«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً»، این جمله آخرین وصیتهای پیامبر (ص) به مسلمانان بود. حضرت فرمود: «من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت را.» از همینجا میتوان مسیری که پیامبر (ص) برای امتش ترسیم کرده بود، به درستی شناخت اما تاریخ روایت دیگری برای ما بازگو میکند. روایتی که مسلمانان برخلاف فرموده رسول مسیر خودشان را رفتند، تمسک نجستند و البته راه گمراهی را پیشه کردند.
عده کمتری اما با همه مشقت و بردباری تمسک جستند و در زندگی و حیات اجتماعی همان راهی را رفتند که پیامبر (ص) توصیه کرده بود. این بار میخواهیم این ارتباط و اتصال را به بهانه نیمه شعبان مرور کنیم. میخواهیم به این بپردازیم که امام مهدی (عج) چگونه به قرآن کریم نگاه میکنند و ارتباط و جایگاه ایشان در تفسیر قرآن چگونه است. از این منظر ما در مسیر فرموده پیامبر (ص) گام برمیداریم، برای هدایت و دوری از گمراهی.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام و المسلمین محمد عابدی عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه، مدتی است که مشغول دانشنامه امام مهدی (عج) و قرآن در مجموعه دانشنامه قرآن واهلبیت (ع) پژوهشگاه است. از این رو خبرگزاری ایبنا با وی به گفتوگو پرداخته است تا بخشی از جایگاه قرآن نزد حضرت مهدی (عج) را برایمان تشریح کند.
– اولین سوالی که در مواجهه با موضوع حضرت مهدی به ذهن میرسد، شناخت شناسنامهای از ایشان است. چگونه میتوان ایشان را معرفی کرد؟
حضرت مهدی (عج) روز جمعه نیمه ماه شعبان سال ۲۵۵ ق (۸۶۸ م) در سامرا از شهرهای عراق متولد شد. پدرشان امام حسنبنعلی عسکری (ع) و مادرش نرجس (س) یا سوسن گزارش شده است که طبق روایتی خود را بین سپاه روم جای داد و همراه جمعی دیگر به اسارت درآمد. امام هادی (ع) فردی را فرستاد که او را به سامرا آورد.
امام عسکری (ع) در نیمه شعبان ۲۵۵ به حکیمه بنت محمدبنعلی الرضا (ع) وعده داد ولی خدا و حجت خدا بر خلق و جانشین خودش به دنیا خواهد آمد و امام عسکری از غیبت وی خبر داد.
حضرت نهمین فرزند از نسل امام حسین (ع) و هم نام پیامبر (ص) و هم کنیه معرفی شده است. القاب حضرت از زبان خودش الْخَلَفِ الصَّالِحِ، الْهَادِی، الْمَهْدِیِّ، إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ، وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ، حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ و… است. امام عسکری (ع) تصریح کرده است که امام زمان به عنوان یک مصلح جهانی زمین را پر از عدل و قسط می کند همانطور که از ظلم و جور پر شده است.
– آیا امام عسکری تلاشهایی برای معرفی فرزندی که باید غائب شود انجام داده بود؟ اساساً ممکن بود در آینده کسی وجود وی را نپذیرد.
بله. مسئله غیبت امام زمان (عج) البته سوالات متعددی ممکن بود پیش بیاورد و حتی برخی خواص بخواهند آن را انکار کنند. برای همین جالب است بدانید که امام عسکری فرزند خود را بارها به دیگران معرفی کرده است تا کسی نتواند وجود وی را زیر سوال ببرد.
اجازه دهید چند نمونه را عرض کنم. ۱- وی را در سه سالگی به احمدبناسحاق معرفی کرد؛ ابناسحاق گزارشی از آگاهی وی به حلال و حرام بودن اموال مذکور نقل کرده است. ۲- به چهل نفر از شیعیان نشان داد و عنوان کرد امام شیعیان و جانشین اوست و به اطاعت از دستوش امر کرد. ۳- امام فرزندش را در حالی که حدود چهار سال داشت به عنوان حجت بعد از خود به کامل ابن ابراهیم معرفی کرد. ۴- گزارشهایی از پیشگویی مرگ عمروبنعوف فرمانروای ستمگر و پاسخگویی حضرت مهدی (ع) در کودکی به سوال از «کهیعص» نقل شده است.
– غیبت حضرت از کجا شروع شد؟
بعد از شهادت پدر (۲۶۰ ق) در سن چهار سالگی به امامت رسید و بر پیکر حضرت نماز خواند و امامت امت بر عهده ایشان گرفت. غیبت صغری از این زمان آغاز شد و ارتباط امام از طریق نواب خاص با امت اسلامی برقرار شد.
یکی ازنویسندگان مقاله مناسبی در معرفی این چهار نائب حضرت با عنوان «باچهار نایب حضرت مهدی (عج) آشنا شویم» منتشر کرده است که به نظر مقاله مناسبی برای آشنایی با این چهار شخصیت است. علاوه بر آن باید از وکلای حضرت که به واسطه نواب با امام ارتباط داشتند و در محدودههای خاصی انجام وظیفه میکردند هم باید یاد کنیم. بالاخره با وفات نایب چهارم ایشان در ۳۲۹ ق غیبت کبری آغاز شد و البته میدانید که مطابق روایات و مصالح مهمی، زمان ظهور حضرت نامعلوم و مدعی تعیین دروغگو معرفی شده است.
– به نظر میرسد مهدی (عج) همچون دیگر ائمه (ع) شخصیتی قرآنی دارد، یعنی نسبت به قرآن و تفسیر آن از جایگاه خاصی برخوردار است.آیا میتوان شناختی از شخصیت قرآنی و جایگاه تفسیری حضرت به دست داد؟
بله، اساساً یکی از شئون و وظایف ائمه در نظام امامت شیعی تبیین و تشریح قرآن و به بیانی تفسیر آن و بیان مراد خداوند از قرآن کریم در هر عصر و دورهای است و امام زمان هم این شان؛ جایگاه و وظیفه را دارد و برای همین محصول مطالعهای که در قالب مقاله در دانشنامه اهلبیت و قرآن کریم ارائه کردهایم نشان میدهد که حضرت دست کم سه موقعیت و جایگاه مهم نسبت به تفسیر دارد، مثل جایگاه مرجعیت تفسیری و تعلیمی، جایگاه اصلاح گری و انتقادی و احیاگری نسبت به قرآن کریم.
– درباره جایگاه مرجعیت تفسیری و تعلیمی چه اشاراتی از تاریخ در اختیار داریم؟
اشارات به این جایگاه حضرت به شیوههای مختلف صورت گرفته است، مثلاً: اشاره به صلاحیت برای مرجعیت تفسیر معصومانه: حضرت وقتی از امیرمومنان (ع) درباره معنای عترت در سخن پیامبر (ص) (بین شما دو شی گرانبها میگذارم؛ کتاب خدا و عترتم) سوال شد، فرمود: «من و حسن وحسین و امامان هفتگانه از حسین که نهمین آنها مهدی شان است از کتاب خدا جدا نمیشوند و کتاب نیز از آنها جدا نمیگردد تا هر دو به رسول خدا در حوض وی وارد شوند».
میبینید که این حدیث «صلاحیت امام عصر برای مرجعیت معصومانه تفسیری» را نشان میدهد است، به این خاطر که «جدا نشدن ابدی مهدی به عنوان یکی از عترت از قرآن» دلیل عصمتش از خطا و هوای نفس است و «جدانشدن کتاب خدا از مهدی» هم مبین علم او به همه معانی و معارف قرآن و گویای مصونیتش از نسیان، وتوانمنداش بر تفسیر همه معانی و معارف قرآنی است و چنین کسی مطلوبترین گزینه برای مرجعیت تفسیری است.
یا اشاره به برخورداری امام مهدی از منبع لدنی و الهی علم به قرآن. امام باقر (ع) نیز تصریح کرده است علم به کتابالله و سنت پیامبر (ص) در قلب مهدی آنان میروید همانطور که گیاه به بهترین شکل خود میروید، و او را معدنالعلم مینامد.
– آیا در عرصه عمل هم گزارشی از پاسخگویی حضرت به سوالات تفسیری در اختیار داریم؟
بله. من دو نمونه برایتان معرفی میکنم. نمونه اول: میتوانم به خبری اشاره کنم که طبق آن امام مهدی (ع) در طفولیت به سوال سعدبنعبدالله اشعری از تاویل «کهیعص پاسخ داده است. بر این اساس حضرت این حروف را از اخبار غیبی دانست که خدا زکریا را از آن مطلع کرد و بعد داستانش را به حضرت محمد (ص) بازگفت؛ اینکه زکریّا، از پروردگار آموزش اسمای خمسه را خواست و بعد از تعلیم، پرسید چرا تا نام حسین را میبرد، اشکش جاری می شود؟ خدا آگاهش کرد که «کاف» کربلا، «هاء»، هلاک عترت، یاء، نام یزید، عین، عطش، و صاد، نشان صبر حضرت بر بلاها است. زکریا تقاضای فرزندی کرد که به دردش گرفتار شود، همانطور که محمد (ص) را دردمند حسین (ع) ساخت.
نمونه دوم: سعدبنعبدالله قمی برای پاسخ برخی سوالاتش نزد احمدبناسحاق رفت. احمدبناسحاق کیست؟ مصاحب امام عسکری (ع) در سامرا که بعدها وکیل امام زمان در قم شد. سعد به احمد توضیح داد که برای پرسش از برخی معضلات در تاویل و مشکلاتی در تنزیل میخواهد حضرت عسکری را ببینم. او نزد امام عسکری کودکی را دید و امام سعد را به فرزندش ارجاع داد تا پاسخ سوالاتش را از وی بگیرد. سعد از فاحشه مبینه (طلاق، ۱) سوال کرد حضرت آن را توضیح داد.
– آیا علم به تفسیر اهمیت خاصی در امامت دارد که بر جایگاه تفسیری اهلبیت و امام زمان (عج) این مقدار تاکید میشود؟
بله. علم به مراد خداوند از قرآن به جهات مختلف دارای اهمیت است. قرآن کتاب دین است و امامت مجری دین. اگر علم به قرآن نداشته باشد چگونه میتواند مجری دین باشد؟ بنابر این جایگاه مرجعیت تفسیری امام به عنوان بخشی از شئون امام مطرح است و اگر چنین صلاحیتی نداشته باشد، نمیتواند امام باشد.
– میتوان برای این ادعا که صلاحیت تفسیر معصومانه نداشتن مانع امامت است، از ائمه معصوم روایی و مستندی هم نشان داد یا صرفاً یک برداشت کلامی است؟
حتماً میتوان. بگذارید فقط یک نمونه از خود حضرت حجت گزارش کنم تا روشن شود که نداشتن صلاحیت تفسیری، گویای ناشایستگی مدعی امامت باشد. وقتی احمدبناسحاق وکیل امام زمان در قم ضمن نامهای به حضرت خبر داد که جعفربنعلی (ع) ادعای جانشینی امام عسکری را دارد، حضرت حجت در پاسخ وی به ناتوانی جعفر از تشخیص محکم از متشابه تصریح کرد و از او خواست جعفر را با پرسش از تفسیر برخی آیات امتحان کند.
این مسئله به قدری مهم است که حضرت به هر نحو ممکن این نقش را ایفا میکرد حتی از طریق مکاتبه و نامه نگاری. میتوانم به گزارش ابوالحسن محمدبناحمد داود قمی اشاره کنم. وی با خط احمدبنابراهیم نوبختی و املای ابیالقاسم الحسینبنروح (از وکلای امام زمان وکیل امام در ناحیه مقدسه) دیده است که بر پشت کتابی، جوابها وسوالهای امام زمان به اهل قم نوشته شده است. در آن کتاب، علاوه بر پاسخها سوالاتی نیز (بدون اشاره به پاسخها) مشاهده کرده است. از جمله از حضرت درباره معنای رسول در «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ» (تکویر ،۱۹)؛ قوه در «ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ» (تکویر ،۲۰) و چیستی اطاعت و مکان آن در «مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ» (تکویر ،۲۱) نیز سوال شده بود. این گزارش بر مرجعیت حضرت دلالت دارد.