تفسیر سیاسی از مقدمات مهم اسلامی‌سازی دانش سیاست است

امام جعفر صادق(ع)، فرزند امام باقر(ع) و امام ششم شیعیان است. وی در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید و مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. امامت امام صادق(ع) همزمان با سال‌های پایانی حکومت بنی‌امیه و سال‌های آغازین حکومت بنی‌عباس بود. از آنجا که حکومت بنی‌امیه در این سال‌ها رو به ضعف و سقوط می‌رفت و بنی‌عباس نیز استقرار پیدا نکرده بود و علاوه بر آن در ابتدای حکومت خود برای جلب نظر بیشتر منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق(ع) فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایه‌های علمی مکتب شیعه را محکم کند.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، خبرگزاری ایبنا به مناسبت سالروز شهادت امام صادق(ع) با حجت الاسلام محمد عابدی عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه به گفت‌وگویی پرداخته است که جدیدترین اثر وی کتاب «مبانی و اصول تفسیر سیاسی» در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ عرضه شده است.

برای آغاز بحث ابتدا درباره جایگاه و ضرورت تفسیر سیاسی ارزیابی و تبیین خود را بیان بفرمایید.

تفسیر سیاسی از مقدمات مهم اسلامی‌سازی دانش سیاست؛ و قوانین و نظامات مرتبط با مدیریت حیات سیاسی و اجتماعی است، از این منظر انتظار می‌رود حجم معناداری از تحقیقات اسلامی در این عرصه ارائه شده باشد، به رغم این اهمیت، تلاش ویژه ای برای سامان‌دهی به آن در قالبی مستقل به عمل نیامده است؛ به‌گونه‌ای که بر پایه مبانی، اصول و قواعد منظم و قابل اعتبارسنجی تولید شود و نیازهای نظام اسلامی را برآورده کند.

ضرورت تفسیر سیاسی را می توان از چند منظر تبیین کرد از جمله اهمیت شکل‌دهی نظامات و قوانین مرتبط با تدبیر و مدیریت حیات بر پایه منابع اسلامی که رویکرد به تولید دانش تفسیرسیاسی اسلامی را ضروری می‌سازد؛ هم‌چنین بروز بی‌نظمی‌های مختلف در فهم و تفسیر سیاسی آیات با سامان دادن به مبانی و اصول و قواعد به حداقل خواهد رسید. در حالی که امروزه با خیل عظیمی از آثار نویسندگان و محققان مختلف روبه‌رو هستیم که بدون ضابطه به برداشت‌های سیاسی از قرآن اقدام می‌کنند و گروه‌های مختلفی از تفسیر سیاسی آیات تنها برای توجیه و تبرک آرا و برداشت‌های خود استفاده می‌کنند، با تولید مبانی، اصول، و قواعد معتبر می‌توان تطبیق‌های بی‌ضابطه و تفسیر به رای‌ها در رویکرد سیاسی را شناخت و از تاثیر جریان‌های التقاطی وسیاست‌زدگی تفسیر جلوگیری کرد و به سامان‌یابی تفسیر سیاسی امیدوار بود.

در این کتاب چه سوالاتی مورد کنکاش قرار گرفته است؟

بله، اهمیت مطالبی که عرض کردم، ما را بر در مقابل این سوال کلیدی قرار می دهد که آیا اصولاً می‌توان گروهی از مبانی و اصول و در مراحل بعد قواعد معتبر را برای تفسیرسیاسی تولید کرد؟ و در ادامه این پرسش‌ها رخ می‌نمایند که منظور از دانش تفسیرسیاسی؛ مبانی و اصول آن چیست؟ مبانی تفسیر سیاسی چند دسته‌اند؟ اصول تفسیر سیاسی کدام‌اند؟ تولید دانش تفسیر سیاسی چه اهمیت و ضرورتی دارد؟ تفسیرهای سیاسی موجود دارای چه آسیب‌هایی از منظر مبانی و اصول هستند؟

عملیات تفسیر دارای مبناها و الزامات (اصول) و قواعدی است و تفسیر سیاسی نوعی رویکرد به تفسیر است که مفسر در پی دستیابی به آموزه‌های قرآن در مورد حیات سیاسی بشر است. او با دستی پر از مسائل سیاسی، سراغ استنطاق قرآن می‌رود. حال این پرسش مطرح است که وقتی مفسر می‌خواهد به تفسیر بپردازد، آیا افزون بر مبانی عام و مشترک تفسیر، موجِد مبانی واصول و قواعد خاصی نیز خواهد بود؟ و این رویکرد به تفسیر، تا چه میزان در مورد مبانی، اصول و قواعد تاثیرگذار خواهد شد؟ در پاسخ  به نظر می‌رسد رویکرد سیاسی، در کنار مبانی، اصول و قواعد عام و مشترک، متاثر از مجموعه‌ای از مبانی و اصول خاص نیز خواهند بود. با این فرض، در این تحقیق، مبانی و اصولی برای تفسیر با توجه به رویکرد سیاسی پیشنهاد شد و بحث از قواعد به پژوهش دیگری واگذار گردید.

اجازه بدهید نسبت حضور آموزه‌های امام صادق(ع) در این کتاب را بررسی کنیم. بخشی از کتاب شما درباره ظرفیت ظاهری و باطنی، سطوح معنایی و تطبیق آیات است، دراین‌باره و حضور امام صادق(ع) در این بخش از کتاب توضیح بدهید.

قرآن و آیات اجتماعی و سیاسی‌اش ظاهر و باطن دارد و تطبیق در آن جاری است. با وجود این ظرفیت، تعمیم‌پذیری عبارات و مدالیل سیاسی عصر نزول به عصر حاضر ممکن خواهد بود. ظرفیت بطن و سطوح معنایی قرآن، توان پاسخگوی آن به نیازهای بشری در دوران مختلف را به اثبات می‌رساند. امام صادق(ع) درباره حدیث نبوی «ما فی القرآن آیه الا ولها ظهر و بطن‌» فرمود ظَهر همان مورد نزول آیه است و بطن ‌تاویل آن، برخى در گذشته اتفاق افتاده و برخى هنوز نیامده است. قرآن مانند آفتاب و ماه در جریان است. در حدیث دیگر مى‌فرماید ظَهر، کسانى را دربرمى‌گیرد که آیه ‌درباره آنان نازل شده است و بطن آن کسانى را شامل مى‌شود که کردارى مانند کردار آنان داشته باشند.

یکی از مبناهای مورد توجه شما مشروعیت و جواز و حجیت تفسیر سیاسی است. منظور از این مبنا چیست و آیا باز هم نشانی از معارف امام صادق(ع) در این بخش توانسته‌اید ارائه نمایید؟

مشروعیت (رَوایی شرعی)؛ و جواز (اعتبار فهم) و حجیت، از مبانی عام تفسیری، از جمله تفسیر سیاسی است. در بحث اول سخن از این است که آیا مجاز به تفسیر سیاسی هستیم یا هرگونه تلاش فکری برای فهم سیاسی قرآن ناصحیح است؟ علاوه بر سیره مفسران (به عنوان موید مشروعیت تفسیر سیاسی)، دلایل متعددی مشروعیت این تفسیر را تایید می‌کنند.

مشروعیت از مهم‌ترین مبانی عام تفسیر سیاسی است و برای تبیین آن دلایل و مویدات خاصی نیز قابل ذکر است، که برخی از آن‌ها به معارف امام صادق(ع) توجه شده است. نمونه اول در مسئله انتقال قدرت و ولایت است. پیامبر(ص) در تفسیر آیه «اولی الامر»  به انتقال قدرت از خود به افراد معینی خبر می‌دهد. وقتی جابربن‌عبدالله انصاری از «اول‌الامر» سؤال کرد، فرمود ‌آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من‌ هستند که اولِ ایشان علی‌بن‌ابی‌طالب است و بعد از او به ترتیب حسن و حسین و علی‌بن‌الحسین و محمد‌بن‌علی. امام صادق(ع) به نقش تفسیری پیامبر(ص) در مورد آیه اولی الامر توجه می‌دهد و بعد از تفسیر اولی الامر به ولایت علی و حسن و حسین(ع)، در پاسخ به سوال ابوبصیر که مردم می‌پرسند چرا نام علی(ع) و اهل‌بیتش در کتاب خدا نیست، فرمود به آن‌ها بگویید نماز بر حضرت نازل شد و خدا از سه و چهار (رکعت) نام نبرد تا این‌که رسول خدا بود که برایشان تفسیر کرد. زکات را نازل کرد و از هر چهل درهم یک درهم نام نبرد تا این‌که رسول خدا بود که برایشان تفسیر کرد. «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» نازل شد، پس رسول خدا در مورد علی فرمود «من کنت مولاه، فعلی مولاه»

نمونه دوم در حوزه معرفی مصداق گروه‌های مخالف پیامبر(ص) و ائمه کفر است. مرحوم طوسی در تبیان در تفسیر آیه شجره توضیح می‌دهد که درباره شجره ملعونه، حضرت امام صادق(ع) فرمود: « إن علیِّا(ع) قال لعمر یا اباحفص، اَلا أُخبرک بما نزل فی بنی امیه؟! قال: بلی، قال: فانّه نزل فیهم «و الشجره الملعونه فی القرآن»، قال: فغضب عمر و قال: کذبت، بنو امیّه خیرٌ منک و اوصل للرحم!»

نمونه سوم، امام صادق(ع) خود آیه اولی‌الامر را به ولایت امیرمومنان، علی و حسن و حسین(ع) تفسیر کرد و در پاسخ به اینکه چرا نام امام در قرآن نیامده توضیح داد: پیامبر اولی‌الامر را به علی و حسن و حسین(ع) تفسیر کرد. «و نزلت فی علی والحسن والحسین – فقال رسول الله (ص): فی علی: من کنت مولاه، فعلی مولاه» این حدیث قبلا بیان شد.

همین طور در تفسیر آیه ۵۵ مائده، منظور از کسانی که مومن هستند و ولی می‌باشند را امام علی(ع) و امامان از اولاد او تفسیر کرد و سبب نزول آن را انفاق حضرت علی(ع) در حال  رکوع دانست. فرمود ‌آنان (اولی الامر) علی‌بن‌ابی‌طالب، حسن، حسین، علی‌بن‌الحسین، محمد‌بن‌علی و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را به جای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار می‌کنند.

شما توضیح داده‌اید که احادیث «عرضه روایات» منسوب به معصومان به قرآن (اگر حدیث موافق قرآن بود، اخذ کنید) دلالت التزامی به مشروعیت  تفسیر دارد چون زمانی میتوان قرآن را معیار رد و قبول روایات قرار داد که بتوان آن را تفسیر کرد و معانی آن را فهمید. در حوزه تفسیر سیاسی نیز این عرضه به قرآن را در سخنان امام صادق(ع) می‌توان پی گرفت؟

بله، با این توضیح که در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی و هنگامه بروز فتنه‌ها و آمیختگی حق وباطل، که عموماً در مسائل اجتماعی و سیاسی پیش می‌آید، معصومان(ع) دستور داده‌اند به قرآن مراجعه شود که منظور از آن نیز فهم معانی و تفسیر قرآن و استناد به آن برای تعیین موضع در برابر فتنه‌هاست، امام صادق(ع) از پدرانش از رسول خدا(ص) روایت می‌کند هرگاه فتنه‏ها چون پاره‏های شب تار، شما را فراگرفتند، بر شما باد تسمّک به قرآن، زیرا شفیعی پذیرفته شده، و گزارش‏دهنده زشتی‏هایی است تصدیق شده. هر کس قرآن را پیش خود [راهبر] قرار دهد، او را به بهشت کشاند و هر که آن را پشت سر خود نهد، او را به دوزخ راند.

از جمله مبانی مطرح در این کتاب ساختار چند معنایی است، در این مورد چه استفاده‌ای از معارف امام صادق(ع) شده است؟

در این مورد در ارائه نمونه‌هایی از آیات دارای ظرفیت انتزاع مفهوم عام از روایات حضرت استفاده کرده‌ام. مثلا  در آیه «وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزان» لفظ میزان(ترازو) به‌کار رفته و امر شده است ترازو را صحیح به پا دارید و در آن کم فروشی نکنید. با جداسازی ترازو از قرائن خارجی و ملابسات ذهنی، مفهوم عام آن این است که  هر آنچه که به وسیله آن چیزی را بسنجند؛ اعم از مادی یا غیرمادی، زیرا در این صورت شامل هر مقیاس یا معیار سنجشی در تمام زمینه‌ها خواهد شد و این اسم به یک دستگاه مخصوص اختصاص نخواهد داشت.  با این توجه، از امام صادق(ع) روایت شده است میزانی که خداوند برای مردم قرار داده همان امام عادل است که با حق و عدالت بر مردم حکم می‌راند، زیرا تنها با رعایت عدالت است که آسمان و رمین برافراشته می‌ماند و خدا به بندگانش فرمان داده است بر امام نشورند و در مقابل فرمان او به قسط و عدل گردن نهند و در ادای کامل حق او یا امتثال اوامرش کوتاهی نکنند.

مبنای دیگری که در کتاب مطرح شده «منبعیت سنت رد تفسیر سیاسی» است. در این‌باره و جایگاه آموزه‌های امام صادق(ع) هم توضیحی داشته باشید.

سنت فعلی و قولی (حکایت و گزارش، قول، فعل و تقریر معصوم) به تبیین و تشریح احکام فردی، اجتماعی، سیاسی؛ تفصیل معارف، رفع ابهام از موارد مبهم و معانی سربسته می‌پردازد و در فهم بطون و متشابهات در حوزه معارف اجتماعی وسیاسی قرآن موثر است. سنت با کمک به تبیین و فهم درست آیات سیاسی، در مسیر تولید تفسیر سیاسی قرار دارد. در مورد صدها مسئله سیاسی، دارای آموزه است و می‌تواند این آموزه‌ها را در اختیار فهم بهتر متن قرآن و یافتن پاسخ‌های درست به مسائل سیاسی عصر مفسر قرار دهد. مانند مسئله «حاکم و رهبری» که از مهم‌ترین مباحث سیاسی حکومت اسلامی است و یکی از این آیات در مورد اطاعت از اولی الامر است، اما در مورد اینکه اولی الامر کیست، سنت به کمک مفسر سیاسی می‌آید تا او راه روشنی پیش پای مخاطبان خود بگذارد. ابوبصیر تفسیر «اولی الامر» در آیه « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، را از امام صادق(ع) پرسید، فرمود: در شان علی‌بن ابی‌طالب و حسن و حسین(ع) نازل شده است. در ادامه مسئله شان تفسیری و تبیینی پیامبر در مورد این آیه سیاسی نیز مطرح می‌شود. ابوبصیر می‌پرسد: مردم می‌گویند پس چرا از علی و خاندانش در قرآن نام برده نشده است؟ امام فرمود به آنان بگویید (آیه وجوب) نماز بر پیامبر(ص) نازل شد ولی خداوند از تعداد آن که سه یا چهار است چیزی نگفت، تا آنکه پیامبر(ص) برای مردم تفسیر کرد، (آیه وجوب) زکات نازل شد ولی اینکه باید از هر چهل درهم یک درهم داده شود، بیانی نرسید تا اینکه پیامبر آن را تفسیر کرد.

در حدیثی دیگر امام ادامه می‌دهد رسول خدا(ص) درباره علی(ع) فرمود: هر که من «مولای» اویم علی «مولای» اوست و فرمود شما را به کتاب خدا و «اهل‌بیتم» سفارش می‌کنم. اگر رسول خدا (ص) سکوت کرده و بیان نکرده بود که اهل‌بیتش کیست، آل فلان و آل فلان ادعا می‌کردند آنها هستند، ولی خدای عزوجل برای تصدیق پیامبرش در کتابش«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» را نازل کرد. پس (منظور از آن) علی و حسن و حسین و فاطمه(ع) بودند، لذا رسول خدا(ص) آنان را در خانه ام‌سلمه در زیر کسا وارد کرد و گفت خدایا همانا برای هر پیامبری اهل و اشخاص گرانقدری است و ایشان اهل‌بیت گرانقدر من هستند. ام‌سلمه گفت آیا من از اهل تو نیستم؟ به او فرمود: همانا تو به سوی خوبی هستی، ولی آن‌ها اهل‌بیت و اشخاص گرانقدر من هستند. در این روایت که دارای سند معتبری است، امام صادق(ع) برای بیان مصادیق اولی‌الامر، در آیه «اولی‌الامر» و بیان مصادیق اهل‌بیت در آیه تطهیر، به سخن و عمل پیامبر(ص) استناد کرده، سنت حضرت را قرینه تفسیر آیات قرار داده است.

نمونه دیگر مسائل مربوط به جهاد و قوای نظامی است که  بخشی مهم از کارکردهای امنیتی و حفظ سرزمینی و اعتقادی را در نظام‌های سیاسی برعهده دارد و از این منظر تبیین آیات مرتبط با آن  توسط سنت می‌تواند به دامنه آموزه‌های سیاسی مفسر بیفزاید و گامی در مسیر تولید تفسیر سیاسی بردارد. برای مثال در تفسیر «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ»؛ در نظر نخستین جهاد با منافقان و کفار به یک معناست، اما تفسیر نمونه با توجه به سیره پیامبر در عدم قتال با منافقان در مدینه دو تفسیر متفاوت از جهاد نسبت به منافقان و جهاد نسبت به کفار ارائه می‌کند و معتقد است این جهاد در مورد کفار ممکن است به صورت مسلحانه یا غیر مسلحانه بوده باشد، ولى در مورد منافقان بدون شک جهاد مسلحانه نیست، زیرا در هیچ تاریخى نقل نشده که پیامبر (ص) با منافقان پیکار مسلحانه کرده باشد. در ادامه به حدیثى از امام صادق(ع) استناد می‌کند: «ان رسول اللَّه لم یقاتل منافقا قط انما کان یتالفهم‏»؛ رسول خدا هرگز با منافقى جنگ نکرد، بلکه پیوسته در تالیف قلوب آنها مى‏کوشید، آنگاه نتیجه می‌گیرد مراد از جهاد با آنها همان توبیخ و سرزنش و تهدید و انذار و رسوا ساختن آنها، و یا در بعضى از موارد تالیف قلوب آن‌ها است، چه اینکه جهاد معنى وسیع و گسترده‏اى دارد، و هر گونه تلاش و کوشش را شامل می‌شود.