آموزه قرآنی مقاومت در برابر آمریکا و فرعون زمانه

آموزه قرآنی مقاومت در برابر آمریکا و فرعون زمانه
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین محمد علی اسدی‌نسب مدیر گروه قرآن‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

پیامبرگرامی اسلام(ص) فرمودند:  فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ(تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲) هنگامی که فتنه‌ها مانند پاره‌های شب به شما روی آورد، به قرآن پناه برید، که هم شافع است و هم شفاعت او پذیرفته می‌شود، ، اگر کسی قرآن را امام خود قرار دهد او را به بهشت رهنمون می‌سازد و اگر او را امام خویش نسازد به جهم واردش خواهد کرد ، قرآن دلیل است و بهترین راه را نشان می‌دهد.

ما در شرایط مواجهه با فرعون زمان خود یعنی آمریکا هستیم و اسرائیل جزئی کوچک از آمریکا شمرده می‌شود که بدون آمریکا از خانه عنکبوت لرزان‌تر و ضعیف‌تراست؛ و طبعا مقابله با ستمگر و فرعون زمانه مشکل و طاقت‌فرسا اما وظیفه است؛ در چنین شرایطی وضعیت غیر مومنان روشن است اما مؤمنان هم چون یک دست‌نیستند در طول این مواجهه پیوسته غربال می شوند همانگونه که مؤمنان در مواجهه با جالوت غربال شدند؛ هرقدر شرایط سخت‌تر باشد ریزش افراد بیشتر است گروهی کم‌می‌آورند و گروهی برای توجیه اعمال خود تردید ایجاد می‌کنند؛

گروهی روحیه دیگران را تضعیف می‌کنند؛ خودی ها را تحقیر و دشمن را قوی جلوه می‌دهند؛ گروهی مرجف و شایعه بخش کن می‌شوند بدون اینکه بدانند دارند به دشمن کمک می‌کنند؛ در این بین گروهی پیروزی اندک دشمن را بزرگ و از ادامه مسیر مأیوس می‌شوند؛ این گروه باید به قرآن مراجعه کنند و بدانند که وضعیت پیامبران گذشته چگونه بوده است؛ قرآن از زبان مؤمنان حقیقی در چنین شرایطی می‌فرماید:  قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِين(بقره: ۲۴۹)‏ امّا آنها كه مى‏دانستند خدا را ملاقات خواهند كرد [و به روز رستاخيز ايمان داشتند] گفتند: «چه بسيار گروههاى كوچكى كه به فرمان خدا بر گروههاى عظيمى پيروز شدند و خداوند با صابران [و استقامت كنندگان‏] است»

آری در گذشته ها گاهی عرصه بر مومنان تنگ می شد بگونه‌ای که نه تنها مومنان بلکه رسول الهی هم میگفت خدایا پس کجاست نصرت و یاریت: أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ(بقره: ۲۱۴) ﺁﻳﺎ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ، ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻰ  ﺷﻮﻳﺪ؟ ! ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎﻳﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﻭﭼﻨﺎﻥ ﻣﺘﺰﻟﺰﻝ ﻭ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ  ﺩﺭ ﻣﻘﺎم ﺩﻋﺎ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﺎﺭﻱ  ﻣﻰ  ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻳﺎﺭﻱ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ؟  ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻴﻢ :  ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻳﺎﺭﻱ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﺳﺖ.

باید توجه کنیم که حتی مؤمنان با حضور پیامبر در کنارشان گاهی از گذشته ضعیفتر می‌شدند؛ مومنان  و جبهه حق در ابتدا قوی بودند بگونه ای که یک نفر حریف ده نفر به سبب قوت ایمان می شد: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ (انفال:۶۵) ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ! ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﻧﻔﺮ ﺻﺎﺑﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺮ ﺩﻭﻳﺴﺖ ﻧﻔﺮ ﭼﻴﺮﻩ ﻣﻰ  ﺷﻮﻧﺪ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ  ﺻﺎﺑﺮ  ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﭼﻴﺮﻩ ﻣﻰ  ﺷﻮﻧﺪ ;

ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ  ﻛﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ  ﻧﻤﻰ  ﻓﻬﻤﻨﺪ  اما با وجود اینکه مدتی گذشته بود و مومنان بیشتر شده بودند ولی قوت آنان کمتر و ایمانشان کاهشی شد و با دیدن شوکت دشمنان ضعف بر دل آنان نشست: الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ(انفال:۶۶)ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﺨﻔﻴﻒ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻌﻠﻮم ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺿﻌﻔﻲ ﻫﺴﺖ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺻﺎﺑﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺮ ﺩﻭﻳﺴﺖ ﻧﻔﺮ ﭼﻴﺮﻩ ﻣﻰ  ﺷﻮﻧﺪ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ  ﺻﺎﺑﺮ  ﺑﺎﺷﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﭼﻴﺮﻩ ﻣﻰ  ﺷﻮﻧﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺻﺎﺑﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ.

نکته دیگر اینکه مؤمنان نباید تنها به خسارات خود توجه کنند بلکه لازم است به هزینه های گزاف مالی و جانی و آبرویی دشمن هم نگاه کنند قرآن در این زمینه می‌فرماید: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ(آل‌عمران: ۱۴۰-۱۳۹) و اگر مؤمن هستيد، سستى نكنيد و غمگين نشويد كه شما برتريد. ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ  ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺘﻲ ﺭﺳﻴﺪ، ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ  ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ  ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺘﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺳﻴﺪ. ﻭ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ  ﻱِ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻭ ﻧﺎﻛﺎﻣﻰ   ﺭﺍ  ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ  ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻣﻰ  ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ  ﺗﺎ ﻋﺒﺮﺕ ﮔﻴﺮﻧﺪ  ﻭ ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ  ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ  ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺍﻫﺎﻧﻲ  ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ، ﻭ ﺷﻜﺴﺖ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﻲ ﺗﻘﻮﺍﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﮕﻴﺮﺩ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ  ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺴﺘﻲ ﻭ ﺑﻲ ﺗﻘﻮﺍﻳﻲ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻣﻰ  ﻛﻨﻨﺪ  ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ.

لازمه جنگ این است که در برابر ما دشمنی نسبتا قوی وجود دارد که نمی‌توان از شر او را بدون جنگیدن با او در امان بود و در چنین جنگی به عللی ممکن است حداقل در کوتاه مدت به پیروزی قطعی نرسیم گرچه صد درصد برحق باشیم و رهبری آگاه و دلسوز هم داشته باشیم زیرا ممکن است برخی شرایط دیگر مهیا نشده باشد چنانکه مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند و به سبب گوش ندان به فرمانده خود مغلوب دشمن شدند؛ قرآن در این زمینه می‌گوید:

إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى‏ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ‏(آل‌عمران:۱۵۳) (به خاطر بياوريد) هنگامى كه (در جنگ احد به هنگام فرار، از كوه) بالا مى‏رفتيد و به هيچ كس توجّه نمى‏كرديد، (در حالى كه) پيامبر شما را از پشت سرتان فرا مى‏خواند (كه به جاى خود برگرديد). پس به سزاى آن، خداوند غمى بر غم‏هايتان افزود تا ديگر بر آنچه (از غنائم) از كفتان رفته يا (از آسيب و زخم) بر سرتان آمد، اندوه نخوريد و (بدانيد كه) خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد، آگاه است. بر اساس روايات، غم اول شكست‏ در جنگ‏ احد و غم دوم، تسلّط خالدبن وليد بر مسلمانان بود كه موجب افزايش اندوه آنان از شكست‏ در جنگ‏ احد گرديد.

در اين آيه خداوند صحنه پايان احد را به مسلمانان يادآورى مى‏كند و مى‏فرمايد بخاطر بياوريد هنگامى را كه بهر طرف پراكنده مى‏شديد و فرار مى‏كرديد و هيچ نگاه به عقب سر نمى‏كرديد كه ساير برادران شما در چه حالند در حالى كه پيامبر از پشت سر فرياد مى‏زد” الى عباد اللَّه الى عباد اللَّه فانى رسول اللَّه”” بندگان خدا به سوى من بازگرديد به سوى من بازگرديد من رسول خدايم”، ولى هيچ يك از شما به سخنان او توجه نداشتيد. فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍ‏ در اين هنگام غم و اندوه يكى پس از ديگرى به سوى شما رو آورد، اندوه بخاطر شكست، بخاطر از دست دادن جمعى از افسران و سربازان شجاع، بخاطر مجروحان و بخاطر شايعه شهادت پيامبر و واقعيت جراحات او، اينها همه نتيجه آن مخالفتها بود.

لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ‏ هجوم سيل غم و اندوه به سوى شما براى اين بود كه ديگر بخاطر از دست رفتن غنائم جنگى غمگين نشويد و از جراحاتى كه در ميدان جنگ در راه پيروزى به شما مى‏رسد نگران نباشيد. وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ‏ خدا از اعمال شما آگاه بود و به خوبى وضع اطاعت كنندگان و مجاهدان واقعى و هم چنين فراريان را مى‏داند، بنا بر اين هيچ يك از شما نبايد خود را فريب دهد و چيزى بر خلاف آنچه در ميدان احد واقع شده ادعا كند اگر براستى جزء دسته اول هستيد خدا را شكر گوئيد و در غير اين صورت از گناهان خود توبه كنيد.

شب بعد از جنگ احد شب دردناك و پر اضطرابى بود مسلمانان پيش‏بينى مى‏كردند كه سربازان فاتح قريش بار ديگر به مدينه بازگردند و آخرين مقاومت مسلمانان را در هم بشكنند و شايد جسته گريخته خبر تصميم بت‏پرستان به بازگشت، نيز به آنها رسيده بود و مسلما اگر بازمى‏گشتند خطرناكترين مرحله جنگ رخ مى‏داد. در اين ميان مجاهدان راستين و توبه كنندگانى كه از فرار احد پشيمان شده بودند و به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعده‏هاى پيغمبر نسبت به آينده دلگرم و مطمئن بودند در ميان اين اضطراب و وحشت عمومى خواب آسوده و آرام بخشى داشتند در حالى كه لباس جنگ در تن آنها بود و سلاح در كنار آنها، اما منافقان و افراد ضعيف الايمان و ترسو در ميان انبوهى از افكار ناراحت كننده تمام شب را بيدار ماندند و بدون اينكه بخواهند، براى مؤمنان حقيقى پاسدارى كردند، آيه فوق ماجراى آن شب را تشريح مى‏كند و مى‏گويد:

” سپس بعد از آن همه غم و اندوه روز احد، آرامش را بر شما نازل كرد. اين آرامش همان خواب سبكى بود كه جمعى از شما را فرا گرفت، اما جمع ديگرى بودند كه تنها به فكر جان خود بودند و به چيزى جز نجات خويش نمى‏انديشيدند و به همين جهت آرامش را بكلى از دست داده بودند”. اين يكى از آثار مهم ايمان است كه مؤمن حتى در زندگى اين جهان آرامش‏ لذت بخشى دارد كه افراد بى‏ايمان يا منافق و يا ضعيف الايمان هيچگاه طعم آن را نمى‏چشند. سپس قرآن مجيد به تشريح گفتگوها و افكار منافقان و افراد سست ايمان كه در آن شب بيدار ماندند پرداخته مى‏گويد:” يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ”: آنها در باره خدا گمانهاى نادرست همانند گمانهاى دوران جاهليت و قبل از اسلام داشتند و در افكار خود احتمال دروغ بودن وعده‏هاى پيامبر را مى‏دادند و به يكديگر و يا به خويشتن مى‏گفتند:” هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ”: آيا ممكن است با اين وضع دلخراشى كه مى‏بينيم پيروزى نصيب ما بشود؟

يعنى بسيار بعيد و يا غير ممكن است، قرآن در جواب آنها مى‏گويد:” قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ‏”: بگو آرى پيروزى بدست خدا است و اگر او بخواهد و شما را شايسته ببيند نصيب شما خواهد كرد. آنها حاضر نبودند همه آنچه را در دل داشتند اظهار كنند زيرا مى‏ترسيدند در صف كافران قرار گيرند (يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ‏). گويا آنها چنين مى‏پنداشتند كه شكست احد نشانه نادرست بودن آئين اسلام است و لذا مى‏گفتند:” لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْ‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا”: اگر ما بر حق بوديم و سهمى از پيروزى داشتيم در اينجا اينهمه كشته نمى‏داديم. خداوند در پاسخ آنها به دو مطلب اشاره مى‏‌كند:

نخست اينكه: تصور نكنيد كسى با فرار از ميدان جنگ و از حوادث سختى كه بايد به استقبال آن بشتابد مى‏تواند از مرگ فرار كند، آنها كه اجلشان رسيده حتى اگر در خانه‏هاى خود بمانند به بستر آنها مى‏تازند و آنها را در بستر خواهند كشت (قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ‏). اصولا ملتى كه بر اثر سستى اكثريتش محكوم به شكست است بالآخره طعم مرگ را خواهد چشيد چه بهتر كه آن را در ميدان جهاد و در زير ضربات شمشير دشمن در حال مبارزه افتخار آميز ببيند نه اينكه در خانه‏اش بر سر او بريزند و او را با ذلت در ميان بستر از بين ببرند.

ديگر اينكه بايد اين حوادث پيش بيايد و هر كس آنچه در دل دارد آشكار كند و صفوف مشخص گردد، و به علاوه افراد تدريجا پرورش يابند و نيات آنها خالص و ايمان آنها محكم و قلوب آنها پاك شود (وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ‏). در پايان آيه مى‏گويد:” وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ”: خداوند اسرار درون سينه‏ها را مى‏داند و به همين دليل تنها به اعمال مردم نگاه نمى‏كند بلكه مى‏خواهد قلوب آنها را نيز بيازمايد و از هر گونه آلودگى به شرك و نفاق و شك و ترديد پاك سازد.(تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۳۲-۱۳۳).

ممکن است در اینجا پرسشی مطرح باشد که آیا ما شرایط مقابله با فرعون زمانه خود یعنی آمریکا را داریم یا باید صبر کنیم هرجنایتی بکند تا شاید در آینده فرصت بهتری بیابیم زیرا اگر نتوانیم بر دشمن پیروز شویم نباید اقدامی انجام دهیم؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت اینکه چه زمانی و چگونه وارد کارزار با دشمن باشیم نیازمند مهارت اطلاعاتی است و چون خود ما چنین امکانی برای کسب اطلاعت و اشراف بر امکانات خود و دشمن نداریم لاجرم باید به اهل خبره عادل که به گفته آنان ایمان داریم اعتماد نماییم و در کشور ما در این زمینه بهتر از شخص ولی فقیه وجود ندارد بنابراین سعادت دنیا و آخرت ما در پیروی از ولی فقیه زمان است و باید در مسایل عام البلوای کشوری و امور سیاسی و اجتماعی از او تقلید نماییم گرچه مرجع تقلید ما در احکام شرعی جزئی دیگری باشد.