به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی بررسی و نقد جریان پاکدینی در ایران دوشنبه مورخ ۸ بهمن ماه ۱۴۰۳ با حضور حجت الاسلام و المسلمین غلام نبی گلستانی و جمعی از اساتید و پژوهشگران علوم دینی در پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد.
این نشست به منظور بررسی ابعاد مختلف تاریخی، فکری و اجتماعی جریان پاکدینی در ایران معاصر تشکیل شد. استاد گلستانی در تحلیل خود، این جریان را در قالب دو موج فکری متمایز ولی مرتبط تقسیمبندی کرد و بر اهمیت مطالعه روند شکلگیری و گسترش آن تأکید نمود. وی خاطرنشان کرد که بررسی این جریان مستلزم مطالعه تطبیقی با دیگر حرکتهای فکری مشابه در جهان اسلام و تحلیل عمیق آثار و مواضع نظریهپردازان آن است. این نشست همچنین به بررسی میزان تأثیرگذاری این جریان بر جامعه، نهادهای دینی و تحولات فرهنگی معاصر پرداخت.
مقدمهای بر جریان پاکدینی و خاستگاه آن در ایران
در ابتدای این نشست، استاد غلام نبی گلستانی به معرفی اجمالی جریان پاکدینی پرداخت و اظهار داشت که این جریان با هدف پالایش دین از آنچه که پیرایهها مینامد، تلاش کرده است تا قرائتی خاص از دین ارائه دهد. این حرکت که ریشه در برخی تلاشهای اصلاحگرایانه قرون گذشته دارد، در دوران معاصر با تأکید بر عقلگرایی، بازخوانی تاریخ دین، و نقد برخی مناسک و آموزههای سنتی شدت یافته است. اما در عمل، این جریان به سوی تقلیل مبانی اصلی دین و نقد سنتهای دینی حرکت کرده و در برخی موارد، به نفی برخی اصول کلیدی اعتقادی انجامیده است. این موضوع موجب ایجاد چالشهای فکری جدی در فضای دینی و فرهنگی شده و واکنشهای گستردهای را از سوی اندیشمندان سنتگرا برانگیخته است.
وی با اشاره به تاریخچه این جریان در ایران بیان کرد:
جریان پاکدینی یک روند فکری و اجتماعی است که در آن، برخی اندیشمندان تلاش کردهاند تا با قرائتی گزینشی و عقلگرایانه، دین را از آموزههای اصیل خود جدا کرده و آن را در قالبی نوین ارائه دهند. هرچند این جریان در نگاه نخست ممکن است تلاشی برای نوسازی دینی تلقی شود، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که در بسیاری از موارد، خروجی آن چیزی جز سکولاریسم پنهان و تهیسازی دین از محتوا نبوده است.
استاد گلستانی در ادامه، به بررسی دو محور مهم این جریان پرداخت و تأکید کرد که شناخت این دو محور برای درک صحیح روند تاریخی و تأثیرات اجتماعی این جریان ضروری است. وی خاطرنشان کرد که جریان پاکدینی نه تنها در ابعاد نظری بلکه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز تأثیرگذار بوده و به مرور زمان با تحولات سیاسی و فکری دچار تغییرات قابل توجهی شده است. این جریان در برخی مقاطع تاریخی مورد حمایت حکومتها و نهادهای سکولار قرار گرفته و در برخی دورهها با مقاومت و نقد گسترده علمای دین و متفکران سنتگرا روبرو شده است. از همین رو، شناخت دقیق این جریان نیازمند بررسی عمیق از ابعاد مختلف فکری، تاریخی و جامعهشناختی است.
۱. جریان ادبی و فرهنگی ضد دین و تأثیر آن بر تحولات فکری معاصر
۲. جریان فکری و عقیدتی موسوم به پاکدینی
بررسی دو جریان تاریخی ضد دین در ایران
۱. جریان ادبی و فرهنگی ضد دین
استاد گلستانی در بخش نخست سخنان خود، به ظهور یک جریان ادبی و فرهنگی ضد دین اشاره کرد که از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی شکل گرفت. وی توضیح داد که این جریان با تأثیرپذیری از اندیشههای غربی و تحولات فکری ناشی از مواجهه با مدرنیته، تلاش داشت تا نقش دین را در جامعه کمرنگ کند. این جریان در عرصههای مختلفی از جمله ادبیات، نمایشنامهنویسی، شعر و داستاننویسی فعالیت داشت و هدف آن، القای تفکرات نوگرایانه و نقد سنتهای مذهبی بود. وی بیان کرد:
در تاریخ معاصر ایران، یک جریان ادبی و فرهنگی بهتدریج شکل گرفت که بهطور غیرمستقیم به نقد و تخریب باورهای دینی پرداخت. این جریان در قالب داستان، شعر و هنر، بهویژه از طریق ادبیات داستانی و نمایشنامهنویسی، سعی در القای تفکرات ضددینی داشت.
از چهرههای شاخص این جریان که نقش کلیدی در توسعه و گسترش آن داشتند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد، که هر یک به شیوهای خاص در تقابل با سنتهای دینی و ارائه قرائتهای نوین از دین نقشآفرینی کردهاند:
• طالبوف تبریزی
• فتحعلی آخوندزاده
• فریدون آدمیت
• صادق هدایت
• صادق چوبک
• ایرج میرزا اشاره کرد. آثار این نویسندگان، با رویکردی انتقادی نسبت به دین، برخی آموزههای دینی را به چالش کشیده و در مواردی تلاش کردهاند تا از طریق ادبیات، دیدگاههای بدیل و جایگزینی برای سنتهای دینی ارائه دهند. برخی از این آثار با لحنی تند و گاه توهینآمیز به روحانیت و باورهای دینی پرداخته و در عین حال، با بهکارگیری استعارهها و نمادها، نقد خود را در قالبهای هنری و ادبی مطرح کردهاند. این جریان ادبی نهتنها به تقابل با نهادهای دینی پرداخته، بلکه در تلاش بوده است تا تصویری متفاوت از دین و معنویت ارائه دهد که در برخی موارد مورد استقبال طیفهایی از جامعه قرار گرفته است.
۲. جریان فکری و عقیدتی موسوم به پاکدینی
در بخش دوم، استاد گلستانی به جریان فکری و عقیدتی موسوم به پاکدینی پرداخت و احمد کسروی را بنیانگذار این جریان معرفی کرد. وی توضیح داد که این جریان، برخلاف جریان ادبی که غیرمستقیم و در قالب داستان و شعر فعالیت میکرد، مستقیماً به نقد دین، مذهب و آموزههای اسلامی پرداخت. این جریان با استناد به تفاسیر خاصی از تاریخ و اندیشه اسلامی، تلاش داشت تا مفاهیمی چون وحی، نبوت، امامت و شریعت را مورد بازخوانی و حتی نفی قرار دهد. احمد کسروی که خود سابقه تحصیل در حوزه علمیه را داشت، با رویکردی عقلگرایانه و ناسیونالیستی، مبانی سنتی دین را به چالش کشید و در تلاش بود تا دین را از آنچه که خرافات و پیرایهها مینامید، پالایش کند. اما این روند، در عمل به انکار بسیاری از آموزههای دینی و تلاش برای جایگزینی با یک نظام فکری جدید منجر شد که مخالفانش آن را نوعی التقاطگرایی فکری و تضعیف باورهای مذهبی دانستهاند.
احمد کسروی؛ آغازگر جریان پاکدینی
احمد کسروی، که خود از خانوادهای روحانی بود و سابقه طلبگی داشت، در مسیر زندگی خود دچار تغییر عقیدتی شد و به یکی از چهرههای برجسته ضد دین در ایران تبدیل شد. وی ابتدا به عنوان یک روحانی جوان، در حوزههای علمیه تبریز و سپس تهران به تحصیل پرداخت اما به تدریج تحت تأثیر مطالعات تاریخی و اجتماعی خود، به نقد بسیاری از باورهای مذهبی پرداخت. وی عقیده داشت که اصلاح دین باید با حذف آنچه که خرافات مینامید، همراه باشد و در این مسیر، به مخالفت علنی با فلسفه، عرفان و آموزههای سنتی شیعه پرداخت. کسروی با تألیف آثاری چون:
• شیعیگری
• ورجاوند بنیاد
• تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان
• تاریخ مشروطه ایران
به نقد آموزههای شیعه و حتی سایر ادیان پرداخت. وی مخالف سرسخت تصوف، عرفان، فلسفه، و بسیاری از باورهای دینی بود و اعتقاد داشت که دین باید از این موارد پاکسازی شود. کسروی بر این باور بود که تصوف و عرفان باعث انحراف دین از مسیر اصلی خود شده و آن را به سمت خرافهگرایی سوق داده است. همچنین، وی فلسفه اسلامی را نوعی التقاط با اندیشههای یونانی میدانست که موجب انحراف از خلوص دینی شده است. علاوه بر این، او در برخی از آثار خود، آموزههای دینی سنتی را متهم به عقبماندگی فکری جامعه اسلامی میکرد و پیشنهاد میداد که تنها راه احیای جامعه، بازگشت به یک دین ناب و عاری از پیرایههای تاریخی است. این دیدگاههای رادیکال، موجب تقابل شدید او با علما و اندیشمندان دینی عصر خود شد.
استاد گلستانی به تأثیرات کسروی بر جریانهای بعدی اشاره کرد و افزود:
جریان فکری احمد کسروی، پایهگذار یک نحله فکری شد که تا امروز، در اشکال مختلف ادامه یافته است. اندیشههای وی توسط شاگردان و پیروانش گسترش یافت و تأثیر عمیقی بر روشنفکران دینی قرن اخیر گذاشت. این جریان با گذشت زمان، با رویکردهای متنوعی همراه شد که از اصلاحات دینی تا نفی کامل نهادهای مذهبی را شامل میشود. برخی از شاگردان او به نقد آموزههای سنتی پرداختند و تلاش کردند مفاهیم دینی را در چارچوبی عقلگرایانه و تاریخی بازخوانی کنند، در حالی که برخی دیگر، تفکرات او را به صورت صریحتر در جهت سکولاریسم و نفی دین گسترش دادند. در نتیجه، جریان فکری او نه تنها بر اندیشههای مذهبی تأثیر گذاشت، بلکه موجب شکلگیری برخی جنبشهای فکری در ایران معاصر شد که به دنبال بازتعریف رابطه دین و جامعه بودند.
استمرار جریان پاکدینی در دورههای مختلف
پس از احمد کسروی، جریان پاکدینی با ظهور چهرههای جدید، مسیر خود را ادامه داد. این جریان که ابتدا با نقد سنتهای مذهبی آغاز شد، در طول زمان دچار تحولات متعددی شد و به حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز گسترش یافت. مهمترین افراد در این مسیر عبارتند از:
۱. علیاکبر حکمیزاده (نویسنده اسرار هزار ساله)
۲. علی دشتی (نویسنده ۲۳ سال)
۳. شجاعالدین شفا (نویسنده تولدی دیگر)
گروه دوم: تداوم جریان پاکدینی در دوران معاصر
در دوران معاصر، جریان پاکدینی با حضور چهرههای جدید، مسیر گذشته را ادامه داد. این جریان در دو سطح فکری و اجتماعی فعالیت داشته است. از یک سو، برخی متفکران و نویسندگان تلاش کردهاند تا با استفاده از مبانی فلسفی و کلامی، تفسیری جدید از دین ارائه دهند که با سنتهای رایج اسلامی تفاوت دارد. از سوی دیگر، این جریان به حوزههایی همچون سیاست، جامعهشناسی و حقوق نیز نفوذ کرده و تلاش کرده است تا مفاهیم دینی را در چارچوبی نوین و گاه سکولاریزه شده بازتعریف کند. برخی از مهمترین افراد در این جریان عبارتند از:
۱. عبدالکریم سروش (قبض و بسط شریعت، بسط تجربه نبوی)
۲. محسن کدیور (نقد ولایت فقیه)
۳. حسن یوسفی اشکوری (مباحث درباره حجاب و شریعت)
۴. فاطمه وسمقی (مسیر پیامبری)
۵. امیرحسین ترکاشوند (حجاب در عصر رسالت)
استاد گلستانی با اشاره به این افراد، تصریح کرد که این گروه، هرچند از نظر فکری نوگرا به نظر میرسند، اما در واقع ادامهدهنده مسیر فکری کسروی و حکمیزاده هستند.
حجت الاسلام و المسلمین گلستانی پیشنهاد کرد که نقد این جریان باید بهصورت موضوعی و نظاممند صورت گیرد. وی تأکید کرد که این شیوه باعث خواهد شد که به جای تمرکز بر شخصیتهای فردی، تمرکز بر مبانی فکری و ساختاری این جریان صورت گیرد.
همچنین، تحلیل تطبیقی میان دیدگاههای این جریان و سایر مکاتب فکری معاصر، درک دقیقتری از تأثیرات و پیامدهای این نحله فکری ارائه خواهد داد. وی همچنین افزود که این بررسی باید در ابعاد مختلف کلامی، تاریخی و اجتماعی انجام شود تا تصویری جامع و علمی از جریان پاکدینی ارائه گردد.
بهجای نقد تکتک افراد، بهتر است مبانی فکری این جریان بررسی و تحلیل شود.