فلسفه هستی در اصل، شناخت مابعدطبیعی هستی است و در این راستا به استخراج و تحلیل و تبیین احکام و عوارض و خصوصیات مابعدطبیعی«هستی» می‌پردازد. واژه فلسفه آن‌گاه که در نسبت با هستی(وجود) بکار می‌رود، یا بیان‌گر احکام و عوارض مابعدطبیعی و کلی ناظر به هستی عام است یا بیان‌گر احکام و عوارض مابعدطبیعی و کلی‌ناظر به هستی خاص است که گاهی از آن‌ها به عنوان مباحث تقسیمی فلسفه یاد می‌شود. برای شناسایی هستی، پرسش‌هایی در پیش رو است: از قبیل پرسش از اطلاقات وجود، پرسش ازدیدگاه‌های مابعدطبیعی در شناسایی وجود، پرسش از احکام کلی وجود، پرسش از مباحث تقسیمی وجود، پرسش از وجود عام و خاص، پرسش از وجود مطلق و مقید، پرسش از وجود وجوبی و امکانی و پرسش‌های فراوان دیگری که در پرسمان شناخت هستی وارد شده و پاسخ به آن‌ها، شناخت هستی را نتیجه می‌دهند. این پژوهش، شناسایی تشکیک در هستی را منظور داشته و دارای این پرسش اصلی است: تفسیر مابعدطبیعی تشکیک در هستی چیست؟