به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بیست و دومین نشست از سلسله نشستهای گفتمان مقاومت با موضوع نقد کتاب نظم جهانی (تاملی در ویژگی ملتها و جریان تاریخ) به همت گروه مطالعات پیشرفت و تمدن و مرکز تعاملات علمی بین المللی پژوهشگاه در تاريخ ۲۰ بهمن ماه برگزار شد.
این نشست به بررسی و نقد کتاب نظم جهانی اثر هنری کیسینجر اختصاص داشت و با ارائه استاد حسین حسینی برگزار شد.
محورهای اصلی نشست
- معرفی کتاب و موضوع نشست
کتاب نظم جهانی در تلاش است به این پرسش پاسخ دهد که چگونه ملتها و دولتها با تعامل متقابل خود، در بستری تاریخی، نظم جهانی را شکل داده و چه عواملی در تثبیت این نظم نقش داشتهاند. نویسنده، با بررسی روندهای تاریخی، از دوران شکلگیری مدلهای قدرت تا تحولات قرن بیستم، تلاش کرده است تصویری جامع از همکاریها و رقابتهای میان قدرتهای جهانی ارائه دهد.
- مطالب استاد حسینی
در ابتدای نشست، استاد حسین حسینی ضمن قدردانی از برگزارکنندگان و حضار، به اهمیت و پیچیدگی موضوع کتاب اشاره کرد. وی تأکید داشت که نقد و بررسی این کتاب در یک جلسه امکانپذیر نیست و نیاز به جلسات متعدد دارد. هدف اصلی این نشست، تعیین چارچوبهای تحلیلی برای نقد کتاب و بررسی جایگاه آن در مطالعات روابط بینالملل و علوم سیاسی بود.
- بررسی شخصیت هنری کیسینجر
استاد حسینی در بخش نخست سخنرانی خود، به معرفی شخصیت هنری کیسینجر پرداخت. کیسینجر که در سال ۱۹۲۳ متولد شد و در سال ۲۰۲۳ درگذشت، از جمله تأثیرگذارترین دیپلماتها و نظریهپردازان سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود. وی از خانوادهای یهودی بود که در سال ۱۹۳۸ از آلمان نازی به آمریکا مهاجرت کرد. پس از خدمت در ارتش آمریکا، تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد در رشتههای علوم سیاسی، روابط بینالملل و فلسفه تا مقطع دکتری ادامه داد. کیسینجر به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه ایالات متحده نقش مهمی در شکلدهی سیاست خارجی این کشور داشت و به دلیل اقدامات جنجالیاش، همواره مورد انتقاد و تحلیل قرار گرفته است.
- ویژگیهای کلیدی کتاب
استاد حسینی در ادامه، به بررسی ساختار کتاب و ویژگیهای اصلی آن پرداخت و چندین ویژگی کلیدی را برشمرد که در تحلیل و نقد این اثر حائز اهمیت هستند:
- روش تحلیلی کیسینجر در بررسی نظم جهانی.
- پرداختن به تاریخچه نظمهای جهانی مختلف و تأثیر آنها بر سیاست معاصر.
- بررسی چالشهای کنونی در نظام بینالمللی.
- جایگاه آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی در شکلگیری نظم آینده.
- نقش ایران در نظم جهانی و استراتژیهای مرتبط با آن.
- تحلیل و نقد کتاب
استاد حسینی در بخش دیگری از سخنان خود، به نقد کتاب پرداخت. وی بیان کرد که کیسینجر با نگاهی واقعگرایانه و گاه ابزارگرایانه به سیاست بینالملل، بیشتر بر نقش قدرت و دیپلماسی متمرکز است تا بر ارزشهای اخلاقی. همچنین، وی به نقد دیدگاه کیسینجر درباره نقش تمدنها و مفهوم نظم جهانی پرداخت و آن را با نظریات دیگر اندیشمندان مانند هانتینگتون و فوکویاما مقایسه کرد.
تحلیل فلسفی کتاب نظم جهانی و فصول آن
- ضرورت بررسی فلسفی کتاب
استاد حسینی در ادامه نشست، به ضرورت بررسی پشتوانههای فلسفی دیدگاههای هنری کیسینجر پرداخت. وی تأکید داشت که این کتاب تنها یک اثر در حوزه علوم سیاسی نیست، بلکه با تکیه بر مبانی فلسفه تاریخ و فلسفه سیاسی، تحلیلی عمیق از نظم جهانی ارائه میدهد. به گفته وی، مطالعه این کتاب برای جامعه علمی ایران ضروری است، زیرا میتواند در فهم رویکردهای قدرتهای جهانی مؤثر باشد.
- ساختار کلی کتاب و فصول آن
کتاب نظم جهانی دارای ۹ فصل اصلی است که پس از مقدمه مترجم و پیشگفتار نویسنده تنظیم شده است. در این فصول، کیسینجر به بررسی گونههای مختلف نظم جهانی پرداخته و تحلیل خود را بر اساس تجربیات تاریخی ارائه میدهد. استاد حسینی در این بخش به صورت اجمالی ساختار کلی کتاب را معرفی کرد:
الف. پیشگفتار و مقدمه
کیسینجر در مقدمه کتاب، مفهوم نظم جهانی را تعریف کرده و ضرورت بررسی آن را در بستر تاریخی توضیح میدهد. او به سه سطح از نظم جهانی اشاره دارد که پایههای تحلیل او را شکل میدهند.
ب. فصل اول: نظم تکثرگرای جهانی
این فصل به بررسی نظم جهانی اروپا میپردازد و نقش جنگهای ۳۰ ساله و صلح وستفالی را در شکلگیری نظم بینالملل تحلیل میکند. کیسینجر معتقد است که مبانی تاریخی صلح وستفالی نقش مهمی در شکلگیری نظم جهانی داشته است.
ج. فصل دوم: موازنه قدرت اروپایی
در این فصل، نویسنده به بررسی کنگره وین و تأثیر آن بر نظم بینالمللی میپردازد. وی توضیح میدهد که چگونه مفاهیم موازنه قدرت در اروپا شکل گرفت و چگونه این مفاهیم در سیاست جهانی تأثیر گذاشتند.
د. فصل سوم: اسلامگرایی و نظم جهانی
کیسینجر در این فصل به بررسی نظم جهانی در خاورمیانه و تأثیر اسلامگرایی بر آن میپردازد. او روندهای تاریخی قدرت در منطقه را بررسی کرده و نقش امپراتوری عثمانی، عربستان سعودی و ایران را در تحولات منطقهای تحلیل میکند.
ه. فصل چهارم: نظم آسیایی
نظم آسیایی و چگونگی تعامل قدرتهای بزرگ این منطقه مانند چین و هند در این فصل بررسی شده است. کیسینجر بر این باور است که چین همواره یک بازیگر مهم در نظم بینالمللی بوده و نقش آن در آینده نیز برجسته خواهد بود.
و. فصل پنجم: نظم بینالمللی جدید
این فصل به بررسی چالشهای جدید نظم جهانی، از جمله مسائل مربوط به جنگهای نیابتی، بحرانهای اقتصادی و رقابتهای ژئوپلیتیکی میپردازد.
ز. فصل ششم: جایگاه آمریکا در نظم جهانی
کیسینجر در این بخش به تحلیل وضعیت ایالات متحده پرداخته و آن را به عنوان یک ابرقدرت مردد معرفی میکند. او معتقد است که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم نقش مهمی در نظم جهانی داشته، اما اکنون با چالشهای متعددی روبهرو است.
ح. فصل هفتم و هشتم: فناوری و آینده نظم جهانی
در این فصول، کیسینجر به بررسی تأثیرات فناوری، از جمله تسلیحات هستهای و فناوری سایبری، بر نظم جهانی پرداخته است. او معتقد است که توسعه فناوری میتواند آینده سیاست بینالملل را به شدت تغییر دهد.
ط. فصل نهم و پسگفتار: نتیجهگیری و آیندهنگری
این بخش، نقطه اوج تحلیلهای نویسنده است که در آن به آینده نظم جهانی پرداخته و سناریوهای مختلف را برای جهان آینده بررسی کرده است.
- نقد و تحلیل ساختاری کتاب
استاد حسینی در ادامه، چندین ویژگی مهم این کتاب را که در تحلیل و نقد آن ضروری هستند، مورد بحث قرار داد:
- تمرکز بر فلسفه تاریخ و روابط بینالملل.
- ارائه مدلی تحلیلی از نظم جهانی.
- تلاش برای ارائه یک تئوری آمریکامحور از نظم بینالمللی.
- تأکید بر نقش ایالات متحده در حفظ یا تغییر نظم جهانی.
وی همچنین اشاره کرد که این کتاب گرایش خاصی به برتری نظم آمریکایی دارد و در برخی موارد، نگاه انتقادی نویسنده نسبت به نظمهای دیگر به وضوح دیده میشود.
ویژگیهای انتقادی و روش تحلیل کتاب نظم جهانی
- نگاه انتقادی در کنار سوگیریها
استاد حسینی در این بخش به ویژگی برجستهای از کتاب نظم جهانی اشاره کرد که در آن، هنری کیسینجر علیرغم داشتن گرایشها و سوگیریهای مشخص، همزمان نگاه انتقادی به سیاستهای دولتها، از جمله رؤسای جمهور آمریکا، دارد. این ویژگی نشانهای از رویکرد علمی و تحلیلمحور او است که در میان سیاستمداران کمتر دیده میشود. این نگاه انتقادی، آزادی فکری نویسنده را نشان داده و باعث شده برخی از مواضع سیاستمداران آمریکایی را مورد نقد قرار دهد.
- روش تحلیل و ساختار محتوایی کتاب
یکی از نکات مهم در روششناسی این کتاب، شیوه تحلیل چندلایه کیسینجر است. در هر فصل، او ابتدا به تحلیل مسائل منطقهای مانند اروپا، چین و آسیا میپردازد و سپس در انتهای مباحث، با یک دیدگاه کلاننگر و فلسفی، خود را از موضع سیاسی خارج کرده و به عنوان یک ناظر بیرونی تحلیل ارائه میدهد. این روش تحلیل، که یکی از نقاط قوت کتاب محسوب میشود، باعث میشود خواننده به یک درک جامع از موضوع برسد و تنها محدود به دیدگاههای سیاسی روزمره نشود.
- تنظیم نقشه راه و دوری از سردرگمی تحلیلی
کیسینجر در این کتاب با ارائه یک نقشه راه منسجم، مانع از سردرگمی خواننده در میان مسائل پیچیده سیاست بینالملل میشود. این ویژگی، خواننده را از غرق شدن در جزئیات متلون سیاسی دور کرده و به درک یک سیاست کلی و پایدار کمک میکند. او تلاش میکند در قالب یک مدل تحلیلی، مسیر حرکت جهان را به تصویر بکشد.
- پرداختن به دنیای معاصر و تحولات دیجیتال
ویژگی دیگر این کتاب، تمرکز بر تحولات معاصر، از جمله دنیای دیجیتال و فناوریهای جدید است. کیسینجر، برخلاف برخی از سیاستمداران و روشنفکران کلاسیک، به مسائل روز و تأثیر فناوریهای نوین بر سیاست جهانی توجه ویژهای دارد. این ویژگی، کتاب را از یک اثر صرفاً تاریخی به یک تحلیل آیندهنگر تبدیل کرده و آن را برای مطالعه سیاستمداران و پژوهشگران معاصر ارزشمند ساخته است.
- روش استناد و استدلالهای علمی
یکی از ویژگیهای مهم این کتاب، روش استناد و استدلالهای آن است. در پژوهشهای علمی، معمولاً اگر موضوع عقلی باشد، از استدلال منطقی استفاده میشود و اگر موضوع نقلی باشد، به منابع مستند استناد میشود. کیسینجر در این کتاب با رعایت این اصول، تلاش کرده است استدلالهای خود را با شواهد تاریخی و دادههای تحلیلی تقویت کند. این روش، خواننده را متقاعد میکند که تحلیلهای او بر پایه مبانی علمی و منطقی استوار است.
- گستره جغرافیایی و شمول محتوایی کتاب
این کتاب، به دلیل بررسی نظم جهانی در تمامی نقاط جهان، از جمله اروپا، آسیا، آمریکا، روسیه، خاورمیانه و حتی آمریکای لاتین، دارای یک دایره شمول گسترده است. به همین دلیل، مورد توجه سیاستمداران و تحلیلگران بسیاری قرار گرفته است. کیسینجر تلاش کرده است که نظم جهانی را بهعنوان یک پدیدهای فراملی و چندبُعدی بررسی کند.
- ویژگیهای شخصیتی نویسنده و تأثیر آن بر تحلیلهای کتاب
یکی دیگر از موارد مهم، ویژگیهای شخصیتی هنری کیسینجر است که در این کتاب منعکس شده است. نظم جهانی را میتوان به عنوان آخرین و مهمترین اثر او در نظر گرفت که بازتابدهنده تجربیات عملی، تلاشهای نظری و اندیشهورزی او در طول عمر سیاسی و علمیاش است. این کتاب نهتنها خلاصهای از تفکرات کیسینجر، بلکه جمعبندی نهایی او از سیاست جهانی است
- نقد مهمترین استراتژیست آمریکا
از آنجا که کیسینجر یکی از مهمترین استراتژیستهای قرن بیستم و بیستویکم به شمار میرود، نقد این کتاب در واقع نقد یکی از اساسیترین استراتژیهای سیاسی آمریکا است. این امر نیازمند دقت و جسارت علمی بالایی است، زیرا اندیشههای کیسینجر همواره تأثیر مستقیمی بر سیاستهای جهانی داشته است.
- پارادایم رئالیستی و واقعگرایی در تحلیلهای کیسینجر
در نهایت، کیسینجر در این کتاب رویکردی واقعگرایانه به مسائل جهانی دارد. او تلاش میکند که تحلیلهای خود را بر اساس واقعیات تاریخی و سیاسی ارائه دهد و از ایدهآلیسم انتزاعی دوری کند. این ویژگی باعث شده است که کتاب او به عنوان یک منبع مهم برای تحلیلگران روابط بینالملل شناخته شود.
بررسی نظم جدید بینالمللی و مبانی فلسفی آن
- نظم جدید بینالمللی: یک چشمانداز منحصر به فرد
استاد حسینی در این بخش از نشست علمی، به بررسی چشمانداز فلسفی نظم جدید بینالمللی پرداخت. وی این دیدگاه را به عنوان مبنای چهارم تحلیل کتاب نظم جهانی هنری کیسینجر معرفی کرد و توضیح داد که نظامهای حاکم در طول تاریخ، همواره خود را به عنوان الگوی مشروع برای بشریت تلقی کردهاند. اما در عمل، این نظمها هرگز بهطور کامل محقق نشدهاند، زیرا هر قدرتی به دنبال تأمین منافع و نظم خاص خود بوده است.
کیسینجر در این بخش به نمونههای تاریخی مختلف از جمله چین، اروپا و اسلام اشاره میکند و نشان میدهد که هر یک از این تمدنها به گونهای تلاش کردهاند نظم جهانی خاص خود را به اجرا بگذارند.
- چشمانداز فلسفی نظم بینالمللی از نگاه کیسینجر
به گفته کیسینجر، نظم جدید بینالمللی دارای یک چشمانداز فلسفی منحصر به فرد است که در سه مرحله تجلی پیدا میکند:
- ایجاد وحدت از دل کثرتها
- سوق دادن جزءنگری به کاربردگرایی و رواداری
- پیادهسازی نظم در سراسر جهان از طریق یک نگاه کلی و عام
کیسینجر این فرایند را در سطح جهانی توصیف میکند، اما استاد حسینی با طرح این پرسش که “با کدام مکتب فلسفی میتوان از بازگشت کثرتها به وحدت سخن گفت؟” به نقد این دیدگاه پرداخت. وی تأکید کرد که تحقق این ایده مستلزم یک فلسفه نظری مستحکم است که بتواند توجیهگر چنین تحولی در نظام بینالمللی باشد.
- چالشهای تحقق نظم بینالمللی در سطح سیاستهای جهانی
حتی در صورت در اختیار داشتن یک فلسفه نظری قوی، تحقق این نظم در سطح سیاستهای جهانی و دولتها با چالشهای اساسی روبهرو است. استاد حسینی این مسئله را به چالشهایی که در مفاهیمی همچون دموکراسی، حقوق مدنی و مرزهای ملی وجود دارد، تشبیه کرد.
وی همچنین اشاره کرد که دولتها و حکومتها به دلیل منافع ملی و سیاستهای خاص خود، معمولاً حاضر به پذیرش یک نظم کلی جهانی نیستند. این موضوع، تحقق وحدت از دل کثرتها را به یک مسئله پیچیده و دشوار تبدیل کرده است.
- گستردهترین مفهوم نظم جهانشمول: اسلام
یکی دیگر از نکات کلیدی که کیسینجر به آن اشاره میکند، این است که گستردهترین مفهوم نظم جهانشمول از آن اسلام است. استاد حسینی این نکته را به عنوان مبنای پنجم در تحلیل کتاب تلقی کرده و به بررسی آن پرداخت.
کیسینجر در این بخش از کتاب، به ساختار نظام اسلامی و تأثیر آن در جهان اشاره میکند. وی توضیح میدهد که اسلام از نظر فکری، دارای یک نظام الهی است و از نظر عملی نیز در قرن هفتم میلادی، سه قاره را تحت تأثیر قرار داده است. او از اتحاد اسلام با جهان عرب، امپراتوری ایران و ترکان عثمانی یاد میکند.
با این حال، استاد حسینی این سؤال را مطرح کرد که “چرا کیسینجر با وجود تأکید بر اهمیت تاریخی نظم اسلامی، آن را در نقطه آغاز تحلیل خود درباره نظم جهانی قرار نمیدهد؟” این مسئله نشاندهنده نوعی سوگیری در روایت تاریخی او است.
- بینش جدید در نظم جهانی و تفاوت نگاه آمریکا و اروپا
کیسینجر در کتاب خود به تفاوت نگاه آمریکا و اروپا به نظم جهانی پرداخته و این مسئله را به عنوان مبنای ششم مطرح میکند.
- اروپا: مبتنی بر تعادل قدرت و پذیرش تکثر نظامها
- آمریکا: مبتنی بر ترویج اصول مشترک جهانی و صلح دموکراتیک
این تفاوت دیدگاه باعث شده است که آمریکا نقش خود را به عنوان متولی نظم جهانی ببیند و به دنبال اجرای ارزشهای خود در سطح بینالمللی باشد. استاد حسینی به تناقض این نگاه در سیاست خارجی آمریکا اشاره کرد و نشان داد که کیسینجر، در بخشهای مختلف کتاب، دیدگاه خود را درباره این مسئله تغییر داده است.
- اهمیت نظام وستفالی در نظم بینالمللی
کیسینجر در بخش دیگری از کتاب، به نظام وستفالی و اصول آن اشاره کرده و آن را به عنوان پایهایترین مبنای مورد قبول در نظم جهانی معرفی میکند. این مسئله به عنوان مبنای هفتم تحلیل شده است.
وی اصول وستفالی را در قالب موارد زیر بیان میکند:
- استقلال ملی دولتها
- اقتدار حاکمیت
- عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها
با این حال، استاد حسینی اشاره کرد که کیسینجر در بخشهای دیگر کتاب، خود به چالشهایی که این نظام با آن روبهرو شده است، اذعان دارد و نشان میدهد که حتی کشورهای غربی نیز از این اصول فاصله گرفتهاند.
- مقابله با اصول وستفالی و تغییرات نظم جهانی
مبنای هشتم تحلیل کیسینجر، اشاره به مقابله با اصول وستفالی در سطح بینالملل است. به گفته کیسینجر، نظم جهانی در قرن بیست و یکم از سوی جریانات مختلفی به چالش کشیده شده است:
- قدرتهای نوظهور مانند چین و روسیه
- گروههای جهادی و اسلامگرا
- شبهنظامیان غیردولتی و تروریستها
این چالشها نشان میدهند که نظم جهانی دیگر بر مبنای دولتمحوری صرف استوار نیست و بسیاری از بازیگران جدید در حال تغییر معادلات جهانی هستند.
- بازتعریف مفهوم نظم جهانی و چالشهای جدید
کیسینجر در این بخش به سه سطح از نظم اشاره میکند:
- نظم جهانی: حاکم بر تمامی نقاط جهان
- نظم بینالمللی: مربوط به قدرتهای تأثیرگذار در سطح بینالملل
- نظم منطقهای: محدود به مناطق خاص و کشورهای همسایه
استاد حسینی در تحلیل این بخش اشاره کرد که در بسیاری از نوشتههای دیگر، توجه کافی به این سه سطح از نظم نشده و درک دقیق آن نیازمند بررسی عمیقتر مبانی کیسینجر است.
- تعادل میان قدرت و مشروعیت در نظم جهانی
یکی از مهمترین مبانی کتاب، تأکید بر تعادل میان قدرت و مشروعیت در ایجاد نظم جهانی است. این موضوع، مبنای یازدهم تحلیل شده و از اهمیت ویژهای برخوردار است.
استاد حسینی در این بخش این پرسش را مطرح کرد که “آیا در مفهومیابی از نظم جهانی، غیر از قدرت و مشروعیت، مولفه سومی نیز وجود دارد؟” وی پیشنهاد کرد که مولفه سوم در این تحلیل، کارآمدی است.
به گفته وی، بدون در نظر گرفتن کارآمدی، حتی اگر نظمی بر پایه قدرت و مشروعیت شکل بگیرد، نمیتواند در طولانیمدت پایدار بماند.
پرسشهای فلسفی و چالشهای نظم جهانی در اندیشه کیسینجر
- پرسش فلسفی بنیادین نظم جهانی
یکی از مهمترین پرسشهایی که در کتاب نظم جهانی توسط هنری کیسینجر مطرح میشود، این است که چگونه میتوان ارزشها و تجربههای تاریخی گوناگون و واگرا را در کسوت یک نظم مشترک معتبر جای داد؟
استاد حسینی این پرسش را یکی از نکات اساسی کتاب دانسته و تأکید کرد که این مسئله، خود دارای جنبهای اسرارآمیز است. به عبارتی، کیسینجر از یک سو ارزشهای متنوع تاریخی را میپذیرد و از سوی دیگر، تلاش میکند نظم جهانی را بر اساس اصول مشخصی که در بخشهای مختلف کتاب مطرح کرده است، پایهریزی کند.
- تعارض مفاهیم در نگاه کیسینجر
یکی از نکات قابل توجه در تحلیل کتاب، این است که برخی مبانی مطرح شده در آن، با یکدیگر در تضاد قرار دارند. استاد حسینی به طور خاص اشاره کرد که بند ابتدایی کتاب با بندهای هفتم و دوازدهم در تناقض است.
دلایل این تعارض:
- در بخشهایی از کتاب، نگاه انحصارگرایانهای به نظم جهانی دیده میشود، اما در برخی بخشهای دیگر، کیسینجر اذعان میکند که ارزشها و تجربههای تاریخی مختلف باید به رسمیت شناخته شوند.
- این تناقض نشاندهنده نوعی نگاه فلسفی کلان به تاریخ و سیاست در اندیشه کیسینجر است که صرفاً از دریچه علوم سیاسی کلاسیک به مسائل نمینگرد، بلکه آنها را در بستری فلسفه تاریخی تحلیل میکند.
- جمعبندی نهایی در فصل پایانی کتاب
استاد حسینی اشاره کرد که فصل پایانی کتاب یکی از مهمترین بخشهای آن است. این فصل شامل جمعبندی بحثهای مختلفی است که در طول کتاب مطرح شدهاند. در این فصل، کیسینجر به چالشهای اساسی حکومتداری در دوران معاصر پرداخته و مهمترین آنها را مسئله بازسازی نظم بینالمللی دانسته است.
یکی از جملات مهمی که کیسینجر در این بخش آورده، این است که نظم جهانی را نمیتوان تنها از طریق اقدامات یک کشور ایجاد کرد؛ بلکه باید ساختاری جهانی، قانونمند و متعادل داشته باشد. این بیان نشان میدهد که حتی از دیدگاه کیسینجر نیز، ایالات متحده بهتنهایی قادر به ایجاد نظم جهانی پایدار نیست.
- ضرورت بازتعریف نظام وستفالی در زمانه معاصر
کیسینجر در بخشهای پایانی کتاب بر این نکته تأکید میکند که نظام وستفالی، که در قرون گذشته بنیان نظم جهانی را تشکیل میداد، نیاز به بازتعریف دارد. استاد حسینی در این رابطه توضیح داد که کیسینجر پیشنهاد میکند این مدل باید با واقعیتهای جهان معاصر هماهنگ شود، اما در نهایت، همچنان به نوعی برتری نظم آمریکایی تأکید دارد.
وی اشاره کرد که این نگاه در تضاد با برخی دیگر از مباحث کتاب است و نشاندهنده تمایل کیسینجر به بازتعریف وستفالی بهگونهای است که با منافع ایالات متحده همسو باشد.
- نقش تعادل و جلوگیری از جنگ در نظم جهانی
یکی دیگر از مهمترین نتایج تحلیلی کیسینجر این است که نظم جهانی برای پایداری، نیازمند تعادل میان قدرتهای جهانی و جلوگیری از جنگ است. او معتقد است که بسیاری از درگیریهای بینالمللی ناشی از عدم تعادل در قدرت جهانی و عدم وجود سازوکارهای پیشگیریکننده است.
استاد حسینی با اشاره به نگاه فلسفی کیسینجر در این زمینه، بیان کرد که این تحلیل به نوعی بازتاب رساله لیسانس کیسینجر در دانشگاه هاروارد تحت عنوان معنای تاریخ است. کیسینجر در پایان کتاب خود اذعان میکند که در جوانی گمان میکرد که میتواند معنای تاریخ را تعیین کند، اما با گذشت زمان به این نتیجه رسیده که معنای تاریخ چیزی نیست که بتوان آن را بهطور قطعی تعریف کرد، بلکه یک پرسش دائماً باز است که نیاز به تأمل و بررسی مداوم دارد.
- نقدهای باقیمانده بر کتاب
استاد حسینی در ادامه دو نکته انتقادی مهم درباره این کتاب مطرح کرد:
الف. مسئله اصلی کتاب و نقد آن
- یکی از چالشهای مهم در تحلیل کتاب، تشخیص مسئله اصلی آن است. استاد حسینی بیان کرد که مسئله اصلی کتاب، مفهومیابی نظم جهانی و تحقق عملی آن است.
- در تحلیل نهایی، مسئله اصلی کیسینجر این است که چگونه میتوان یک نظم جهانی پایدار را ایجاد کرد که در سطح عملی نیز قابلیت تحقق داشته باشد.
ب. تضاد میان آرمان و دولت در نگاه کیسینجر
- کیسینجر در بخشهایی از کتاب، بهویژه در تحلیل وضعیت ایران، تأکید میکند که ایران باید بین آرمان بودن و دولت بودن یکی را انتخاب کند.
- استاد حسینی این دیدگاه را نادرست دانسته و بیان کرد که آمریکا نیز توانسته است میان آرمان و دولت تعادل برقرار کند، زیرا این کشور در طول ۲۰۰ سال گذشته توانسته است با ایجاد یک نظام علمی و فناورانه، حلقه واسط میان این دو را بسازد.
- وی همچنین اشاره کرد که ایران هنوز در مسیر تبدیل آرمان به دولت قرار ندارد، زیرا هنوز در تحول علوم انسانی و توسعه علمی و فناورانه، به نقطهای نرسیده که این تعادل را ایجاد کند.
- نگاه کیسینجر به فناوری و انتقاد از آن
در صفحه ۴۱۷ کتاب، کیسینجر به فناوریهای جدید از جمله فضای سایبری اشاره کرده است، اما وی به نظر میرسد که فناوری را یک پدیده خنثی و بیجهت میداند. استاد حسینی این دیدگاه را مورد نقد قرار داد و بیان کرد که این نگاه، کاملاً غیرواقعبینانه است، زیرا فناوری به هیچ وجه خنثی نیست و نقش کلیدی در تحولات سیاسی و اجتماعی جهان ایفا میکند.
- نیاز ایران به استراتژیستهای جدید
در نهایت، استاد حسینی بر این موضوع تأکید کرد که تحلیل کتاب نظم جهانی نشان میدهد که ایران نیازمند استراتژیستهایی است که بتوانند با درک عمیق از فلسفه تاریخ، علوم سیاسی و مبانی تمدنی، نقشه راه مشخصی برای آینده کشور ترسیم کنند.
وی اشاره کرد که برای ایجاد چنین استراتژیستهایی، تحول در علوم انسانی، آزادی علمی و توسعه ساختاری دانش ضروری است و این امر تنها در صورتی ممکن خواهد بود که فضای علمی کشور از محیطهای امنیتی و بسته خارج شود و به سوی خلاقیت و نوآوری علمی حرکت کند.
تحلیل نهایی و چشمانداز نظم جهانی در ایران
- حلقه واسط میان آرمان و دولت: دانش
یکی از نکات کلیدی که استاد حسینی در این نشست بر آن تأکید داشت، این بود که حلقه واسط میان آرمان و دولت، تولید دانش است.
- در غرب، این فرآیند بیش از ۲۰۰ سال به طول انجامید و منجر به شکلگیری علوم انسانی مدرن، فناوریهای نوین و سیستمهای اجتماعی و سیاسی جدید شد.
- اگر ایران بخواهد میان آرمانهای تمدنی و ساختار دولت پیوند برقرار کند، نیازمند ایجاد تحول در علوم انسانی و دانش مدرن است.
- این تحول تنها در صورتی امکانپذیر است که محیط علمی کشور از آزادی کافی برای پژوهش و اظهار نظر برخوردار باشد. تجربه تمدن اسلامی در عصر طلایی و تمدن مدرن غرب، هر دو نشاندهنده این واقعیت هستند که بدون آزادی علمی، خلاقیت و نوآوری شکل نمیگیرد.
- جایگاه ایران در نظم جهانی: نیاز به استراتژیستهای جدید
استاد حسینی با تحلیل کتاب نظم جهانی نتیجه گرفت که ایران نیازمند استراتژیستهایی است که واجد ویژگیهای خاصی باشند:
- نظریهپردازانی که فلسفه تاریخ بدانند: تحلیل مسائل جهانی نیازمند درک تاریخی عمیق است.
- متخصصان با دانش فلسفه سیاسی: فهم دقیق از قدرت، مشروعیت، و تعاملات بینالمللی.
- افرادی با تجربه عملی دیپلماتیک: تجربه دیپلماسی در سطوح مختلف تصمیمگیری.
- اهل قلم و نظریهپردازی: کسانی که بتوانند تئوریهای منسجم و راهبردی ارائه دهند.
- دور از شعارزدگی و سطحینگری: استراتژیستهای ایرانی نباید صرفاً به کلیگویی و تبلیغات بسنده کنند.
- تحلیلگران واقعبین نظم جهانی: درک صحیح از وضعیت جهانی و چالشهای موجود.
- متخصصان با متد علمی و نقد نظاممند: استفاده از روشهای تحلیلی معتبر برای بررسی و نقد نظریات جهانی.
- آگاهی از واقعیتهای نظم بینالمللی: درک دقیق از تعاملات قدرت در سطح جهان.
- تحلیلگران تعاملی و غیر متعصب: قابلیت تحلیل تمدنها بدون تعصب و با رویکردی واقعگرایانه.
- متخصصانی که بتوانند نظریات جدیدی ارائه دهند: ایران به استراتژیستهایی نیاز دارد که بتوانند نظریات خود را در سطح جهانی مطرح کنند.
- چالشهای نظام حکمرانی علمی در ایران
یکی از نکات اساسی که در این نشست مورد بحث قرار گرفت، ضعف نهادهای علمی و پژوهشی در ایران بود.
- در کشورهای توسعهیافته، نهادهای علمی و دانشگاهی به صورت ساختاری و سازمانیافته عمل میکنند و تولید دانش یک فرآیند نهادی است، نه صرفاً فردی.
- در ایران، بسیاری از پروژههای علمی و پژوهشی به دلیل عدم حمایتهای ساختاری و عدم وجود سازمان علمی مستمر، به سرانجام نمیرسند.
- برای پیشرفت در حوزه علوم انسانی و نظریهپردازی سیاسی، ایران نیازمند تحول ساختاری در سیستم علمی خود است.
راهکار پیشنهادی:
- تقویت پژوهشگاهها و نهادهای علمی با رویکردی مستقل و آزاد.
- پرهیز از امنیتیسازی محیط علمی و دانشگاهی.
- ایجاد بستر مناسب برای پژوهشهای بینالمللی و تبادل علمی با جهان.
- حمایت از محققان و اندیشمندان در زمینه تولید نظریههای جدید و عملیاتی کردن آنها.
- ارتباط بین فلسفه صدرایی و تمدن نوین اسلامی
یکی از مباحث مهم نشست، بحث درباره کارآمدی فلسفه صدرایی در ایجاد نظم جهانی بود. برخی از اندیشمندان حاضر معتقد بودند که فلسفه صدرایی نمیتواند مبنای تمدن نوین اسلامی قرار گیرد، در حالی که برخی دیگر بر قابلیتهای این مکتب در ایجاد یک نظریه کلان تمدنی تأکید داشتند.
دیدگاه اول:
- فلسفه صدرایی نمیتواند به عنوان بنیان تمدن نوین اسلامی عمل کند، زیرا فاقد ابزارهای عملیاتی برای ارائه یک نظم جهانی منسجم است.
- نیاز به تدوین یک فلسفه جدید که بتواند از دل آن، یک نظریه عملیاتی برای تمدن نوین اسلامی استخراج شود.
دیدگاه دوم:
- با بازخوانی فلسفه صدرایی و امتداد آن در عصر حاضر، میتوان به یک چارچوب نظری برای تمدن اسلامی دست یافت.
- حکمت متعالیه و دیدگاههای علامه طباطبایی میتوانند نقش مهمی در ارائه نظریهای بومی برای نظم جهانی داشته باشند.
نتیجهگیری: ایران و آینده نظم جهانی
این نشست به بررسی و نقد کتاب نظم جهانی و چالشهای نظری آن پرداخت و به نتایج مهمی دست یافت:
- ایران برای حضور فعال در نظم جهانی، نیاز به استراتژیستهایی دارد که بتوانند با تکیه بر فلسفه تاریخ و علوم سیاسی، تحلیلهای دقیقی ارائه دهند.
- تحول در علوم انسانی و دانش، حلقه واسط میان آرمانهای تمدنی و دولت است.
- حکمرانی علمی در ایران نیازمند بازسازی نهادی و ساختاری است.
- ارتباط بین فلسفه صدرایی و نظریه تمدن نوین اسلامی باید به صورت دقیقتر بررسی شود.
در نهایت، استاد حسینی تأکید کرد که ایران نیازمند تولید نظریههایی است که بتوانند در سطح جهانی مطرح شوند و بتوانند به عنوان جایگزین یا مکمل نظریات غربی درباره نظم جهانی عمل کنند. این امر تنها با ایجاد فضای علمی آزاد و حمایت از پژوهشهای نظری و کاربردی امکانپذیر خواهد بود.