حکم پژوهش و دانش‌ورزی در قلمرو زیست‌فناوری

آنچه پیش روی خوانندگان ارجمند قرار دارد، سلسله مباحثی است برگرفته از دروس خارج فقه آیت الله رشاد که تحت عنوان «فقه مهندسی ژنتیک و جنگ بیولوژیک» (فقه التکنولوجیا الحیویة و الحرب البیولوجیة)، هفت صبح روزهای زوج هفته، در مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضای تهران ارائه می‌شود. این دروس بصورت برخط (آنلاین) از طریق شبکه ‌اینترنتی Eshia (ایشیا/ مدرسه فقاهت) قابل دریافت است. (روش اتصال به شبکه در پایگاه رسمی استاد، توضیح داده شده است) ضمنا صوت و متن دروس نیز در پایگاه رسمی آیت الله رشاد، پایگاه رسمی حوزه امام رضا (ع)، کانال آیت الله رشاد و کانال حوزه علمیه استان تهران، در شبکه‌های ایتا، سروش و بله، برای استفاده فضلا و طلاب عزیز متناوبا بارگذاری می‌شود.

حکم پژوهش و دانش‌ورزی در قلمرو زیست‌فناوری
نوشتاری از آیت الله علی اکبر رشاد مستخرج از دهمین جلسه درس خارج فقه مهندسی ژنتیک و جنگ بیولوژیک

تا کنون راجع به پاره‌ای مباحث تمهیدی و مقدماتی از جمله، تعریف، موضوع شناسی، اقسام و قلمرو فقه مهندسی ژنتیک بحث کردیم. در ادامه، به منطق و روش تعریف فروع و تفصیل مسائل پرداختیم. آن گاه دربارۀ روش بررسی ساختار و مهندسی مباحث فقه مهندسی ژنتیک سخن گفتیم. بر اساس روش شناسیِ ساختاردهی، حدود بیست فصل را فهرست کردیم که می‌توان بر اساس آنها در فقه مهندسی ژنتیک بحث کرد. پس، مجموعۀ فقه زیست فناوری فعلاً در قالب بیست فصل قابل شرح است. سپس وارد فصول شدیم. فصل اول در باب مبادی، قواعد نظری و پیش انگاره‌های فقه مهندسی ژنتیک بود. بعد از قواعد فقهیۀ مرتبط با فقه مهندسی ژنتیک سخن گفتیم. سپس از قواعد اخلاقیه و ارزشی مرتبط با مهندسی فقه ژنتیک بحث شد. گفتیم منطقاً خوب است مباحث مربوط به قواعد اخلاقی و ارزشی را قبل از قواعد فقهیه مطرح کنیم.

اکنون، به فصول اصلی فقه مهندسی ژنتیک رسیده‌ایم. فصولی که در هریک از آنها، باید یکی از عرصه‌ها و ابعاد تأثیر مهندسی ژنتیک و یکی از حوزه های مرتبط با آن مطرح شده، احکام فروع قابل طرح ذیل آن، مورد بررسی و استنباط قرار گیرد.
به طور خلاصه، با اشاره به روش شناسی ساختاربندی و تفریع فروع، در اولین فصل بحث از مسائل «احکام پژوهش و دانش‌ورزی در قلمرو زیست‌فناوری» را آغاز می‌کنیم.
عرصه و ابعاد علمی‌مهندسی ژنتیک
بعد از بحث از قواعد نظری و معرفتی، قواعد اخلاقی و ارزشی، قواعد فقهی و حکمی، اولین فصل از مجموعه ۱۶ فصل اصلی که فقه فروعی مهندسی ژنتیک آغاز می‌شود بحث از احکام پژوهش و دانش‌ورزی (کار علمی) در مهندسی ژنتیک است. اینکه قبل از آنکه وارد احکام کاربست مهندسی ژنتیک در سایر عرصه‌های شانزدهگانه و کاربرد معین فرایندهای زیست‌فناوری در زمینه های مشخص شویم، بررسی کنیم ببینیم کهاحکام پژوهش و دانش‌ورزی در قلمرو زیست‌فناوری (کار علمی) ‌در قلمرو مهندسی ژنتیک چه حکمی‌دارد. این اولین فصلی است که می‌خواهیم مسائل آن را مشخص کنیم و احکام مربوط به مسائل آن را بیان کنیم. به طور خلاصه، همان روش‌‌شناسی تفریع فروع و تفصیل مسائل و نیز روش شناسی ساختاربندی فقه را می‌خواهیم در این فصلِ مشخص عرض کنیم. می‌خواهم آن دو منهجه و آن دو روش شناسی را در قالب دو بند عرض کنم. تا بر آن اساس وارد مباحث فرعی و حکمِ فروع این فصل اول از فصول اصلی فقه فروعی فقه مهندسی ژنتیک شویم.

اولاً باید انواع عرضی و مصداقی هر عرصه و سپس فروع و اجزاء طولی آن را مشخص کرد. توضیح آنکه وقتی در همین فصل می‌خواهیم بگوییم «حکم کار علمی ‌در زمینه مهندسی ژنتیک چیست؟» اول باید بگوییم «در زمینه مهندسی ژنتیک چند نوع کارِ علمی‌ می‌شود انجام گیرد؟» دسته‌‌بندی انواع کار علمی‌ای که در زمینه مهندسی ژنتیک می‌تواند به طور عرضی و افقی انجام شود بیان شود. هم چنین باید فروع، اجزاء، مراتب و لایه‌های کار علمی ‌که می‌شود در حوزه مهندسی ژنتیک انجام گیرد و نیازمند بررسی فقهی است شناخته شود. و لازم است، فروع قابل فرض را در لایه های زیرین انواع کار علمی‌که در زمینه مهندسی ژنتیک انجام می‌شود مشخص کرده، احکامش را بیان کنیم.
پس بنابراین اول باید بگوییم چند نوع کار علمی‌در مهندسی ژنتیک صورت می‌پذیرد که راجع به آنها سوال فقهی مطرح است و باید در قالب فروعی پاسخ این سوالات را داد. در وهله دوم، باید بگوییم مراتب و اجزاء انواع کار علمی ‌که زمینه مهندسی ژنتیک انجام میگیرد به صورت طولی کدام‌ها هستند که در زمینه آنها پرسش فقهی و شرعی مطرح می‌شود و باید به آنها پاسخ فنی داد.

نکته دوم اینکه خب قهراً باید بگوییم این انواع و فروع و اجزاء دارای چه حکمی ‌از احکام خمسه و احیانااحکام وضعیه هستند. فرض کنید به لحاظ کار علمی ‌در زمینه مهندسی ژنتیک ممکن است کسی در نوع گیاهی و دیگری در نوع حیوانی و سومی‌ در ساحت انسانی کار علمی‌ کند. انواع کارهایی که در عرصه‌های و گونه‌های مختلف علمی ‌می‌شود و لایه‌های فعالیت های علمی‌که صورت می‌پذیرد مهم است. اینکه کار علمی‌ در چند لایه و سطح، صورت می‌پذیرد. در زمنیه مهندسی ژنتیک از کمترین تا بیشترین تصرف و تعدیل در فرآیند کار علمی ‌میتواند در طول هم در زمینه‌های مختلف اتفاق بیفتد. از یک اختلاط و تمزیج عادی دو موجود زنده شروع کنیم، تا به ظاهر اختلاق و آفرینش یک موجود زنده، اینها با هم متفاوت هستند و لایه‌های گوناگون از کار علمی ‌در عرصه و زمینه مهندسی ژنتیک به حساب می‌آیند.
باید ببینیم این انواع، اجزاء، مراتب و لایه‌ها مشمول کدام یک از احکام خمسه تکلیفیه می‌شوند. یا احیاناً مصداق چه نوع حکم وضعی خواهند شد. این موضوع قهراً باید با نگاه به مراتب مبنایی که حکم بر اساس آن صادر می‌شود صورت بندد. به عنوان مثال، اگر احکام خمسه تکلیفیه در اینجا مطرح است، از جواز، استحباب، تا وجوب، از کراهت تا حرمت، به اقتضای چه حالت و وضعیت مفروض در موضوع می‌شود یکی از این احکام خمسه را طرح کرد و گفت حکم به آن داد. در این مرحله باید بگوییم به لحاظ اولی و ذاتاً، این فعل علمی (پژوهش و دانش‌ورزی در قلمرو زیست‌فناوری) ‌جایز ، و مباح، مستحب یاواجب، ، مکروه یا حرام است. یک بار حکم آن فعالیت را ذاتاً در نظر بگیریم و بگوییم حکم اولی و ذاتی آن چیست. بار دیگر، بگوییم عرضیاً، حکم ثانوی هر یک از این انواع و مراتب فعل علمی‌که در این قلمرو صورت می‌بندد چیست. به این ترتیب، ما در واقع، می‌توانیم احکام خمسه تکلیفیه را ناظر به انواع و مراتب کار علمی‌ در زمینه مهندسی ژنتیک بیان کنیم. روشن است که بیان احکام تکلیفیه و نیز احکام وضعیه، باید بر اساس قواعد نظریه، قواعد اخلاقیه و قیمیه ، هم چنین قواعد فقهیه و ادله سمعیه و عقلیه، مورد بررسی قرار گیرد. بسته به اقتضاء آن سه دسته قواعد، و این دو گروه ادله – ادله نقلیه و عقلیه- حکم متناسب مربوط به آن نوع و مرتبه مشخص شود. این اجمال روشی است که ما باید در دستیابی به حکم هرگونه فعالیت علمی ‌طی کنیم و به کار بندیم.
اجمالاً پاره‌ای فروع را فرض کردم که یکی یکی باید آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
جواز یا عدم جواز غوررسی در خلقت برای کشف قوانین و سنن حاکم بر آن
اولین فرع و فرضی که در ذیل این فصل قابل طرح است عبارت است از اینکه آیا اصولاً توغل و غوررسی در خلقت برای کشف قوانین و سنن حاکم بر خلقت یا نوعی از مخلوق و اسراری که در خلقت آن نوع از مخلوق زنده (کائنات حیه) وجود دارد جایز است یا نه؟ آیا حق داریم وارد مطالعه شویم تا قوانین حاکم بر حیات یک موجودِ حَیِّ معین را کشف کنیم؟ یا انسان حق ندارد در حریم قوانین حَیَوی و زیستی موجوداتِ زنده ورود کند. به تعبیر مزاح آلودی بگوییم این نوعی فضولی در کار خدا است. ما باید سرمان را پایین بیندازیم و زندگیمان را کنیم. اصولاً اینکه جایز است وارد کشف سنن و قواعد حاکم بر حیات به طور کلی یا در خصوص یک موجود زنده مشخص شویم یا نشویم، اگر جایز باشد آیا مطلقاً جایز است؟ یعنی هرگونه ورود علمی ‌برای کشف سنن و اسرار در هر حدی مجاز است؟ یا تا یک مراتبی مجاز میباشد؟ به تعبیر دیگر، اگر طرفدار جواز شدیم، آیا جواز مطلق یا جواز مشروط و محدود؟ جواز محدود به این معنا که ما تا جایی می‌توانیم پیش رویم، وارد حریم حیات شویم و سنن و اسرار را کشف کنیم. نمی‌توانیم تا نهایت پیش رویم. مثلاً تا حد فهم اینکه اگر دو گیاه با هم پیوند بخورند چه قواعد، سنن و اسراری آنجا وجود دارد. یا اینکه می‌توانیم از این فراتر رویم و وارد مراتب بعدی شویم؟ تا جایی که مثلاً بتوانیم حسب ظاهر ، درختی را بیافرینیم.
پیشتر در فصل مربوط مباحث کلامی‌و الهیاتی گفتیم که این، خلق نیست. آنچه که دانشمندان و فیزیکدانان و احیائیون (زیست شناسان) انجام می‌دهند خلق نیست. بلکه کاربست قوانین و سنن الهی است. دانشمند زیست‌شناس به مثابه مُعدّ و ابزار خدای متعال در اعمال فرآیند زیست فناورانه نقش آفرینی می‌کند. اما فرض کنیم مرحله نهایی این می‌شود که از سلول بنیادی انسان همانندآوری ، استنساخ و مشابه‌سازی کنیم و یک انسان دیگری به عرصه وجود بیاید.
اگر اصلِ این کار جایز است، این جواز تا کجاست؟ یا چون این کار به نحوی دخالت در کار خدا، تصرف در خلقت و ورود در حریم خالق قلمداد می‌شود، اصلا جایز نیست. یا نه، چنانکه در جهت ایجاب و جواز گفتیم، مراحل و مراتبی از چنین فعالیت علمی‌جایز نیست.
این اولین و زیرساختی ترین پرسشی است که مطرح می‌شود.
طبق روال فنی بحث های فقهی، نخست باید به سراغ ادله نقلی برویم. در بین ادله نقلی هم اولاً باید به سراغ «کتاب» و بعد هم سراغ «اخبار» رفت. بعد از آن، احیاناً طبق سیری که در حوزه استنباط طی می‌کنند، اگر «اجماعی» یافتیم به سراغ آن برویم و بعد از آن هم به سراغ «ادله عقلی» برویم.
کتاب
من آیات را دسته‌بندی کردم که به تدریج و هر دسته را مورد اشاره قرار می‌دهیم. البته اجمالا به آنها استدلال می‌کنیم و عبور خواهیم کرد.
دسته‌ای از آیات، عموماتی هستند که به نحو فراگیر و مطلق، انسان را به تحصیل علم تشویق و ترغیب می‌کنند. تحصیل علم در حوزه محسوسات و مادیات، نه مثلا فقط تحصیل علم در حوزه الهیات، فلسفه یا شرعیات. گاه، غایت چنین تحصیل علمی ‌هم مورد تصریح قرار می‌گیرد. مثلاً برای اینکه پِی به اسرار حیات ببریم و عظمت خلقت و آن گاه، عظمت خالق را دریابیم. خطاباتی که انسان را به کشف سنن حاکم بر عالم مادی بر می‌انگیزند.
آیه ۵۳ سوره مبارکه فصلت
«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» (فصّلت: ۵۳)

آیه می‌فرماید ما آیه ها و نشانه های خود را در افق های گوناگونِ محسوس که می‌تواند در دیدرس و تیررس معرفتی بشر قرار گیرد نشان خواهیم داد. نیز آنچه که در وجود خود انسان‌ها است؛ آیات و علائم مان را در أنفس آنها ارائه خواهیم کرد.
آیا این آیه به این معناست که مجموعه آیات و علائم یعنی همان سنن و اسرار و قوانین و ضوابط حاکم و شگفت و شگرف موجود در آفاق و أنفس برای انسان خواب نما می‌شود و در خواب به آنها ارائه می‌کنیم؟ یا صرفاً به نحو وحیانی به همه آحاد الهام می‌کنیم؟ یا احیاناً به طور فطری به آنها القاء می‌کنیم؟ یا آنها به نحو عقلی و علمی ‌و تجربی با مشاهده این آیات و علائم به اسرار و سننی که در بیرون (آفاق) و درون (انفس) وجود دارد پی می‌برند؟ قهراً این نکته اخیر به معنای همان مطالعه علمی () پژوهش و دانش‌ورزی‌می‌باشد. بنابراین خدای متعال به طور کلی و به لسان اطلاق می‌فرماید ما چنین می‌کنیم که انسان به سنن، اسرار و ظرائف و طرائف حیات و وجود در بیرون و درون هستی خود پی ببرد. از این آیه می‌توان استفاده کرد که انسان اجمالاً حق، بلکه بسته به غایت، تکلیف دارد. بسا بتوان از این آیه، وجوب پاره‌‌‌‌‌‌‌ای از مطالعات علمی ‌آفاقی و أنفسی را به دست آورد. دست کم اینجا جواز به دست می‌آید که خودِ خدای متعال مشوِّق و مرغِّب است. خداوند متعال به مطالعه سنن و اسرار و طرائف و ظرائف آفاقی و أنفسی ترغیب می‌فرماید.
آیه ۳ سوره مبارکه ملک
آیه دیگری که لسان امری دارد آیه ۳ سوره مُلک است:: «الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَیٰ مِن فُطُورٍ [۳] ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسیرٌ» (الملک:۴- ۳) آیه در خصوص کیهان شناسی است. می‌فرماید خدایی که آسمان های هفتگانه را به صورت طباق، طبقه طبقه و لایه لایه خلق کرد. البته نه به این مفهوم که ما به سهولت می‌توانیم به این طبقات دست پیدا کنیم. ولی اجمالا قرآن کریم می‌فرماید که کیهان چنین است. خدای متعال آسمان را آفرید و در این خلقت الهی تفاوتی نیست. شما در آن عدم انسجام نمی‌بینید. خلل و فشل نمیبینید. می‌پرسد بار دیگر بازنگری کن و چشم را دقیق‌تر بدوز. این می‌تواند اشاره باشد به اینکه نوعی مطالعه تجربی کن. آیا هرگز در هستی و خلقت فطور می‌بینی؟ این استفهام انکاری است و به معنای “نمی‌بینی” می‌باشد، هرگز فطوری در خلقت نمی‌بینی.
این آیه صریحاً اشاره به قواعد و سننی در خلقت کیهان و عالم ماده دارد. اینکه مجموعه این عالم قانون‌مند است. دارای انسجام و فاقد خلل و فشل است. به انسان هم خطاب می‌کند برو مطالعه کن «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت» تفاوتی ملاحظه نمی‌کنی. عدم انسجام و ناهماهنگی ملاحظه نمی‌کنی. سپس امر می‌فرماید: «فارجع البصر» چندباره مطالعه کن، به نحو حسی مطالعه کن. آیا در آن فطور خواهی دید؟ نمیبینی.
از این آیه این مقدار می‌شود فهمید که مسلماً جایز است که به مطالعه هستی محسوس بپردازیم. اصل این جواز می‌تواند شامل زیست فناوری هم بشود. چون زیست فناوری هم نوعی فعالیت علمی‌قلمداد می‌شود. ما داریم فعلاً به عمومات اشاره می‌کنیم.
آیه ۲۰ سوره مبارکه عنکبوت
آیه دیگری که می‌تواند مورد تمسک قرا گیرد آیه ۲۰ سوره عنکبوت است «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» «قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ» (عنکبوت: ۲۰) خداوند در حکمی‌همه گیر به پیامبر خطاب می‌فرماید به مردم بگو ( در زمین سیر کنید. قطعا “سیر” با “سفر” تفاوت می‌کند. در سفر، بسا حرکتِ توام با دقت، لحاظ نشده باشد. دقت منظور نشده باشد. ولی این جهت در سیر تعبیه شده و نهفته است. وقتی می‌گوییم «سیر در آفاق» به این معنا نیست که فقط راه برویم یا سوار مرکب شویم و طی طریق کنیم. بلکه در حقیقت یک حرمت توأم با تأمل است. «در زمین سیر کنید و ببینید خدای متعال چگونه خلقت را آغاز فرموده است.» این یعنی مثلاً مانند یک عکاس، که فقط صورت را ثبت و ضبط می‌کند به خلقت نگاه کنید؟ مانند یک عطار فقط در حد خواص گیاهی گیاهان و سایر موجودات، با هستی و حیات مواجه شوید؟ یا عمیق تر از آن است. وقتی بناست ما بفهمیم خلقت چگونه پدید آمده، یعنی به قوانین آن پی ببریم. یعنی سنن آن را کشف کنی.، یعنی به اسرار آن دست پیدا کنیم که این نه تنها جواز ، بلکه امر است «قل سیروا» پیامبر (صلوات الله علیه) مأمور است که به همه بشریت امر کند «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ» خدا در عالم آخرت هم خلقت را تجدید خواهد فرمود. همانطور که در این عالم ملاحظه می‌کنید با قوانین پیچیده و طی فرآیندهای شگفت و شگرفی خلقت پدید می‌آید و فرآیندی را طی می‌کند و همه دقیق و سنجیده است و خدای متعال با همه این سنجیدگی و دقت عالم را خلق کرده، همین خدا قادر است که بار دیگر شما را بعد از مرگ احیاء کند و به عرصه و صحنه حیات بیاورد.
از این آیه هم می‌شود بسته به غایت جواز و در بعضی از شرایط وجوب را استنباط کرد. ما فعلاً در مقام بحث از وجوب نیستیم.
این نمونه هایی از آیاتی است که به نحو عام جواز کار علمی ‌و دقت در حیات و هستی را صادر می‌کنند و می‌شود به این عمومات برای اثبات جواز فعالیت در قلمرو مهندسی ژنتیک تمسک کرد.
این دست آیات در قرآن فراوان است. از این قسم، آیات بسیار دیگری هم وجود دارد که الان لازم به ذکر آنها نیست.
در آینده به سراغ دسته‌ای دیگر از آیات می‌رویم که به طور مشخص به مطالعه کائنات حیّۀ معین، مانند انسان، حیوان و نبات اشاره می‌کنند. همینطور جلو خواهیم رفت تا بگوییم انواع فعالیت های علمی‌در قلمرو مهندسی ژنتیک و همینطور مراتب فعالیت علمی‌که در این زمینه میسر است حسب مبانی، قواعد اخلاقیه، قواعد فقهیه، ادله سمعیه و نقلیه دارای چه حکمی‌دارد