به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کتاب الاهیات سیاسی در یهودیت اثر مهدی فدایی مهربانی توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به زیور طبع آراسته شد.
الاهیات سیاسی در یهودیت، از بنی اسرائیل تا اسرائیل
چرا دربارۀ اسرائیل بیندیشیم؟ چگونه دربارۀ اسرائیل بیندیشیم؟ اصلاً مگر هر کشوری در هرجای جهان با همسایهاش وارد جدال و دشمنی شد، باید مداخله کنیم؟ اگر مداخله هم میکنیم، چرا از حدود اندیشه خارج میشویم و هزینههای مالی و جانی میپردازیم. بهطورِکلی چرا «چرایی و چگونه اندیشیدن ما دربارۀ دیگران» میتواند بهعنوان یک پرسش مطرح شود؟
ما بهعنوان افرادی مسلمان برای یهودیان باورمند به شریعت حضرت موسی (ع) احترام قائلیم. باید دلیل اندیشیدن به اسرائیل را در نسبتی که او با ما برقرار کرده است، جستوجو کرد. این نسبت را در چهار گونه اندیشیدن دربارۀ اسرائیل که بهطورِکلی در جامعۀ ما رواج دارد، میتوان دستهبندی کرد: اول، سیاستهای دوگانۀ دولتهای غربی نسبت به آزادی و حقوق بشر؛ دوم، ازدسترفتن پشتوانههای متافیزیکی اخلاق در غرب که به دنبال آن، غرب در حمایت از اسرائیل، آبروی دوهزاروپانصد سال متافیزیک خود را از بین برده است؛
سوم، تعریف اخلاق در حیطۀ شخصی در غرب که به دنبال آن نباید انتظار داشت سیاست و منافع یک دولت و مردمانش در نسبت با عمل اخلاقی در برابر دیگر ملتها فهمیده شود؛ چهارم، بیان یک روایت تاریخی از مهاجرت یهودیان و خرید زمینهایی از فلسطینیان که به مرور زمان، بهنوعی حق مالکیت و حاکمیت را برای یهودیان به وجود میآورد. این گونههای مواجهه با اسرائیل، بیشتر در مورد نقد رفتارهای آن در صحنۀ بینالملل، بهویژه خشونت علیه فلسطینیان، و تحت تأثیر نگاههای ایدئولوژیک هستند. پرسش این است که آیا میتوان راهی را باز کرد که از دید یک صهیونیست به غیریهودیان نگاه کرد و حتی از دید او صهیونیسم را فهمید؟
مهدی فدایی مهربانی در پژوهشی با عنوان «الاهیات سیاسی در یهودیت» نحوۀ اندیشیدن دیگری را پیش میکشد. این نحوۀ اندیشیدن به مخاطب کمک میکند تا حد قابلِتوجهی، صهیونیسم را آنچنان که یک صهیونیست میفهمد، فهم کند. در این نگرش تازه به یهودیت، دیگر آبروی متافیزیک غرب برای جنایات اسرائیل نمیرود و اخلاق بیپشتوانه نیست، بلکه برای خشونت، از متافیزیک پشتوانه ساخته شده است و حتی از الاهیاتِ خشونت سخن گفته میشود؛
گویی از نگاه یک صهیونیست، خشونت نسبت به غیریهودیانی که در سرزمین مقدس هستند، نهتنها امری اخلاقی، بلکه یک امر الاهیاتی و ضروری برای تحقق وعدههای خداوند است. دلیل همبستگی غرب و حمایت از اسرائیل نیز –تا جاییکه هفتاد کشور در یک سال گذشته برایش سلاح فرستادند- ذیل الاهیات مکاشفه و جایگاه آخرالزمانی اسرائیل آشکار میشود.
برای صورتبندی این توصیفها، فدایی مهربانی نخست به نسبت امر سیاسی و الاهیات میپردازد. در این پرداختن، نظریه چهرههای مهمی در عالم سیاست بررسی میشود که از این میان میتوان کارل اشمیت بهعنوان یک اندیشهمند سیاست و باروخ اسپینوزا بهعنوان یک متافیزیسین را نام برد. نویسنده به این حد بسنده نمیکند و در فصلِ «اسرائیل نوین» نظریات اندیشهمندان مدرن صهیونیست را نیز بررسی میکند. پس از روشنشدن مفهوم الاهیات سیاسی، سفری در تاریخ قدسی یهودیت آغاز میشود؛ سفری از حضرت اسرائیل (یعقوب نبی علیهالسلام) و فرزندانش تا حملۀ اسرائیل به ایران.
منظور از تاریخ قدسی، قائلشدن نوعی تقدس برای قوم بنیاسرائیل نیست، بلکه تاریخ اسطورهای است که توسط مورخان نوشته نشده و به اسناد و دادههای علمی محک نمیخورد.
اساساً الاهیات سیاسی مبتنیبر متون مقدس، بر همین تاریخ قدسی استوار است. براساس همین تاریخ، در ذهن و ضمیر صهیونیست، اسرائیل کنونی همان اسرائیل تاریخی است نه یک امر تازه که در ۱۹۴۸ تأسیس شده باشد و این وعدۀ خداوند به بنیاسرائیل بوده است که روزی اسرائیل در سرزمین مقدس ساکن خواهد شد و این قوم کنونی همان بنیاسرائیلی است که وعدههای یهوه را شنیده است. فهم جایگاه کنونی اسرائیل در گروِ فهم تاریخ قدسی آن و روایت این تاریخ بر مبنای رویدادهای کتابهای مقدس یهودیت است.
در طول این سفر، مخاطب کتاب، در گاهشماری رخدادهای تاریخ قدسی، به هستۀ مرکزی الاهیات سیاسی یهودیت که گویی لُبّ کلام کتاب نیز هست، پی میبرد. این هسته همان ویژهگرایی است. بهعبارتِدیگر، یهودیت، از ایمان به خداوند عبور میکند و قومیت را بهجای ایمان مینشاند. در این خوانش، فضیلت آدمی را در ایمان و تقوای الهی جستوجو نمیکنند، بلکه در یهودیبودن و غیریهودیبودن معنا میکنند. ما با یک امر نیاکانی و از گذشته آمده مواجه هستیم؛
چراکه یک غیریهودی در شرایط بسیار بسیار دشواری میتواند یهودی شود اما بنیاسرائیل نمیشود. این ویژهگرایی در فرایندی قرار میگیرد که حتی تنفر یهودیان نسبت به غیریهودیان را رقم میزند و به پدیداری الاهیات خشونت منجر میشود و خشونت را نهتنها توجیه میکند بلکه ضروری میشمارد. در این بخش از کتاب، آیاتی از قرآن ذکر میشود تا مخاطب جایگاه ایمان را در ادیان ابراهیمی دریابد.
با مقایسۀ میان صهیونیسم و داعش از سویی و مقایسۀ میان صهیونیسم و نازیسم از سوی دیگر، میتوان دلیل رفتارهای اسرائیل را بیشتر فهمید. این هر سه خشونتهای زیادی بهبار آوردهاند. داعش و صهیونیسم هر دو پشتوانهای از نوعی الاهیات خشونت دارند، با این تفاوت که داعش کماکان به امر ایمانی پایبند است اما ملاک و مشخصۀ ایمان را خود میداند. نازیسم هیچ امر ایمانیای ندارد اما بهشدت قومیتگرا است و همین موضوع باعث خشونت نسبت به دیگران میشود.
از این منظر صهیونیسم بیشتر منطبق بر نازیسم است. در کتاب میخوانیم: «چه نازیهای آلمانی که طبق تصور ویژهگرایانه، خود را نژاد برتر آریایی، و یهودیان را مستحق مرگ میدانستند و چه خود یهودیانی که خود را قوم برگزیدۀ خداوند و دیگران را «گوییم» میخواندند، هر دو به یک اندازه از ظرفیت خشونتورزی برخوردارند؛ با این تفاوت که یکی در میان جنگهای جهانی و دیگری پس از آن غلبه داشت».
حال پرسش دیگری مطرح میشود: اسرائیل با این ویژهگرایی و تنفر داشتن از غیریهودیان، چگونه حمایت بیشتر دولتهای غربی را بهدست آورده است و با او همپیمان شدهاند؟ در اندیشیدن به «الاهیات مکاشفه»، پاسخ این پرسش آشکار میشود. این مکاشفه در دو کتاب حزقیال و یوحنا، ستیزهجوییها و همآواییها را توجیه میکند. مثلاً براساس مکاشفۀ حزقیال، پارسیانی از شرق فرات با اسرائیل خواهند جنگید.
در توئیتها و تعبیرهای مقامات اسرائیل، استفاده از واژۀ «ایران» بسیار بیشتر از «جمهوری اسلامی» رواج دارد که نشان میدهد دین ایرانیان هرچه باشد و هر حکومتی داشته باشند، پارسیان غیریهودی هستند و براساس الاهیات مکاشفه باید اسرائیل آنان را نابود کند؛ چنانکه پیش از انقلاب اسلامی ۵۷ و در زمان پهلویها نیز زیرساختهای کشاورزی و فرهنگی ایران را نشانه گرفته بودند. یک پارسیانی هرگز نمیتواند یکی از بنیاسرائیل شود چون مادرش و مادربزرگانش یهودی نیستند و اینجا خون معنا دارد.
همچنین براساس مکاشفۀ یوحنا، غرب باید از اسرائیل حمایت کند؛ زیرا استقرار اسرائیل در سرزمین مقدس، مقدمۀ ظهور مسیح است.
در متن کتاب میخوانیم: «موضوع فرجام ویژهگرایانۀ جهان، نقطۀ مشترک یهودیت بنیادگرا و مسیحیت صهیونیستی است. موعودگرایان مسیحیت صهیونسیتی و یهودیانِ بنیادگرا، فرجام جهان را با مفهومی مانند انتظار پیوند نمیزنند؛ بهزعم آنها، تنها از طریق یک کنش مستقیم و خشونتآمیز میتوان فرجام و وعدۀ الهی را محقق کرد».
هرچند در باور برخی مسیحیان، یهودیان، عیسی علیهالسلام را به صلیب کشیدند و نوعی سامیستیزی در باور این مسیحیان جای دارد، اما مجمع کشیشان واتیکان با الهام از تعلیمات پاپ ژان بیستوسوم بهطور اساسی به دو هزار سال اتهامهای بتپرستی یهودیان پایان داد و آنان را از نفرین خداوند، مبرا دانست. همآوایی پاپ با صهیونیسم تا بدانجا پیش رفت که در ۱۹۹۳، ژان پل دوم با اسرائیل روابط دوستانه آغاز کرد و به اورشلیم رفت و در مقابل دیوار ندبه به نیایش پرداخت و از این تاریخ به بعد شاهد همراهی و حمایت پاپ از صهیونیسم هستیم و بنیامن نتانیاهو گفته است:
مسیحیان کمک کردند تا «یک نقشۀ تخیلی محض» به صورت یک دولت یهودی درآید. در نگاه نتانیاهو، مسیحیت در جنبههای مختلفی، حتی در حوزۀ ادبیات از آنان حمایت کرده است.
حال در متن زندگی روزمرۀ خودمان که صبح را به شب میآوریم و برای معاش و تحصیل و موفقیتهایمان در کنار دوستان و خانواده، زندگی را پیش میبریم و گاهی برخی از ما، از سایۀ جنگ شکایت میکنیم و حتی انگشت اتهام سمت حاکمیت و دین میبریم و نمیخواهیم هیچ ریالی از کشورمان در مقابله با اسرائیل هزینه شود، اسرائیل به ما میاندیشد؛ گویی اسرائیل به وجود آمد و هست که به ما بیندیشد و براساس تاریخ قدسیِ آمیخته به اسطورهاش و براساس الاهیات مکاشفهاش با ما دشمنی کند و براساس الاهیات خشونتش، هرگونه ظلمی را به ما روا دارد، حتی استفاده از بمب اتم را نیز مشروع بداند.
تصور کنیم که در فقاهت شیعی استفاده از بمب اتم حرام است و در الاهیات سیاسی صهیونیسم، استفاده از آن نهتنها مشروع بلکه واجب است. اسرائیل هست تا ما نباشیم؛ با هر دینی و هر آئینی و هر مسلکی که داریم، ما پارسیان وعدهدادهشده در مکاشفۀ حزقیال هستیم.
چگونه اندیشیدن ما دربارۀ اسرائیل، نسبتهای جدیدی را مشخص میکند که طبیعتاً جهتگیریهای متفاوتی را رقم میزند. برای روشنشدن اهمیت این چگونگی، براساس متن کتاب «الاهیات مکاشفه در یهودیت» به کریستف کلمب بیندیشیم. اگر او را بهعنوان کاشف قارهای در دوردستها تصور کنیم؛
از او در کلاسهای تاریخ و جغرافیا سخن خواهیم گفت و حتی بهمثابۀ یک کاوشگر بیباک از او تمجید خواهیم کرد. حتی بیشتر از این، قطعه موسیقی فتح بهشت ونجلیس را میشنویم و از شکوه این قطعه و نسبتش با فیلم کریستف کلمب خواهیم گفت. اما اگر بدانیم کلمب زمانی گفته است: «خداوند مرا پیامآور آسمان و زمینِ جدیدی قرار داده است که بعد از وحی خداوند به زبان اشعیای نبی (ع) در کتاب مکاشفۀ یوحنا، پروردگار به من نقطهای را نشان داد که آن را بیابم» و انگیزهاش -که در نامۀ خود به پادشاهی اسپانیا هم آن را بیان میکند- اشاعۀ نور انجیل در سراسر جهان و فراخواندن مردمان نوآئین به جنگی سرنوشتساز علیه امپراتوری حضرت محمد (ص) بود؛
به جای کلاسهای جغرافیا، در کلاسهای دینپژوهی از کریستف کلمب سخن خواهیم گفت. اندیشۀ کلمب در آمریکا منتشر و تکثیر شد و جامعهای را رقم زد که اکنون در ذهن و ضمیر خود بهعنوان مصلحان جهانی از صهیونیسم دفاع میکند. دیگر شنیدن موسیقی باشکوه فتح بهشت، لذتبردن از یک شاهکار هنری نخواهد بود، بلکه شنیدن رؤیای شیپور پیروزی در جنگ علیه اسلام محمدی است.
کتاب الاهیات سیاسی در یهودیت اثر مهدی فدایی مهربانی، که هر جلد با قیمت ۴۵۰/۰۰۰ تومان راهی بازار نشر شد.
علاقمندان جهت تهیه کتاب و یا اطلاعات تکمیلی میتوانند به وبگاه رسمی سازمان انتشارات پژوهشگاه به نشانی: www.poiict.ir مراجعه کنند.