وقتی آیینها سخن میگویند…
(بازنمایی نشانهشناختی هویت و اقتدار در عاشورای ۱۴۰۴)
نوشتاری از دکتر سیدحسین فخرزارع مدیر گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
آیینهای دینی، بهویژه در بستر گفتمانهای شیعی، همواره فراتر از مناسکِ صرفاً عبادی عمل کرده و نقشی بنیادین در بازتولید هویت جمعی و انسجام اجتماعی ایفا نمودهاند. این آیینها صحنههایی برای شکلگیری، بازآفرینی و رمزگذاری مفاهیم کلیدی چون هویت، مشروعیت، اقتدار و مقاومت در بستر اجتماعاند. در جمهوری اسلامی ایران، عزاداری محرم، بهویژه در سطوح رسمی، صرفا تداوم سنت شیعی را نمایندگی نمیکند، بلکه بستری را برای بیان گفتمانهای سیاسی، فرهنگی در ساحت امت و ملت فراهم میآورد.
در نگاه جامعهشناسی فرهنگی، این آیینها نهتنها بازتاب احساسات دینی یا ملی، بلکه صحنههایی برای تقاطع و تلاقی نمادها، قدرت، ایدئولوژی و حافظة جمعی بهشمار میآیند. در جمهوری اسلامی ایران، که نظم سیاسی و فرهنگی آن بر بنیانی تلفیقی از هویت اسلامی (امت) و ملی (ملت) استوار است، مناسک مذهبی خاص مانند عزاداری محرم، به ابزاری مؤثر برای بازخوانی و بازنویسی گفتمان قدرت و هویت تبدیل شدهاند.
نوحه «ای ایران» که در شب عاشورای ۱۴۰۴ در حضور رهبر انقلاب اسلامی اجرا شد، نمونهای شاخص از پیوند میان مرثیة شیعی و سرود ملیگرایانه بود. این مراسم، نهتنها یک رخداد عبادی-آیینی، بلکه متنی چندلایه از نمادها، اشارات و معانی بود که امت و ملت را در دل یکدیگر رمزگذاری کرد. بازنمایی وطن در فضای عزاداری حسینی، تأیید آن توسط رهبر انقلاب، و حضور مخاطبان خاص، این نوحه را به رویدادی نشانهشناختی بدل کرد که شایسته واکاوی دقیق در ساحت تحلیلهای فرهنگی، جامعهشناختی و سیاسی است.
گذشته از محتوا، آنچه در مرحلة بعد قابل توجه است تحلیل رمزگذاری رابطة امت و ملت در این اجرا و فهم چگونگی شکلگیری معنای جمعی در بستر یک واقعه آیینی-سیاسی در ایران معاصر است.
روایت آیینیِ ایرانِ عاشورایی
اجرای این نوحه، در نگاه نخست، شاید همنشینیای نامعمول بهنظر برسد؛ چراکه عاشورا، نماد امت است و «ای ایران»، صدای ملت. اما در دل این همنشینی، سازوکاری پیچیده از رمزگذاری وجود دارد که با درآمیختن نمادهای میهندوستی، خاطرة شهدا، رنج مادران و پایداری مردان، موفق شد مرز میان سرزمین و کربلا را محو کرده و ایران را در دل عاشورا بنشاند.
از منظر نشانهشناسی، «ای ایران» در این سیاق نهفقط نامی از یک کشور، بلکه نشانهای از سرزمینی حسینی، مقاوم و پرحماسه است. این ایران، تنها ایرانِ جغرافیایی نیست؛ بلکه ایران عاشورایی است، ایران فاطمی، ایران قاسم سلیمانیها و ایرانِ رشادتخیز است واین نوحه، با استفاده از سازههای احساسی، حماسی و مذهبی، سعی دارد ملت را با امت در هم بتند و میان دو قطب هویتیِ جمهوری اسلامی، پلی از مرثیه و مقاومت بسازد.
دالّی از اقتدار، در زمانی نمادین
شاید مهمترین نشانه غیرکلامی این شب، نه در کلمات مداح، بلکه در بدن بیواسطهی رهبری نهفته بود. در شرایطی که چندی است رهبر انقلاب در برخی دیدارها با عصا ظاهر میشدند، حضور ایشان در این مراسم، بدون عصا و با قامتی استوار، حامل پیامی دوپهلو اما صریح بود: «رهبری و جمهوری اسلامی ایستاده و مقاومتر شده است».
در نشانهشناسی فرهنگی، بدن حاکم، در لحظاتی خاص، بدل به رسانهای معنادار و حامل پیامهای قدرت میشود. در اینجا، حذف عصا نمایشی از توان سیاسی، ثبات نظام و اعتمادبهنفس استراتژیک است. بدن رهبری به دالی از استواری ولایت تبدیل میشود؛ در شبی که جهان شیعه، در عزای فرزند فاطمه، اشک میریزد، و در هنگامهای که جمهوری اسلامی زیر فشارهای جهانی است، نشان داده شد که در این شب، ایران فقط َنگریست؛ بلکه ایستاد!
عاشورا بهمثابه صحنهی رمزگذاری مشروعیت
در سنت تشیع، عزاداری امام حسین نقش هویتساز برای امت اسلامی دارد؛ اما با ورود مفاهیم سرزمینی همچون «ای ایران» این نوحه از حوزهی صرفاً دینی فراتر میرود و به بازتعریف ملت ایران در بستر امت اسلامی میپردازد. عبارت ای ایران در این نوحه نشانة اولیهای داشت که تداعیگر سرزمین، تاریخ و ملت بود و نشانة ثانویهاش که دلالت ایدئولوژیکی آن است ایرانِ حسینی و مقاوم و نیز ملت مومن و رشیدِ تحت ولایت و عضو اثرگذاری از امت جهانی اسلام را نمایندگی میکرد. یعنی این پیوند میان مرثیة عاشورایی و سرود ملیگرایانه، نوعی همنشینی نشانهای میسازد که ملت/امت و امر مقدس و امر زمینی را در هم ادغام میکند.
این ترکیب، یعنی نوحهای با مدخلیت مفاهیم ملیگرایانه در دل مراسمی مذهبی، با تأیید رهبر معظم انقلاب و در قالب آیین عاشورایی، نوعی رمزگذاری مشروعیتآفرین است که در آن، سه نشانهی مهم به هم پیوند میخورند: ۱-نوحة ایرانمحور، که به هویت ملی و سرزمینی اشاره دارد؛ ۲- شب عاشورا و امام حسین علیهالسلام که نماد امت، فداکاری و اسلام انقلابی است و ۳- حضور و سکوت مقتدر رهبری که مرکز ثقل پیوند دو گفتمان است.
در این صحنه، بدن رهبری، لحن مداح، واژههای نوحه و اشکهای حاضران، همگی در خدمت بازآفرینی یک پیام مرکزیاند: «ملت ایران همان امت حسینی است؛ و ولایت آن، تداوم عاشورا در عصر ماست».
تحلیل اجمالی نشانهشناختی مراسم
در نشانهشناسی کلاسیک، هر رویداد فرهنگی نهفقط در سطح دلالت اول بلکه در سطح دلالت ثانویه یا اسطورهسازی نیز معنا مییابد. بدینمعنا که در این سطح دوم، نمادها و اعمال به مفاهیمی ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی پیوند میخورند:
- نوحه «ای ایران» در روزی که اغلب عنصری مذهبی تلقی میشود، بهمثابه نشانهای از اتحاد امت و ملت بود. این مراسم نمونهای درخشان از ترکیب نشانهشناختی دو هویت گاه متضاد اما در این اجرا همافزا قلمداد شد.
- «مکان اجرا» یعنی حسینیه امام خمینی به عنوان جایی که سیاست و دین همزمان تولید معنا میکنند، بهمثابه «صحنه رمزگذاریشده» شناخته میشود. این مکان به یک متن بصری و آیینی بدل میشود که وحدت فرماندهی امت و ملت را رمزگذاری میکند.
- «حضور رهبر معظم انقلاب» بهمثابه نشانهای از ولایت فقیه، اجرا را از سطح یک مراسم عزاداری عادی و سنتی به یک بیانیهی فرهنگی-سیاسی ارتقا داد.
- بدن مداح و فرم اجرای او، همزمان دو نقش را یکی به عنوان ذاکر و دیگری راوی ملیگرایانه ایفا کرد
و در این بین استفاده از ریتم حماسی، چهرهنگاری چهرههایی چون حاج قاسم، و حرکات بدنی پرشور نشانههایی از شانههایی که حامل حافظة جمعی ملت و امت بود.
- حضور رهبر بهمثابه نشانة قویم مرکز هویت دینی-ملی بود. ایشان نه صرفا مستمع بلکه تأییدکنندة معنایی این نوحه بود که با تمجید مستقیم از آن، نقش «رمزگشا» را مییابد. این تأیید به مخاطب القا میکند که مسیر وحدت ملی-دینی مشروعیت دارد و امت (در قالب رهبری و دین) در دل ملت (سرود ایران، میهن، مردم) تجسم مییابد. مضاف بر این، بدن رهبری بهمثابه نمادی از وضعیت نظام تلقی شد. در بسیاری از نظامهای سیاسی، بهویژه نظامهایی که بر کاراکترهای کاریزماتیک یا نمادین تکیه دارند، وضعیت جسمی رهبر واجد کارکردی فراتر از سلامت فردی است؛ در واقع بدن او بدل به نشانهای از «سلامت نظام» میشود. بویژه حذف عصا، بازنمایی از اقتدار، پایداری، توان جسمی و نمادین ولایت بود. در زمانی که ایران با جنگهای ترکیبی، فشارهای خارجی، و همچنین فضای پیچیده داخلی مواجه است، حضور ایستاده و بدون تکیهگاه فیزیکی، بازنمایی یک پیام رسانهای غیرکلامی اما قدرتمند به مخاطبان داخلی و خارجی شمرده میشود. این ژست نهتنها در حوزة داخلی، بلکه در تحلیل رسانههای خارجی نیز بهعنوان نشانهای از ثبات رهبری در لحظههای بحران بازخوانی شد.
- «عاشورا» بهعنوان «زمان مقدس» برای اجرای متنی که جهان تشیع در آن زمان در حال سوگواری است، نشانهای مضاعف میآفریند. این روز مقدس بهمثابة بافت گفتمانی مقاومت در محتوای اجرای این نوحه نقش بنیادین دارد. در واقع نشان داده شد که «ایران» نهفقط کشور، بلکه کربلای امروز است و کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا تجلی واقعی خود را یافت.
بههرحال این مراسم نمونهای درخشان از ترکیب نشانهشناختی هویتهایی بود که گاه متضاد بهنظر میرسیدند، اما در این اجرا همافزایی فوقالعادهای نشان داده شد و انتظار میرود و نیز پیشبینی میشود این فرایند در مراسم آتی نیز تداوم داشته باشد.