به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، برخی جریان های سیاسی تا زمانی دم از مردم و دموکراسی می زنند که همه چیز بر وفق مراد آنها باشد اما زمانی که مردم آنها را طرد کرده و به غیر از جریان این افراد رأی بدهند دیگر کلمه مردم برای آنها معنایی ندارد. بحث رفراندوم از گذشته تا به امروز بازیچه جریان های ورشکسته سیاسی بوده و برای احیای خود به آن چنگ می زنند تا شاید دوباره بتوانند به حیات سیاسی ادامه دهند؛ البته هدف این افراد از مطرح کردن رفراندوم تکمیل پازل دشمن است و به چیزی جز تضعیف نظام اسلامی و براندازی آن فکر نمی کنند.
جالب اینجاست که موضوع رفراندوم در جامعه غربی که این افراد آنجا را کعبه آمال و آرزوهای خود می دانند، هیچ محلی از اعراب نداشته و بسیاری از آنها با این موضوع و طرح آن بیگانه هستند.
در همین راستا خبرگزاری رسا، درباره انگیزه های پیشنهاد دهندگان رفراندوم در جمهوری اسلامی ایران و برای پی بردن به جواب این سوال که چرا موضوع رفراندوم در کشورهای غربی دنبال نمی شود؛ درحالی که آنان به این امر بیشتر نیازمند هستند، با حجت الاسلام دکتر محمد ملکزاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه به گفتوگو پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
افرادی که موضوع غیرکارشناسانه رفراندوم را مطرح می کنند چه انگیزه هایی از طرح آن دارند؟
رفراندوم یا همه پرسی، به رای گیری مستقیم از همه اعضای تشکیل دهنده یک سازمان، جامعه یا کشور برای تصویب یا رد سیاستی که رهبران یا نمایندگان پیشنهاد کرده اند، تعریف شده است. موضوعی که در اصل ۵۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با شرایطی پذیرفته شده است و نظام مردمی جمهوری اسلامی نیز با توجه به آنکه تاکنون در مراحل مختلف، سرنوشت تاسیس یا تصویب بخش عمده ای از نهادها و قوانین خود را به عرصۀ انتخابات و رای گیری مستقیم از سوی مردم «واگذار» کرده است، نشان داده از مراجعه به آرای عمومی و توجه به خواست اکثریت هیچ ابایی ندارد؛ نظام هایی از مراجعه به آرای عمومی وحشت دارند که ماهیت آنان غیر مردمی است؛ اما نظام جمهوری اسلامی که با خواست اکثریت مطلق مردم ایران تاسیس گردید و در طول ۴۴ سال گذشته با حمایت و پشتیبانی قاطع ملت ایران توانسته در برابر انبوه مشکلات و دشمنی های معاندان نظام دوام آورده و روز به روز قوی تر گردد، طبعا هرگز نگران مراجعه به آرای عمومی نیست.
فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی نخستین نظامی است که بعد از پیروزی انقلاب اصل تاسیس و ماهیت نظام را برخلاف روال معمول نظام های سیاسی دنیا به رفراندوم و نظر اکثریت گذاشته است.
با توجه به این مسائل می توان گفت افرادی که موضوع رفراندوم را مطرح می کنند واقعا نگران اجرایی نشدن رای اکثریت در ایران نیستند و واقعا انگیزه هایی غیر از مراجعه به آرای عمومی و پذیرش رای و نظر نهایی مردم از این طرح دارند؛ زیرا این افراد پیش از این نیز بارها نشان داده اند به رای و نظر مردم در هر شرایطی پای بند نیستند؛ آنان زمانی شعار دفاع از رای مردم سر می دهند که منافع شان تامین شود و در غیر این صورت اگر نتایج رای مردم باب میل آنان نباشد، ارزشی برای نظر اکثریت قائل نیستند؛ کما اینکه در انتخابات سال ۸۸ نتیجه انتخابات را که پیروزی کاندیدای مخالف خود با رای اکثریت بود، نپذیرفتند؛ رهبری را برای باطل نمودن انتخابات تحت فشار قرار دادند و هواداران خویش را به اغتشاشات خیابانی جهت باطل کردن رای اکثریت فراخواندند.
بنابراین در مسائل اخیر از جمله مساله حجاب نیز که برخی از این افراد موضوع رفراندوم را پیش می کشند برای این است که تصور می کنند از این طریق و با به راه انداختن شانتاژهای تبلیغاتی و مسموم سازی فضای رسانه ای می توانند کشور اسلامی ایران را همانند جوامع غربی به بی بندوباری و آزادی های بی قید و بند جنسی سوق دهند؛ اما اگر از این طریق نتوانند به خواسته خود دست یابند در عدم پذیرش رای اکثریت تردید نخواهند کرد.
با توجه به اینکه موافقت با برگزاری یا عدم برگزاری رفراندوم مطابق قانون اساسی، بر عهده رهبر انقلاب است، چرا بدخواهان انقلاب و معاندان با طرح این موضوع به دنبال التهاب آفرینی و اختلاف در کشور بوده و رهبری را مخالف این کار می دانند؟
رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با دانشجویان درباره رفراندوم فرمودند: «… (شنیدن) حرف مردم، سازوکاری دارد. حرف مردم همین است که الان وجود دارد؛ یعنی یک نفر را به عنوان رئیسجمهور و یک عدّهای را به عنوان نمایندۀ مجلس انتخاب میکنند. حرف مردم را اینجور میشود فهمید. یکی از برادرها گفتند که اگر شما از اوّل در همۀ مسائلی که پیش میآمد رفراندوم میکردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت]. اوّلاً[مگر مسائل گوناگون کشور، قابل رفراندوم است؟ [ثانیاً] مگر همۀ مردمی که در رفراندوم شرکت میکنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ [ثالثاً] چطور میشود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات میشود کرد، از همه طرف حرف میشود زد؟ [رابعاً] یک کشور را شش ماه درگیر بحث و جدل و گفتگو و دوقطبیسازی میکنند برای اینکه یک مسئلهای رفراندوم بشود.»(بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان، ۲۹/۴/۱۴۰۲)
بدیهی است که رهبر انقلاب بیش از هر کس دیگر دغدغه رضایت اکثریت داشته و خواستار توجه به رای مردم است و این نکته را بارها در انتخابات مختلف کشور به اثبات رسانده است.
ایشان سال هفتاد و شش و هشتاد که خاتمی با رای اکثریت مردم انتخاب شد، با وجودی که بسیاری از جریان های انقلابی از این انتخاب ناخشنود بودند اما پای خواست اکثریت مردم ایستادند؛ سال هشتاد و چهار و هشتاد و هشت هم که نتیجه رای اکثریت با ناخشنودی برخی از جریان ها همراه بود باز هم برای حفاظت از رای مردم در برابر انبوه هجمه های دشمنان ایستادند. ایشان گرچه با گفتگوی مستقیم با آمریکا در مساله هسته ای موافق نبودند اما به دلیل اینکه رئیس جمهور منتخب مردم بر آن اصرار داشت و آن را تنها راه برداشته شدن تحریمها می دانست، ضمن اعلام عدم خوش بینی خود به نتیجه این مذاکرات، اعلام کرد با آن مخالف است اما برای تجربه کردن عموم مردم با آن همراه شدند.
بنابراین عدم همراهی ایشان با رفراندوم در شرایط کنونی هرگز به معنای مخالفت با رای اکثریت نیست، ایشان بیش از همه متوجه «جنگ شناختی» جبهۀ دشمن هستند که از هر سو میکوشد «ذهن مردم» را متلاطم، بدبین و ناامید به آینده کند. طرح مساله رفراندوم در شرایط غیرطبیعی که دشمنان به صورت یکپارچه علیه مردم و نظام توطئه می کنند و فضای جامعه را مسموم نموده اند، بازی در زمین دشمنان است.
کسانی که به دنبال اجرای رفراندوم هستند چرا این موضوع را در کشورهای غربی دنبال نمی کنند و آیا غربی ها و صهیونیست ها بیشتر به رفراندوم احتیاج ندارند؟
واقعیت این است که جریان غربگرا که دم از رفراندوم می زنند حتی حاضر نیستند تجربه حامیان غربی خود را مورد توجه قرار دهند. کدام کشور غربی تاکنون مانند ایران اصل نظام خود را به رفراندوم گذاشته است؟ این جریان در مسائلی خواستار برگزاری رفراندوم هستند که خیلی از کشورهای اروپایی و غربی آن مسائل را هرگز به رای عموم نمی گذارند بلکه نهایتا در پارلمان خود در موردش تصمیم گیری میکنند.
اگر کشورهای غربی هم رفراندوم را علاج مشکلات در هر موضوعی می دیدند چرا کشوری مانند فرانسه قانون جنجالی افزایش سن بازنشستگی را به رفراندوم نگذاشت تا آشوب چند ماهه در کشورش را تمام کند؟ چرا کشورهای غربی کمکهای دهها میلیارد دلاری که از ابتدای جنگ اوکراین به این کشور می کنند را به رفراندوم نمی گذارند؟ چرا دولت آمریکا دفاع بی چون و چرا و حمایتهای بی دریغ مالی و نظامی از رژیم اشغالگر و کودک کش اسرائیل را که مخالفان بسیاری نیز در داخل آمریکا دارد به رفراندوم نمی گذارد؟!