به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: پانزدهمین نشست از سلسله نشستهای گفتمان مقاومت با موضوع «جریانشناسی بازیگران فکری و سیاسی سوریه» به همت گروه کلام اسلامی و الهیات جدید و مرکز تعاملات علمی بین المللی پژوهشگاه با همکاری مشارکت مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به صورت حضوری و مجازی، چهارشنبه ۵ دی ماه در تالار فرهنگ پژوهشگاه برگزار شد.
دکتر محمد محمدینیا عضو هیأت علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه در این نشست به ارائه نکاتی پرداخت که در ادامه میخوانید:
وی با بیان اینکه ما در سوریه با طرح های تو در تو مواجهیم، اظهار کرد: طرح کلان طرحی است که بر اساس نظام قدرت در دنیا میتوانیم آن را درک کنیم، طرح های خُرد و ملی به بازیگران ملی و گاهی کوچکتر از ملی مثل منطقهای که سوریه در آن قرار دارد مربوط میشود؛ اگر آن طرح بزرگ را بخوانیم بازخوانی ما باید از دوره جنگ سرد شروع شود یعنی نقطه عزیمت ما برای آن طرح، اکنون جنگ سرد خواهد بود، جنگ سرد تا زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی می رسد مسیری را طی کرده و پس از انقلاب که فروپاشی رسمی شوروی آشکار میشود نقط عطف تغییر میکند، من فکر میکنم که در این طرح بزرگ که یک طرح آمریکایی_ناتویی برای کل این منطقه است یک رقیب جهانی وجود دارد و آن رقیب همین طرحی است که انقلاب برای این منطقه و بزرگتر از آن برای روابط قدرت در دنیا دارد.
عضو هیأت علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه با بیان اینکه در طرحهای خرده ملی شاهد تکثر بازیگران هستیم، افزود: در این طرحها شاهد تضاد و تعارض منافع نیز هستیم، برای مثال در طرح سطح دوم که طرحهای خردتر هستند ما گرایشها، اهداف و غایات ژئوپلیتیک و گاه متعارض با هم داریم، در موضوع خاص سوریه بعد از این حادثه اختلاف نظر جدی است و همین تضاد منافع نیز این اختلاف نظر را ایجاد میکند، گروهی تجزیه سوریه برایشان در اولویت اول قرار دارد و گروهی دولت ملی برایشان اولویت اول است، از سوی دیگر گروهی تلاش میکنند که پیشرانهای هرج و مرج را گسترش داده و تشدید کنند و به مرز تجزیه برسانند و تلاش میکنند که تفرقههایی را که از قبل وجود داشته و بسترهای کهنه دارد کاهش داده و دولت ملی با وفاق حاصل شود که اینجا بازیگران تعدد دارند.
محمدینیا ادامه داد: اگر بخواهم تعبیر دقیقتر بر اساس دویست سال غرب جدید را بررسی کنیم باید گفت که ما با صهیونیسم بینالملل مواجهیم و رژیم صهیونیستی مجری این طرح است نَه مجری منفعل بلکه مجری فعال که می تواند بر تصمیمات ناتو و روابط قدرت و ثروت در آمریکا اثر بگذارد؛ مساله دیگر آنکه در اواخر جنگ سرد الگوی تهاجمی را داشتیم که متفاوت از الگوی تهاجم پس از جنگ سرد یعنی از دو سه دهه قبل است؛ آمریکا از دهه شصت و هفتاد میلادی الگوی تهاجم نظامی، تغیبیر و براندازی حکومتها را داشت اما از سال ۱۹۸۰ میلادی به بعد پنتاگون اصلی بیشتر از پنتاگون نظامی عمل میکند، یعنی تهاجم دکترین شوک به کشورها بیشتر شده و آمریکا بسیاری از کشورها را با دکترین شوک متزلزل کرده و در معرض فروپاشی قرار میدهد.
وی گفت: سوریه از سال ۲۰۰۵ میلادی به بعد تنها کشوری بود که در قامت دولت با ما ائتلاف دولتی داشت، از ۲۰۰۵ بهبعد به ویژه از سال ۲۰۰۶ به بعد تقریبا یارانه ها در سوریه حذف میشود، تولید کالاهای اساسی، غذایی و کشاورزی در داخل حمایت نشده و بسیاری از اقلام که سوریه وارد کننده آن نبود به این کشور وارد شد، بیمه عمومی در کشور لغو و بیمارستانها و مدارس نیز خصوصی شدند؛ وعده داده شده بود که دولت شما چابک میشود تولیدتان بهرهوری خواهد داشت اما نشد، این چیزی بود که بازیگری آمریکایی- ناتویی با پیشنهادات اقتصاددانهای سوری به بشار اسد رقم زدند و در نهایت نتیجه تعارضاتی شد که جریانی شکل بگیرد و در ادلب در بزرگراه اتومبیلها را بیندازند و به پایتخت بیایند.
این پژوهشگر در ادامه تصریح کرد: مساله این است که همه این اتفاقات و مشارکتها صرفا آلت دست ناتو و ایالات متحده نیستند، بلکه آنچه باید ما را حساس کند صهیونیست و طرح و ایده فکری آنهاست که می خواهند فکر و فرهنگ صهیونیست سیاسی را محکم کنند، در این بین ما به عنوان بازیگر اصلی در منطقه باید در حوزه ژئوپلیتیک و منطقهای الزامات یک بازیگر تمام عیار را داشته باشیم اما این الزامات را رعایت نکرده ایم.