آزادی تشریعی و تکوینی دو روی یک سکه هستند

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اولین پیش نشست همایش بین المللی حقوق ملت و آزادی‌های مشروع در منظومه فکری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با موضوع “نسبت سنجی حقوق ملت و آزادی های مشروع با عدالت در منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای” با حضور آیت‌الله علی اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و دکتر محمدجواد لاریجانی رئیس محترم پژوهشگاه دانش های بنیادی امروز در پژوهشکده شورای نگهبان با مشارکت پژوهشگاه برگزار شد.

آیت‌الله علی اکبر رشاد،در اولین پیش نشست همایش بین المللی حقوق ملت و آزادی‌های مشروع در منظومه فکری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای اظهار کرد: ما اصطلاحی داریم که به مفهوم “آزادی تکوینی” تعبیر می‌شود. این آزادی گاهی با “آزادی تشریعی” مقایسه می‌شود. در واقع، این یک مسئله مربوط به تکوین انسان‌هاست که آیا انسان تکویناً آزاد است یا مجبور. وقتی قائل به آزادی می‌شویم، به اختیار نیز اشاره داریم. کلمه “اختیار” یک سلاح کلامی و فلسفی است و این مفهوم موضوع بحث‌های کلامی و فلسفی است. بنابراین، دانش فلسفه و دانش کلام عهده‌دار بحث از این تلقی و این مقوله هستند.

وی افزود: اصطلاح دیگری که ممکن است مصطلح نباشد، اما به عنوان اصطلاح تعبیر می‌شود، “قیاس تغییر آزادی تکوینی” است. از این رو، می‌توان گفت که آزادی تشریعی در مقابل آزادی تکوینی قرار دارد. آزادی تکوینی به باطن انسان و وجود او مربوط می‌شود و به این می‌پردازد که چه کاری از او برمی‌آید و آیا در توانش هست یا نیست؛ در حالی که در آزادی تشریعی بحث این است که آیا فرد می‌تواند کاری را انجام دهد یا نه.

رئیس پژوهشگاه تصریح کرد:در این زمینه، شعر معروف مولانا را به یاد می‌آوریم: “گویی این کنم یا آن کنم، خود دلیل اختیار است ای صنم.” این شعر نشان‌دهنده مقوله اول یعنی آزادی تکوینی است.

وی ادامه داد: موضوع دوم که بخش عمده‌ای از بحث این نشست و سلسله پیش‌نشست‌ها و نهایتاً همایش بزرگ بین‌المللی خواهد بود، آزادی تشریعی است. آزادی تشریعی را می‌توان به دو قسم تقسیم کرد: آزادی درونی و آزادی بیرونی.

رشاد بیان کرد: آزادی درونی به رهایی و آزادی انسان در خوی و خصلت و کشش‌های درونی و جهات معنوی مربوط می‌شود. این نوع از آزادی موضوع علم اخلاق و عرفان است. از سوی دیگر، آزادی بیرونی عمدتاً به کنش‌های جوارحی انسان اطلاق می‌شود که رفتار او را در چهارچوب قواعد و ضوابط مدیریت می‌کند.

به گفته وی؛ برای تأکید بر مفهوم آزادی درونی، به کلام حافظ اشاره می‌کنم: “غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.” این شعر در واقع سخن از آزادی درونی را به میان کشیده است. اگر انسان وابسته شود و گرفتار تعلقات گردد، آزاد نیست. وقتی درونش اسیر باشد، به تبع آن، بیرونش نیز اسیر خواهد بود.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی بیان کرد: اگر بخواهیم تصرفی در بیت حافظ داشته باشیم، می‌توانیم بگوییم: “غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تحکم پذیرد آزاد است.”

وی افزود: آزادی دوم یعنی آزادی بیرونی، زمانی تحقق می‌یابد که فرد تحت فشار یا تحکم از بیرون قرار گیرد. در واقع، اگر ما تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار بگیریم، آزادی ما تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. بنابراین، ما دو مفهوم داریم که شبیه هم هستند اما در پیوند با یکدیگر یک مفهوم واحد از آزادی را تشکیل می‌دهند.

به گفته وی؛ آزادی را باید اصلاح کنیم؛ آن را به همان “آزادی درونی” تعبیر کنیم که ایهام دارد. آزادگی یک حالت، خصلت، خوی و وصف است که باید به آن توجه کرد.

رشاد عنوان کرد: در آموزه‌های دینی و تعالیم قرآن کارکردها و خدماتی برای رسول خدا ذکر شده است. ممکن است کسی به اعتبار اطلاق این فرقه از آیه‌ای بگوید که آن بزرگوار برده‌ها را آزاد کردند؛ زیرا آن‌ها گرفتار اسارت درونی بودند. ای بسا فردی در ظاهر آزاد باشد؛ اما در باطن تحت زنجیر تحکم باشد. پیامبر اعظم (ص) آمدند تا این زنجیرها را بشکنند، چرا که در جامعه‌ای که برده‌داری رواج فوق‌العاده‌ای داشت، اصولاً کسی برده‌داری را قبیح نمی‌دانست.

وی همچنین افزود: به نظر می‌رسد بر اساس قاعده سیاه که مایعات را غالباً می‌توانیم بر اساس آن فهم کنیم، مرحوم علامه طباطبایی نیز تقریباً بر مبنای تقلید از این قاعده در تفسیر المیزان بهره برده‌اند. ایشان عمدتاً با تمسک به سیاق آیات یک بخش از یک سوره و همچنین سیاق کلان قرآن به تفسیر قرآن پرداخته‌اند.

به گفته وی،اگر ملاحظه کنیم، قرآن کریم می‌فرماید: “الذین یتبعون الرسول النبی امی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التورات والانجیل یأمرهم بالمعروف وینهیهم عن المنکر.” (آیه ۱۵۷ سوره اعراف) این آیه نشان‌دهنده این است که اهل انجیل و اهل تورات نیز نام مبارک رسول خدا (ص) را می‌شناختند؛ زیرا به نحو مکتوب در انجیل و توراتی که در آن عصر وجود داشت، ذکر شده بود.

رشاد گفت: به همین جهت، با اینکه این مسئله بارها در قرآن آمده است که نام حضرت در انجیل و تورات موجود است، هیچ یک از یهودیان یا مسیحیان نتوانسته‌اند انکار کنند. آن‌ها حتی تن به جنگ دادند؛ اما هرگز نگفتند که نام شما کجا آمده است. بنابراین، معلوم می‌شود که در نسخه‌های آن زمان در انجیل و تورات اوصاف ایشان ذکر شده بود و اینکه ایشان به عنوان پیامبر خاتم ظهور خواهند کرد.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی بیان کرد: نسخه‌های فعلی تورات متاخر تنظیم شده‌اند و انجیل اصلی حوالی ۳۰۰ سال بعد از ظهور مسیح نوشته شده است. برخی معتقدند حدود ۳۰۰ انجیل مختلف وجود داشته که از میان آن‌ها چهار تا انتخاب و رایج شده است. به هر حال، تصرفاتی که فرمودید، پنج عمل و رفتار را سرلوحه کار خود قرار داده بود.

وی همچنین افزود: نهی از منکر با سردشت و حلال انگاشتن طیبات و حرام اعلام کردن حوائج، تعابیر بسیار گسترده‌ای دارد؛ مثلاً از لحم خنزیر حرام کرده‌اند یا فرض کنید میوه‌ها را حلال اعلام کرده‌اند. این عبارات بسیار وسیع هستند و یادم می‌آید که عقلانیت را جمع‌بندی می‌کنند. بنابراین نمی‌توان رو به یک مصداق یا نوع خاصی از اقلام آورد؛ مثلاً زنجیر یا حتی نظام برده‌داری که احیاناً رایج بوده است؛ بلکه همه اقلام شامل همه آنچه در آن روزگار بوده‌اند، مدنظر هستند.

رشاد بیان کرد: حال باید مطالعه تاریخی و جامعه‌شناختی انجام داد تا مطالب مربوط به شناختی کرد که چه بندهایی بر گردن مردم بسته بوده است؛ از خرافات و اوهام گرفته تا انگاره‌های غلطی که رایج بوده‌اند و مسلم قلمداد می‌شده‌اند. همچنین باید به اصالت‌های قومیتی، فرهنگی و اجتماعی توجه کرد؛ زیرا شرایط حقوقی وجود داشت که افرادی برده و کنیز قلمداد می‌شدند و در خانه‌ها یا مزارع کار می‌کردند.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی تصریح کرد: نتیجه این تحریر محتوایی این آیه این است که پیامبر اعظم (ص) آمدند تا هر دو نوع یا همه انواع آزادی‌هایی را که می‌توان برشمرد با ضوابط برای بشریت آوردند و همه اسارت‌هایی را که متصور است، بنا داشتند که از بشریت بردارند. اما به نظر می‌رسد اگر بخواهیم انتخاب کنیم آیا اینجا مسئله آزادی‌های درونی است یا بیرونی، شاید بتوان گفت آزادی‌های درونی را حتی تقسیم‌بندی کرد؛ زیرا آزادی‌های بیرونی هم باز به دو قسم تقسیم می‌شوند.

وی بیان کرد: گاهی جوانه آدمی اسیر است؛ مثلاً فرض کنید فرد آزادی تفکر ندارد یا آزادی عقیده ندارد. همچنین جوانح آدم نیز اسیر هستند؛ یعنی آزادی بیان ندارد یا آزادی عمل ندارد. بنابراین، آزادی بیرونی هم به آزادی جوانی و آزادی جوارحی تقسیم می‌شود.

به گفته وی؛ از توضیحاتی که درباره این کلمات و تعابیر ارائه کردم، هدفم این است که بعداً بتوانیم تلقی روشنی از این اصطلاحات پیدا کنیم. قطعاً اساتید حاضر در جلسه نیز به این نکته توجه دارند. قبل از اینکه به مبنای رهبر معظم انقلاب بپردازم، غنای این سلسله نشست‌ها عمدتاً تحلیل ترقی‌ها و تعاریف و دیدگاه‌ها و نگرش‌های رهبر انقلاب خواهد بود.

رشاد عنوان کرد: در نگاه ما، این تقسیم‌بندی انجام گرفته و تمرکزی که صورت می‌پذیرد روی آزادی بیرونی، در نگاه دینی ما چنین نیست. این تقسیم‌بندی به لحاظ نظری درست است اما به لحاظ واقعی ناقص است؛ زیرا ساحت‌های مختلف در خارج با یکدیگر پیوند دارند. یعنی آزادی و آزادگی دو مقوله نیستند که کاملاً جدا باشند؛ بلکه اگر فردی آزادی داشته باشد بدون اینکه مبتلا به آزادگی باشد، چنین چیزی ممکن نیست.

وی افزود: اگر کسی مرزهای خود را نشناسد، از اصرار به خود تا اصرار به غیر مرتکب خواهد شد. این بدان معناست که نقض آزادی دیگران نیز نقض آزادی خودش خواهد بود. در تبیین ما در واقع دینی ما در اسلام، آزادی و آزادگی دقیقاً دو روی سکه‌ای هستند که ارزش واحد دارند؛ دو رویه دارند اما ارزش واحد دارند.

به گفته وی؛ این نکته را از بعضی آیات می‌توان استفاده کرد. آیه معروفی که ما معمولاً محدود معنی می‌کنیم یا ناقص آیه را معنی می‌کنیم، آیه‌ای از سوره زمر است؛ آیات ۱۷ و ۱۸. معمولاً از ذیل دو کلمه آخر آیه ۱۷ شروع می‌کنیم؛ اما آیه ۱۸ را کامل نمی‌خوانیم. دعای کاملش این است: “إنّما یؤمن باللّه من إذا ذُکِرَ بِهِ وَ قَلَبُهُ مُتَجَاوِزٌ إِلَی اللّه.” (آیه ۱۷ سوره زمر)

وی ادامه داد: این آیه نشان‌دهنده آن است که کسانی که از طاغوت پیروی می‌کنند، نه تنها طاغوت را عبادت نمی‌کنند؛ بلکه تسلیم تحکم‌هایی هستند که متوجه انسان می‌شود. عبادت طاغوت عبادت نیست؛ بلکه تسلیم شدن در مقابل طاغوت تحکم‌هاییست که متوجه انسان می‌شود.

رشاد عنوان کرد: بنابراین باید توجه داشت که اطاعت طاغوت ممکن است در بعضی فضاهای اجتماعی انصراف داشته باشد؛ قبل از اینکه به مواجهه با آزادی بیرونی بپردازیم باید به آزادی درونی توجه کنیم. هر دو باید مورد توجه قرار گیرند.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اسلامی بیان کرد: عبادت را بیان می‌کنیم و سپس عمدتاً به مسئله آزادی اندیشه و آزادی بیان می‌پردازیم. در واقع، تدعون احسنه در اینجا به معنای یتبعون است؛ یعنی در عمل، بهتر را می‌پسندند و می‌پذیرند. به لحاظ اندیشه، مقام عمل نیز مهم است. بنابراین، باید بگوییم که افرادی که صاحب فکر و عقل هستند، خردمندان واقعی‌اند.

وی افزود: به همین دلیل، یک اصل اساسی در حل مسئله آزادی سیاسی، اجتماعی، بیان و عقیده وجود دارد. این اصل اساسی این است که ما در جهان اندیشگی و به تغییر فرهنگی اسلامی باید توجه داشته باشیم که نمی‌توان آزادی را از آزادگی جدا کرد. این دو در پیوند با یکدیگرند و هر یک بدون دیگری ناقص و گاه اصلاً معدوم خواهد بود.

به گفته وی؛ نکته دیگری که باید مطرح کنم، نسبت آزادی‌های مشروع با حقوق و رابطه این دو با عدالت است. آزادی خود حقی است از جمله اساسی‌ترین حقوق بشر. در عین حال، آزادی تکلیف نیز به همراه دارد. انسان به لحاظ مفهوم تکوینی و همچنین مفهوم تشریعی خود مکلف است. زیرا اگر انسان آزاد نباشد، نمی‌توان او را مکلف دانست؛ چرا که انسان دست بسته نمی‌تواند تکلیفی داشته باشد. اگر فردی صاحب خرد و تشخیص نباشد، نمی‌تواند مکلف باشد.

رشاد بیان کرد: در حقیقت، حق و تکلیف با همدیگر ارتباط دارند؛ یعنی هر حقی تکلیفی بر عهده انسان می‌آورد و هر تکلیفی احیاناً حقی را موجب می‌شود. بنابراین، وقتی ما می‌گوییم آزادی‌ها با حقوق چه نسبتی دارند، باید توجه کنیم که این‌ها با عدالت پیوند دارند. بزرگ‌ترین حق انسان در عین حال بزرگ‌ترین تکلیف انسانیت نیز عدالت است.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی تصریح کرد: آزادی‌های مشروع و حقوق دو روی یک سکه‌اند و کاملاً در پیوند با یکدیگر هستند. کما اینکه عدالت مقوله‌ای است که مذهب به هم سنجش آزادی است؛ هم اعمال حق و هم انجام تکلیف. عدالت با گستردگی خود می‌تواند مجموع این‌ها را در یک چهارچوب حل کند.

به گفته وی؛ در این راستا، قاعده‌ای داریم که استاد محترم خسرو پناهی در کتاب بسیار ارزشمند و عمیق خود به آن پرداخته‌اند. قاعده «لا ضرر» یا اصل «لا ضرر» مبنای استدلال این قواعد است. داستانی که از ساحت مقدس رسول اعظم (ص) نقل شده است، به ما می‌آموزد که چگونه باید در این زمینه عمل کنیم.اجمالاً می‌دانید که کسی نخلی در باغستان یک انصاری داشت و بار آن باغ بر دوش او بود، در حالی که خانواده‌اش در آن باغ زندگی می‌کردند. این فرد مکرراً وارد حریم خصوصی آن خانواده می‌شد و به بهانه آبیاری درختان، مزاحم زندگی آن‌ها می‌گردید. انصاری شکایت به ساحت رسول خدا (ص) برد و گفت: «آقا! این شخص مزاحم زندگی ماست و من باید در حریم خصوصی خودم آزادانه زندگی کنم.»

وی ادامه داد: حضرت پیشنهاد دادند که درخت را از او بخرند یا به او چیزی بدهند تا او راضی شود، اما او نپذیرفت. در نهایت، حضرت فرمودند: «اذهب فقلعها» یعنی برو و درخت را بکن. سپس فرمودند: «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام»؛ یعنی در اسلام هیچ ضرری وجود ندارد.

رشاد بیان کرد: به نظر من، قاعده «لا ضرر» یکی از قواعد فوق‌العاده کارآمد در این زمینه است. پس از این توضیحات، اشاره بیشتری نمی‌کنم؛ اما ظاهراً وقتی تمام ۲۵ دقیقه شد، فکر می‌کنم آقایان مرور کردند برخی از فقرات ایشان را که در مناسبت‌های مختلف بیان فرموده بودند.

وی افزود:به یاد دارم که ایشان سلسله بحث‌هایی را در نماز جمعه تهران مطرح کردند. همچنین در جلساتی که با حضور استاد محترم برگزار می‌شد، بحث آزادی یکی از موضوعات اصلی بود. این جلسات اندیشه راهبردی با برنامه‌ریزی دقیق تدارک دیده شده بود و مورد توجه قرار گرفت.

رشاد عنوان کرد: در اسلام، مبنای اصلی آزادی انسان توحید است. از هر زاویه که به توحید نگاه کنیم، پیوند آن با آزادی روشن است. خداوند ما را آزاد خلق کرده است؛ به تعبیر امام سجاد (ع)، در نامه ۳۱ خود به امام (ع)، این نکته را بیان می‌کند که خداوند تو را آزاد خلق کرده است. هیچ‌کس نمی‌تواند عبد غیر خدا باشد. اگر می‌خواهیم عبادت کنیم و توحید و صفات الهی را درک کنیم، عرفا اصطلاحی دارند که به آن “تخاصم” می‌گویند. این اصطلاح به ما کمک می‌کند تا رفتار خود را در چارچوب اسامی الهی تنظیم کنیم. هر اسم الهی با اسم دیگر در تعامل است و تجلی اسماء الهی نیز با حدود و ثغور مواجه است.

وی افزود:در واقع، تجلی الهی در هستی و رفتار انسان، تحت تأثیر احکامی است که خداوند متعال وضع کرده است. به همین دلیل، قاعده «لا ضرر» که پیش‌تر ذکر شد، در عبادت ما نیز تأثیرگذار است. عبادت چگونه باید باشد؟ در روایات از رسول خدا (ص) تقسیم‌بندی سه‌گانه‌ای از عبادت داریم. عبادت می‌تواند به سه دسته تقسیم شود: عبادت بردگان و بندگان یا افراد ترسو، عبادت تجار که به نوعی به فاکتورهای دنیوی وابسته‌اند، و عبادتی که از سر شکر یا از سر شناخت عظمت الهی و شایستگی خداوند برای عبادت انجام می‌شود.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی بیان کرد: این نوع عبادت باید با حرارت و عشق انجام شود؛ یعنی باز هم آزادی به امر توحید گره می‌خورد. آیه‌ای که در آن جلسه تلاوت شد، نشان می‌دهد که توحید فقط بحث عبادت مصطلح نیست، بلکه شامل اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت نیز می‌شود. عبودیت خدا به معنای عدم عبودیت غیر خداست. در این راستا، آیه‌ای را تلاوت کردند که می‌فرماید: «کلمة سوا بینا و بینکم الله نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا». استفاده زیبایی از این آیه کردند و فرمودند که آیه تصریح نمی‌کند که ما کسی را شریک قرار نمی‌دهیم، بلکه می‌گوید هیچ شیئی را شریک قرار نمی‌دهیم. واژه «شی» در ادبیات عرب به معنای همه چیز است؛ از ثروت گرفته تا قدرت.

وی بیان کرد: این آیه پیامبر (ص) را مأمور می‌کند تا به مسیحیان بگوید: «بیایید بر سر مشترکات خود بایستیم؛ یعنی توحید». پس از آن، باید توجه کنیم که عبادت جز خدا را نکنیم و شرک نورزیم؛ نه به هیچ کس و نه به هیچ چیز، حتی اگر آن چیز سنگ یا بت باشد. حاصل بحث این است که ما باید مجموعاً آزادی و آزادگی را در پیوند با یکدیگر مطالعه کنیم. اگر ما آزادی بیرونی را در چارچوب ضوابطی که توحید را محقق می‌سازد و انسان را ملتزم به توحید نگاه می‌دارد، نبینیم، آن آزادی واقعی نخواهد بود و عملاً چنین آزادی‌ای محقق نخواهد شد.