فیلترینگ از مباحث مطرح در فضای رسانهای و حکمرانی کشور در روزهای اخیر است؛ این موضوع قابل پرداختن از زوایا و ابعاد مختلف است از جمله توجه به فیلترینگ از زاویه فقهی و حقوقی.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، خبرنگار ایکنا با هدف بررسی این موضوع در نشستی مشترک با دکتر محمود حکمتنیا؛ استاد تمام گروه فقه و حقوق پژوهشگاه و دکتر محمد محمدینیا؛ عضو هیأت علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه گفتوگو کرده است که بخش اول این نشست با عنوان مشکلات فیلترینگ ناشی از عدم شفافیت حقوقی است قبلا منتشر شده است و در ادامه بخش دوم و پایانی آن را میخوانیم؛
مسئولیت محتوایی که در فضای مجازی منتشر میشود با چه کسی است و آیا این توان را داریم که با همه برخورد کنیم؟
گاهی بحث این است که ما در این صنعت چهکاره هستیم و یک وقت هم بحث این است که حقوق این صنعت چیست؟ موضوع دیگر هم این است که ما یک سری محدودیت در فعالیتهای بیانی داریم مثلا بیانهای تنفرآمیز، تبعیضنژادی، تشویق به خشونت و پورنو و …، بحث حقوق اینجا آغاز میشود؛ بنابراین در دنیای واقعی امروز این نوع محدودیتها پذیرفته شده است.
همچنین، «بیان» با «نشر» تفاوت دارد. در گذشته مطلبی را به کسی میدادیم و منتشر میکرد ولی الان فضای مجازی، ابزار و بستری برای نشر یک مطلب است نه خود نشر و اینجا در کنار بیانکننده باید کسی که محیطی را فراهم کرده و اقدام به نشر مطلبی کرده است هر سه مسئولیت خود را بپذیرند و این مهم مستلزم بازبینی و بازنگری در حقوق نشر و بیان است و با ساز و کارهای قدیمی انتشار نمیتوان آن را پیگیری کرد.
دولت با امری فرامرزی مواجه است لذا این مسئله قابل تصور نیست که دولت فکر کند روزی خواهد توانست کل فضا را ببندد و همه چیز را در قالب یک شبکه داخلی بریده از دنیا به مردم ارائه دهد. بنابراین این پیشفرض وجود دارد که افراد درون سکوهای مشخصشده، هویت گمنام دارند و ما اصلا نمیتوانیم نشردهندگان و بیانکنندگان مطالب را شناسایی کنیم زیرا این سکوها به مردم خدمات میدهند ولی هیچ مسئولیتی قبول نمیکنند و نمایندگی هم ندارند.
ما با استناد به همین موضوع که ناشران فضای مجازی مسئولیت قبول نمیکنند نمیتوانیم مواجهه داشته باشیم؟
میتوانیم ولی باید کاری کنیم که به لحاظ حقوقی و منافع ملی، کاری درست باشد؛ اساس خدمات این سکوها اقتصادی است، بیشترین ارزش ناخالص اقتصادی را همین صنعت به خود اختصاص داده است؛ یکی از این سکوها زمانی هفت درصد سهامش ریزش کرد که معادل ۲۷۰ میلیون دلار بود.
یعنی الان اینستاگرام، تلگرام، واتساپ و … از ارائه خدمات رایگان به مردم ما نفع اقتصادی دارند یا منافع دیگری؟
محمدینیا: این سکوها دو نوع ذینفع دارد؛ ذینفع اول خود مدیران این سکوها هستند و ذینفع دوم وزارت ارتباطات است؛ ذینفع اول از اینکه تراکنش و مخاطبانش بالا بروند سود میبرد زیرا هرقدر مخاطب بیشتری داشته باشد سود سهام او بیشتر خواهد شد و به تبع ارزش مالی تبلیغاتی او بالا خواهد رفت و منفعت دوم برای دولت و بالتبع اپراتورها است که از فروش پهنای باند بینالملل چند برابر سود بیشتری در مقایسه با پهنای باند داخلی نصیب خود میکنند. بنابراین ما باید در نظام اقتصاد سیاسی این عرصه بازنگری کنیم.
حکمتنیا: بله اساسا این موضوع اقتصادی است و این سکوها کار اقتصادی میکنند؛ وقتی ماهیت این مسئله، اقتصادی است ما باید حقوق و مسئولیت همزمان با هم برای آن تعریف کنیم؛ وقتی ما حقوق آنان مانند کپیرایت را شناسایی نکنیم زیر بار مسئولیت نمیروند لذا باید تعادل بین حقوق و مسئولیت در نظام حقوقی طراحی کنیم.
آیا این شرکتها از این جهت که اراده جدی برای شناسایی حقوقمان نمیبینند و در این وضع میتوانند خیلی آزادنه کار کنند، مسئولیتپذیر انتشار محتوا را به عهده نمیگیرند؟
بله دقیقا. کتابی به نام حقوق در گوگل ترجمه شده است و در آن ۲۰ پرونده بینالمللی درباره گوگل مورد توجه قرار گرفته و نشان داده است که دریایی از ثروت در این پروندهها خوابیده است. اساسا نگاه ما به شبکه ارتباطات باید از نگاه فرهنگی به نگاه اقتصادی تغییر کند در حالی که الان جزء فرهنگ سیاسی ماست و دولت در این زمینه هزینه میکند در حالی که باید به عنوان محیط کسب درآمد به آن نگاه کنیم و رقابتی شود. در حقوق آمریکا برای اینکه در برابر پورنو بایستند نگفتند ما آن را ممنوع میکنیم ولی گفتند دعاوی آن را در دادگاه نمیپذیریم و بهای اقتصادی به پورنو نمیدهیم لذا چون در آمریکا، درآمدزا نیست خیلی هم دنبال آن نرفتند.
این محیط مجازی متقاضیان مختلفی دارد و هر کسی دنبال اطلاعات خود است مثلا یک محقق دنبال کارهای تحقیقاتی است و موساد و سیا هم دنبال کلاندادههای این فضا هستند؛ این محیط همچنین محیط خلاقیت است. در اقتصاد بحثی با عنوان مطالعات جانبی داریم؛ این مطالعات میگوید ما چگونه هزینه خودم را از طریق دیگری پرداخت کنم و این کار را با مهندسی اطلاعات انجام میدهد؛ بنابراین فضا، فضایی نیست که بگوییم ما آن را میبندیم ضمن اینکه اگر ببندیم هم باز دسترسی برای دیگران وجود دارد.
آلمان گروههای مقاومت مانند حزبالله و حماس را تروریستی قلمداد میکند و با این مسئله به دادگاه آلمان مجوز میدهد تا از صاحب تلگرام بخواهد که حق ندارد به گروههای تروریستی خدمات بدهد یعنی از ابزار حقوقی در راستای منافع خود و بر ضد جبهه مقاومت قدم برمیدارند بنابراین همه مسائل جاسوسی نیست.
حال اگر ما هم بخواهیم تصمیمگیری و طراحی کنیم ابتدا باید متوجه این مسئله شویم؛ ما الان آزادی بیان را هم درست متوجه نشده و نفهمیدهایم یعنی هنوز همان مفهوم آزادی بیان به سبک قبل را متوجه نشدهایم که بخواهیم آن را بازبینی کنیم. آزادی بیان یعنی تشخیص یک حوزهای که قابل مجازات است ولی باز فرد را مجازات نکنیم نه اینکه به عنوان حوزهای تشخیص دهیم که قابل مجازات نیست. بنده ۱۶ استدلال فلسفی برای این مسئله را در قالب کتبی بیان کردهام.
بنابراین ما باید یک سری مفاهیم پایه مانند دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان و حریم خصوصی و حتی اصطلاحات فقهی خودمان را تعریف درستی کنیم تا دچار چالش نشویم. آزادی بیان باید باشد ولی استثنائاتی مانند برهنگی، پورنو و امنیت ملی و … وجود دارد که باید بدان توجه جدی کرد.
حال اگر طراح و بیانکننده این کارها فرامرزی بودند در این صورت ما دسترسی به آنها نداریم بنابراین باید از طریق راهکارهای حقوقی دنبال مسئولیتپذیر کردن شبکههای مجازی برویم تا بتوانیم بر آنان نظارت داشته باشیم. در فضای مجازی هم میتوان کاری شبیه به اینترپل انجام دهیم و اینطور نیست که چون مرز نیست پیگیری حقوقی هم وجود ندارد.
ما در فقه مباحثی چون کتب ضاله را مطرح کرده و آن را دلیلی بر جواز مواجهه با فضای مجازی و فیلتر تلقی میکنیم آیا این درست است؟
حکمتنیا: فیلترینگ دو بعد دارد؛ یکی نقش دولت بر فضای مجازی است یعنی هرگاه چه در فضای مجازی و چه حقیقی جرمی رخ دهد، دولت باید برخورد کند و قانون هم دست دولت را باز گذاشته است منتهی اینکه یک سکویی را به طور کلی ببندیم در کوتاه مدت ممکن است و از لحاظ حقوقی هم میتوان از آن دفاع کرد ولی برای درازمدت ممکن نیست. در همه کشورها وقتی اعتراضات خیابانی، جنگ و مسائل امنیتی وجود دارد به اختیار خود برخی پلتفرمها را فیلتر میکنند و در این هم بحثی نیست و کاملا قانونی است ولی من نمیتوانم بفهمم که الان چه فیلتری داریم که بیشتر افراد به آن دسترسی دارند و بدتر اینکه از طریق فیلترشکن این کار انجام میشود که آفات خود را دارد و دسترسی نسل جوان را به صفحات بسیار بد آسانتر میکند.
ما واقعا باید این کار را به عنوان فعل اقتصادی تعریف کرده و در این محیط فعال باشیم و البته در موارد خاص هم با استدلالهای حقوقی میتوان فیلتر کرد ولی اینکه بگوییم دشمنان از کلاندادهها استفاده میکنند توجیه مناسبی نیست.
شاید یکی از دلایل این است که ما نمیتوانیم در فضای مجازی با دشمنان رقابت کنیم بنابراین فیلتر تا حدودی جلوی این ضرر را میگیرد، آیا این توجیه درست نیست؟
حکمتنیا: بنده معتقدم باید رقابت ایجاد کنیم تا توان لازم را به دست آوریم ولی اگر این فضا را ببندیم تا اینکه به محیط رقابت برسیم ثمری ندارد لذا باید اقتصاد و منافع اقتصادی در این فضا تعریف شود تا رشد کنیم؛ کره و چین اصلا رقابتی نبودند بلکه طراحی کردند و در مدت دو سه دهه به اقتصادهای خوب تبدیل شدند.
البته در کوتاه مدت رقابت به ضرر ماست ولی در بلندمدت شرایط عوض خواهد شد. باید با ابزارهای حقوقی این مسیر را دنبال کرده و نهادهای حقوقی رقابت را ایجاد کنیم. فکر میکنیم چون ما بلد نیستیم دنیا هم بلد نیست؛ نه اینطور نیست بلکه باید پا را وسط میدان بگذاریم و شجاعانه قدم برداریم.
آقای محمدینیا دیدگاه شما چیست؟
محمدینیا: تصمیم در مورد فیلترینگ بدون اینکه به نظام کارشناسی ارجاع شود گرفته شده است. این تصمیم هم ناشی از برداشتهایی از سطح جامعه است که همواره در قالب یک سری کلیشههای نادرست بیان میشود و ما این کلیشه را به برداشت قطعی برای مردم تبدیل کردهایم ولی به نظر بنده برای رفع اشکالها در آینده باید به چند سؤال اساسی جواب دهیم؛ اول اینکه آیا واحد در جامعه، خانواده است یا فرد؟ اگر ما بخواهیم خانواده را حفظ کنیم باید خانواده را محور قرار دهیم، نمیشود یک سکوی ارتباطی و اطلاعاتی در بین بیش از ۷۰ درصد مردم فراگیر شود ولی هیچ نسبتی با غایت خانواده اسلامی نداشته باشد.
مسئله دیگر هم اینکه موافقان و مخالفان فیلترینگ باید جواب دهند که چه نوع اقتصادی در کشور قرار است محقق شود؟ اگر اقتصاد ما مولد نباشد چه فیلتر بکنیم و چه نکنیم ضرر خواهیم کرد زیرا الان بیشتر کاربران ما مصرفکننده هستند و اقتصاد مولد نمیتواند اینقدر محتوای ضد تبلیغ را در فضای مجازی تولید کند یعنی بیشترین سهم را در تبلیغ کالا داریم ولی این تبلیغ مولد نیست.
اگر کسی کالای خود را تبلیغ کند تا بهتر بفروشد آیا به نفع تولید نیست؟
محمدینیا: الان اگر محتوای سکوها را پالایش کنیم خواهیم دید در خدمت اقتصاد واسطهای و مصرف است و نه اقتصاد مولد یعنی مصرف را در بین ما ایرانیان توسعه خواهد داد. کسانی که با فیلترینگ ضرر میکنند همین واسطههایی هستند که مشتری داشتند و این مشتری در شبکههای داخلی کمتر است. الان اگر قرار باشد مردم را به فضای مجازی داخلی بکشانیم باید این سکوها پایایی و توانایی لازم را داشته باشند و از کار نیفتند. الان سکوهای خارجی مسلح به هوش مصنوعی هستند و از رقبای خود جلوتر هستند.
ما نباید مسئله فیلترینگ را به دعوای حیدری و نعمتی تبدیل کنیم. الان با این وضعی که داریم یعنی فیلترشکن فروشی … وضع قابل قبولی نیست و کسانی که خردمندانه از فیلترینگ دفاع میکنند میگویند باید این وضع جمع شود و فیلتر اصلاحشده جایگزین آن شود و بیشتر به سمت کارهای ایجابی پیش برویم. به نظر بنده هیچ کسی با این وضعیت موافقت ندارد و نباید تداوم داشته باشد ولی آیا باید به وضعیت رها و بدون مدیریت تبدیل برسیم؟ خیر نباید از خودمان سلب مسئولیت کنیم.
ما آسیبها را در این سالها تجربه کردهایم. الان دختران و پسران نوجوان ما به راحتی میتوانند با خرید یک بسته اینترنت شبانه و … و وی پی ان به بسیاری از صفحات نامناسب دسترسی پیدا کنند. البته در دنیا معمولا آن مقداری را که عمومی است کنترل میکنند ولی در فضای خصوصی امکان این کار نیست یعنی اگر بین دو نفر و چند نفر مطالب و محتواهای زشت و غیراخلاقی رد و بدل شود هیچ کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد.