به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه، نشست «بررسی آثار داستانی دفاع مقدس دهه شصت» روز شنبه مورخ ۲۹ دیماه جاری با ارائه آقایان دکتر محمدرضا سنگری، دکتر احمد شاکری و حجتالاسلام مهدی جهان در تهران و قم (ارتباط از طریق ویدئو کنفرانس) برگزار شد.
دکتر محمدرضا سنگری مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ابتدای این نشست گفت: برای بررسی ادبیات دهه ۶۰ باید مطالعه دقیقی داشته باشیم زیرا انقلاب بر ادبیات تاثیر گذاشت. در این زمینه باید دو حوزه را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم اول سازههای هم ساز این دوره است یعنی عناصری که این دوره را مهندسی میکنند و همه در حوزه گفتمان انقلاب اسلامی مطرح میشوند.
دکتر سنگری ادامه داد: حوزه دوم ناسازهای همساز هستند. اینها با گفتمان انقلاب همسویی ندارند اما خودشان با هم همسو هستند. آثار روشنفکری غربی و شرقی دین را تحقیر میکنند. اشعار نادر نادرپور و آثار صادق هدایت و سیاوش کسرایی نمونههایی در این حوزه هستند. این دو جریان در تحقیر، توهین و تمسخر دین با هم همسو هستند.
وی تصریح کرد: سازههای همساز بعد از انقلاب اتفاق افتاد و در دهه ۶۰ پررنگ شد به گونهای که در فضای داستان قابل دیدن است. در درجه اول حضور مردمی را در آثار داستانی نویسندگان میبینیم. مشاهده میکنیم همه افراد اعم از بچه، پیر و زن و مرد در صحنه حضور دارند. ویژگی دیگر سازههای همساز زنده شدن مظاهر فرهنگی دینی است همچون مسجد. قبلا مسجد به عنوان جایگاهی برای پیرمردها مطرح بود اما با انقلاب جوانان و نوجوانان به مسجد راه یافتند. در کتاب زمین سوخته میبینیم پایگاه و مرکز تصمیمگیری شهر مسجد است. محل مکالمه، رفت و آمد مسجد است. بعد از انقلاب زن و مرد و پیر و جوان در مسجد در رفت و آمد بودند و میدیدیم که بچههای مسجد به نوعی کمک کننده و برطرف کننده موانع بودند.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه راستگوتر از داستانها خاطرات هستند، بیان کرد: کتاب دا را که میخوانیم، متوجه میشویم که مسجد خرمشهر چه نقش مهمی در فعالیتهای جبهه داشته است. یکی از دستاوردهای نهضت امام خمینی احیای مسجد است. مساجد با پیروزی انقلاب اسلامی جایگاه خود را یافتند. تصمیم گیریهای سیاسی، آموزشهای سیاسی و کمکهای مردمی در مسجد اتفاق میافتاد. پس از انقلاب، مسجد دیگر جایگاه عبادت نبود و این مسئله را میتوان به وضوح در آثار داستانی دهه ۶۰ دید.
سنگری با اشاره به اینکه وحدت و همدلی از جمله مسایلی است که در آثار داستانی دهه ۶۰ بازتاب دارد، بیان کرد: حضور امام خمینی(ره) در این دوره مسئله مهمی است، به واقع انقلاب بدون نام امام خمینی شناخته شده نیست. امام خمینی(ره) در تار و پود انقلاب اسلامی حضور دارند. امام خمینی ویژگیهایی داشتند که آن ویژگیها در فضای ادبیات دهه ۶۰ تاثیرگذار است. خط کشیهای روشن از اندیشه انقلابی از ویژگیهای امام خمینی بود.
مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه اقتدار و دیدگاههای امام خمینی در ادبیات داستانی ما تاثیرگذار است، اظهار داشت: قاطعیت امام خمینی مسئله مهمی بود. ایشان بارها فرمودند: نترسیدم. ایستادن در مقابل انحرافات چپ و راست از ویژگیهای دیگر امام بود. ایشان بسیاری از جریانها را روشن سازی کرد. ساده زیستی و عدم تمایل امام به تشریفات و تجملات ویژگی دیگر ایشان بود. نقش امام پیدا و پنهان در ادبیات دهه ۶۰ نیاز به پژوهش و بررسی دارد و امیدوارم کسی این کار را انجام دهد. امام خمینی دائم میگفتند ما پیروزیم و اعتقاد ایشان ریشه اعتقاد به امداد الهی داشت.
محمدرضا سنگری خاطرنشان کرد: در مورد جریان ناسازهای همساز باید گفت که این گروه فقط خود را میبینند و مردم را نمیبینند. این جریان با ارزشهای اسلامی مخالف بود. تلاش گفتن برای نه گفتن و نوشتن برای ننوشتن داشتند. جنگ ما دو چهره دارد. یک چهره که با تمام وجود مردم به جبهه رفتند که از ارزشهای نوپدید دفاع کنند که خاستگاه آنها اسلام، قرآن، عاشورا و انتظار است. این جریان لبریز از حماسه زنان و مردان است، مادرانی بودند که با شنیدن خبر شهادت فرزندشان لباس نو میپوشیدند و اینها را بنده به چشم دیدم چون در اهواز بودم.
وی افزود: زنان صبورانه میایستادند و جبههها لبریز از حماسه بود، ۳۴ کشور مقابل ملت ایران ایستادند و ۷۰۰ میلیارد برای جنگ با ما هزینه کردند.
نویسنده کتاب قلمهای قدبلند با بیان اینکه چهره دیگر جنگ درد، آوارگی، سردرگمی و داغهاست، عنوان کرد: یکی از خصوصیات سازهای ناهمساز با انقلاب این است که تلاش میکنند آوارگیها، تلخیها و مصیبتها را پردازش کنند تا عظمت و حماسههای شگفت و ماندگار دیده نشود. دو شیوه گزارش از عاشورا داریم یکی گزارش زهر ابن قیس و دیگر گزارش زینبی. زهر ابن قیس سر امام حسین(ع) را نزد یزید بود و چون میخواست صله دریافت کند از کشتهها و اجساد و خیمههای سوخته گزارش داد اما حضرت زینب(س) همان منظری که زهر زشت میبیند، زیبا میبیند و توصیف میکند.
دکتر احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه این نشست گفت: این سوال مطرح است که چرا ادبیات داستانی دفاع مقدس دهه ۶۰ را بررسی کردیم. ادبیات داستانی دهه ۶۰ مهمترین مقطع زمانی در تاریخ ادبیات داستانی دفاع مقدس در ۴۰ سال گذشته بلکه جزو مهمترین مقطع در تاریخ ادبیات داستانی پس از انقلاب است.
نویسنده کتاب درباره مانایی و میرایی در مورد برخی از دلایل اهمیت ادبیات داستانی دفاع مقدس دهه ۶۰ اظهار داشت: هویتمندی ادبیات داستانی دفاع مقدس در این مقطع تقلیل جریان ادبیات داستانی متعهد و روشنفکری در این دوره، صیرورت معنادار ادبیات داستانی در این مقطع و جابجایی جریانی در آن، ظهور برخی مولفههای مکتب ادبیات داستانی انقلاب در این مقطع، ظهور جریانهای نو در دوره جدید در ادبیات داستانی دفاع مقدس برخی از دلایل اهمیت ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰ است.
احمد شاکری با بیان اینکه ادبیات انقلاب از رحم دفاع مقدس متولد شد، عنوان کرد: جریانشناسی ادبیات داستانی دفاع مقدس در دو بخش مطرح است. بخش اول حوزه نظری و تئوری و بخش دوم تولید آفرینشی است که بخش دوم شامل داستان کوتاه و داستان بلند است. بخش اول نیز شامل دو بخش مکتب شناسی و سبک شناسی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس میشود. داستانهای کوتاه دهه ۶۰ بیشتر بودند و از نظر کمیت هم قوت آنها بیشتر بود. در حال حاضر هم وضعیت داستانهای کوتاه ما بهتر است به هر حال ما از داستان بلند پژوهش را شروع کردیم.
این نویسنده و پژوهشگر اظهار داشت: ادبیات در دهه ۶۰ و دفاع مقدس نوع آثار تولید شده تحت شرایط جنگ بودند که اقتضای خود را داشتند. یک سری آثار داستانی بلند برای این پژوهش بررسی شد که ۳۴ اثر هستند مانند کتابهای باغ بلور، عروج و صابر که کتابها از طیفهای فکری متعدد انتخاب شدند. رویکردهای پژوهش ۵۰ گونه ای درباره ادبیات داستانی دفاع مقدس دهه ۶۰ شامل مسایلی مانند: ادبیات مهاجرت، زمان در ادبیات دفاع مقدس، پیرنگ در ادبیات داستانی دفاع مقدس، وطن گرایی، ادبیات نوجوان، مردم در ادبیات داستانی دفاع مقدس، انسان گرایی در ادبیات داستانی دفاع مقدس و دشمنشناسی در ادبیات داستانی دفاع مقدس است.
وی با طرح این سوال که ادبیات دهه ۶۰ چه تاثیری روی دهههای بعد دارد، بیان کرد: رویکرد پژوهشی ما تطبیقی، مقایسهای و تاریخی است. ادبیات دهه ۶۰ چرا شکل گرفت؟ چون تجربهاش شکل گرفت. ادبیات دستخوش زندگی است. زندگی دچار تغییر شود، ادبیات هم تغییر میکند. انقلاب و دفاع مقدس هم بعد جمعی دارند و هم بعد فردی و زندگی را در شرایط افق جدید تعریف میکنند و ضرورتا منتهی به روایت میشوند. تجربه منتهی به داستان دو بعد دارد؛ داستانی و فرا داستانی.
شاکری تصریح کرد: در داستان با دو زاویه دید، دو تصویر متفاوت از جهان ترسیم میکنند. ارزشهای حاکم بر این دو جهان با هم متفاوت است. آیا این دو تفاوت بدان معنا است که با دو جهان یا دو رویکرد مواجه هستیم؟ لذا تضاد یا تناقض روایتها از جهان واحد مطرح میشود. واقعیت واحد مطلق حکم میکند که تضاد و تناقضی در آن جای نداشته باشد. روایتهایی که از یک واقعیت حکایت میکنند و هم را نفی میکنند نمیتوانند توامان صادق باشند. هر روایتی در درون خود جهانی را بنیان مینهد که در آن شخصیتهایی در تقابل و تعامل یکدیگر عمل میکنند و این رفتارها بر اساس نظام ارزشی حاکم بر داستان قضاوت میشود و همدردی و نفرت را پدید میآورد. این جهانهای مکثر از سویی خصوصیت استقلالی داشته و از سوی دیگر خصوصیت ارتباطی دارند.
این نویسنده و پژوهشگر خاطرنشان کرد: سه خصوصیت برای جهان داستانی قایل هستیم؛ استقلالی، ارتباطی و اعتمادی که به ترتیب در قیاس با خود، در قیاس با دیگری و در قیاس با واقعیت خارجی مطرح میشوند. مراتب تضاد بین روایتی شامل فراگونهای یعنی تضاد عام و بیناگونهای یعنی تضاد خاص است. هر روایت داستانی در هر نوعی ملازم با مرتبهای از نقص است. در داستان بلند نقص کمتر و در داستان کوتاه نقص بیشتر است. زایش ادبیات ناقض از ادبیات ناقص در ادبیات داستانی و قالب داستان بلند از اولویت برخوردار است.