در حاشیه حضور ایران در اجلاس جهانی سازمان ملل
حجتالاسلام دکتر محمد ملکزاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
با خاتمه سفر پر حاشیه رئیس جمهور و هیئت همراه به نیویورک اکنون بهتر میتوان به ارزیابی حواشی، دستاوردها و نقاط قوت و ضعف آن پرداخت. گرچه درباره این سفر نباید یکسان قضاوت کرد اما فعلا در این مقوله به برخی نقاط ضعف و کاستیهای این سفر میپردازیم و بررسی نقاط قوت آن را به مجال دیگری وامیگذاریم.
- قانون شکنی دولت آمریکا در ندادن ویزا به اعضای هیئت ایرانی که در نهایت به تصمیم آن دولت مبنی بر ارائه ویزا به رئیس جمهور، وزیر امورخارجه و معدودی از اعضای هیئت ایران در دقایق پایانی منتهی شد، چنان اهانت آمیز بود که ابتدا اصل حضور ایران در اجلاس سازمان ملل را با تردید جدی مواجه ساخت. اما در نهایت آقای روحانی تصمیم گرفت در این اجلاس جهانی شرکت کند. در حالی که بنظر میرسید در برابر این رفتار غیرقانونی و گستاخانه دولت آمریکا که اهانت به کل ملت ایران تلقی میشد، میبایست واکنش قاطعانهای اتخاذ میگردید و شاید حداقل انتظار این بود در اعتراض به این رفتار توهین آمیز، شخص رئیس جمهور سفر خود به نیویورک را لغو میکرد. قطعا واکنش به جای دولت ایران در پایین آوردن سطح مشارکت، بازتاب گستردهای نیز در جهان مییافت و رفتار قانون شکنانه دولت آمریکا در مقابل چشم جهانیان که انتظار حضور رئیس جمهور ایران در اجلاس سازمان ملل متحد را داشتند، بیش از پیش آشکار میگردید. احتمالا استدلال آقای روحانی برای حضور خویش در این اجلاس سالیانه رساندن پیام ملت ایران به جهان بود کما اینکه ایشان تاکید کرد «هرچه آنان برای حضور ما مخالفت کنند ما باید اصرار بیشتری برای رفتن داشته باشیم» اما مگر وزیر خارجه نمیتوانست به جای آقای روحانی در این اجلاس سخنرانی کند و پیام ملت ایران را از این تریبون جهانی به جهانیان برساند؟ و آیا اگر رئیس جمهور هم حرف مهمی داشت نمیتوانست از داخل ایران اعلام موضع نماید؟
- ساعاتی بعد از بیانیه خصمانه روسای سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلیس علیه ایران، آقای روحانی با آنان دیدار کرد. تصاویر انتشار یافته از این دیدارها که خوش و بشها و خندههای رئیس جمهور ایران با آنان را نشان میداد بازتاب گستردهای در جهان یافت که غالبا با واکنشهای منفی نیز در محافل داخلی و خارجی همراه بود. صرف نظر از اینکه در چنین فضایی که انباشته از دشمنی، توهین و دهن کجی کشورهای اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران بود، ملاقات رئیس جمهور ایران با روسای آن کشورها اساسا به صلاح بود یا نه، حداقل انتظار از رئیس جمهور محترم این بود که در جلسه دیدار با آقایان جانسون و مکرون و خانم مرکل، به جای لبخند و گشادهرویی، خیلی جدیتر برخورد میکرد؛ تا جایی که گویا این لبخند و اظهار رضایت آقای روحانی تعجب اروپاییان را نیز برانگیخت! بدیهی است باید انتظار داشت که عدم دریافت پاسخ مناسب در دیدارهای رو در رو، مواضع اروپاییها و آمریکاییها را وقیحانهتر و طلبکارانهتر نماید.
- اجلاس جهانی امسال در نیویورک در حالی برگذار شد که جمهوری اسلامی ایران در اوج قدرت و دولت آمریکا به همراه سه کشور اروپایی در اوج مشکلات و ضعفها قرار داشتند. ایران در برابر هر تهدیدی پاسخ مناسبی به دشمنان داده و اوج اقتدار و توانمندی خویش را در قضایای مختلف از سوریه و عراق و یمن گرفته تا ساقط نمودن پهپاد پیشرفته آمریکایی به رخ جهانیان کشیده است؛ استیصال ترامپ در مقابله با جمهوری اسلامی ایران و ضعفش در سیاست خارجی بر جهانیان آشکار گردیده و دولتش نه تنها امید چندانی به پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ نداشته بلکه به دلایل متعددی در پرتگاه استیضاح نیز قرار گرفته است. دولتهای اروپایی به ویژه انگلیس و فرانسه نیز بیش از هر زمان دیگری مستاصل و درگیر مشکلات داخلی خود میباشند و … در چنین فضایی میبایست جایگاه قدرتمند جمهوری اسلامی و ضعف دشمنانش بهتر درک میگردید که ما در چه موقعیتی وارد سازمان ملل میشویم و مانور قدرتمندانهتری از سوی ایران در این اجلاس نشان داده میشد.
- علاوه بر موارد فوق، رئیس جمهوری اسلامی ایران در این اجلاس جهانی، گذشته از مواضع درست و پسندیدهای که نسبت به وقایع مختلف داشتند، یکسری نکات قابل تاملی نیز در خصوص برجام مطرح نمودند که قضاوت درباره سخنرانی ایشان را دچار نوسان نموده است. اعلام موضعی که میتواند برداشتهای نامناسبی برای مخاطبان به همراه داشته باشد. ایشان گفت: «برجام، حداقل بود، چه برای ما و چه برای شما. اگر به حداقلها قانع هستید، ما هم به حداقل بسنده میکنیم اما اگر بیشتر میخواهید، باید بیشتر بپردازید». نکته قابل تامل در این اظهارات این است که ادعای دریافت حداقلی ما و طرف مقابل از برجام در صورتی میتوانست صحیح باشد که همه طرفها بطور کامل به تعهدات خویش عمل مینمودند اما در وضعیتی که ایران به طور کامل به تعهدات خویش عمل کرد و در مقابل آمریکا و اروپاییان به هیچ کدام از تعهدات خویش پای بند نماندند آیا باز میتوان این ادعا را صحیح دانست؟ در جایی که برای ما در برابر پای بندی به تعهدات خویش نه تنها تحریمها برداشته نشده بلکه به مراتب افزایش نیز یافته است، کدام دریافتی حداقلی وجود دارد که به آن قانع باشیم؟ این در حالی است که در این مدت انچه نصیب اروپا و آمریکا گردیده نه حداقل که حداکثر بوده است زیرا آنان بدون پرداخت هزینه و عمل به تعهدات خویش از منافع برجام منتفع گردیدند. ما در مقابل امتیازات گستردهای که در برجام دادیم انتظار داشتیم همه تحریمها یکجا لغو گردد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه تحریمهای بیشتری نیز نصیبمان گردید! در چنین وضعیتی مفهوم این سخن آقای رئیس جمهور را که «اگر بیشتر میخواهید باید بیشتر بپردازید» چگونه باید تفسیر کرد و امریکا و اروپا از آن چه برداشتی خواهند داشت؟ آیا آنان تاکنون در برابر تعهدات ایران چیزی دادهاند که ما در مورد بیشتر از آن سخن بگوییم؟ آیا این ذهنیت برای آنان ایجاد نمیشود که ایران حاضر است به طرفهای بدعهد اروپایی و آمریکایی همچنان اعتماد نموده و در مقابل وعدههای صرفا پوچ امتیاز بیشتری واگذار کند؟ امتیازاتی که در محافل سیاسی از آن به واگذاری نفوذ منطقهای و برنامه موشکی ایران تعبیر شده است؟ سخن گفتن از اعلام آمادگی ایران برای «تغییرات کوچک برجام» در ازای بازگشت غرب به تعهدات برجامی و لغو تحریمها نیز که در همین سفر چند بار عنوان گردید، میتواند ذهنیت نادرست دیگری را برای غرب بوجود آورد.