معاد

 معاد در لغت به معناى بازگشت است، و در اصطلاح، به معناى زنده شدن آدمیان پس از مرگ. مذاهب بزرگ جهان، هر یک به گونه اى بر اعتقاد به زندگى پس از مرگ استوارند. اعتقاد به معادْ امرى فطرى است و حضور آن بر چگونگى زندگى آدمیان در این جهان نیز اثر مى نهد. على(ع)با تذکار روند آفرینش آدمى، امکان عقلانى معاد را تبیین مى کند. بدون اعتقاد به معاد، زندگى آدمى در این جهان بیهوده خواهد بود. عدل الهى نیز مستلزم ضرورت معاد است. این جهان عرصه تمرین جاودانگى، و آن جهان، هنگام نتیجه گیرى است. روح، حقیقتى است جاودانه که مرگ را در آن راهى نیست. دین پژوهان درباره چگونگى زندگى پس از مرگ سخنان بسیار گفته اند. مى توان گفت که ارشادات قرآنى و تعلیمات علوى بر جسمانى بودن معاد تأکید مى ورزند. آدمى با همین ماده هاى دنیوى برانگیخته مى شود، و این، اجماع اهل شریعت است. برخى از فیلسوفان و اهل تصوف بر این عقیده اند که آدمى در جهان دیگر در طورى مثالى محشور مى شود و حشر او جسمانى است. نظریه مثالى بودن عالم آخرت به برخى از گزارش هاى دینى نیز استناد مى کند. اما عمده دلیل اثبات نظریه جسمانى بودن معاد، نصوص دینى متواتر است. تنها مى توان گفت که فاصله مرگ تا حشر، در عالم مثال طى مى شود.

 نظریه صدرایى معاد، جمع بین هر دو دیدگاه است. در نظر او تمام مراتب جهان جاودانه، تجلى شئون نفس است، و در جهان آخرت، همه خصوصیات انسان، جز جرمانى و مادى بودن او، وجود خواهد داشت. این نظریه نیازمند تأمل است و با نصوص دینى سازگار نیست. به تأکید قرآن، پیش از وقوع قیامت، نظام این جهان دگرگون مى شود و با «نفخ صور» قیامت درمى رسد.

 امام على(ع)روز حشر را روزى دشوار و موحش تصویر مى کند و مواقف قیامت را کتاب و حساب و میزان برمى شمارد. کتاب همان مکتوب فرشتگان از اعمال آدمى است. حساب نیز هنگام محاسبه اعمال است، و میزان، ترازوى سنجش اعتقادات، اخلاق و اعمال آدمیان. امام، شفاعت را ویژگى پیامبران و عالمان و شهیدان مى داند و دشوارى عبور از صراط را تذکار مى دهد. امام على(ع)، اهل بیت(ع)را «اصحاب اعراف» خوانده و در جاى جاى کلمات خود، بهشت و دوزخ را وصف کرده است.