به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در پی شهادت «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان، خبرنگار ابنا با دکتر عبدالوهاب فراتی عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشگاه درباره جایگاه این فرمانده مقتدر در محور مقاومت و ویژگیهای مکتب ایشان گفتوگو کرده که متن کامل آن در پی میآید:
درباره جایگاه و نقش شهید سید حسن نصرالله به عنوان دبیرکل حزبالله، در رویدادهای خاورمیانه و لبنان بگویید.
در ابتدا شهادت سید حسن نصرالله را تبریک و تسلیت عرض میکنم. جایگاه سید حسن نصرالله در میان جبههی مقاومت، جایگاه مهم و بزرگی است. ایشان با اسرائیل رویارویی کرد و پیگیر مدام مسأله فلسطین در خاورمیانه بود. نقش سید حسن نصرالله در مبارزه با اسرائیل و حفظ امنیت کشور لبنان، بیبدیل بود و در مقایسه با سایر رهبران حزبالله در لبنان، نقش بسیار پررنگتر و مهمتری داشت. ما زمانی که رهبران مقاومت مثل شهید سردار سلیمانی را تحلیل میکنیم، سید حسن نصرالله در خط مقدم، پیگیر مبارزه با اسرائیل بود و بدون او نمیشد طی سالهای اخیر موفقیتهای بزرگی در نبرد با اسرائیل کسب کرد و در این عرصه ایشان بیتردید جایگاه بزرگی داشت. به ویژه آنکه آن شهید دارای شخصیت کاریزماتیک بود و در جهان عرب و در میان برادران اهل سنت که خواهان مبارزه با اسرائیل بودند، نفوذ زیادی داشت.
مستحضرید، تنها کسی که توانست یمنیها را قانع کند تا بعد از قضیۀ طوفان الاقصی وارد جنگ با اسرائیل شوند، سید حسن نصرالله بود. این نشان میدهد که سید حسن نصرالله بعد از مقام معظم رهبری بزرگترین نقش را در تجمیع و هدایت نیروهای مقاومت علیه اسرائیل داشت و توانسته بود با شخصیت مهم و نفوذی که در نیروهای مقاومت داشت، همهی نیروهای جبهه مقاومت را به سوی هدف بالایی هدایت و رهبری کند. به نظر من تاریخ شاید دیگر مثل سید حسن نصرالله را نبیند و تاریخ بر بیبدیل بودن او صحه میگذارد.
از نظر حضرتعالی، ویژگیهای مکتب شهید سید حسن نصرالله چیست؟
من در ادبیات موجود ندیدم کسی عنوان مکتب را بر سید حسن نصرالله اطلاق کند اما این ظرفیت وجود دارد که به مثابه یک مکتب از راه ایشان تعبیر کرد. شاید ویژگیهای مکتب مقاومت شیعیان در لبنان به رهبری سید حسن نصرالله بر چند عنصر خلاصه شود: اول، سید حسن نصرالله شجاعت داشت و به عنوان رهبر جبهه مقاومت در لبنان تحول ایجاد کرد. شجاعت ایشان نمادی از شجاعت اهلبیت(ع) به ویژه امام حسین(ع) بود. او بدون هیچ تردیدی از شهادت و جنگیدن هراسی نداشت و تمام هستی و وجود خود را در راه آزادی فلسطین و حراست از کلیت لبنان گذاشته بود.
دومین ویژگی، عقلانیت سید حسن نصرالله بود که رهبری بسیار هوشمند و عاقل بود و تحت تأثیر احساسات و هیجانات خاورمیانه دست به تصمیمات بزرگ و کوچک نمیزد و بنا به همین دلیل هر وقت که دچار یک تاکتیک یا استراتژی اشتباهی میشد اعتراف میکرد. به عنوان مثال در حادثه یازده ژوئیه که منجر به جنگ با اسرائیل شد، بعدها در مصاحبهای از او پرسیدند که اگر میدانستید پیامد اسیر گرفتن دو اسرائیلی، وقوع چنین جنگی است، آیا این کار را می کردید یا نه؟ ایشان جواب داده بود که نه نمیکردم. این نشان می داد که سید حسن نصرالله تحت تأثیر احساسات نیست و کسی نیست که خسارتها و پیامدهای یک حادثه را به نفع خودش توجیه کند.
سومین ویژگی مکتب سید حسن نصرالله، ارتباط وثیق با مرجع مقاومت یعنی ایران و ولی فقیه بود. یادم است، در بیروت خدمت سید هاشم صفیالدین بودم و از ایشان سوال کردم که نسبتِ شما به فرامین یا رهنمودهای ولی فقیه در ایران چیست؟ ایشان پاسخ داد: «ما وقتی همراه سید حسن نصرالله خدمت امام رسیدیم، وارد قلعه ولایت شدیم لذا تصمیم گرفتیم که از قلعه ولایت خارج نشویم و خلاف رهنمودهای ولی فقیه در ایران حرکتی انجام ندهیم.» من گفتم: چگونه میفهمید، کاری موافق رهبری است یا نه؟ ایشان گفت: «ما اگر در موردی، صراحت رهبری را داشته باشیم حتماً به آن عمل میکنیم و اگر در موردی مخالفت ایشان را بدانیم، به آن عمل نمیکنیم. اگر در موردی اختلافنظر داشته باشیم که نظر ولی فقیه چیست؟ ما با اولین پرواز به تهران میرویم و نظر ولی فقیه را مستقیماً درخواست میکنیم.» این سخن نشان میداد که حزبالله به ویژه دبیرکل آن، نیرویی نیست که سرخود عمل کند بلکه ضمن درک شرایط لبنان و منطقه، تابع تصمیمات ولی فقیه در ایران است.
من فکر میکنم این سه ویژگی بسیار مهمی بود که از آنها میتوان به عنوان مکتب سید حسن نصرالله تعریف و تبیین کرد.
به عنوان سوال پایانی بفرمایید، تحلیل شما از آینده مقاومت در لبنان و منطقه پس از شهادت سید حسن نصرالله چیست؟
امروزه جبههی مقاومت به رشد و بالندگی رسیده و نرمافزار خود را تولید کرده است. لذا وجود یا عدم وجود بزرگانی مثل سردار سلیمانی یا سید حسن نصرالله، صدمهی چندانی به تداوم و حیات جبهه مقاومت نمیزند. درست است که اقدام صهیونیستها سخت و از دست دادن رهبران مقاومت جانکاه است اما فقدان آنها صدمهای به کلیت حیات جبهه مقاومت نمیزند. چون شهید سلیمانی و شهید سید حسن نصرالله نرمافزار این مکتب و جبهه را تولید کردند که به صورت ناخواسته در حال تکثیر شدن است؛ به محض اینکه عَلَمی برمیافتد فرد دیگری آن را بلند میکند، بدون اینکه نیازی به تعلیم و آموزش باشد و این ایده بزرگ در ذهنیت، اندیشه و افکار او استمرار پیدا میکند.
از دیدگاه من، بحث وجود نرمافزار مقاومت که محصول تفکر رهبر معظم انقلاب و بزرگانی مثل شهید سلیمانی و شهید سید حسن نصرالله است، مهم است و غربیها به ویژه اسرائیل، توان فهم و درک آن را ندارند و تصور میکنند با زدن تعدادی از سران مقاومت، این جنبش به خاموشی گراییده میشود در حالی که این نرمافزار همانند یک جوهرهای در کالبد و هیکلهی مقاومت، حضور جدی و تمامی دارد و آن را میتواند همراه خود ببرد و افت و خیزهای مسیر، آن را از بین نبرد.