم آورد
– آیا نظریههای مطرحشده در این کتاب میتواند پلی میان علم و دین ایجاد کند؟
به یقین این کتاب از چنین ظرفیتی برخوردار است.
– ساختار فصول کتاب چگونه طراحی شده است و هر فصل چه موضوعاتی را پوشش میدهد؟
فصول کتاب شامل بنیادهای معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی، جامعه شناختی، تاریخ شناختی، ارزش شناختی و روش شناختی علوم انسانی اسلامی و در همان حال مطالعه هر یک از مقوله های (معرفت شناسی، …) است و هر فصل عمده ترین مسائل و مطالب ذیل هر عنوان را تبیین می نماید.
– به نظر شما، مهمترین نوآوریهای این کتاب چیست و چه جنبههایی از بحث علوم انسانی اسلامی را برای اولین بار مطرح کرده است؟
مطرح ساختن بحث بسیار حیاتی بنیادهای علوم انسانی اسلامی از منظر بالاترین نظریه پرداز در حوزه علم دینی و این کتاب میتواند به عنوان یک منبع علمی معتبر در حوزه علوم انسانی اسلامی مورد استفاده قرار گیرد
– مطالعه این کتاب به چه کسانی توصیه میشود و چه گروههایی میتوانند از آن بهرهمند شوند؟
تنها نخبگان دغدغه مند در حوزه تولید علوم انسانی اسلامی می توانند از این گونه کتب تخصصی بهره وافی گیرند.
و به یقین این کتاب میتواند به درک بهتر مسائل مربوط به علوم انسانی اسلامی در جامعه علمی ایران کمک کند؟
– به نظر شما، چرا مباحث مطرحشده در این کتاب در فضای علمی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است؟
به لحاظ غفلت حوزه های علمیه از امر حیاتی تولید علوم انسانی اسلامی و حاکمیت بلا منازع اندیشه سکولار بر فضای دانشگاه.
– به نظر شما، چه موضوعات دیگری در حوزه علوم انسانی اسلامی نیاز به بررسی بیشتر دارند؟
اکنون مهم ترین کار نظریه پردازی یا نظریه سازی و روش یابی یا روش سازی در راستای حل مسائل و نیز دست یابی به الگوی تولید علوم انسانی است.
– آیا قصد دارید در آینده پژوهشهای دیگری در این زمینه انجام دهید؟
بحمد الله پیش تر کتاب نظریه پردازی و روش شناسی در اندیشه سیاسی اسلام با رویکردی پیشینی در همین زمینه نگاشته ام. برای آینده نیز از خدا مستدعی توفیق خدمت هستم.
– چه توصیهای به پژوهشگران جوانی دارید که قصد دارند در این حوزه کار کنند؟
تمام جوانان پژوهشگر باید رویکرد خویش نسبت به فعالیت علمی را از پژوهش های صرف و بی خاصیت و مقاله نگاری و کتاب نویسی غیر ناظر به حل مسائل انضمانمی جامعه، به سوی اندیشه ورزی در راستای حل مسائل پیشاروی امروز و فردای جامعه خود و جامعه جهانی معطوف سازند.
– چه پیامی برای خوانندگان کتاب «بنیادهای علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیتالله جوادی آملی» دارید؟
عزیزان خواننده کتاب را برای تولید عملی علوم انسانی اسلامی مطالعه کنند، نه صرف اطلاع از دیدگاه های علامه جوادی آملی.
– آیا نکته خاصی وجود دارد که بخواهید در پایان این مصاحبه به آن اشاره کنید؟
متاسفانه ما بسیار انتزاعی اندیش هستیم: نه آموزش های ما معطوف به حل مسائل انضمامی است نه مطالعات و پژوهش های ما ناظر به حل آن مسائل. گرفتار سیر و سلوک برای دریافت رتبه های بالاتر شده ایم و از یاد برده ایم که دغدغه ما باید پیشرفت جامعه از راه حل مسائل واقعی آن ها باشد، نه طواف بر گرد خویش و دل خوش داشتن به دست یابی به رتبه های بالاتر، هر چند نوشته های ما هیچ گرهی از مشکلات جامعه نگشاید.