بازخوانی ایمانگرایی دانکیوپیت
نوشتاری حجتالاسلام محمد کاشیزاده عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
دان کیوپیت (Don Cupitt)، متولد ۲۲ مه ۱۹۳۴ در لانکاشایر انگلستان، از چهرههای برجسته و بحثبرانگیز الهیات ناواقعگرا بود که با دیدگاههای غیرمتعارف خود، مرزهای سنتی ایمان و دینورزی را به چالش کشید. او پس از پایان تحصیلات در رشتههای علوم طبیعی، فلسفه و الهیات در دانشگاه کمبریج، در سال ۱۹۵۹ به مقام کشیشی کلیسای انگلیکن منصوب شد و از سال ۱۹۶۶ بهعنوان دانشیار و سرپرست امور مذهبی کالج ایمانوئل فعالیت کرد. با این حال، کیوپیت در دهه ۱۹۷۰ بهتدریج از آموزههای سنتی مسیحیت فاصله گرفت و نظریاتی را ارائه داد که دین را بهعنوان محصولی صرفاً انسانی و نه واقعیتی الهی معرفی میکرد.
دان کیوپیت در تاریخ ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵، در سن ۹۰ سالگی درگذشت و دیدگاههای او همچنان موضوع بحث و نقد در فلسفه دین و الهیات است. این یادداشت به مناسبت وفات او تنظیم شده و با نگاهی انتقادی، به بررسی اندیشهها و پیامدهای نظریه او در بحث ایمان گرایی ناواقعگرا میپردازد.
دان کیوپیت مجموعهای از آثار الهیاتی و فلسفی برجای گذاشته که بسیاری از آنها به بررسی نقش دین در دنیای مدرن و الهیات ناواقعگرا میپردازند. برخی از مهمترین کتابها و آثار او عبارتند از:
- Sea of Faith (دریای ایمان) – ۱۹۸۴
- The Meaning of the West (معنای غرب)
- After God: The Future of Religion (پس از خدا: آینده دین)
- Taking Leave of God (وداع با خدا)
- The New Great Story (یک داستان جدید بزرگ)
- Radicals and the Future of the Church (رادیکالها و آینده کلیسا)
- Theology’s Strange Return (بازگشت عجیب الهیات)
- Creative Faith: Religion as a Way of Worldmaking (ایمان خلاق: دین بهمثابه راهی برای ساختن جهان)
- Ethics in the Last Days of Humanity (اخلاق در آخرین روزهای انسانیت)
- Is God Real? (آیا خدا واقعی است؟) «کتاب «Is God Real?» در واقع به ویراستاری جوزف رونزو منتشر شده و مجموعهای از مقالات مختلف، شامل دیدگاههای منتقدان و مدافعان الهیات ناواقعگرا است. دان کیوپیت در این کتاب یک مقاله با عنوان «Anti-Realist Faith» ارائه کرده که بخشی از ایدههای او درباره ایمان ناواقعگرا را در بر دارد.»
کتاب «دریای ایمان» که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، یکی از معروفترین آثار اوست که محور اندیشههایش را تشکیل میدهد و به دلیل محتوای بحثبرانگیز، الهامبخش یک جنبش فکری و مجموعه تلویزیونی با همین نام شد. کیوپیت در بیش از ۳۰ اثر خود، دین را بهعنوان یک محصول کاملاً انسانی تعریف کرد و تلاش کرد آن را با زندگی مدرن تطبیق دهد. او در طول زندگی حرفهای خود بر این باور بود که ایمان دینی باید از وابستگی به مفاهیم ماورایی جدا شده و بر معنویت انسانی متمرکز شود.
اندیشههای دانکیوپیت
دانکیوپیت دین را محصول ذهن انسان میداند و معتقد است که مفاهیمی نظیر خدا و آخرت ساختههای ذهنی برای معنا بخشیدن به زندگی هستند. او با نفی واقعگرایی در سه سطح هستیشناختی، معرفتشناختی و معناشناختی، این ادعا را مطرح میکند که گزارههای دینی حقیقتی بیرونی ندارند و تنها بر اساس تأثیری که بر زندگی افراد میگذارند، قابل ارزیابی هستند.
در دیدگاه کیوپیت، ایمان دیگر به معنای باور به موجودی فراطبیعی نیست، بلکه بهعنوان رویکردی انسانی و معنوی برای مواجهه با زندگی در نظر گرفته میشود. او بحث درباره «متعلق ایمان» (مانند وجود خدا یا زندگی پس از مرگ) را انحراف از مسیر اصلی دین میداند. کیوپیت پیشنهاد میکند که دین باید بهعنوان ابزاری برای ایجاد معنویت فردی و اجتماعی بازتعریف شود و خود را از ساختارهای متافیزیکی رها کند.
این دیدگاه او، گرچه توانسته در جوامع مدرن الهامبخش باشد، اما به دلیل فاصله گرفتن از اصول اساسی بسیاری از ادیان سنتی، انتقادات گستردهای را نیز برانگیخته است.
نقد و بررسی
ایمانگرایی ناواقعگرای دانکیوپیت در بخشهای مختلف اندیشه او قابل نقد و بررسی است:
- بررسی ادعای ناواقعگرایی در سطوح مختلف
- سطح هستیشناختی:
دانکیوپیت وجود مستقل واقعیتهای متافیزیکی نظیر خدا و آخرت را انکار میکند. او دین را کاملاً برساخته انسان میداند. این نگرش، اما، با چالشهای منطقی روبروست. از یک سو، نفی کامل واقعیت خارجی در سطح هستیشناختی، خود بر اساس پیشفرضهایی است که ناواقعگرایی نمیتواند آنها را بهطور موجه اثبات کند. از سوی دیگر، تجربههای مذهبی و شواهد تاریخی مربوط به ظهور ادیان، همچنان به نفع وجود یک منبع ماورایی باقی میمانند. - سطح معرفتشناختی:
نظریه دانکیوپیت که بر عقلگرایی انتقادی و پوزیتویسم مبتنی است، گرفتار مشکل خودشکنی است. معیار پوزیتویستی او، که تنها تجربهپذیری حسی را معتبر میداند، خود از این معیار پیروی نمیکند. بهعلاوه، اتکای صرف به شکگرایی معرفتشناختی، ثبات نظریه او را زیر سؤال میبرد و آن را به نسبیگرایی مفرط سوق میدهد. این امر در عمل، مانع از ارائه یک بنیان محکم برای هرگونه ادعای دینی یا اخلاقی میشود. - سطح معناشناختی:
در نگاه دانکیوپیت، زبان دینی نه توصیفگر واقعیت، بلکه ابزاری برای معنا بخشی به زندگی است. با این حال، این نگرش نیز قادر به تبیین پایداری و تأثیر عمیق زبان دینی در جوامع مختلف نیست. اگر زبان دینی تنها یک ابزار ذهنی است، چرا در فرهنگها و تاریخ به شکلهای پیچیده و گستردهای وجود داشته و عملکردهای خاصی را در حوزههای اجتماعی و معنوی ایفا کرده است؟
- سطح هستیشناختی:
- تحلیل کارکرد دین در نگاه دانکیوپیت
دانکیوپیت تلاش میکند دین را به یک سیستم معنوی و اخلاقی تبدیل کند که در دنیای مدرن کاربرد داشته باشد. با این حال، چند نقد جدی بر این رویکرد وارد است:- رنج خودفریبی:
حذف «متعلق ایمان» از دین، آن را به چیزی نزدیک به خیالات خوشبینانه تبدیل میکند. این خطر وجود دارد که پیروان چنین نظریهای در مواجهه با سختیهای واقعی زندگی، به نوعی خودفریبی گرفتار شوند که در بلندمدت آنان را با بحران هویت روبرو کند. - تحویل دین به معنویت:
دانکیوپیت دین را به معنویت و اخلاق محدود میکند و آن را از سایر ابعادش نظیر قوانین اجتماعی و سیاسی تهی میسازد. این دیدگاه، بهویژه در ادیانی مثل اسلام که جامعنگری دارند، کارکردهای دینی را به شدت کاهش میدهد. - ناتوانی در ایجاد شور دینی:
دانکیوپیت مدعی است که رویکرد او میتواند دین را در دنیای مدرن احیا کند. اما با حذف عناصری نظیر خدا و آخرت، شور و انگیزهی معنوی برای ایمانورزی نیز از بین میرود.
- رنج خودفریبی:
- مبانی معرفتشناختی و فلسفی نظریه
- پوزیتویسم و چالش خودشکنی:
یکی از مبانی معرفتشناختی دانکیوپیت، پوزیتویسم منطقی است که تنها گزارههای تجربی را معتبر میداند. این رویکرد، خود دچار تناقض است، زیرا اصل پوزیتویسم به لحاظ تجربی قابل اثبات نیست. - نسبیگرایی مطلق:
پذیرش نسبیگرایی مطلق در نظریه دانکیوپیت، بنیاد نظریه او را متزلزل میکند. اگر همه چیز نسبی باشد، حتی ادعای ناواقعگرایی او نیز نمیتواند معتبر تلقی شود. - عدم توجیه علمی انکار متافیزیک:
دانکیوپیت ابزارهای غیرحسی شناخت مانند عقل و وحی را انکار میکند. با این حال، خود قوه حس نیز نمیتواند چنین انکاری را به اثبات برساند. این ضعف، نشاندهنده ناکارآمدی پشتوانه معرفتی نظریه است.
- پوزیتویسم و چالش خودشکنی:
- کارکرد اجتماعی و فرهنگی نظریه
- عدم تناسب با جوامع سنتی:
نظریه دانکیوپیت، که بیشتر برای جوامع مدرن غربی طراحی شده، در جوامع سنتی که دین نقشهای گستردهتری ایفا میکند، کاربرد چندانی ندارد. - ناتوانی در ایجاد تسالم دینی:
دانکیوپیت ادعا میکند که نظریه او میتواند پلورالیسم دینی و تسالم میان ادیان را تقویت کند. اما این نظریه به دلیل نفی واقعیتهای مشترک میان ادیان، عملاً از پذیرش گسترده در جوامع دینی بازمیماند.
- عدم تناسب با جوامع سنتی:
ایمانگرایی ناواقعگرای دانکیوپیت، تلاش دارد میان دین و مدرنیته پیوند برقرار کند و دینی متناسب با نیازهای انسان مدرن ارائه دهد. اما این نظریه با چالشهای اساسی در مبانی معرفتی، فلسفی و اجتماعی روبروست. نفی واقعیت متافیزیکی و تحویل دین به یک طرح اخلاقی و معنوی، نهتنها از توان دین در پاسخ به پرسشهای بنیادین زندگی میکاهد، بلکه میتواند بحرانهای معنوی جدیدی ایجاد کند. این نظریه، بهجای احیای دین، به نوعی بیتفاوتی دینی و سکولاریسم معنوی منجر میشود.
در فصلنامه قبسات شماره ۱۰۳ مقالهای در نقد و بررسی دیدگاه دانکیوپیت با عنوان (نقد و بررسی «ایمانگرایی ناواقعگرا» با قرائت «دان کیوپیت» به زیور چاپ آراسته شده است که ماطلعه آن خالی از لطف نیست…