“قولِ صادق” در وصفِ “عبد صالح” (برخی از مولفه های وجودی ابوالفضل علیه السلام)
نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد رودگر عضو هیات علمی رگوه عرفان به مناسبت تاسوعای حسینی
سخن گفتن در توصیف قمر بنی هاشم، کاشف کرب از چهره امام حسین(ع) و شهیدی که همه شهیدان بر منزلت آن رشک(غِبطه) می خورند. امام سجّاد (علیهالسلام):”أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللّه ِ مَنزِلَهٌ یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهداءِ یَومَ القیامَهِ” ، بسی سخت و سنگین و شاید برای امثال ما متحیرانِ وادی حیرت و واماندگانِ دامگه حادثه و دیرِخراب آباد ناممکن است. اما قولِ صائب و صادق را از زبان امام به حق ناطق امام جعفرصادق(ع) درتوصیف مولفه های وجودی عبد صالح الهی شنیدن، که سندی سدید در عرفانِ عملیِ اجتماعی و سلوکِ حماسی و جهادی – ولایی است،شیرین و دلنشین است. مولفه هایی که هرکدام می تواند اکسیری حیات طیبه ساز برای ما باشد. “اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَالدَّلیلِ الْعالِمِ وَالْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ… السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطیعُ للّهِ وَلِرَسولِهِ وَلاَمیرِ الْمُؤمِنینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ صَلّى اللّهُ عَلَیْهِمْ وَسَلَّمَ” مولفه هایی مانند:
مولفه تسلیم
تسلیم مقامی برین در “بینش” و “گرایشِ” ناب اسلامی در پرتو “امامت و امام” و در نتیجه پذیرش ولایت الهیه همه جانبه است و در ساحتِ “کنش”، تسلیم محض دستورات امام بودن که تنها هنر مردانِ خداست، نتیجه می دهد و راه عبدصالح شدن نیز از “مقام تسلیم” می گذرد و حضرت عباس (ع) با تمام وجود با گوش جان سپردن به دستورات امام تا مرحله جان دادن در راه او گواه تسلیم آگاهانه اش بود(حتی در زمانی که لازم بود امام گفت میدان نرو، نرفت و اطاعت محض کرد).
مولفه تصدیق
تصدیق مبتنی بر معرفت عمیق و بصیرت همه جانبه امام حسین(ع) در تمامی مراحل زندگی به ویژه واقعه عاشورا از سوی ابوالفضل(ع) زبان زد و الگوی همگان در طول تاریخ است، زیرا از امتیازات ویژه حضرت عباس، بصیرت نافذ و ژرف اندیشى خاصى بود که تمام خطوط جامعه، جریان های پیدا و پنهان و رگههاى کفر و نفاق را به خوبى مىشناخت، و ولایتمداران را نیز دقیقا شناسایى کرده بود که شهادت امام صادق علیه السلام درباره عمویش عباس مدالِ معرفت و نشانه اوجِ بصیرت دینی و ولایی است، آنجا که مىفرماید: «کان عمنا العباس نافذ البصیره؛ عموى ما عباس داراى بصیرت ژرف بود» .
مولفه وفا
چه زیبا امام مهدیِ موعودِ موجود(عج) وفاداری سقای دشت نینوا را ترسیم میکند، آنجا که در قسمتی از زیارتنامه برای شهدای کربلا، این چنین حضرت عباس(ع) را مورد خطاب قرار میدهند: “السَّلَامُ عَلَى أَبِی الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ- الْمُوَاسِی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ الْآخِذِ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ- الْفَادِی لَهُ الْوَاقِی السَّاعِی إِلَیْهِ بِمَائِهِ الْمَقْطُوعَهِ یَدَاهُ- لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ یَزِیدَ بْنَ الرُّقَادِ الْجُهَنِیَّ وَ حَکِیمَ بْنَ الطُّفَیْلِ الطَّائِ»؛ سلام بر ابوالفضل عباس، پورِ امیرمؤمنان(ع) کسی که: جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد، فدای برادرش شد، نگهبان بود و سعی بسیار کرد تا آب را به لب تشنگان برساند، دو دستش در جهاد فی سبیل اللّه قطع شد، خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند. یا در شب عاشورا امام حسین علیه السلام در خطبه معروف خود فرمود: «من به همه شما رخصت رفتن دادم؛ پس همه آزادید بروید و بیعتى که از جانب من به گردن شما بود برداشتم و این شب که شما را فرا گرفته فرصتى است، آن را شتر رهوار خود کنید و به هر سو که مىخواهید بروید.» آنگاه چراغ را خاموش کرد و فرصت خوبى براى رفتن بود.
اولین کسى که وفاى کامل خود را ابراز داشت، حضرت عباس وفادار بود: «فبدا القول العباس بن على علیهالسلام فقال له: لم نفعل ذلک؟ النبقى بعدک؟ لا ارانا الله ذلک ابدا؛ آنگاه عباس، فرزند على آغاز به سخن نمود، پس به امام حسین علیه السلام عرض کرد: براى چه این کار را انجام دهیم؟ آیا براى آن که بعد از شما باقى باشیم؟ نه، خدا این را [یعنى جدایى از شما را] هرگز به ما نشان ندهد» . نمونه های دیگر وفای علمدار سپاه امام حسین(ع) عبارتند از:۱- رد امان نامه شمر ۲- با لب تشنه از شط فرات برگشتن «فذکر عطش الحسین و من معه فرقى الماء” ؛ سپس به یاد تشنگى حسین و همراهان [و کودکان] افتاد، پس آب را [روى آب] ریخت». که این “ایثار” در شطِ فرات و آن “نثار” در مجاورت نهرِ علقمه معنا و مصداق وفا در صراطِ امامت و ولایت است.
مولفه نصیحت نسبت به امام
امام صادق علیه السلام فرمود: «اشهد لقد نصحت لله و لرسوله و لاخیک فنعم الاخ المواسى؛ شهادت مىدهم که تو براى خدا و رسولش و برادرت خیرخواهى نمودى، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودى». تصحیت در اینجا یعنی خیرخواهی را به حدکمال رساندن و کار را زیباتر و بیشتر از آنچه که خواستند، انجام دادن. یعنی حضرت همواره خیرخواه بودند و همواره خیر دیگران را در نظر میگرفتند و خواسته دیگران را بر خواسته خود ترجیح میدادند و درصدد بودند دست بندگان را در تمام مراحل بگیرند که اوج جوانمردی حضرت عباس (ع) است. درجریان نصیحت نسبت به امام(ع) نیز آن را در اوج کمال خیرخواهی به منصه ظهور رساند.
آنچه بیان شد، برخی از مولفه های وجودی ابوالفضل العباس(ع) بود که شاکله و شخصیت ممتاز حضرت را بر محور بصیرت و ولایت مداری صرف و خالصانه اش تبیین می کند، زیرا خود آن حضرت در میدان رزم و عرصه جهاد سُرودِ امامت و ولایت را سَر داد:”والله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی و عن امام صادق الیقینی” و شاید یکی از رازهای سخن رازآمیز و فرازمند امام حسین(ع) در غروب تاسوعا خطاب به ابوالفضل که فرمود:”ارکب بنفسی انت یا اخی” ؛ سوار شو جانم فدای تو باد ای برادر، نیز همین باشد.
والحمدلله رب العالمین / محمدجواد رودگر
۲۷/۵/۱۴۰۰ مطابق با نهم محرم الحرام ۱۴۴۳