الگوی فراملیتی مقاومت؛ میراث شهید سلیمانی

الگوی فراملیتی مقاومت؛ میراث شهید سلیمانی
یادداشتی از دکتر عبدالوهاب فراتی عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه

در نوشتارحاضر به میراث شهید سلیمانی و تغییراتی که ایشان در بافت مقاومت در دوره جدید به وجود آورد پرداخته خواهد شد. از نظر نگارنده تلاش این شهید و نتیجه تراث او از مقاومت محلی به یک مقاومت فراملیتی بین شیعیان ارتقا یافته است. در بحران سوریه سلفی ها توانستند ائتلافی فراملیتی بین گروه های سلفی به وجود آورند و از ۸۳ کشور سلفی ها را به داخل سوریه فرا بخوانند ودر سریه ها، گروه ها یا جبهه های مختلف به مبارزه علیه دولت وقت سوریه و نیروهای مقاومت وارد کارزار کنند. اما در ناحیه مقاومت، اتفاقی که در این دوره اخیر افتاد این بود که پیش از بحران سوریه معمولا مقاومت محلی بود مثلا لبنانی ها در جنوب لبنان مقاومت می کردند، فلسطینی ها در غزه مقاومت می کردند یا افغانها در کشور خودشان مقاومت می کردند.اما اتفاقی که در دوره شهید سلیمانی افتاد این بود که یک ائتلافی صورت گرفت که درآن نیروهای افغانی – پاکستانی – سوری – ایرانی –عراقی – لبنانی و حتی برخی از شیعیان کشمیر در این مقاومت شرکت کردند.

در این دوره یک نیرویی در خاورمیانه ظهور کرد که می توان از آن به تشکل یا نیروی فراملیتی شیعیان در خاورمیانه جدید تعبیر کرد. هدف این تشکل فراملیتی اول این بود که تلفات نیروی مقاومت را سرشکن کنند و همه تلفات برخاسته از یک کشور نباشد. بی تردید اگر شهدائی که ما در سوریه یا در جاهای دیگه داده بودیم همه از ایران بودند طبیعتا به لحاظ اجتماعی دچار واکنش های شدیدی می شدند اما این تلفات سرشکن شد و شهدای مقاومت پراکنده و پخش شدند این یک سیاست خیلی خوبی بود و شهید سلیمانی انجام داد.

هدف دوم شهید سلیمانی این بود که پتانسیل، امکانات و قدرت این مقاومت را نسبت به گذشته چندین برابر افزایش داد و توانست از قدرت آن در هر زمان و مکان که به صلاح بداند استفاده نماید. به همین دلیل امروزه برای امریکایی ها مهم است که بدانند این تشکل فراملیتی شیعیان در قبال تشکل فراملیتی سلفی ها چه مختصاتی دارد. نکته ای که در این مطالعه وجود داشت این بود که آن ها به این نتیجه رسیدند که سلفی ها وقتی درکنار هم جمع می شوند از درون متکثر می شوند به طوری که در پایان بحران سوریه گروه های سلفی چیزی در حدود ۳۰۰۰ سریه یا گردان مختلف که با هم اختلافات اساسی داشتند تقسیم شدند علت این تکثیر مکرر در گروه های سلفی عنصر تکفیر بود .
عنصر تکفیر در بین گروه های سلفی به شدت تولید ضدیت می کرد و این ضدیت ها آن ها را از درون منشعب می نمود . مثل همان اتفاقی که در زمان دوره پهلوی در بین گروه های چپ رخ می داد یعنی هروقت دو نفر توده ای کنار هم قرار می گرفتند یک گروه تشکیل می دادند سومی که وارد می شد دچار اختلاف ایدئولوژیک می شدند بعد از هم می پاچیدند و هر کدام می رفتند یک گروه دیگری درست می کردند. تکفیر نیز در میان گروه های سلفی داره همان مکانیزم ضدیت و خرد کردن آن ها را در خاورمیانه به وجود می آرود. اما اتفاقی که در جبهه مقاومت افتاد این بود عکس جریانهای سلفی بود. در این جبهه شیعیان زبان های همدیگر را عمدتا نمی فهمیدند یعنی فارسی زبانها عربی بلد نبودند و اردو زبانها فارسی متوجه نمی شدند. جالب این است که اغلب شان هم زبان قاسم سلیمانی را نمی فهمیدند اما بدون اینکه هیچ اختلاف درون سازمانی پیدا بکنند در قبال یک دشمن مشترک در کنار هم می جنگیدند و به شهادت می رسیدند. بتدریج برای غربی ها مهم شد که چه چیزی در ائتلاف فراملیتی شیعیان وجود دارد که آن ها را جمع میکند و چه چیزی در آن طرف وجود دارد که آن ها را از درون متلاشی می کند این به نظر من نکته بسیار مهمی در اقدامات شهید سلیمانی بود که بافت مقاومت وسطح محلی به سطح فراملیتی تغییر داد.

نکته پایانی که بدان اشاره می شود این است که شهید سلیمانی آنقدر در ارتقا آگاهی و توانمندی های افراد مقاومت در کل خاورمیانه کار کرد که به نوعی خودش را تکثیر کرد یعنی مشابه ایشان الان در خاورمیانه و امثال شهید المهندس زیاد وجود دارد . این تکثیر توانسته جبهه مقاومت شیعه در خاورمیانه را به یک خودگردانی ذاتی برساند که خودشان را می توانند در نبود او اداره کنند. آنها می فهمند که چه چیزی خطر دارد، از چه مسیری وارد جنگ بشوند و چگونه مقاومت کنند .به همین دلیل این خود گردانی به قدری به نقطه مثبت رسیده که حتی در غیاب شهید سلیمانی هم می تواند خود مختار و خودگردان به حیات خودش ادامه دهد. از جنبه دیگر این که در قضیه سیل خوزستان شهید سلیمانی نشان داد که پتاسیل این نیروی فرا ملیتی فقط مربوط به جنگ نیست و حتی می شود در بحران های اجتماعی و بلایای طبیعی از آن استفاده کرد و امیدواریم که این مقاومت بتواند علاوه بر بعد نظامی پایه های دیگر اجتماعی در جهان تشیع ارتقا ببخشد. البته ضرورت دارد که این مقاومت آنقدر گستره خودش را افزایش دهد که نه تنها بین شیعیان بلکه بتواند بین اهل سنت نیز گسترش یابد.